علیرضا قاسمزاده، پژوهشگر تاریخ معاصر، به مناسبت سالگرد روزهای برگزاری کنفرانس تهران در سال ۱۳۳۲ یادداشتی در اختیار خبرگزاری میزان قرار داد درباره این رویداد تاریخی نوشت: در دورانی که ایران کنفرانسهای متعددی از جمله کنفرانسهای حقوق بشر، اجلاس اوپک، کنفرانس جهانی جمعیت و محیطززیست و توسعه را به چشم خود میدید، اما یک کنفرانس را هیچوقت به فراموشی نسپارد که از قضا اولین کنفرانس تشکیل شده در ایران آن زمان هم بود. در این کنفرانس سران قدرتهای اروپایی در ایران جمع شدند و درباره تحولات جهانی صحبت کردند. همین، نکته مثبت کنفرانس است، اما به چه قیمتی؟! قیمتی فراتر از پز دادن به میزبانی.
در دنیای سیاست کنفرانسها با دعوت کشور میزبان صورت میگیرند، اما در این کنفرانس، ایران نه تنها میزبان بلکه حتی از انجام چنین کنفرانسی کاملاً بیاطلاع بود و شخص اول مملکت؛ محمدرضا شاه پهلوی نیز با تأخیر این موضوع را متوجه شد. هرچند وزیرخارجه ایران، محمد ساعد مراغهای و نخستوزیر علی سهیلی نیز در روز ورود سران کشورهای مدعو به ایران این موضوع را متوجه شدند.
۶ آذر ۱۳۳۲ (۲۸ نوامبر ۱۹۴۳) درست زمانی که ایرانِ بیطرف در جنگجهانی دوم مشغول خسارتهای جبرانناپذیر بود؛ سران کشورهای آمریکا، انگلیس و شوروی که به متفقین مشهور بودند پا به ایران گذاشتند و در سفارت شوروی به میزبانی استالین به مدت سه روز به گفتوگو نشستند. صدای خرد شدن استخوانهای پهلوی زمانی به گوش رسید که فرانکلین روزولت، رئیسجمهور آمریکا و وینستون چرچیل، نخستوزیر بریتانیا به هیچ قیمتی حاضر نشدند تا با محمدرضا شاه دیدار رسمی داشته باشند. دیدار رسمی شاه تنها با ژوزف استالین، نخستوزیر شوروی بوده که با تلاش و خواهش احمدعلی سپه، معروف به مورخالدوله، از مسئولان سفارت شوروی به انجام رسید. حسین فردوست در کتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوی نوشته: «سفارت شوروی تاکید کرده بود که به هنگام ورود استالین به کاخ مرمر، گارد شاه باید برچیده شود و گارد ویژه استالین مستقر شود. شاه نیز با خوشحالی این درخواست را پذیرفت.» حتی معروف است که چرچیل در هنگام سیگار کشیدن در حیاط سفارت شوروی حاضر شد تا با شاه جوان تنها در دقایقی کوتاه دیدار کند. حتی شاه برای دیدار با روزولت به سفارت شوروی رفت و رئیسجمهور آمریکا حتی حاضر نشد برای دیدار با شاه ایران پای خود را از سفارت بیرون بگذارد. تنها زمانی از سفارت خارج شد که برای سرکشی به نیروهای نظامی آمریکا به امیرآباد رفته بود.
نقطه سیاه دیگر این کنفرانس روزی بود که برای چرچیل در سفارت جشن تولد گرفتند و هیچ مقام ایرانی را به جشن دعوت نکردند. جان قزوینیان در کتاب "تاریخ روابط ایران و آمریکا" مینویسد: «برای پاشیدن نمک به زخم [ایرانیان]، در دومین روز کنفرانس، هیئتهای آمریکا و روسیه شصت و نهمین سالروز تولد چرچیل را در ضیافت شام مجللی جشن گرفتند که در آن هیچ مقام رسمی از ایران، حتی شاه، دعوت نشده بود. همانطور که روزولت و استالین و چرچیل جامها را به هم میزدند و یکی پس از دیگری مینوشیدند، روی میز جلویشان یک جام سفیدآبی ایرانی متعلق به قرن سیزدهم میلادی بود: هدیه تولد روزولت به چرچیل. این تنها چیز ایرانی شام آن شب و استعارهای نیرومند از نگرش متفقین به پیرامون خود بود. در چند روز بعد، تمام ملاقاتهای «سه بزرگ» بهطور کامل در سفارت شوروی صورت گرفت. درواقع کنفرانس تهران نه به میزبانی شاه بلکه به میزبانی استالین برگزار شد.».
