شناسهٔ خبر: 76080971 - سرویس علمی-فناوری
نسخه قابل چاپ منبع: آنا | لینک خبر

نبرد دو‌طرفه: بوکسور روی رینگ پیروز می‌شود؛ اما مغزش شکست می‌خورد

ضربه‌های مکرر به سر، مسیرهای پاک‌سازی مغز را مختل می‌کنند

پژوهشی تازه روی ۲۸۰ مبارز حرفه‌ای نشان می‌دهد که ضربه‌های مکرر به سر باعث تغییرات تدریجی در سیستم پاکسازی مغز (گلیمفاتیک) می‌شود؛ سیستمی که مسئول دفع پسماند‌های مغزی است. داده‌های «ام‌آرآی» پیشرفته نشان می‌دهد که در مراحل اولیه، این سیستم فعالیت خود را افزایش می‌دهد، اما با ادامه ناک‌اوت‌ها به سرعت دچار افت عملکرد می‌شود؛ فرایندی که می‌تواند آغازگر افت شناختی و افزایش خطر اختلالات زوال عصبی باشد.

صاحب‌خبر -

به گزارش «ساینس دیلی» (ScienceDaily)، یک مطالعه جدید که به بررسی مشت‌زنان حرفه‌ای و مبارزان هنر‌های رزمی ترکیبی دارای اختلال شناختی پرداخته است، نشان می‌دهد که سیستم دفعِ پسماندِ مغز پس از ضربه‌های مکرر به سر تضعیف می‌شود. 

آسیب‌های تروماتیک مغزی مرتبط با ورزش تا ۳۰ درصد از تمام موارد آسیب مغزی را تشکیل می‌دهند و بوکس و هنر‌های رزمی ترکیبی از مهم‌ترین عوامل آن محسوب می‌شوند. وارد آمدن ضربه‌های مکرر به سر در طول زمان، یک عامل خطر شناخته شده برای بروز اختلالات زوال عصبی و اختلالات عصبی-روان پزشکی است.

چگونه سیستم گلیمفاتیک ضایعات را از مغز خارج می‌کند

سیستک گلیمفاتیک از مجرا‌های پر از مایع تشکیل شده است که به دفع مواد زائد از مغز کمک می‌کنند. عملکرد آن تا حدودی شبیه سیستم لنفاوی است که در سراسر بدن فعال است.

دکتر دهانوش امین، نویسنده اصلی پژوهش و پژوهشگر دانشگاه آلاباما در بیرمنگهام و کلینیک کلیولند نوادا، می‌گوید: «سیستم گلیمفاتیک که به تازگی کشف شده، شبیه به سیستم لوله‌کشی و دستگاه دفع زباله مغز است. این سیستم برای کمک به مغز در دفع متابولیت‌ها و سموم حیاتی است».

برای بررسی عملکرد این سامانه، پژوهشگران از روش DTI-ALPS استفاده کردند؛ روشی مبتنی بر تصویربرداری تنسور پخش (DTI) که به‌عنوان یک شیوه تخصصی در‌ام‌آرآی به کار می‌رود و حرکت مولکول‌های آب را در امتداد فضا‌های اطراف‌رگی اندازه‌گیری می‌کند. این مسیر‌های اطراف‌رگی با جریان گلیمفاتیک مرتبط هستند و در حفظ تعادل مایعات، انتقال مواد مغذی و سلول‌های ایمنی و محافظت از بافت مغز هنگام آسیب نقش دارند.

نشانگر‌های زیستی «ام‌آر‌آی»، علائم اولیه افت فعالیت مغز را آشکار می‌کنند

شاخص ALPS که از تحلیل داده‌های DTI به‌دست می‌آید یک نشانگر غیرتهاجمی برای ارزیابی عملکرد سیستم گلیمفاتیک است. مقادیر پایین این شاخص می‌تواند بیانگر افت شناختی باشد و در پژوهش‌ها با خطر بیشتر ابتلا به بیماری‌هایی مانند آلزایمر و پارکینسون ارتباط داشته است.

