به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اصفهان، نخستین نشست از سلسله نشستهای «چهرههای اصفهان» با عنوان «این و آنِ اصفهان»، در شهرکتاب اردیبهشت اصفهان و به میزبانی علی خدایی نویسنده برگزار شد. نشستی که در آن مهدی تمیزی، نویسنده، پژوهشگر و هنرمند هنرهای تجسمی کتابهای کمحجمِ خواندنی خود را با سخنانی صریح معرفی کرد و مسیر زندگی هنری، تجربههای زیستهاش و کارهایی که در زمینه طنز، کاریکاتور، تصویرسازی، گرافیک، چاپ، عکاسی پژوهشی، نقشههای گردشگری و گورستانپژوهیهایش داشت را برای حاضران بیان کرد. او در تهیه و تولید کتاب، رسالت خود را در تولید کتابهای بهگفته خودش کمحجم و تصویرگری شده دانست و گفت که در پی جذب جامعه کتاب نخوان و بهویژه کتابخوانهای غیرحرفهای است به جهان کتاب.
این نشست بهسبب حضور گروهی از هنرمندان، نویسندگان، دانشگاهیان، دانشجویان هنر و بهویژه علاقهمندان به کتاب، یکی از پرمخاطبترین رویدادهای فرهنگی این مجموعه برنامهها بود. تمیزی، همانگونه که انتظارش میرفت، با بیانی بیپرده، روشن و طنزآمیز، همچنین مملو از جزئیات پژوهشی، مسیر چهار دهه فعالیت هنری و نشر کتابهای خود را برای حاضران روایت کرد.
ما رنسانس دیدهایم؛ نسل ما دنیای آنالوگ و دیجیتال را توأمان درک کرده است
تمیزی سخنانش را با شوخطبعی خاص خود آغاز کرد و در همان دقایق نخست، با اشاره به وضعیت آلودگی هوا، بیآبی زایندهرود، فرونشست و تخریب آثار تاریخی، قدم به روایت زندگی شخصیاش گذاشت و گفت: پرسیدند چه سالی به دنیا آمدهام؛ ۲۷ شهریور ۵۵. هنوز در زایشگاه بودم که مادرم به پدرم گفت یک سال زودتر شناسنامه بچه را بگیرید که زودتر به مدرسه برود؛ ولی پدرم دقیقاً مسیر را اشتباه رفت و یک سال دیرتر گرفت!؛ شاید به همین دلیل است که آدم بافایدهای نشدم!
وی ادامه داد: سال ۷۰ وارد هنرستان هنرهای زیبای اصفهان شدم و میخواستم در رشته مجسمهسازی آموزش ببینم؛ ولی با انتصاب یک مدیرکل در اداره فرهنگ و ارشاد، که هنر و بهویژه مجسمه و موسیقی را درست نمیدانست، آنها را تعطیل کرد و رفتم به رشته گرافیک. البته چه سعادتی بود. من که در پیش از هنرستان، زمانی که دوره راهنمایی را میگذراندم، شاگرد کلاس محمود نیکبخت (پژوهشگر، مترجم و منتقد ادبی) بودم، حالا وارد کلاسی شدم که استادش منصور دادمهر بود؛ هنرمند و معلم خوب تاریخ هنر و ادبیات.
این نویسنده با اشاره به کلاس گرافیک و کارگاههای عکاسی آنالوگ، گفت: یکی از ارزشهای رفتن به کلاس گرافیک، آشنایی با عکاسی و چاپ به شیوه قدیم، یعنی آنالوگ بود.
وی در بیان روایت آن روزها گفت: معتقدم که یک اتفاق نادر در زندگی نسل ما افتاده؛ اتفاقی که نه پیشینیان ما تجربهاش کردهاند و نه نسلهای آینده درک درستی از آن خواهند داشت؛ اینکه ما هم دنیای آنالوگ را چشیدهایم و لذتش را بردهایم، هم دنیای دیجیتال را دیدیم. این یک رنسانس واقعی است. ما عکاسی آنالوگ را فهمیدیم، چاپ را با دست انجام دادیم، پیچهای دستگاه چاپ افست را تنظیم کردیم تا تونالیتههای رنگ به درستی روی کاغذ بنشیند؛ ولی امروز همه اینها را دیجیتال و تازگیها، هوش مصنوعی انجام میدهد.
