شناسهٔ خبر: 76079911 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: دفاع پرس | لینک خبر

علایی: شهید باکری نماد همراهی عقلانیت و شجاعت بود

فرمانده قرارگاه نوح در دوران دفاع مقدس گفت: شهید مهدی باکری نماد عقلانیت در عین شجاعت و نماد فرماندهی بر قلوب رزمندگان است.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سردار «حسین علایی» فرمانده قرارگاه نوح در دوران دفاع مقدس و نخستین فرمانده نیروی دریایی سپاه، امروز (سه‌شنبه) در آیین رونمایی از کتاب «بیا تماشا کن؛ روایت زندگی سردار سرلشکر شهید مهدی باکری»، با تشریح ویژگی‌های منحصر‌به‌فرد فرمانده لشکر عاشورا اظهار داشت: من از سال ۱۳۵۳ تا لحظه شهادت، فرصت تماشای سلوک مهدی و حمید باکری را داشته‌ام. از همان سال با این دو برادر آشنا شدم و در دانشگاه با مهدی که دو سال از من بزرگ‌تر و زودتر وارد دانشگاه شده بود، همکلاس بودم. او مهندسی مکانیک می‌خواند و ما در برخی درس‌ها هم‌درس بودیم. در آن دوران نیز جزو چهره‌های شاخص و قدیمی دانشگاه محسوب می‌شد.

علایی: باکری نماد همراهی عقلانیت و شجاعت بود

همرزم و هم‌دانشگاهی شهید مهدی باکری با بیان اینکه باکری مصداق فرماندهان جلودار در کلام شهید سلیمانی بود، افزود: پیش از شهادت مهدی، به همراه آقای بشردوست به کنار رود دجله رفتیم؛ جایی که زیر آتش شدید توپخانه عراق بود. دیدیم مهدی باکری در مقدم‌ترین نقطه ایستاده و شخصاً در حال نظارت و کمک به نصب پل‌های خیبری برای عبور نیروهاست؛ او کسی نبود که عقب بایستد و دستور دهد، بلکه خود در دل خطر حضور داشت.

وی با اشاره به اینکه در وجود مهدی باکری ذره‌ای ریا دیده نمی‌شد، تصریح کرد: زمانی که ما دانشجو بودیم، رژیم شاه برادر ایشان، علی باکری، را اعدام کرده بود و ما نام او را شنیده بودیم. اما مهدی باکری حتی یک‌بار هم نگفت که علی برادر اوست تا از این طریق برای خود جایگاهی کسب کند.

سردار علایی با نقل خاطره‌ای از ولایت‌مداری و ادب شهید باکری در برابر امام خمینی (ره) خاطرنشان کرد: روزی با فرماندهان برای دیدار امام به حسینیه جماران رفتیم. دیدم مهدی رفت و وضو گرفت. وقتی علت را پرسیدم، گفت: «مگر نمی‌دانی به دیدار چه کسی می‌رویم؟ باید با طهارت به محضر امام رفت».

وی با تشریح سبک مدیریتی خود و شهید باکری در سپاه ارومیه گفت: زمانی که فرمانده سپاه آذربایجان غربی شدم، فضایی دوقطبی وجود داشت و از من خواستند تصفیه کنم، اما من بر مبنای وفاق همه نیروها حتی کسانی که دیدگاه‌های تندی داشتند را حفظ کردم. در آن زمان مهدی باکری در جهاد بود و ما او را به سپاه آوردیم. در جریان حمله دموکرات‌ها به شهر و آزادسازی اشنویه، عملیات با فرماندهی مهدی باکری با موفقیت انجام شد.

این فرمانده دوران دفاع مقدس با اشاره به جایگاه عملیاتی شهید باکری در میان سایر فرماندهان جنگ اظهار داشت: فرماندهان بزرگی مثل حسین خرازی، احمد کاظمی و همت، روی نظرات عملیاتی باکری حساب ویژه‌ای باز می‌کردند و همواره می‌گفتند اگر مهدی باکری و لشکر عاشورا در جناح ما باشند، خیالمان راحت است که اهداف محقق می‌شود؛ چرا که یگان‌ها در جنگ به اسم فرمانده‌شان شناخته می‌شدند و باکری به یگان خود هویت خط‌شکنی داده بود.

وی با بیان اینکه فرماندهی باکری مصداق حدیث «کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم» بود، افزود: نیروهای لشکر عاشورا عاشق مهدی بودند و نه به خاطر دستور نظامی، بلکه به خاطر محبت و رفتار او تبعیت می‌کردند؛ چنان‌که یکی از دوستان دانشگاهی ما وقتی به جبهه آمد، اصرار داشت فقط پیش مهدی باکری برود.

سردار علایی با تأکید بر پیوند ناگسستنی مهدی و حمید باکری گفت: نمی‌توان از مهدی نوشت و حمید را ندید. پیش از عملیات بیت‌المقدس، مهدی نگران شهادت حمید بود، اما نه از ترس جان، بلکه به خاطر فرزندان کوچک او. با این حال وقتی حمید در عملیات خیبر و روی پل شحیطاط شهید شد، مهدی حاضر نشد برای مراسم ختم برادرش به عقب برگردد و گفت: «چگونه بروم وقتی جنازه بقیه بچه‌های مردم اینجا مانده است؟»

وی با تمجید از دقت عملیاتی شهید باکری خاطرنشان کرد: مهدی تا منطقه را با چشم خودش نمی‌دید، نیرو را وارد عمل نمی‌کرد؛ چنان‌که پیش از عملیات بدر با قایق تا سیل‌بند عراقی‌ها رفت و شناسایی کرد تا تلفات ندهد. او تا منطقه را خودش نمی‌دید، در آنجا عملیات نمی‌کرد.

انتهای پیام/ 119