در تقویم رسمی کشور، روز دانشجو (۱۶ آذر) یادآور نقشآفرینی جوانانی است که نهتنها موتور محرک پیشرفت علمی محسوب میشوند، بلکه بخش مهمی از تحولات فرهنگی و اجتماعی دانشگاهها را رقم میزنند. در این میان، فعالیتهای قرآنی در محیطهای دانشجویی جایگاهی ویژه یافته است؛ چراکه قرآن میتواند علاوه بر تعالی معنوی، به رشد فکری، افزایش تمرکز و ارتقای اخلاق علمی دانشجویان کمک کند. دانشگاهها نیز در سالهای اخیر تلاش کردهاند با ایجاد کانونها، انجمنها و برنامههای قرآنی، فضای علمی را با معنویت و هویت دینی پیوند دهند؛ با اینحال، متخصصان این عرصه معتقدند که ظرفیتهای موجود هنوز آنگونه که باید فعال نشده و نیازمند الگوهای تازه، حمایتهای بیشتر و معرفی چهرههای موفق قرآنی در سطح دانشجویی است.
از سوی دیگر، تجربههای موفق نشان داده است که حضور دانشجویان حافظ قرآن یا فعالان قرآنی میتواند نقش الهامبخش برای سایر دانشجویان داشته باشد و این گروه، بهترین الگوها برای نشان دادن پیوند میان «پیشرفت علمی» و «معنویت قرآنی» هستند. در همین راستا، برخی از حافظان کل قرآن که در رشتههای سخت و فشرده تحصیلی همچون پزشکی فعالیت میکنند، صورتهای بارز این پیوند به شمار میروند و روایت آنها از تلفیق علم و ایمان میتواند چراغی برای مسیر نسل جدید باشد.
در همین چارچوب، بازتاب فعالیتها و دیدگاههای دانشجویانی که هم در عرصه علمی و هم در حوزه قرآن به موفقیت رسیدهاند، یکی از مسیرهای مهم برای ایجاد انگیزه در میان دانشجویان دیگر است. به همین مناسبت و برای بررسی دقیقتر فضای فعالیتهای قرآنی در دانشگاهها، نقش دانشجویان در جریانسازی فرهنگی، و نیز روایت تجربهای از پیوند قرآن با مسیر دشوار تحصیل پزشکی، گفتوگویی با «میلاد عاشقی» (متولد دوم بهمنماه ۱۳۷۸ در شهر تبریز) حافظ کل قرآن کریم و دانشجوی سال آخر پزشکی انجام داده یم؛ جوانی که هم در مسیر علوم پزشکی موفق بوده و هم سالهاست نام او در میان حافظان قرآن کریم میدرخشد. متن این گفتوگو را در ادامه میخوانید؛

پیوند قرآن و علم؛ تجربهای که زندگیام را دگرگون کرد
سپاس از اینکه در این روزهای پرمشغله پایان ترم وقت گذاشتید. ابتدا بفرمایید به نظر شما ارتباط میان انس با قرآن و هویت علمی یک دانشجو چگونه شکل میگیرد؟
من امروز دانشجوی سال آخر پزشکی هستم و در عین حال بیش از ۱۵ سال است که حافظ کل قرآنم. شاید برای برخی این دو مسیر در ظاهر دور از هم به نظر برسد؛ اما واقعیت این است که این دو همافزایی عجیبی با یکدیگر دارند.
بسیاری تصور میکنند که مسیر پزشکی با حجم بالای درسها و مطالب، با مسیر حفظ قرآن قابل جمع شدن نیست؛ اما تجربه من دقیقاً عکس این را نشان میدهد. قرآن در تمام این سالها برای من نه یک فعالیت جانبی، بلکه یک ستون اصلی برای حفظ تمرکز، آرامش، انگیزه و هویت شخصی بوده است.
از طرف دیگر، حضور در هر دو فضا باعث میشود، اثرگذاریتان هم دوچندان شود. در جامعه علوم پزشکی وقتی میگویند «یکی از دانشجویان ما حافظ کل قرآن است»، نگاهها تغییر میکند و آن ارزش معنوی در محیط علمی هم منتشر میشود. همین اتفاق در جامعه قرآنی هم میافتد؛ آنجا میگویند «این حافظ قرآن دانشجوی پزشکی است». این دو جایگاه برای من مسئولیتی بزرگ و البته نعمتی عظیم بوده است.
