حسین بلاج، پژوهشگر علوم سیاسی، در یادداشت ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «دوگانه سازی نظام-میهن؛ راهی برای توجیه خیانت!» نوشت:
آن زمانی که قدرت برای میهن نباشد و دوگانگی قدرت-میهن به وجود بیاید نتیجتا این قدرت است که برعلیه میهن می شود و این یعنی اوج خیانت؛ دیگر هیچ کدام از ما آن آدم های قبل نخواهیم بود. در بامداد بیست و سومین روز از آخرین ماه بهار 1404 با دودهای سیاه مکرر و بعد با انفجارهای متعدد در بهت و اندوهی جانفرسا نظاره گر تجاوز دشمن صهیون شدیم و پی در پی خبر شهادت هموطنان نظامی و غیرنظامی را شنیدیم اما به یکباره جانی دوباره در کالبد میهن و فرزندانش دمیده شد و از کیان میهن، تمدن و فرهنگ این مرز و بوم دفاع شد و خواب های آشفته دشمنان و خائنین آشفته تر از پیش.
حقیقت آن است که میهن در نوک قله ی اصالت و ریشه هر فردی قرار دارد که در طول سالیان دراز نیاکانش درآن جغرافیای مشخص زیست کردند، به تمدنش بالیدن و در مواقع لزوم از جان و مال و آبروی خود برای میهن گذشتند تا دست اجنبی به میهن و متعلقاتش نرسد. در واقع آدمیزاد برای حیات و ادامه حیات خود به یکسری از مهمترین فاکتور ها نیاز دارد تا بتواند زندگی کند و در چند صباح از حیات خود طبق مرام و آیینی پرورش یابد و طی طریق کند و به حدی از کمال و تکامل برسد تمام این مسائل در درجه نخست و بطور طبیعی بایستی در میهن فرد شکل گیرد تا احساس تعلق داشته باشد و بقولی صاحب خانه باشد نه میهمان!
معمولا در برخی از ایدئولوژی ها و به اصطلاح تفکرات سیاسی-اجتماعی میهن را با نظام سیاسی مستقر آن می سنجند و اگر نظام سیاسی به هر دلیلی مطلوب آنان نبود یا در گذر زمان به برخوردهایی بینشان منجر شد از هر راه و وسیله ای برای مقابله و زد و خورد با نظام سیاسی مستقر استفاده می کنند و در این راه از میهن می گذرند که در حقیقت این نقطه آغاز خطرناک و بدون انتهای خیانت به میهن است! در این نوشتار برآنیم که به این دوگانگی در ماجرای جنگ تحمیلی دوازده روزه بپردازیم.
میهن-ملت:
میهن به معنی زادگاه و مولد و محل پرورش آدمی است که نزد همۀ قومها و ملتها بسیار ارجمند بوده است. واژه میهن در زبان های غربی از ریشه پاتریا است و مفهوم سرزمین پدردارد. (تکمیل همایون، 1359 :7) در حقیقت دو مفهوم میهن و ملت قوام دهنده و به اصطلاح دو قلو هم هستند چرا که هر کدام بدون دیگری معنایی ندارد و اساسا از هم تفکیک ناپذیرند. لغت نامه دهخدا وطن را اینگونه معرفی می کند: جای باشش مردم، محل اقامت، مقام و مسکن، جائی که شخص زاییده شده و نَشو و نَما کرده و پرورش یافته باشد، شهر زادگاه، میهن، سرزمین که شخص در یکی از نواحی آن متولد شده و نَشو و نما کرده باشد.
شرافت و وجدان حکم می کند که فارغ از هر نگاه و سلیقه دینی و سیاسی انسان به میهن خویش عشق بورزد و در برابر تجاوز نیروی خارجی با هر ابزاری که در اختیار دارد از مام میهن دفاع کند و حمله متجاوز را محکوم کند نه اینکه به صرف منتقد بودن یا حتی مخالفت با نوع نظام سیاسی مستقر در کشور حمله اجنبی را فرصت بداند و هیجان زده از آن دفاع کند فارغ از اینکه در طول این چند سده از کدام نیروی متجاوز رفاه و آبادانی و آزادی برای میهن و ملت حاصل شده است؟!
از رجوی تا پهلوی؛ بازخوانی خیانت های مکرر به میهن:
ایدئولوژی چپ همواره به دلایلی چون جهان وطنی بودن و اصل و اصالت بر مبارزه طبیعتا به سمت و سوی هدف وسیله را توجیه می کند، سوق پیدا می کند و به کمک توجیهات فراوان به نوعی وطن فروشی و خیانت به میهن در آنان امری غیر طبیعی نبوده و نیست. از حزب توده، گروههای قومی چپ و چریک های فدایی خلق و همچنین دیگر گروه ها در دهه های سی، چهل و پنجاه هجری شمسی می گذریم و در این یادداشت به مدعی ترین گروه چپ و شمه ای از خیانت های آن به میهن در بعد از پیروزی انقلاب اسلامی می پردازیم.
