شناسهٔ خبر: 76089975 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: قدس آنلاین | لینک خبر

طبیبان دوره‌گرد برای درد مردم باشیم

در روزگاری که گاه از زبان خودی، ناآگاهانه تیشه‌ به ریشه‌ باورها زده می‌شود و هویت‌ها در غبار شبهات گم می‌شوند، این پرسش بیش از هر زمان دیگری اهمیت می‌یابد: راه حقیقی برای «أَحیا أمرَنا» (زنده کردن امر ما) چیست؟

صاحب‌خبر -

در روزگاری که گاه از زبان خودی، ناآگاهانه تیشه‌ به ریشه‌ باورها زده می‌شود و هویت‌ها در غبار شبهات گم می‌شوند، این پرسش بیش از هر زمان دیگری اهمیت می‌یابد: راه حقیقی برای «أَحیا أمرَنا» (زنده کردن امر ما) چیست؟ پاسخ این پرسش بنیادین، در قلب سیره رضوی و در یکی از راهبردی‌ترین احادیث امام هشتم(ع) نهفته است؛ آنجا که نقشه راه را در یک اصل طلایی خلاصه می‌کنند: «فَإنَّ النّاس لَو عَلِموا مَحاسِنَ کَلامِنا لَاتَّبَعونا»؛ همانا اگر مردم زیبایی‌های کلام ما را بشناسند، بی‌شک از ما پیروی خواهند کرد. اما این «محاسن کلام» در جهان متکثر امروز چه ابعادی دارد و چگونه باید عرضه شود؟
برای تبیین و واکاوی ابعاد این نقشه راه، در چهارشنبه‌ای دیگر از چهارشنبه‌های امام رضایی، پای صحبت‌های حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر یحیی جهانگیری، استاد عالی تفسیر و مبلغ بین‌المللی نشسته‌ایم. آنچه در ادامه می‌آید، حاصل این گفت‌وگو است.

جهان جدید؛ هر فرد یک شبکه رسانه‌ای

دکتر جهانگیری در ابتدا با اشاره به اینکه امروز با جهانی مواجهیم که پارادایم‌های ارتباطی در آن به‌کلی دگرگون شده است، می‌گوید: این دگرگونی، ریشه در ظهور ابزارهای متنوع و به‌ویژه پدیده‌ای به نام شبکه‌های اجتماعی دارد. در گذشته، شاید می‌توانستیم بگوییم «هر فرد، یک رسانه است» اما امروز این تعریف برای توصیف عمق ماجرا ناکافی است. باید با تعبیری دقیق‌تر بگوییم: «هر فرد می‌تواند به تعداد دلخواه، مالک و گرداننده رسانه‌های متعدد باشد». شما در دنیای امروز می‌توانید همزمان چندین کانال یوتیوب، چندین صفحه اینستاگرام و چندین حساب فیس‌بوک را مدیریت کنید. این یعنی ما با وضعیتی روبه‌روییم که هر فرد، بالقوه یک امپراتوری رسانه‌ای کوچک است.
وی ادامه می‌دهد: این واقعیت، فضایی خلق کرده است که ویژگی‌های پیچیده و درهم‌تنیده‌ای دارد. نخست، این فضا متکثر است؛ یعنی با بی‌شمار صدا روبه‌رو هستیم. اما این تمام ماجرا نیست. این تکثر، به یک تنوع عمیق و حیرت‌انگیز منجر شده است. ما دیگر فقط با نسخه‌های متفاوتی از اسلام مواجه نیستیم، بلکه با روایت‌های بی‌شماری از تشیع روبه‌روییم. این تنوع به‌حدی ژرف و گسترده شده که مرز میان شباهت‌ها و تفاوت‌ها کاملاً فروریخته است. گاهی دو پدیده آن‌قدر به هم شبیه‌اند که تمایزشان ناممکن می‌شود و گاه چنان از هم دورند که یافتن هرگونه وجه اشتراکی محال به نظر می‌رسد.