انگیزه ادامه مسیر قرآنی در دوران دانشجویی
چه چیزی باعث شد با وجود سختیهای رشته پزشکی، فعالیتهای قرآنیتان را رها نکنید؟
واقعیت این است که آغاز مسیر حفظ قرآن در کودکی با انگیزههای الان متفاوت است. من از هشتسالگی حفظ قرآن را آغاز کردم و در ۱۰ سالگی توفیق حفظ کل قرآن را پیدا کردم. آن دوره بیش از هر چیز لطف خدا و حمایتهای بینظیر پدر و مادرم، خصوصاً مادرم، باعث شد وارد مسیر حفظ شوم.
اما ادامه این مسیر در نوجوانی و جوانی، دیگر کاملاً آگاهانه و همراه با لمس آثار واقعی قرآن بود. هر چه سنم بالاتر رفت، بیشتر فهمیدم حفظ قرآن یعنی چه؛ فهمیدم که عزتی که قرآن به انسان میدهد فراتر از هر عنوان و موقعیتی است. من ثمرات قرآن را در لحظههای سخت تحصیل، در اضطرابها، در ایام خستگیام دیدم.
از طرفی مسابقات، محافل و برنامههای مختلف باعث میشد همیشه خودم را در سطح آمادگی مناسب نگه دارم. البته اینها انگیزههای اصلی نبود؛ آنچه انسان را در این مسیر نگه میدارد، آن آرامش عمیقی است که با قرآن همراه است.
جایگاه فعالیتهای قرآنی دانشگاه و نیازهای واقعی دانشجویان
به نظر شما فعالیتهای قرآنی دانشگاهها تا چه اندازه توانستهاند پاسخگوی نیازهای واقعی دانشجویان امروز باشند؟
نه در دانشگاهها و نه در سطح کشور، آنطور که باید و شاید ارزشگذاری درست روی فعالیتهای قرآنی انجام نمیشود. قرآن در کشور ما هم مانند بسیاری از نقاط دنیا مهجور است و حفظ قرآن مهجورتر.
سیاستگذاری فرهنگی دانشگاهها باید جدیتر، هدفمندتر و حمایتگرانهتر باشد. بسیاری از فعالیتهای فرهنگی، ازجمله فعالیتهای قرآنی، با کمترین بودجه و بدون برنامهریزی بلندمدت برگزار میشود
برای اینکه یک دانشجو یا جوان به سمت قرآن بیاید، باید انگیزه بیرونی و درونی ایجاد شود. همه خانوادهها مثل خانواده و مادر من نیستند که از کودکی وقت بگذارند، همراهی کنند و آینده فرزندشان را با قران گره بزنند؛ بنابراین یک بخش مهم از ایجاد انگیزه بر عهده نهادهای فرهنگی و سیاستگذاری دانشگاههاست.
یکی از ضعفهای موجود این است که حافظان و قهرمانان قرآنی بهاندازه کافی دیده نمیشوند. در حالی که در هر رشتهای از ورزش گرفته تا المپیادهای علمی وقتی چهرههای موفق مطرح میشوند و جایگاه اجتماعی پیدا میکنند، نسل جدید خودبهخود انگیزه میگیرد.

اگر حافظان و اساتید برجسته قرآنی، که سالها زحمت کشیدهاند و سرمایههای واقعی فرهنگی هستند، جایگاه روشن و تثبیتشدهای داشته باشند، این اتفاق میتواند جریانساز باشد.
از سوی دیگر، مشکل موازیکاری در ساختار فعالیتهای قرآنی هم وجود دارد؛ ارگانهای مختلف کارهای مشابه میکنند، اما همافزایی ندارند و این باعث اتلاف منابع میشود.
زیرساختهای تربیت دانشجوی متخصص و متعهد قرآنی
به نظر شما برای تربیت دانشجویان متخصص و در عین حال متعهد به قرآن، دانشگاهها باید چه زیرساختهایی را تقویت کنند؟
نخستین و مهمترین بخش، اساتید هستند. اثر یک استاد دلسوز و آگاه بسیار بیش از هر نوع برنامهریزی اداری است. من در دانشگاه علوم پزشکی با وجود تفاوت فضا، همیشه احترام و حمایت اساتید را احساس کردهام. وقتی یک استاد با چند ۱۰ سال سابقه، تنها به احترام قرآن از جای خود بلند میشود، این رفتار یک پیام جدی برای دانشجویان دارد.
