شناسهٔ خبر: 47703110 - سرویس سیاسی
منبع: بولتن‌نیوز | لینک خبر

هیچکدام از بزرگواران کاندیداها نه سوپرمن هستند نه شاخص انقلاب

ابتذال در هواداری

هرچند میدانم گفتن این حرفها یک هفته مانده به انتخابات نه لایکی دارد نه کف و سوتی. ولی بنظرم اتفاقا زمان زدن این حرفها امروز و در میانه شور و هیجان هواداران نامزدهای انتخاباتی است.

صاحب‌خبر -

ابتذال در هواداریگروه سیاسی- علیرضا فقیهی راد: هرچند میدانم گفتن این حرفها یک هفته مانده به انتخابات نه لایکی دارد نه کف و سوتی. ولی بنظرم اتفاقا زمان زدن این حرفها امروز و در میانه شور و هیجان هواداران نامزدهای انتخاباتی است.

به گزارش بولتن نیوز، رفقا بیاید کمی ماقبل تر از گفتگو راجع گزینه ها، نگاهی به منطق هواداریمان هم بیندازیم. منطقی هواداری که بیان میکند همه #باید از گزینه مورد نظر بنده حمایت کنند و اگر حمایت نکردند را برچسب باران کنیم و به گوشه ای برانیم.
منطقی که قبل از رسیدن به قدرت و در ایام انتخابات که همه ولو ظاهری ژست تحمل مخالف را می گیرند، اما اجازه نمیدهد کوچکترین نقدی به گزینه اصلح مدنظرش وارد شود و هر نقدی را آنچنان سرکوب می کند که احتمالا طرف از رای دادن هم کلا منصرف می شود. ناگفته پیداست این منطق هواداری بعد از رسیدن به قدرت چه بلایی به سر منتقدین و مخالفین خواهد آورد.

منطق هواداری متعصبانه بدون پذیرش واقعیت ها و ضعف های گزینه مدنظر می شود تکرار تاریخ. همان منطقی که روزی شعار میداد"مخالف هاشمی مخالف پیغمبر است" و بر دهان منتقدین می کوبید اندکی بعد هاشمی را مجسمه تمام فسادها و پلشتی ها معرفی کرد.
همان منطقی که روزی احمدی نژاد را معجزه هزاره سوم خواند و حتی به حامیان انتخاباتی احمدی نژاد هم بعد از رسیدن به قدرت اجازه نقد مصلحانه نداد و چندی بعد احمدی نژاد نماد انحراف شد. همان منطقی که روزی آیت الله آملی لاریجانی را قدیس عدالت خواند و کوچکترین نقدی به او را برنتابید و اینک از سوی دیگر بام...

روشن است اگر هواداران کم خرد و متعصب این حضرات اجازه نقد مصلحانه و خیرخواهانه داده بودند احتمالا کار اینقدر بیخ پیدا نمی کرد که خودشان هم بعدا نتوانند ماجرا رو جمع کنند.

فرهنگ سیاسی منحط هواداری سیاه و سفید شخص محور ارثیه اصلاح طلبان و اصولگرایان است و متاسفانه در بدنه جریان حزب اللهی حامی و هوادار کاندیدها هم رسوخ کرده و اجازه هیچ نقدی را نمی دهند و هر نقدی را مساوی اختلاف افکنی و بازی در پازل دشمن قلمداد می کنند. در یک کلام غلبه هواداری بر گفتمان و مبانی فکری، استادیومی و پرسپولیسی_استقلالی کردن فضای سیاست، تبدیل شدن افراد به عنوان شاخص انقلابی گری نه اینکه افراد را با شاخص ها بسنجیم و هر مخالفتی با افراد را هم مساوی مخالفت با انقلاب جا زدن از آسیب های جدی این منطق و فرهنگ هواداری است.

باور کنید هیچکدام از بزرگواران کاندیداها نه سوپرمن هستند نه شاخص انقلاب که هر منتقد اونها را ضدانقلاب و همسو با دشمن کنیم.
این روزها می گذرد و امیدوارم دولت آینده ولو شده دولتی حداقلی انقلابی باشد، اما اگر این منطق تداوم یابد و آسیب شناسی نشود باید از آینده بیشتر از امروز ترسید...