به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، پس از جنگ 12روزه، «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور آمریکا، «جی دی ونس» معاون او و «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی به طور پیوسته درباره پیروزی بر ایران سخن گفتند. این استدلالها اما از لحاظ منطقی نقص بزرگی دارند؛ سخنان مقامات آمریکایی و صهیونیست درباره پیروزی در جنگ 12روزه در شرایطی گفته میشوند که هدف از آنها، با توجه به ناکامی در برآوردن اهدافشان طی جنگ، زمینهسازی برای تکرار برخی شیطنتهاست. اگر غرب به اهداف خود رسیده است نیازی به ادامه تنشها نداشت مگر آنکه در تحقق آنها شکست خورده باشد.
«آیتالله سیدعلی خامنهای»، رهبر معظم انقلاب اسلامی، روز پنجشنبه در سخنرانی تلویزیونی خود برای مردم، به تشریح بطن قضایای رخ داده طی جنگ پرداخته و اعلام کردند آمریکا علیرغم بهکارگیری تمام ابزارهای نظامی از بمبافکن تا زیردریایی نتوانست خللی مؤثر در تواناییهای ایران ایجاد کند و پس از آن نیز توسط ایران مورد هجوم واقع شد. ایشان در توصیف معادله جنگ در برابر رژیم صهیونیستی گفتند، طرف آغازگر جنگ بیشتر از ضرباتی که به ایران وارد کرد، خود زیرضربه رفته و خسارت دید. در این گزارش تلاششده قضایای جنگ از نظر نظامی و ابعاد خسارتها مورد موشکافی قرار گیرند تا زیانهای طرفین محسوستر شود.
واقعیتها در حمله به ایران
حملات آمریکا و رژیم صهیونی به ایران باید به طور دقیق از منظر ابزارها و نتایج مورد بررسی قرار گیرد.
1. جنگها صرفاً بر اساس تسلیحات به کار رفته و آتش ریخته شده تفسیر نمیشوند، بلکه تمام مسئله وابسته به نتیجه است. آنچه درخصوص حملات آمریکا به سه مورد از تأسیسات هستهای ایران آشکار شده، نتایج مبهم در این اتفاق است.
در یک تقسیمبندی قدیمی و جامع در تأسیسات هستهای، بخشهای غیرحساس مانند قسمتهای مربوط به مونتاژ سانتریفیوژها روی زمین و قسمتهای حساستر، مانند آبشارهای تشکیل شده از دهها سانتریفیوژ در بخشهای زیرزمینی واقع شده بودند.
این تقسیمبندی به دو دلیل صورت گرفتند؛ دلیل اصلی تهدیدات نظامی دشمن بود. تأسیسات زیرزمینی تأثیر حملات را کاهش داده و یا باعث منصرف شدن دشمن از تهاجم میشدند. دلیل فرعی جلوگیری از تشعشع بود. از این رو هرگونه فعالیت با اورانیوم به بخشهای زیرزمینی منحصر میشد. با خرابکاریها و افزایش تهدیدات، قسمتهای بیشتری از فعالیتهای هستهای به بخشهای زیرزمینی منتقل شدند.
حملات آمریکا به سه تأسیسات فردو، نطنز و اصفهان، صرفاً تأسیسات روی زمین را منهدم کردند. علاوه بر آنکه از مدتها قبل، تأسیسات نیمه حساس با احداث بخشهای زیرزمینی به آنها منتقل شده بودند، تجهیزات موجود در ساختمانهای روی زمین نیز تخلیه شدند. پس نابودی این تأسیسات، صرفاً از نظر هزینه ساخت مجدد زیان وارد کردند؛ چه اینکه برخی تأسیسات مانند فردو، ساختمانهای روزمینی اندکی داشتند. در دو تأسیسات دیگر بخشهای مهم تأسیسات روزمینی به انبارهای موقت، ساختمانهای اداری، مسجد و موارد اینچنینی مربوط میشدند.
برای ضربه به تأسیسات زیرزمینی، آمریکا 14 بمب سنگینوزن سنگرشکن استفاده کرد. با توجه به عمق تأسیسات، بهویژه در فردو، حداکثر کارایی که پرتابکنندگان از آن انتظار داشتند، تحت تأثیر قرار دادن غیرمستقیم بود؛ به این شکل که انفجارها بتوانند لرزشی ایجاد کنند تا بر اثر آن سانتریفیوژها که دستگاههای دقیقیاند، از کار بیفتند. در یک جمعبندی، حملات آمریکا تأسیسات روزمینی تخلیه شده را نابود کرد، وضعیت تأسیسات زیرزمینی به طور کامل مبهم است و احتمالاً ایران با مشروعیت بهدست آمده برای پنهانسازی تأسیساتش، ابهام بیشتری را در صنعت هستهای خود به کار ببرد.
