سرویس فرهنگ و نشر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نگاهی به فعالیت سالهای اخیر نشر کتاب دانشگاهی نشان میدهد که این حوزه، در آستانه یک دگرگونی بنیادین قرار گرفته است؛ دگرگونیای که نهفقط محصول مشکلات اقتصادی و تولید کتاب است، بلکه نتیجه تغییر الگوهای یادگیری، دگرگونی نقش استاد و دانشجو، و بحران ساختاری نظام آموزش عالی است.
برخی از کارشناسان حوزه نشر فعال در بخش دانشگاهی، از وضعیت کنونی بهعنوان «بحران کتاب دانشگاهی» یاد میکنند، اما مسئله این است وضعیت نشر دانشگاهی که امروزه از آن نام برده میشود، در واقع حلقهای از زنجیرهای بزرگتر است که از سیاستگذاری آموزشی تا اقتصاد نشر امتداد دارد.
۱۶ آذرماه، روز دانشجو بهانهای شد تا به سراغ بررسی کتابهای دانشگاهی برویم و به موضوع کتابهای دانشگاهی و وضعیت تولید و مصرف آنها در دانشگاهها بپردازیم، نکتهای که در این میان اهمیت ویژهای دارد، فروپاشی تدریجی سنت تألیف در دانشگاهها است، در دهههای نخست فعالیت دانشگاههای ایرانی، تألیف کتاب درسی یکی از شاخصهای اصلی منزلت علمی بود. استاد برای ورود به بدنه آموزشی دانشگاه ناگزیر از ارائه کتاب، ترجمه یا تالیف بود. این فرهنگ با وجود محدودیتها، نسل مؤثری از نویسندگان دانشگاهی تربیت کرد، اما میتوان ادعا کرد که امروزه تألیف دانشگاهی به حاشیه رفته است.
از سوی دیگر میتوان گفت که تحولات فناوری، شبکههای اجتماعی، فایلهای خلاصه، کانالهای تلگرامی و ابزارهای هوش مصنوعی ساختار یادگیری را تغییر دادهاند و این الگوی جدید مصرف دانش، تهدیدی جدی برای یادگیری عمیق و مهارتمحور است. کتاب دانشگاهی محصول سالها تجربه و ساختار منطقی انتقال دانش است، اما منابع غیررسمی اغلب فاقد انسجام آموزشیاند.

تحریک تقاضای کتاب دانشگاهی را جدی بگیریم
کپیهای غیرقانونی، نسخههای PDF، و فایلهای اسکنشده که بدون هیچ هزینهای دستبهدست میشوند، ضربهای مضاعف به اقتصاد نشر دانشگاهی وارد کردهاند. کاظم آرمانپور، مدیرمسئول انجمن فرهنگی ناشران کتاب دانشگاهی با اشاره به وضعیت کنونی تولید کتاب دانشگاهی، گفت: در سالهای اخیرتولید کتاب دانشگاهی و بهطور ویژه تالیف با نشانههایی از ضعف و افت انگیزشی مواجه شده است. کتاب دانشگاهی را باید برخلاف بسیاری از خروجیهای کوتاهمدت پژوهشی، محصولی دانست که مستلزم تجمیع چندساله دانش، تجربه آموزشی، کار میدانی و آزمایشگاهی است. از اینرو وضعیت آن را باید نه صرفاً بهعنوان یک مسئله نشر، بلکه بهعنوان مسئلهای ساختاری در سیاستگذاری علم و آموزش عالی ارزیابی کرد.
وی ادامه داد: نخستین عامل تبیینکننده، کاهش رغبت به تألیف کتاب دانشگاهی، همسو نبودن نظام پاداشدهی با ماهیت زمانبر و پُرهزینه تولید کتاب است. در بسیاری از سازوکارهای ارتقا، ارزیابی عملکرد، تخصیص فرصتهای پژوهشی و امتیازدهی علمی، وزن و ارزشگذاری کتاب بهویژه برای کتابهای تألیفی و مرجع کافی نیست یا از ثبات لازم برخوردار نیست. وقتی استاد دانشگاه مشاهده میکند که بازده حرفهای (از حیث امتیاز، ارتقا، اعتبار و حمایت) متناسب با حجم کار تألیف کتاب نیست، انتخاب عقلانی او به سمت خروجیهای سریعتر و کمهزینهتر سوق پیدا میکند. پیامد این وضعیت، تضعیف تولید کتاب مفید و مرجع است.
