به گزارش گروه رسانهای شرق،
ایوب اسلامیان-دکترای مددکاری: در عصر فناوری، تصویر کودکی که با یک تبلت یا گوشی هوشمند آرام میشود، به منظرهای آشنا تبدیل شده است. بسیاری از خانوادهها، خواسته یا ناخواسته، از این ابزار به عنوان یک «پستانک دیجیتال» استفاده میکنند؛ راهکاری سریع برای ساکتکردن گریه، بیقراری یا کلافگی کودک. اما پشت این آرامش ظاهری و موقت، چه هزینههای پنهانی نهفته است؟ نباید از نظر دور داشت که بافتار اجتماعی امروز، به این پدیده دامن زده است. کوچکشدن خانوادهها، نبود شبکه حمایتی خانواده گسترده، ضعف ارتباط با بستگان و افزایش ساعات تنهایی مادر یا پدر با کودک، بار مراقبت را بهشدت افزایش داده است. در این شرایط خستهکننده که گاهی والدین فرصت، انرژی یا مهارت کافی برای پاسخگویی به نیازهای عاطفی و تفریحی کودک را ندارند، صفحه نمایشگر به عنوان یک پرستار کمهزینه و همیشه در دسترس، بهسرعت جایگزین تعامل انسانی میشود. اما این جایگزینی بیضرر نیست. استفاده زودهنگام و بیش از حد از صفحات نمایش، بهویژه در سالهای طلایی رشد مغز (صفر تا سهسالگی)، تبعات نگرانکنندهای دارد که گاه با اختلالات رشدی اشتباه گرفته میشود. پژوهشها از ظهور نشانههایی خبر میدهند که شبیه به علائم اختلالات طیف اُتیسم است؛ ازجمله تأخیر در رشد گفتار و زبان، ضعف در برقراری ارتباط چشمی، کاهش تمایل به تعامل اجتماعی و بازیهای مشارکتی، حساسیتزدایی عاطفی و بیتوجهی به اطراف، حرکات تکراری و کلیشهای و... . این مجموعه نشانهها گاه در قالب مفهومی به نام «سندرم کودک دیجیتال» یا «بیبی دیجیتال» مورد اشاره قرار میگیرند. کودک در دنیای مجازی غرق میشود، اما در دنیای واقعی از برقراری رابطه عمیق بازمیماند. مغز او بهجای یادگیری از طریق تجربیات چندحسی واقعی (لمسکردن، بالارفتن، تعامل با چهرههای زنده)، در معرض تحریکات یکبعدی و بیش از حد تصویری-شنیداری قرار میگیرد که مسیرهای عصبی متفاوت و ناکارآمدی را تقویت میکند. نکته هشداردهنده اینجاست که این ابزار، اغلب نه به عنوان یک امکان محدود و کنترلشده، بلکه به عنوان ابزار اصلی آرامسازی و سرگرمی مورد استفاده قرار میگیرد و کودک را از تجربهکردن احساساتش (مانند خستگی، ناکامی یا کسالت) و یادگیری روشهای سالم برای مدیریت آنها محروم میکند. در دنیای امروز که زیست مجازی به اندازه زندگی فیزیکی اهمیت و حضور یافته، نمیتوانیم بهسادگی فناوری را نفی کنیم. چالش، حذف تکنولوژی نیست، بلکه مدیریت آگاهانه آن است. لازم است این چالش را جدی بگیریم و سواد دیجیتالی والدین را ارتقا دهیم؛ سوادی که فقط شامل کار با ابزارها نیست، بلکه شامل درک تأثیر آنها بر رشد عصبی-عاطفی کودک، شناخت محدودیتهای سنی و زمانبندی مناسب استفاده و مهمتر از همه، ارائه جایگزینهای غنی و تعاملی در جهان واقعی است. امنیت کودک فقط در فضای فیزیکی تعریف نمیشود؛ سلامت روان و رشد شناختی او در گرو تعادلی هوشمندانه بین دو جهان واقعی و مجازی است. پستانک دیجیتال ممکن است امروز ما را آرام کند، اما آیا فردای کودکمان را به مخاطره نمیاندازد؟ وقت آن است که قبل از سپردن گوشی به دستان کوچک آنها، ابتدا مسئولیت بزرگ خود را به دست آوریم؛ مسئولیت مراقبت آگاهانه.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.