آشفتگی معنایی؛ معمای خطاب حداکثر

این کارشناس دینی پیامد این تنوع مرزشکن را ظهور پدیده‌ تعارض دانسته و تصریح می‌کند: ما شاهد شکل‌گیری هویت‌هایی متناقض هستیم: تشیعی که صدایی مسیحی از آن به گوش می‌رسد و مسیحیتی که گفتمانی اسلامی پیدا کرده است. به‌طور ملموس‌تر، می‌بینیم فردی در لباس روحانیت شیعه، چنان نگاه سلفی‌مآبانه‌ای را در زمینه شخصیت حضرت زهرا(س) ترویج می‌کند که نظیر آن را حتی در میان مخالفان سرسخت نیز نمی‌توان یافت. این یعنی برچسب‌ها و هویت‌ها دیگر نماینده محتوای خود نیستند. در نهایت این کثرت، تنوع و تعارض، چون در هیچ نظم، ساختار و بافتار قابل توجیهی قرار نمی‌گیرند، به یک وضعیت متشتت و هرج‌ومرج کامل معنایی منجر شده‌اند. شما هیچ‌کدام از این صداها را در یک بسته فکری منسجم و قابل دفاع نمی‌یابید. این آشفتگی، وضعیت زیست مخاطب امروز است.
دکتر جهانگیری در ادامه بیان می‌کند: ما با چنین مخاطبی مواجهیم؛ مخاطبی که در این اقیانوس متلاطم از صداهای گوناگون شناور است و ساختارهای فکری‌اش در هم ریخته است. حال، مسئله‌ بنیادین ما این است: برای چنین مخاطبی، چگونه می‌توان یک خطاب حداکثری و فراگیر طراحی کرد که مورد پذیرش قرار گیرد؟ وقتی هر سخنی برای گروهی جذاب و برای گروهی دیگر دافعه‌آمیز است و وقتی هر پیام شما ممکن است یکی را جذب و دیگری را دفع کند، چگونه می‌توان پیامی ارائه داد که از این تله‌ تفرقه عبور کرده و بر دل اکثریت بنشیند؟ این، بزرگ‌ترین و پیچیده‌ترین معمایی است که امروز در حوزه ارتباط و تبلیغ با آن روبه‌رو هستیم.

راهبرد رضوی؛ هنر خوب حرف زدن

این مبلغ بین‌المللی در ادامه با اشاره به حدیث امام رضا(ع) توضیح می‌دهد: درست در همین نقطه است که کلام راهبردی امام رضا(ع) همچون نوری بر این آشفتگی می‌تابد و راه را نمایان می‌کند. ایشان در حدیثی که شیخ صدوق در کتاب گرانسنگ معانی الاخبار نقل کرده است، می‌فرمایند: ‏«رَحِمَ اللهُ عَبداً أحیا أمرَنا... فَإنَّ النّاسَ لَو عَلِموا مَحاسِنَ کَلامِنا لَاتَّبَعونا» (معانی الاخبار، ص ۱۸۰، ح ۱)؛ ‏خداوند رحمت کند آن بنده‌ای را که امر ما را زنده کند... چرا که اگر مردم زیبایی‌های گفتار ما را می‌شناختند، بی‌شک از ما پیروی می‌کردند. امام(ع) نمی‌فرمایند: «کلام ما را بگویید». همگان باور دارند که کلام امام(ع) به خودی خود، زیبا و سرشار از «محاسن» است؛ چرا که از جانی معصوم برآمده و ریشه در وحی الهی دارد. اما شگفتی در اینجاست که امام تأکید می‌فرمایند: «زیبایی‌های کلام ما را بشناسانید»؛ اینجاست که ما به یک تفکیک ظریف و حیاتی می‌رسیم؛ تفکیکی که آیت‌الله العظمی جوادی آملی آن را به زیبایی بیان کرده‌است: ما باید میان «حرف خوب زدن» و «خوب حرف زدن» تمایز قائل شویم.
وی تشریح می‌کند: پیام و محتوای کلام اهل‌بیت(ع) بی‌تردید «حرف خوب» است. اما استراتژی امام رضا(ع) بر امری فراتر تأکید دارد: بر مهارت «خوب حرف زدن». امام(ع) به ما می‌آموزند صرفاً داشتن یک محتوای متعالی کافی نیست؛ بلکه باید آن را به‌گونه‌ای عرضه کرد که برای مخاطب، با تمام پیچیدگی‌هایش، قابل پذیرش و جذاب باشد. این همان چیزی است که در دنیای امروز از آن با عنوان «بسته‌بندی» پیام یاد می‌شود. اهمیت این بسته‌بندی در جهانی با شاخصه‌ تکثر و رقابت دوچندان می‌شود. در جهان معاصر، کسی منتظر شنیدن صدای شما نیست؛ این شما هستید که باید در بستر این عرصه پرهیاهو، خود را به بهترین شکل عرضه کنید.