آرمانپور با ارائه راهکار برای ارتقای جایگاه کتاب دانشگاهی و ایجاد امکان امتیازدهی عادلانه و دقیق، گفت: پیشنهادم این است که مراکز نشر دانشگاهی در سطح دانشگاهها دارای مأموریتی علمی و مستقل از تولید و سفارش کتاب باشند و با اتکای به ظرفیت اعضای هیئت علمی نقش محوری بر استقرار یک نظام ارزیابی جهت تولید کتاب مفید را ایجاد کنند.
وی در ادامه به تبعات استفاده از جزوه بهجای کتاب اشاره کرد و یادآور شد: گرایش به استفاده از جزوه بهجای کتاب، به افت کیفیت یادگیری میانجامد و در نتیجه فهم عمیق، حل مسئله و تسلط مفهومی را تضعیف میکند. همچنین بهدلیل نبود ارجاع دقیق و رعایتنشدن استانداردهای علمی در بسیاری از جزوهها، مهارتهای مطالعه منبع، استناددهی و پژوهش کاهش مییابد. با این حال، ضروری است این موضوع با دقت آسیبشناسی شود تا بتوان راه حلی جامع و مؤثر برای آن طراحی کرد.
به گفته آرمانپور، امروزه تحولات فناوری، تغییر الگوهای یادگیری و نیز برخی سیاستگذاریها، سهم کتاب را در سبد مصرف آموزشی دانشجویان و حتی استادان کاهش داده است. ازجمله میتوان به بهروز نبودن سرفصلهای دروس دانشگاهی، الزامی نبودن معرفی کتاب از سوی مدرسین دانشگاه و ضعف در برنامهریزی و زمانبندی ترم تحصیلی اشاره کرد؛ مسائلی مانند تأخیر در آغاز تحصیل دانشجویان نوورود و همزمانی زمان امتحانات آنان با سایر دانشجویان، در عمل به کاهش تقاضای مؤثر برای کتاب منجر شده است.
وی با اشاره به چگونگی ایجاد فرهنگسازی استفاده از کتاب، گفت: در گام نخست باید از تولید شامل تالیف و ترجمه کتابهای دانشگاهی مفید و کاربردی ازسوی استادان حمایت شود. در گام بعدی، لازم است سرفصلها و برنامهریزی دروس بهصورت منظم بهروزرسانی شود. همزمان، باید فرهنگ مطالعه با مشارکت توأمان اساتید و دانشجویان پیگیری و تقویت شود.
آرمانپور، با بیان اینکه بهرهگیری از فناوریهای نوین، ازجمله توسعه و ترویج استفاده از کتابهای الکترونیکی ضروری است، تاکید کرد: اصلاح و تدوین قوانین حقوق نشر برای صیانت از آثار تولیدی بایستی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مجلس شورای اسلامی انجام پذیرد. درنهایت سیاستگذاری کلان نشر دانشگاهی بهصورت یکپارچه و هدفمند و ازطریق تشکیل شورای نشر دانشگاهی با حضور معاون فرهنگی وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی و معاونین پژوهشی وزارت علوم، تحقیقات وفناوری و بهداشت درمان و آموزش پزشکی و ارکان مرتبط انجام پذیرد.
وی همچنین گفت: لازم می دانم به موضوع تحریک تقاضای کتاب دانشگاهی که چندی پیش موضوع را در حضور مقام عالی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بیان کردم اشاره کنم، تحریک تقاضا مستلزم ایجاد ساز وکار حمایتی با مشارکت صندوق رفاه دانشجویان از طریق تسهیلات خرید کتاب و تشویق دانشجویان ممتاز است.
وی با بیان اینکه انجمن فرهنگی ناشران کتاب دانشگاهی برای تحریک تقاضای کتاب دانشگاهی برنامه جامعی را در دستور کار قرار داده است، ادامه داد: امیدوارم این برنامه با همافزایی صندوق رفاه دانشجویان و ناشران و مراجع ذیربط، ضمن تقویت فرهنگ مطالعه، به افزایش تقاضای موثر برای کتاب دانشگاهی و ارتقای کیفیت یادگیری منجر شود.

به آسیبشناسی و سیاستگذاری دقیق نیاز داریم
مرتضی زینعلی، فعال حوزه نشر دانشگاهی در این زمینه، با اشاره به گذشته نشر آموزشی کشور، معتقد است؛ در سالهای نخست پس از تأسیس انتشارات دانشگاه تهران، امتیازاتی برای نویسندگان در نظر گرفته میشد تا بهجای تهیه جزوه، به تألیف کتاب روی آورند. آن زمان نگاه ویژه و برنامهریزیشدهای برای ترویج نگارش کتاب وجود داشت و مشوقهای مشخصی ارائه میشد تا استادان و دانشجویان به سمت تولید محتوای علمی بروند.
