شناسهٔ خبر: 76078494 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: قدس آنلاین | لینک خبر

پاسخی کوتاه به شبهه چرا خدا ابلیس را آفرید؟

پاسخ شبهه آفرینش ابلیس زمانی روشن می‌شود که بدانیم خدا موجود شرور نیافرید، بلکه اختیار بخشید؛ و ابلیس با انتخاب خود از مسیر حق فاصله گرفت، تا انسان نیز در میدان انتخاب، ارزش ایمان و رشد معنوی خود را آشکار کند.

صاحب‌خبر -

پرسش دیرینه آفرینش ابلیس از آن دست موضوعاتی است که ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده و لایه‌های پنهانی دارد که بدون دقت در حقیقت اختیار و ماهیت عالم، فهم آن آسان نیست.

گاهی نام شیطان مطرح می‌شود، ذهن بسیاری را یک پرسش قدیمی و بنیادین به خود مشغول می‌کند: اگر خداوند رحمان و حکیم است، چرا اجازه داده چنین موجودی وجود داشته باشد؟ آیا هدف خداوند ایجاد وسوسه و گمراهی است؟

نگاه سطحی به این سؤال ممکن است گمراه‌کننده باشد، اما حقیقت روشن‌تر و عمیق‌تر است: خدا هرگز موجودی بدذات و شرور نیافرید. همان‌طور که تاریکی موجودی مستقل نیست و تنها نبود نور است، شرّ هم در ذات خود وجود ندارد و نتیجه‌ی انتخاب نادرست موجودی مختار است.

ابلیس نیز در ابتدا موجودی پاک و عبادت‌کننده بود و سال‌ها در زمره فرشتگان عبادت می‌کرد؛ اما با اختیار و ارادهٔ خود، تکبّر ورزید و راه گمراهی را برگزید. خدا موجود شرور نیافرید، بلکه موجود مختار آفرید و مسیر شر از سوی خود او انتخاب شد.

اما چرا امکان وسوسه و گمراهی وجود دارد؟ زیرا اگر جهان تنها یک مسیر داشت، انسانی که راهی جز خوبی ندارد، هرگز آزادی و اختیار را تجربه نمی‌کرد و ارزش اخلاقی اعمالش قابل سنجش نبود.

ایمان و بندگی تنها زمانی ارزش دارند که انسان بتواند از مسیر نادرست باز بماند، پاکی تنها زمانی زیباست که امکان آلوده شدن وجود داشته باشد، و مقاومت تنها زمانی معنا پیدا می‌کند که وسوسه‌ای برای غلبه وجود داشته باشد. در این چارچوب، حضور شیطان نه برای ویران‌کردن، بلکه برای آشکار کردن قدرت انتخاب و رشد معنوی انسان است؛ مانند وزنه‌ای که ورزشکار را به تلاش و پیشرفت وادار می‌کند، وسوسه هم شخصیت انسان را قوی می‌سازد.

شیطان هیچگاه اختیار انسان را نمی‌گیرد و نقش او تنها «دعوت» است، نه اجبار. او نمی‌تواند دست کسی را بگیرد یا مجبورش کند؛ تمام توان او محدود به وسوسه و فریب است، و انسان با بهره‌گیری از عقل و هدایت الهی می‌تواند در برابر این فریب‌ها مقاومت کند. خداوند همهٔ رخدادها را می‌داند، اما این علم به معنای جبر نیست؛ همان‌طور که اگر رفتار یک راننده را ببینی و بدانید تصادف خواهد کرد، دیدن تو او را مجبور به سقوط نمی‌کند، انسان نیز با علم خدا آزاد است تا راه درست را انتخاب کند.

در نهایت، حکمت وجود شیطان روشن می‌شود: نه برای ایجاد شر، بلکه برای آشکارکردن ارزش انتخاب و آزمایش انسان. بدون امکان وسوسه، تقوا معنا نمی‌یافت؛ بدون امکان خطا، بندگی آگاهانه پدید نمی‌آمد؛ بدون تاریکی، نور و رشد دیده نمی‌شد.

خداوند شرّ مطلق را نیافرید، بلکه اختیار و آزادی را بخشید؛ و در این آزادی، هم امکان خیر وجود دارد و هم امکان شر. انسان است که با انتخاب آگاهانهٔ خود، می‌تواند راه رشد، کمال و نور الهی را بیابد. بدین ترتیب، حضور شیطان بخشی از طرح بزرگ خدا برای شکوفایی انسان و آشکارسازی ارزش اختیار اوست.