2. آمریکا در حملات به ایران، از قلههای صنعت تسلیحاتی خود بهره برد. برترین هواگردهای رادارگریز این کشور شامل بمبافکن بی2 و جنگندههای اف22 و اف35 در این حملات مورد استفاده قرار گرفتند. برترین مهمات آمریکایی که قویترین بمب متعارف جهان نام دارد نیز روی تأسیسات هستهای پرتاب شد. از سوی دیگر یکی از زیردریاییهای کلاس اوهایو که از پیشران هستهای استفاده میکند و بهترین زیردریایی تهاجمی آمریکا با قابلیت حمله تعداد بیسابقه 154 موشک کروز توماهاک است، دستکم 30 موشک از این نوع را پرتاب کرد. از نظر تسلیحات و مهمات، آمریکا از برترین داراییهای دریایی و هوایی خود بهره گرفت و در موقعیتی تهاجم کرد که بر اثر غافلگیری اولیه و سرکوب پدافند هوایی ایران، اوضاع برایش مساعد بود؛ اما عایدی حمله در نهایت حداقلی شد.
3. در جنگ 12روزه تمام قابلیتهای اطلاعاتی، مالی، الکترونیکی، نظامی، جنگ روانی-شناختی ناتو به طور مستقیم به صحنه آمدند، اما دستاوردهای اندک بهدست آمده، با این سرمایهگذاری از نظر ابعاد مادی و زمانی قابل مقایسه نیست.
4. بازدارندگی، مبحث بسیار وسیعی است. برخی وقوع جنگ را نشانه از بین رفتن بازدارندگی میدانند؛ اما باید این مفهوم را به شکل نسبی دید. با وجود حمله به ایران، هراس از ضرباتی که تهران میتواند وارد کند، همچنان مانع از حرکت دشمن به سمت برخی اقدامات شد. بهعنوان نمونه دشمن به سمت حمله علیه تأسیسات نفتی در جنوب رفت و پس از روبهرو شدن با اعتراضات جهانی نسبت به پیامدهای این اقدام و واکنش تهران، با وجود انهدام پالایشگاه نفت بازان در حیفا، از تکرار این اقدام خودداری کرد.
ضربات وارد شده
رژیم صهیونیستی ادعا دارد طی جنگ با ضرباتی که به ایران وارد کرده به طرف برتر تبدیل شده؛ اما بررسی هزینههای جنگ مطلب دیگری را نشان میدهند.
1. رژیم صهیونیستی بهعنوان آغازگر و مبدأ اصلی حملات بیشترین آسیبها را متحمل شد. در حوزه نظامی، بودجه نظامی 30 میلیارد دلاری رژیم، حدود 7 برابر بودجه 4.5 تا 6 میلیارد دلاری ایران است. در جنگ اما در مقابل هزینه بیش از 7 میلیارد دلاری صهیونیستها برای جنگ، ایران 92 میلیون دلار برای تهاجم به سرزمینهای اشغالی خرج کرد؛ به عبارتی دیگر رژیم صهیونی با وجود آنکه بودجه نظامیاش 7 برابر ایران بود، 77 برابر آن برای جنگیدن هزینه کرد. این مسئله شکافی 11 برابری را نشان میدهد.
2. علاوه بر هزینههای مستقیم جنگ، رژیم شاهد هدف قرار گرفتن مراکز اصلی اقتصادی و علمی خود مانند پالایشگاههای اصلی، مرکز علمی وایزمن و شهرکهای صنعتی و نظامی بود. حجم تخریب در شهرها به میزانی بود که در رژیم که جمعیتش یکدهم ایران است، 41 هزار و 651 پرونده خسارت به مراکز صندوق جبران خسارت ارائه شدند. حجم کلی این خسارات به میلیاردها دلار میرسد.
3. طوفانالاقصی عملیاتی فلسطینی بود و تصمیم برای اجرای آن به طور مستقیم به ایران مربوط نمیشد. صهیونیستها اما روند را به گونهای تنظیم کردند که در نهایت به رویارویی مستقیم با ایران رسیدند. مستقیمسازی منازعه ایران و رژیم صهیونیستی با ایجاد جنگ و توسعه ابعاد اجتماعی آن یک اشتباه راهبردی در برآوردهای تلآویو بود. صهیونیستها طبق برآوردهای موساد فکر میکردند ملت ایران طبق منافع آنها دست به شورش خواهند زد؛ اما نیروی اجتماعی ایران با پیبردن به عمق دشمنی رژیم، آن را در مرکز هدفگیری بلندمدت و اصلی خود قرار داد.
منبع: فرهیختگان
انتهای پیام/