اما در کنار نقش افراد، سیاستگذاری فرهنگی دانشگاهها باید جدیتر، هدفمندتر و حمایتگرانهتر باشد. بسیاری از فعالیتهای فرهنگی، ازجمله فعالیتهای قرآنی، با کمترین بودجه و بدون برنامهریزی بلندمدت برگزار میشود.
دانشجو زمانی میتواند در هر دو مسیر علمی و معنوی پیشرفت کند که از طرف دانشگاه احساس حمایت کند، نه اینکه میان علم و دین دچار دوگانهسازی شود.

برخی معتقدند دانشجو اگر بخواهد وارد فعالیتهای قرآنی شود، از فضای علمی دور میماند. چطور میتوان این دو حوزه را بهصورت همزمان فعال کرد؟
قدم اول این است که به دانشجویان نشان دهیم، این دو مسیر نهتنها تناقضی ندارند، بلکه میتوانند مکمل هم باشند. این کار تنها از طریق حرف زدن اتفاق نمیافتد؛ باید نمونههای واقعی معرفی شوند.
وقتی یک دانشجوی پزشکی، مهندسی یا علوم پایه که مسیر تحصیلی سنگینی دارد، در کنار آن حافظ قرآن است یا در فعالیتهای قرآنی شاخص است، این تصویر در ذهن سایر دانشجویان شکل میگیرد که «میشود هر دو را با هم داشت».
در دانشگاه خودم بارها پیش آمده که دانشجوها به من گفتهاند: «با اینکه پزشکی وقتگیر است، ما هم دوست داریم حفظ قرآن را آغاز کنیم.» همین جمله نشان میدهد که معرفی نخبههای قرآنی چقدر میتواند اثرگذار باشد.
موانع اصلی توسعه فعالیتهای قرآنی در دانشگاهها
از نگاه شما مهمترین موانع پیش روی گسترش فعالیتهای قرآنی در دانشگاهها چیست؟
بهطور خلاصه سه مانع اساسی وجود دارد؛ اولین مورد نبود یک متولی واحد برای امور قرآنی کشور است. در حال حاضر هر سازمانی بخشی از فعالیتهای قرآنی را انجام میدهد؛ اوقاف، تبلیغات اسلامی، ارشاد، وزارت علوم، بهداشت، آموزش و پرورش و حتی برخی ادارات کوچک. این پراکندگی باعث شده مدیریت واحد و جریانسازی کلان شکل نگیرد و منابع بهصورت خرد و کماثر تقسیم شود.
مورد دوم کمبود بودجه و نگاه غیرهدفمند است. بسیاری از برنامههای فرهنگی دانشگاهها با بودجه کم و برنامهریزی کوتاهمدت برگزار میشود. اگر هدف از برگزاری مسابقه یا جشنواره، تنها تکرار سالانه یک برنامه باشد، خروجی آن همیشه محدود خواهد بود. سومین مورد تکراری بودن ساختار مسابقات و جشنوارههاست. سالهاست در برخی دانشگاهها و نهادهای فرهنگی، مسابقات قرآنی با حضور چهرههای تکراری برگزار میشود. این ساختار مانع رشد نسل جدید میشود. نیروهای قدیمی باید جایگاه خود را داشته باشند، اما در کنار آن باید زمینه ظهور چهرههای تازه فراهم شود.
اگر نکتهای مانده، بفرمایید.
من همیشه یک جمله را به خودم یادآوری میکنم: «من قرآن را حفظ کردم تا قرآن مرا حفظ کند.» واقعیت این است که بیشتر از اینکه ما حافظ قرآن باشیم، قرآن حافظ ماست؛ در درس، در زندگی، در تصمیمها و حتی در بحرانها. امیدوارم همه ما بتوانیم علاوه بر خواندن و حفظ، عامل به قرآن هم باشیم. این چیزی است که جامعه ما به آن احتیاج دارد.
یادآور میشود، رتبه دوم رشته حفظ کل نهمین دوره مسابقات بینالمللی قرآن کشور ترکیه، رتبه دوم حفظ کل چهل و هشتمین دوره مسابقات سراسری قرآن سازمان اوقاف و امور خیریه، رتبه اول مسابقات دانشآموزان سراسر کشور و رتبه برتر مسابقات سراسری اوقاف در مقطع سنی زیر ۱۶ سال از عناوین این حافظ قرآن کریم است.