تمیزی با اشاره به سال ۷۳ و آغاز کار گرافیک، از دوران پیشاکامپیوترهای امروزی و نبود اینترنت گفت: زمانی که تنها نرمافزار برای تایپ، «زرنگار» بود و برای صفحهآرایی باید متنها را پرینت میکردیم و روی صفحه دیگری میچسباندیم و بین آنها را برپایه آنچه میخواستیم از آب و گِل درآید، تصویرسازی میکردیم.
وی توضیح داد: بچههای امروز با نرمافزارهای بسیار دقیق و حرفهای همچون فتوشاپ و ایندیزاین و ایلستراسیون، هر تصویری را از هر جای دنیا میگیرند و میگذارند میان و کارشان را پایان میدهند؛ ولی گمان کنم آن زحمتها و کارهایی که با دست انجام میشد و آن خلاقیتی که در دوران ما لازم بود تا اثری به نتیجه برسد، امروزه کمتر به چشم میخورد؛ البته اکنون نیز هستند جوانترهایی که با ابزارهایی که کارها را آسان کرده، آثار نادر تولید میکنند.
رسالت خود را در حوزه کتاب، تولید کتابهای کمحجم و تصویردار میدانم
در ادامه، علی خدایی از تمیزی خواست تا درباره کتابهایی که در مسیر سالهای فعالیتش تولید کرده سخن بگوید. تمیزی گفت: نخستین کار جدی او در این حوزه، «کتاب مستطاب بهینهسازی مصرف سوخت» بوده؛ کتابی کمحجم و پر از تصویرسازی، که در سال ۸۶ برای وزارت نفت تولید شده است.
وی توضیح داد: در آن سالها در حوزه طنز مطبوعاتی فعالیت داشته و وزارت نفت برای ایدههای جذاب در حوزه فرهنگسازی بهینهسازی انرژی فراخوان داده بود؛ فراخوانی که اگر با دستورالعملهای کارشناسان ما کتابی تهیه شود، جایزه خواهد داشت. من متنی نیمهطنز نوشتم برپایه آن دانشهای آنها و همه صفحهها را با مینیاتور ایرانی تصویرسازی کردم؛ در پایان نیز نام نویسنده را نوشتم: میرزامهدیخان تمیزی؛ انتخاب شد و هم جایزه را گرفتم و هم آن کتاب در چند هزار نسخه منتشر شد.
این نویسنده سپس از کتاب «اصفهان به روایت جهانگردان دوره صفوی» سخن گفت؛ کتابی کمحجم و جذاب و دوزبانه (فارسی و انگلیسی)، که در آن، گزیدهای از روایت جهانگردان با تصویرسازیهایی برپایه مینیاتورهای ایرانی آمده است.
پس از معرفی این دو کتاب و خواندن بخشهایی از آن برای حاضران، این نویسنده گفت: من دریافتهام که رسالتی دارم برای تهیه و تولید کتابهای کمحجم و جذاب، که برگرفته از پژوهشی درست باشد و مخاطب را به سوی منابع اصلی روانه کند. چون شوربختانه جامعهای داریم کتاب نخوان! مردم وقتی کتابهای قطور میبینند، از گرفتن و خواندنشان فرار میکنند؛ پس تلاش کردهام کتابهایی تهیه و تولید کنم با متنهایی کوتاه و تصویرسازیهایی جذاب، که بتواند نسل جوان و مردم کتاب نخوان و بهویژه کتابخوانهای غیرحرفهای را به مطالعه و جهان کتاب دعوت کند.
وی سپس از کتاب دیگرش به نام «طنزوشوخطبعی در کشکول شیخبهایی» گفت؛ از اینکه از کتاب پرحجم کشکول شیخبهایی، حکایتهای شیرین و بعضاً طنزآمیز را انتخاب کرده، آنها را بازنویسی و سادهنویسی کرده، هر حکایت را با مینیاتورهای دوره صفوی تصویرسازی کرده و منتشر کرده است. کتابی که فقط در چاپ چهارم خود به سال ۸۸، ده هزار نسخه از آن منتشر شده است.
وی در پایان نیز از کتاب دیگرش که در سال ۹۲ با نام «محرم از نگاه گردشگران فرنگی» منتشر شد نام برد و از پژوهش و تصویرسازیهایی که برای این کتاب انجام داده است.