اما نکتهای که این کنفرانس را به یک تجربه تاریخی تبدیل میکند؛ برمیگردد به پیمانی که در ۹ بهمن ۱۳۲۰ بین ایران و کشورهای انگلیس و شوروی به امضا رسید. دو فصل حیاتی در این پیمان وجود دارد:
فصل پنجم ـ پس از آنکه کلیه مخاصمه مابین دول متحده با دولت آلمان و شرکای آن جنگ متوقف شده، دول متحده در مدتی که زیاده از شش ماه نباشد، قوای خود را از خاک ایران بیرون خواهند برد.
فصل ششم ـ دولت متحده متعهد میشوند که در روابط خود با کشورهای دیگر، روشی اتخاذ نکنند که به تمامیت خاک و حاکمیت یا استقلال سیاسی ایران مضر باشد و پیمانهایی نبندند که با مقررات این پیمان منافات داشته باشد و متعهد میشوند که در هر امری که مستقیما با منافع ایران مرتبط باشد، با دولت اعلیحضرت همایون شاهنشاهی مشاوره نمایند.
در کنفرانس تهران نیز سران متفقین در اعلامیهای مورخ ۹ آذر ۱۳۲۲ با تصدیق به کمکهای شایان و فداکاریهایی که ملت و دولت ایران نسبت به متفقین کردهاند، برای بار دیگر حفظ استقلال و حاکمیت و تمامیت ارضی و رفع حوائج اقتصادی ایران را تضمین کردند.
با تمام تفاصیل، اما این ایران بود که پس از اشغال زیر فشارهای شدید و توقعات سنگین و تحمل ناپذیر کشورهای متفقین قرار گرفت که میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱. تذکر سیدحسن تقیزاده، سفیر کبیر ایران در لندن به وزیر امور خارجه انگلیس درباره بیاعتدالیهای روس در ولایات شمال ایران
۲. تعدیات نیروی شوروی راجع به خواربار و راه آهن
۳. تقاضای سفارت انگلیس مبنی بر تحویل خطوط تلگرافی ایران به مامورین نظامی انگلیس
۴. تصرف کلیه راهآهن شمال غرب از طرف نیروی شوروی
۵. صدور دام از ایران از طرف نیروی شوروی بدون انجام تشریفات گمرکی و سوءاستفاده از دامهای ایران برای مصرف ارتش شوروی در ایران
۶. تقاضای سفارت آمریکا برای تأسیس محاکم قضایی افراد نیروی ارتشی مقیم ایران
۷. عدم رعایت امور قضائی ایران از طرف ارتش شوروی و اعتراض دولت ایران
و بسیاری دیگر از برگههای تاریخ از جنگهای ۱۲ ساله ایران و روس گرفته تا قراردادهای ۱۹۰۵، ۱۹۰۷، ۱۹۱۵ و ۱۹۱۹ گرفته تا طرح تجزیه ایران در ۱۳۲۴ با همکاری آمریکا، انگلیس و شوروی تا کودتای ۲۸ مرداد، دفاع مقدس و حتی جنگ ۱۲ روزه؛ نشاندهنده تجربیات ایران در مواجهه با غرب است. علم تاریخ برای خواندن قصه و داستان نیست بلکه باید از دل همان داستانها تجربیاتی بهدست آورد تا در آینده دچار دامهای تکراری نشویم.
انتهای پیام/