ریحانه اسکندری: در سالهای اخیر، ضعف سطح اجرا و آشفتگی در انتخاب مجریان تلویزیون به یکی از موضوعات جدی مورد بحث در فضای رسانهای کشور تبدیل شده است؛ مسیری که نهتنها استانداردهای حرفهای دهههای گذشته را کمرنگ کرده، بلکه به ظهور چهرههایی انجامیده که بیش از آنکه بر مهارت و دانش تکیه کنند، بر رفتارهای وایرالی و تلاش برای دیده شدن در شبکههای اجتماعی اتکا دارند.
خبرآنلاین پیش از این بارها در گزارشها و گفتوگوهای مختلف به این مسئله پرداخته بود؛ از افت کیفیت اجرا گرفته تا کمرنگ شدن نقش رادیو بهعنوان فیلتر اصلی تربیت مجریان. در ادامه همین پیگیریها، اینبار در حاشیه جشنواره جهانی فیلم فجر، گفتوگویی متفاوت با پدرام کریمی، از مجریان باسابقه تلویزیون انجام دادیم؛ کسی که سالها از نزدیک شاهد شکلگیری، روند رشد و سپس ضعف تدریجی اصولی بوده که زمانی اجرا در رسانه ملی را به یک حرفه جدی و پرمسئولیت تبدیل میکرد.
کریمی در این گفتوگو با نگاهی انتقادی اما مبتنی بر تجربه، از نسلی میگوید که بدون طی کردن مسیر کلاسیک ورود به رسانه، بدون آزمونهای سخت رادیویی و بدون تحصیلات مرتبط وارد قاب تلویزیون میشوند؛ نسلی که برای جبران خلأ تجربه، چارهای جز پناه بردن به رفتارهای جنجالی ندارد. او معتقد است آنچه امروز در سطح اجرا دیده میشود، نتیجه کنار گذاشتن ضوابط حرفهای و جایگزینی آن با انتخابهایی مبتنی بر سلیقه و رابطه است؛ روندی که نهتنها سطح برنامهها را پایین آورده، بلکه باعث شده بسیاری از مجریان توانمند نسلهای قبل نیز تمایلی برای بازگشت به این قاب نداشته باشند.
این گفتوگو تلاش دارد از زاویه نگاه یک مجری باسابقه، چرایی تبدیل شدن «اجرای تلویزیونی» به حرفهای بیضابطه را بررسی کند؛ از ریشههای این بحران تا راهحلهایی که میتواند اعتبار از دست رفته اجرا را به رسانه ملی بازگرداند.
در ادامه متن این گفتگو را مطالعه میکنید.
عطش شهرت؛ میانبری که اجرا را قربانی میکند
کریمی در پاسخ به این سوال که آیا رفتار اخیر برخی از مجریان، تلاش آنها برای وایرال شدن در فضای مجازی به هر نحو و شکل و هنجارشکنیهای خارج از چهارچوب رسانه ملی ریشه در تغییر نوع فیلترهای انتخاب تلویزیون دارد یا نه گفت: «دقیقا همانطور هست که خودتان توضیح دادید. واقعیت این است که قبلا یک سری اصول و سلسله شرایط بسیار سختی برای ورود مجریان وجود داشت. اغلب بچههایی که در نسل من وارد تلویزیون شدند کسانی بودند که همه کارشان را از رادیو شروع کردند و بعد از آن وارد تلویزیون شدند. وقتی هم که وارد فضای رسانه ملی شدند ابتدا یا گزارشگر بودند یا اختیار بخش کوتاهی از اجرا را در دست داشتند، مثلا پیامکهای یک برنامه را میخواندند. به طور کلی پله پله این مسیر را طی کردند، آزمونهای بسیار سختی را به هر نحوی با موفقیت برای ورود به رسانه ملی پشت سر می گذاشتند تا بتوانند به جایگاهی که میخواهند برسند. ولی خوب اواخر این اتفاق در تلویزیون ما نیفتاده است. من احترام بسیار زیادی برای مقام والای معلم بودن قائل هستم، ولی برای مثال یک عزیزی که معلم است تبدیل به مجری تلویزیون میشود. کلام اصلی من این است که افراد بدون تحصیل در حوزه مرتبط وارد جهان مجریگری در تلویزیون میشوند. خب به همین دلیل است که سطح اجرا اینقدر پایین آمده است و به همین سبب است که تلاش میکنند با وایرال شدن دیده شوند. »
کریمی با اشاره به این نکته برخی مجریان جدید میخواهند خیلی زود به شهرت برسند،گفت: «یک مجری در حالت عادی و درست نیازمند ۱۰ یا ۱۵ سال زمان است تا دیده شود. ولی خیلی از مجریان جدید میخواهند در عرض دو یا سه سال به شهرت برسند و طبعا در این شرایط دستاویزشان شبکههای مجازی و وایرال شدن است، در واقع انجام هر کاری برای دیده شدن و شنیده شدن. »
او تاکید کرد: «همه اینها هم به همین دلیل است که شرایط ورود اصولی را طی نکردند و این حتی برای بیننده عادی هم از شیوه و شکل اجرا و انتخابهایی که میکنند مشهود است و هر مخاطبی میفهمد که شرایط درستی در انتخابها برقرار نیست.»