طنزی در ادبیات قاجاری هست که برای کتاب را خواندنی میکند
تمیزی سپس به کتاب دیگرش به نام «رواپورتهای ملوکانه» اشاره کرد که به طنزهای واقعی دوره قاجار میپردازد. او ضمن خواندن یکی از آن حکایتها، به طنز تلخی که در دوره قاجار، ایران و ایرانیان با آن روبهرو بودهاند پرداخت و هم از شوخیها گفت و هم از تلخیها.
این پژوهشگر و نویسنده به چگونگی پیدا کردن این حکایتها از دل دهها منبع دستاول قاجارها اشاره کرد و از کوتاهنویسی و سادهنویسی گفت. از اینکه چگونه کوشش میکند تا در حد توان، جامعه کتاب نخوان را با جهان کتاب آشنا و دوست کند.
گورستانپژوهی، بخشی از زیست من شده است؛ / سنگ آرامگاهها، سندها و حافظه تاریخی ما هستند
در بخش دیگری از این نشست، علی خدایی از تمیزی درباره پروژه مشهور او که پژوهش در گورستانها است پرسید؛ کاری که تمیزی آن را از سال ۸۰ آغاز کرده و همچنان ادامه دارد. تمیزی توضیح داد: بیش از بیست سال است که در گورستانهای تاریخی ایران عکاسی میکند؛ اما تمرکزش بر ثبت نقوش سنگ آرامگاههای ایران است؛ نقشهایی که به گفته او «گنجینه و هویت فرهنگی ایرانیان» است.
تمیزی با اشاره به نخستین کتابش در زمینه پژوهشهای گورستان، از کتاب «در سایه سرو» گفت. کتابی پژوهشی با عکسها و طرح گرافیکی سروها، که به سرونگارههای سنگ آرامگاههای مردم اصفهان میپردازد.
وی گفت: جلد این کتاب را یک گرافیست طراحی نکرده، بلکه کار یک سنگتراشان سنگ آرامگاه است؛ کسی که از آخرین استادکاران سنگتراش قدیم بود و شوربختانه او پیش از آنکه کتاب منتشر شود، بر اثر بیماری ریه درگذشت؛ زندهیاد اصغر عمرانی.
این پژوهشگر، سپس گفت: یکی از چهار یادداشت آغاز کتاب از زندهیاد زاون قوکاسیان (سینماگر و منتقد) است؛ او نیز انتشار کتاب را ندید و یادداشتش به نام «منزل آخر»، آخرین دستنوشته او شد.
این هنرمند، با اشاره به دو مجموعه عکسهایش به نام «گورنگاریهای مهدی تمیزی» گفت: این دو مجموعه را به یادگار و به مناسبت بیستمین سال گورستانپژوهیهایم منتشر کردم؛ یک جلد به «تختفولاد» و جلد دیگر به «ری و تهران» میپردازد. این دو مجموعه مجوز کتاب دارند اما به صورت کارتپستال هستند؛ چرا که میخواستم هر برگ از آن، همچون هر یک سنگ آرامگاهها که در پهنه گورستان پراکنده است، سوا از هم باشد. این دو مجموعه را با حمایت معنوی ایکوموس (شورای بینالمللی محوطهها و بناهای تاریخی) منتشر کردم.
باید زبانهایی غیراز فارسی را به کتابها افزود
تمیزی سپس به کتاب «چهرههای زندهرود» اشاره کرد؛ کتابی درباره ۴۰ نامآور هنرهای تجسمی و صنایع دستی و معمار که در گورستان تاریخی تختفولاد آرمیدهاند. او توضیح داد: تصویر چهره این ۴۰ نامآور به قلم وحید شریفی انجام داده است؛ این کتاب را نیز دوزبانه منتشر کردم تا بتواند سفیری باشد برای اشاعه فرهنگ و هنر ایران به جهانیان.
این پژوهشگر به کتاب جدید خود که منتشر شده و منتظر زمانی برای رونمایی است اشاره کرد و گفت: کتاب جدید، پژوهشی است درباره نامآوران فرهنگ و هنر که در آرامستان باغرضوان اصفهان آرمیدهاند؛ پژوهشی که بیش از سه سال به طول انجامید و برای آن، ردیف به ردیف همه قطعههای باغرضوان اصفهان بررسی شد؛ کتابی همچنان با تصویر چهره نامآوران و دوزبانه، که امیدوارم بهزودی رونمایی شود.