دکتر امین که اکنون دانشیار نورورادیولوژی در دانشگاه علوم پزشکی آرکانزاس است، می‌گوید: «وقتی این سیستم درست عمل نمی‌کند، پروتئین‌های آسیب‌زا می‌توانند تجمع پیدا کنند؛ یعنی پروتئین‌هایی که با آلزایمر و سایر انواع زوال عقل مرتبط دانسته شده‌اند. مطالعه این سیستم می‌تواند به ما پنجره تازه‌ای برای درک و احتمالا کند کردن روند از دست رفتن حافظه فراهم کند».

در این تجزیه و تحلیل، پژوهشگران از داده‌های پایه «مطالعه سلامت مغز ورزشکاران حرفه‌ای» کلینیک کلیولند (PABHS) استفاده کردند؛ مطالعه‌ای که حدود ۹۰۰ مبارز فعال را دنبال می‌کند و تقریبا ۳۰۰ نفر از آنها حداقل سه سال تحت پایش بوده‌اند. برای این پژوهش، تیم تحقیقاتی داده‌های ۲۸۰ ورزشکار را ارزیابی کرد. از میان آنها، ۹۵ نفر در آغاز مطالعه دچار اختلال شناختی بودند و ۲۰ فرد سالم به عنوان گروه کنترل همسان‌شده از نظر جمعیت‌شناختی شرکت داشتند.

فعالیت بالاتر ابتدایی سیستم گلیمفاتیک و سپس افت عملکرد

با استفاده از روش DTI-ALPS، پژوهشگران عملکرد سیستم گلیمفاتیک را در تمام شرکت‌کنندگان اندازه‌گیری کردند و سپس بررسی کردند که شاخص ALPS به‌دست‌آمده از تحلیل داده‌های DTI چه ارتباطی با تعداد ناک‌اوت‌های تجربه شده توسط هر ورزشکار دارد. همچنین آنها ورزشکاران دچار اختلال شناختی را با افراد فاقد اختلال شناختی مقایسه کردند.

دکتر امین می‌گوید: «ما انتظار داشتیم که ضربه‌های مکرر به سر باعث کاهش شاخص ALPS در مبارزان دچار اختلال شناختی نسبت به افراد سالم شود. همچنین پیش‌بینی می‌کردیم که مقدار ALPS با تعداد ناک‌اوت‌های تجربه‌شده توسط مبارزان دچار اختلال شناختی همبستگی معناداری داشته باشد».

اما نتایج برخلاف انتظار بود. ورزشکاران دچار اختلال شناختی، در آغاز مطالعه، مقادیر شاخص گلیمفاتیک به مراتب بالاتری داشتند، اما با افزایش تعداد ناک‌اوت‌ها، این مقدار به سرعت کاهش یافت. عملکرد سیستم گلیمفاتیک در افرادی که همچنان دچار ضربه به سر می‌شدند همچنان کاهش پیدا کرد.

دکتر امین گفت: «ما معتقدیم شاخص گلیمفاتیک در ابتدا در گروه مبارزان دچار اختلال شناختی بالا بوده است؛ زیرا مغز در واکنش اولیه به ضربه‌های مکرر، فعالیت سیستم پاکسازی خود را افزایش می‌دهد؛ اما در نهایت این سیستم از پا می‌افتد. بعد از یک نقطه، مغز عملا تسلیم می‌شود». 

پژوهش همچنین نشان داد که ورزشکاران فاقد اختلال شناختی، هم در نیم‌کره راست مغز و هم در مقدار کلی شاخص ALPS، مقادیر پایین‌تری نسبت به مبارزان دچار اختلال شناختی داشتند. الگوی ارتباط میان تاریخچه ناک‌اوت‌ها و عملکرد گلیمفاتیک نیز میان این دو گروه به شکل مشهودی متفاوت بود.


تشخیص زودهنگام می‌تواند از سلامت بلندمدت مغز مبارزان محافظت کند

دکتر امین تاکید می‌کند که شناخت تاثیر ضربه‌های مکرر به سر بر سیستم گلیمفاتیک برای تشخیص زودهنگام خطرات زوالعصبی در ورزشکاران رشته‌های برخوردی بسیار مهم است.

او گفت: «اگر بتوانیم تغییرات گلیمفاتیک را در مبارزان پیش از آن‌که دچار علائم شوند شناسایی کنیم، شاید بتوانیم استراحت، مراقبت پزشکی یا حتی تصمیم‌گیری درباره مسیر حرفه‌ای را به آنها توصیه کنیم تا از سلامت آینده مغزشان محافظت کنند».

انتهای پیام/