پدرام کریمی
مجری معتبر؛ حلقه مفقوده اعتماد مخاطب
این مجری باسابقه در پاسخ به این سوال که آیا سلیقهگرایی در انتخاب افراد برای رسانه ملی دلیل رسیدن به این نقطه است، گفت: «این که کاملا واضح و مشخص است. دلیل این موضوع همین است که شکل ضابطهمندی در انتخابها وجود نداشته و انتخابها بیشتر بر اساس رابطه بوده است. من باز هم تاکید میکنم که در دوره و نسل طلایی اجرای تلویزیون ۱۰ یا ۱۵ سال کار حرفهای میکردند تا کارشان نتیجه عالی بدهد و از آن مهم تر اینکه مجریان در آن زمان کار خود را از رادیو آغاز میکردند. سنگینترین و سختترین آزمون ورود به اجرا برای رادیو است. در واقع این رادیو است که خیلی از مجریان و گویندگان خوب ما را فیلتر کرده است. بنابراین وقتی که این اتفاق نمیافتد و این ضابطه وجود ندارد قطعا مشخص میشود که خروجی بر اساس رابطه بوده است. من وقتی با خیلی از مجریان و گویندگان قدیمی صحبت میکنم میگویند همین پایین آمدن سطح اجرا دلیلی است که آنها دیگر تمایلی برای اجرا و قرار گرفتن در آن قاب ندارند.»
او در پاسخ به این مسئله که آیا انجام کارهای وایرالی برای دیده شدن در فضای مجازی به دلیل از دست رفتن مرجعیت تلویزیون است، گفت: «به هر حال ما در روزگاری هستیم که فضای مجازی به سرعت درحال گسترش و به شدت راحت الوصول است و در دسترس همه هست. این یک امر کاملا طبیعی است و در همه جای دنیا هم این اتفاق افتاده است. اما این به معنای از دست رفتن مرجعیت تلویزیون نیست. به هر حال هنوز هم مردم زمانی که میخواهند یک خبر موثق بشنوند سراغ رادیو و تلویزیون میروند. پس این نشان میدهد تلویزیون هنوز هم مرجعیت خود را دارد. اما حلقه گم شده تلویزیون ما این نکته مهم است که چه کسی دارد این مرجعیت را انتقال میدهد. هویت یک شبکه و یک رسانه را مجریانش تعریف میکنند، نمیگویم صد در صد آن اما بخش مهمی از مقبولیت و مرجعیت تلویزیون به کسانی است که آن را انتقال میدهند. مردم حرف کسی را باور میکنند که آن را هم باور دارند و هم دوستش دارند. پس مرجعیت تلویزیون از دست نرفته است اما این حلقه مهم که در واقع این است که چه کسی این اصل را به مخاطب منتقل میکند از دست رفته و همین باعث می شود مردم فکر کنند تلویزیون مرجعیت خود را از دست داده است.»
بازگشت به اصول گذشته؛ اولویت اصلی تلویزیون
کریمی اولویتهای تلویزیون برای خروج از این وضعیت را برگشتن به اصول گذشته دانست و گفت: «اولویت اصلی این است که دوباره به سراغ مجریان، گویندگان و اصول قبل برگردیم. آنها سرمایههای تلویزیون بودند و باید دوباره برگردند. نکته بعدی این است که این نسل جوان و تازه نفس نیز با اصول، ضابطهمندی، آزمون و سطحی از تحصیلات در این حوزه به تلویزیون و اجرا ورود کنند. قدیمتر اینطور نبود که در لحظه و بدون آمادهسازی کسی یک اجرای زنده داشته باشد. اما الان شاهد این هستیم که اتفاق به کرات رخ میدهد و باعث میشود اشتباهات بدیهی و پیش پا افتاده رخ دهد و اثرات سنگینی برای تلویزیون داشته باشد. به طور ساده این مجریان خطوط قرمز اولیه تلویزیون را هم نمیتوانند رعایت کنند. پس باید به اصول گذشته برگردیم.»