سازمان مجاهدین خلق {منافقین}:
در خرداد 1360 این سازمان وارد فاز نظامی با نظام سیاسی مستقر شد و با توجه به ذهن و عمل چپ گرایانه خود که مواردی چون: مطلق انگاری، توهم، خود حق پنداری را شامل می شد شدید تر و وحشیانه تر از دهه های چهل و پنجاه به ترور و قتل و خشونت روی آوردند و در این راه از هیچ توحشی روی گردان نبودند. ورود سازمان مجاهدین خلق به فاز نظامی با برنامهریزی و انجام عملیاتهای نظامی و ترورهای گسترده در چهار سطح همراه دانسته شده است: سطح اول، ترور مسئولان سیاسی-نظامی کشور؛ سطح دوم، ترور نیرو های کمیتههای انقلاب اسلامی، سپاه پاسداران و دادستانی انقلاب اسلامی؛ سطح سوم، ترور نیروهای مردمی و شهروندان عادی؛ و سطح چهارم، عملیات تخریبی از طریق آتشزدن اموال عمومی و دولتی. (جمعی از پژوهشگران،1385 :680)
به لطف همدلی و اتحاد ملت و حکومت به رهبری بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران سازمان تروریستی با شکست های های متعدد در عملیات های تروریستی داخل کشور رو به رو شد و اهداف خود که همانا به آشوب کشانیدن مطلق کشور و فروپاشی نظام سیاسی مستقر بود نرسید اما بار دیگر دست به بازی خطرناک دیگری زدکه حتی برخی از مخالفان سرشناس جمهوری اسلامی که در برهه هایی با سازمان و سرکرده آن همکاری هایی داشتند، حاضر به نقش آفرینی در آن نبودند چرا که بدون تعارف اوج خیانت به میهن بود و بس!
این حرکت که در واقع نهایت خباثت این سازمان را نشان می داد، ورود به عراق بود؛ کشور متجاوزی که به سردمداری صدام حسین که از قضا تمایلات چپ گرایانه داشت و در حال جنگ با ایران بود و خیال های باطلی در سر می پروراند. در این هنگام سازمان تروریستی مجاهدین خلق با توجیهاتی چون: ما به نجف و کربلا پناهنده شده ایم نه به صدام، ما برای نجات وطن و هموطن به اینجا آمده ایم و… دست به سلسله دروغ پردازی هایی با سوء استفاده از مفاهیم مقدس دینی، مذهبی و میهنی زد تا با استفاده ابزاری از مفاهیم مقدس فوق پروژه دوگانه سازی نظام و میهن را طرح کند تا راهی برای توجیه خیانت خود بیابد غافل از اینکه خیانت به میهن و همکاری با متجاوز به میهن هیچ توجیهی ندارد و سرآغاز سقوط هولناک به دامان اجنبی می باشد.
سرانجام این سازمان با حمایت تام و تمام عراق بعثی نهایت دست آموز بودن خود را برای صدام حسین به نمایش گذاشت و اوج خیانت به میهن و وطن فروشی را با حمله به خاک ایران تحت نام عملیات هایی چون: مروارید، چلچراغ و فروغ جاویدان در کارنامه پر از لجنزار خود ثبت و ضبط کرده است و در نهایت پاسخ سختی از ملت ایران دریافت کرد.
رضا پهلوی؛ فرزند شاه مخلوع ایران؛ شاهزاده قلابی:
به شهادت اسناد معتبر وغیر قابل خدشه اکثریت مطلق ملت ایران نظام شاهنشاهی را برچیده و محمدرضا پهلوی را از پادشاهی خلع کردند و انقلابی بزرگ را به پیروزی رساندند. حال سوال این است که شاهزاده خطاب کردن وی توهین به ملت ایران و توهین به تمامی قوانین نیست؟!
در جنگ تحمیلی 12روزه که رژیم اسراییل به میهن عزیزمان ایران حمله کرد، اول ابراز شادمانی و ذوق زدگی از جانب رضا پهلوی به وجود آمد راهی که رجوی و فرقه مکارش در دهه 60رفتند را اینک وی در سال 1404 شروع به پیمودن کرده است و این یعنی خیانت به میهن و هم میهن! وی با کمال وقاحت و بی شرمی تجاوز رژیم صهیونی به ایران را دفاع مشروع توصیف کرد. موضع گیری های خیانت آمیز وی حتی صدای برخی از مخالفان جمهوری اسلامی را هم در آورد؛ اینجاست که دقیقا تشابه وی با مسعود رجوی خائن قدم به قدم در راه تکمیل شدن است.
در پایان بدون لکنت و بی پرده هر فرد و گروهی که ذره ای تردید در دفاع از میهن و هم میهن در جنگ تحمیلی 12روزه را داشت قطعا خائن به میهن و هم میهن است. شما می توانید منتقد و یا حتی مخالف نظام سیاسی مستقر باشید اما منتقد و مخالفی نجیب نه نا نجیب و خائن به میهن! این دوگانه سازی های نظام و میهن فقط راهی برای توجیه به خیانت است و لاغیر.
منابع:
- آبادیس؛ دیکشنری و مترجم آنلاین.
- میهن دوستی در ایران-ناصر تکمیل همایون-1359-تهران-استقلال.
- سازمان مجاهدین خلق (از پیدایی تا فرجام) -جمعی از پژوهشگران-1385- ج2- تهران- موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.
انتهای پیام