به گفته او، در دهههای اخیر نهتنها مشکلات این حوزه حل نشده، بلکه تشدید نیز شده است و بررسیهای میدانی نشان میدهد دانشجویان بهطور روزافزون به استفاده از جزوه گرایش پیدا کردهاند.
زینعلی، ریشه این روند را کاهش انگیزه استادان و دانشجویان دانست و افزود: وقتی معیار اصلی نظام آموزشی نمره باشد و نه یادگیری بنیادین، جزوهمحوری رشد پیدا میکند. استاد یک جزوه خلاصهشده در اختیار دانشجو قرار میدهد و دانشجو نیز بهدلیل مشغله و کمبود وقت، به خواندن همان بسنده میکند.
او تفاوت اساسی کتاب با جزوه را ساختارمند بودن کتاب میداند و معتقد است که جزوهها و منابع موجود در فضای مجازی نمیتوانند جای کتاب را بگیرند؛ زیرا تنها برای حل مسئله یا آمادگی آزمون کاربرد دارند، در حالی که کتاب وظیفه انتقال دانش بنیادین را بر عهده دارد.
زینعلی، استفاده از هوش مصنوعی، تلگرام و سایر شبکههای اجتماعی را برای دریافت پاسخهای فوری مفید میداند اما تأکید میکند که این ابزارها «جایگزین آموزش ساختاریافته کتاب نمیشوند». به گفته او، حتی صاحبنظران بزرگ حوزه هوش مصنوعی نیز معتقدند که آموزش بنیادین بدون کتاب ممکن نیست.
این فعال حوزه نشر دانشگاهی با اشاره به نظرسنجی انجامشده در کانال تلگرامی انتشارات خود، توضیح داد: در نظرسنجیای که با مشارکت ۷۱۴ دانشجو انجام شد، مهمترین دلیل گرایش به منابع غیرکتابی ناتوانی مالی معرفی شد. در رتبه دوم، حجم بالای کتابها قرار گرفت که بیارتباط با کاهش انگیزه استادان و دانشجویان نیست. نمرهمحوری و انگیزه پایین باعث شده دانشجویان به سمت کوتاهخوانی و خلاصهخوانی بروند.
معرفی نکردن کتاب از سوی استادان و نبود انگیزه کافی نیز از دیگر عوامل ذکرشده در این نظرسنجی است.
به گفته زینعلی، برای رفع مشکلات این حوزه بارها راهکار ارائه شده است اما بخش مهم کار، آسیبشناسی و سیاستگذاری دقیق در حوزههای مرتبط است. او معتقد است باید برای منابعی که استادان معرفی میکنند مشوقهای حمایتی در نظر گرفته شود، بهویژه در شرایطی که هنوز بسیاری از منابع دانشگاهی خارجی هستند و به تولیدات بومی توجهی نمیشود.
او با بیان اینکه ارزشمحور شدن نمره در دانشگاهها، همراه با افزایش قیمت کتاب، چالش بزرگی ایجاد کرده است، گفت: ناشران قصد دارند، کتاب ارزان تولید کنند اما قیمت مواد اولیه تابع نوسانات نرخ ارز است و این موضوع هزینه تولید را افزایش میدهد.
اما مسئله این است که نشر دانشگاهی بدون سیاستگذاری جامع امکان رشد ندارد، مشکلات عمده این حوزه مثل فقدان بانک اطلاعاتی جامع نیازسنجی علمی، نبود ارتباط نظاممند میان دانشگاهها و ناشران، نبود حمایت هدفمند از تالیف داخلی و بیتوجهی به استانداردسازی کتابهای درسی باید شناسایی و رفع شود. تا زمانی که این سیاستها اصلاح نشوند، هرگونه تلاش بخش خصوصی یا دانشگاهها ناقص و مقطعی خواهد بود.
در غیر این صورت، تداوم جزوهمحوری، کاهش تولید محتوای علمی داخلی، افزایش شکاف میان دانش رسمی و دانش بازاری، تقلیل نظام آموزشی به آموزش حافظهمحور و خروج استادان توانمند از چرخه تألیف به فروپاشی تدریجی این حوزه منجر میشود، باید این نگاه در میان سیاستگذاران نظام آموزشی و فرهنگی کشور تبیین شود که کتاب دانشگاهی نه یک کالا، بلکه زیرساخت علمی کشور است.
∎