بحران اجرا در تلویزیون: وقتی دیدهشدن جای مهارت و شخصیت را میگیرد
پیش از گفتوگوی کنونی با پدرام کریمی، خبرآنلاین با سه مجری باسابقه یعنی علی درستکار، نیما کرمی و هرمز شجاعیمهر گفتگو کرده بود تا تغییرات و بحرانهای امروز اجرا در تلویزیون را بررسی کند. دیدگاههای این سه مجری تصویر روشنی از چرایی رفتارهای خارج از چارچوب برخی مجریان و وضعیت فعلی رسانه ملی ارائه میدهد.
سردرگمی میان دو جهان
علی درستکار، مجری باسابقه، تغییر رفتار برخی مجریان را نتیجه «جابهجایی بنیادین در مفهوم اجرا» میداند و تأکید میکند که مجری تلویزیون نباید به قیمت دیدهشدن، اعتبار رسانه را قربانی کند. او میگوید: «وقتی معیار موفقیت از کیفیت محتوا به تعداد بازدید تغییر پیدا میکند، طبیعی است برخی مجریان فکر کنند راه بقا این است که به هر شکل در فضای مجازی مطرح شوند.» درستکار هشدار میدهد که این روند نه تنها شأن آنتن زنده را زیر سؤال میبرد، بلکه ذائقه مخاطب را نیز به سمت رفتارهایی سوق میدهد که با ماموریت رسانه ملی همخوانی ندارد.
علی درستکار
تلاش برای دیدهشدن، آفت اجرا
نیما کرمی، مجری برنامههای خانوادگی، نیز با تأکید بر تشدید رقابت برای دیدهشدن، میگوید: «مجریان تازهکار فکر میکنند اگر کاری غیرمعمول انجام دهند و آن در شبکههای اجتماعی پخش شود، یکشبه راه صد ساله را رفتهاند. اما همان اتفاق، آغاز سقوطشان است.» کرمی تصریح میکند که تلاش برای وایرال شدن، شأن رسانه و خود مجری را زیر سؤال میبرد و یادآور میشود که مجریانی که در گذشته در ذهن مردم میماندند، به خاطر مهارت و تخصصشان بود، نه رفتارهای عجیب یا ساختگی.
نیما کرمی
شخصیت و آموزش، فاکتورهای گمشده
هرمز شجاعیمهر با نگاهی گذشتهنگر، ریشه نابسامانی امروز را در تغییر معیارهای انتخاب مجری و حذف مسیرهای آموزشی اصولی میداند. او میگوید: «مجریگری و گویندگی پیش از هر چیز نیازمند شخصیت است؛ کسی که در مقابل میلیونها مخاطب حامل پیام رسانه ملی باشد.» شجاعیمهر وضعیت امروز را نتیجه انتخابهای سلیقهای و رابطهمحور میداند و هشدار میدهد: «مجری رسانه ملی بدون شناخت جایگاه خود در زندگی خصوصی مردم سرک میکشد فقط برای وایرال شدن.» او بازگشت به آموزش اصولی، شناخت ادبیات و حرمت کلام را تنها راه اصلاح وضعیت کنونی میداند.
هرمز شجاعیمهر
نگاه این سه مجری باسابقه تصویری روشن از بحران شخصیت، اعتبار و آموزش در تلویزیون ارائه میدهد. زمانی جایگاه مجری بر پایه شخصیت، سواد، ادب و گذر از مسیرهای آموزشی سخت بنا میشد، اما امروز کافی است کسی «دیده شود» تا روی آنتن بنشیند. رفتارهای غیرحرفهای و تلاش برای وایرالشدن نه تنها به بدنه رسانه ملی آسیب میزند، بلکه ذائقه مخاطب را نیز به سمت سطحیگری سوق میدهد. بازگشت به معیارهای حرفهای، بازسازی آموزش، شناخت ادبیات و رعایت حرمت کلام تنها راه بازیابی شأن اجرا و احیای اعتبار تلویزیون است.
۲۴۲۲۴۴
∎