خانه کاریکاتور اصفهان و دفتر طنز حوزه هنری؛ با کتابهایی که از دل آن زاده شد
این کاریکاتوریست و طنزپرداز، سپس به فعالیتهای خود در حوزه کاریکاتور پرداخت. او رئیس انجمن کاریکاتور اصفهان بوده؛ نخستین انجمن دارای مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد، برای کاریکاتور در کشور. انجمنی که در دوره مدیرکلی مجید زهتاب بر اداره فرهنگ و ارشاد اصفهان تأسیس شد و پس از او و در دوره مدیر بعدی، به سبب عدم فهم آن مدیرکل از هنر کاریکاتور، تعطیل شد!
تمیزی توضیح داد: یک مدیرکل در اداره فرهنگ و ارشاد بر سر کار آمد که انجمن کاریکاتور اصفهان را تعطیل کرد، وسایل انجمن را ریختند میان حیاط هنرستان هنرهای زیبا و یک روز که به او معترض شدم، گفت که کاریکاتور نوعی توهین و غیبت محسوب میشود! پس از تعطیلی آن انجمن، از مسعود صفوی رییس وقت حوزه هنری اصفهان خواستم تا برای احترام به هنر کاریکاتور و حفظ کاریکاتوریستها در کنار هم، در آن نهاد، خانه کاریکاتور اصفهان را تأسیس کنم و موافقت کرد. کمی پس از آن، به پشتیبانی زندهیاد ابوالفضل زرویی نصرآباد و طنزپردازان اصفهان، دفتر طنز حوزه هنری اصفهان را تأسیس کردم و نیز حلقه طنز نصفجهان. گاهنامهای به نام «نصفهان» را راهاندازی کردم و پس از تعطیلی آن، دو کتاب به همین نام «نصفهان» منتشر کردم. کتابهایی که به آثار طنزپردازان امروز اصفهان میپرداخت.
روایتی از اصفهان امروز؛ شهری با آنِ ارزشمند و حیرتانگیز
این نویسنده در ادامه با اشاره به وضعیت امروز اصفهان گفت: اینِ اصفهان، پر است از آلودگی هوا، خشکی زندهرود، فرونشست، بیماریهای پیاپی که دامنگیر اصفهانیها شده، آلودگی و ناهنجاری در ساختار شهرسازی و ترافیک شهری، ولی یک آن دارد که ارزشمند و حیرتانگیز است. اینکه هر بار از جایی در دل اصفهان گذر میکنی، تماشا میکنی، لمس میکنی، میبویی و میچشی، طعم تازهای مییابی که همچنان در این خاک پاک، تو را نگه میدارد و عاشقانههایش بیپایان است.
از اصفهان تا شانگهای؛ روایت تصویری سفرهایی از ایران به چین
مهدی تمیزی ضمن اشاره به سفرهایش به شانگهای و سخنرانیهایش در همایش جهانی میراث فرهنگی و گردشگری، از کشور ریشهدار چین و مردمانش گفت؛ از نزدیکی هنرمندان و استادکاران ایرانی و چینی در درازای تاریخ؛ از تشابهها و دادوستدهای فرهنگی و هنری ایران و چین. او همچنین به نقش «بنیاد هنری ب» و برادران بردبار در اشاعه فرهنگ ایرانی در چین گفت و از ایرانیانی که به تنهایی یک لشکر هستند در دفاع از فرهنگ و هنر ایران، مواردی را برای حاضران بیان کرد.
وی گفت: هر ایرانی میتواند به اندازه توان خود، تک ستارهای باشد برای پاسداری از فرهنگ ایرانی در جهان؛ ما نمیتوانیم و نباید به نهادهایی که قرار است برای فرهنگ و هنر ایران کاری کنند، بسنده کنیم، چون هر چند صباحی، نقشه راهشان برپایه سیاستهایشان تغییر میکند؛ ما باید خودمان کاری برای ایرانمان انجام دهیم.
تمیزی به مشاهدهها و عکاسهایش از اصفهان و از شانگهای پرداخت و از کتاب گفت که در حال تدوین است و شاید نامش را «از اصفهان تا شانگهای» بگذارد.
∎