از ابلاغ تا ادراک؛ مخاطب جهانی

این مبلغ بین‌المللی به نکات دیگری از این حدیث اشاره و خاطرنشان می‌کند: از این منظر، به یک نکته‌ شگفت‌انگیز دیگر در حدیث می‌رسیم. امام(ع) می‌فرمایند: «فَإنَّ النّاسَ...» (همانا مردم...)، ایشان از کلمه مؤمنان یا شیعیان استفاده نمی‌کنند، بلکه از واژه فراگیر «الناس» بهره می‌برند. این بدان معناست که دکترین خوب حرف زدن نه فقط برای هدایت مؤمنان، بلکه برای تمام انسان‌هاست. این نگاه، با مفهوم عمیق ابلاغ در قرآن کریم نیز پیوندی ناگسستنی دارد.
دکتر جهانگیری می‌گوید: هدف از ابلاغ، رسیدن به نقطه‌ای است که مخاطب، کلام خدا را بشنود و درک کند؛ چنان‌که در سوره توبه می‌فرماید: «...فَأَجِرْهُ حَتَّی یَسْمَعَ کَلَامَ اللَّهِ...» (توبه، آیه ۶) پس او را پناه ده تا کلام خدا را بشنود. این «شنیدن»، یک فرایند فعال و مؤثر است. بنابراین در دنیای امروز دیگر کافی نیست بگوییم «من حرفم را زدم، تمام شد»؛ ابلاغ مؤثر زمانی رخ می‌دهد که پیام نه تنها به گوش مخاطب برسد، بلکه توسط او ادراک شود. این حدیث شریف رضوی، کلیدی برای استخراج راهبردهای تبلیغی نوین است؛ راهبردهایی که با این نگاه، حتی مفهوم مرجعیت را نیز بازتعریف کرده و معنایی متفاوت به آن می‌بخشد.

مرجعیت فعال؛ طبیبان دوره‌گرد باشیم

این استاد عالی تفسیر با بیان اینکه این نگاه عمیق، به ناچار ما را به بازاندیشی در یکی از کلیدی‌ترین مفاهیم، یعنی مرجعیت رهنمون می‌سازد، تبیین می‌کند: در پارادایم قدیم، مرجعیت به معنای آن بود که مردم به مرجع مراجعه می‌کنند. این یک فرایند یک‌سویه بود که در آن، مرجع در جایگاه خود قرار داشت و این مردم بودند که باید به سوی او حرکت می‌کردند. اما واقعیت دنیای جدید این است که این شیوه دیگر کارآمد نیست. امروز مرجعیت باید معنای خود را بازیابد. به تعبیر دقیق شهید صدر، دیگر صدور فتوا و پاسخ به سؤالات کافی نیست؛ بلکه باید گفت‌وگو شکل بگیرد. این یعنی مرجعیت باید از یک جایگاه منفعل و پاسخ‌دهنده، به یک جایگاه فعال و آغازگر مکالمه تبدیل شود. در جهان معاصر، این بار به جای رجوع آن‌ها به ما، باید رجوع ما به آن‌ها اتفاق بیفتد. این ما هستیم که باید به سوی مردم گسیل شویم، نه اینکه بنشینیم و منتظر باشیم آن‌ها به سراغ ما بیایند. این راهبرد، دقیقاً همان چیزی است که در سیره نظری و عملی اهل بیت(ع) به وضوح می‌بینیم. این نگاه ریشه در کلام نورانی پیامبر اکرم(ص) دارد که در توصیف رسالت انبیای الهی می‌فرمایند: «إِنَّمَا نَحْنُ مَعَاشِرَ الْأَنْبِیَاءِ أَطِبَّاءٌ دَوَّارُونَ» (برگرفته از خطبه ۱۰۸ نهج‌البلاغه و منابع روایی دیگر) ‏همانا ما، گروه پیامبران، پزشکانی دوره‌گرد هستیم.
دکتر جهانگیری در نهایت با بیان اینکه اوج این راهبرد عملی را در حرکت تاریخ‌ساز خود امام رضا(ع) می‌بینیم، می‌گوید: ایشان در مدینه، در جایگاه رفیع امامت منتظر نماندند مردم به سوی ایشان بیایند. هجرت ایشان از مدینه به مرو، یک حرکت راهبردی برای بردن پیام به قلب دنیای آن روز بود. این حرکت، تجلی عینی همان «رجوع ما به آن‌ها» است. بنابراین، اهل بیت(ع) این دکترین را هم در «حرف» (محاسن کلامنا) و هم در «عمل» (حرکت به سوی مردم) به ما آموخته‌اند و این، نقشه راهی کامل برای امروز و فردای ماست.