علیرضا دبیر، رییس فدراسیون کشتی چند روز قبل در مراسم رونمایی از کتاب «بارانداز» مربوط به زندگی غلامرضا تختی اظهاراتی را مطرح کرد که بلافاصله جنجالی شد.
به گزارش روزنامه اعتماد، دبیر گفت: «مثلا در زلزله بوئینزهرا او پول جمع میکرد. نه دوربین بود و نه عکاس، اما الان طرف یک جا میخواهد برود کمک کند چند تا عکاس و دوربین میبرند. کجا یک عکس از تختی دیدید؟ تختی نخواست تختی شود، خدا او را تختی کرد. فرق الان با آن موقع این است دهه ۶۰ میخواستند دیده نشوند، اما الان میگویند چرا به من جهان پهلوان نمیگویید؟ تختی اخلاص داشت که تختی شد، زور نزنید. بگذارید خدا شما را بت کند نه اینکه خودمان بخواهیم بت شویم. تختی بنده خوب خدا بود که خدا آنقدر به او عزت داد.» طبق انتظار صحبتهای دبیر به عنوان کنایه به رسول خادم که اقدامات خیرخواهانهاش را در شبکههای اجتماعی به اشتراک میگذارد، تفسیر و دوگانه «دبیر- خادم» در شبکههای اجتماعی داغ شد. دوگانهای بیهوده که ادامه دادنش واقعا از حوصله همه خارج شده و هیچ سودی هم برای کسی ندارد. ما هم قصد نداریم در این نوشته به این دوقطبی بپردازیم، بلکه چون حدس زدیم که شاید روایت کمک تختی در زلزله بوئینزهرا و نقش رسانه در تختی شدن تختی جالب باشد، بنابراین به بهانه اظهارات رییس فدراسیون روایت تاریخی را در این مورد بررسی کردیم.
تختی با رسانهها هماهنگ کرد و رفت برای کمک!
دهم شهریور 1341 زلزلهای شهرستان بوئینزهرا را لرزاند. زلزلهای وحشتناک که جانهای زیادی را گرفت و کشور را به هم ریخت. یکی از روایتهای اسطورهای که در مورد تختی بسیار مطرح میشود، حضور این قهرمان بین مردم و جمعآوری کمک برای زلزلهزدگان است. همان مسالهای که علیرضا دبیر هم به آن اشاره کرده است. بعد از انقلاب و زمانی که روایتهای اغراقآمیز از تختی خریدار داشت برخی نزدیکان او مدعی شدند که در آن حادثه تختی یک روز تصمیم گرفت برود وسط خیابان و از مردم کمک بخواهد و بلافاصله مردم او را دوره کردند. ناصر ایرانی از نزدیکان تختی نوشته بود: «فردای آن روز پهلوان نه بوق زد، نه کرنا، نه آگهی کرد، نه مصاحبه. اول صبح رفت سر چهارراه پهلوی و اعلام کرد میخواهد برای زلزلهزدگان هدیه جمع کند.» این همان روایتی است که رییس فدراسیون مطرح کرده است. با این حال نگاهی دقیق به نشریات آن زمان و اظهارات سایرین نشان میدهد شرایط متفاوت بوده است. آرشیو روزنامه کیهان نشان میدهد در تاریخ 13 شهریور یعنی سه روز بعد از زلزله تختی به روزنامه کیهان رفت و خبر داد که میخواهد فردا با دوستانش برای جمعآوری کمکهای مردمی به نفع زلزلهزدگان از دوراهی یوسفآباد تا میدان راهآهن راهپیمایی کند. تختی نهتنها این خبر را به روزنامه میدهد تا مردم در جریان قرار بگیرند و برای اهدای کمک بیایند، بلکه از خبرنگار کیهان میخواهد در طول مسیر همراهیاش کند. تختی با ذکر این نکته که دنیای قهرمانیاش به پایان رسیده به گزارشنویس کیهان میگوید: «دنیای تازه من شروع شده است. میخواهم برای مردم باشم. تو مایلی به من کمک کنی تا وظیفه وجدانی خود را در قبال زلزلهزدگان ادا کرده باشیم؟» حضور تختی بین مردم و جمعآوری کمک توسط او بازتاب گستردهای در رسانهها و مردم با وجود حساسیتهای ساواک داشت. اتفاقا انتشار خبر توسط خود تختی و حضور پررنگ مردم یکی از نقاط عطف زندگی تختی در مواجهه با دربار بود. جایی که شاه و نزدیکانش متوجه شدند تختی چه قدرتی در بسیج کردن مردم دارد و این آنها را نگران کرد.
نقش رسانهها در تختی شدن تختی
علیرضا دبیر در بخشی از سخنان خود به درستی اشاره کرده است که «خدا تختی را تختی کرد» اما باید یادآور شد اگرچه این خواست خدا بوده ولی رسانهها ابزاری در این مسیر بودند. مهدی میرمحمدی در کتاب غلامرضا، غلامرضا را کشت، مینویسد: کیهان ورزشی به عنوان پرخوانندهترین رسانه آن زمان نقش بزرگی در «جهان پهلوان» شدن تختی داشت و در واقع به نوعی رونمایی از این لقب در کیهان ورزشی صورت گرفت. رسانهها در آن زمان چنان از تختی حمایت میکردند و حتی از شکستهای او حماسه میساختند که زندهیاد امامعلی حبیبی و سایر همتیمیهای تختی بارها و بارها به رسانهها گلایه کرده بودند که خبرنگاران بین او و تختی فرق میگذارند. میرمحمدی در کتاب خود با ذکر اسناد نوشته است، گلایه حبیبی بیراه نبود. خبرنگاران تختی را دوست داشتند و به نزدیکی با او افتخار میکردند. علاوه بر کیهان ورزشی، چند ماهنامه و نشریه هفتگی هم ارتباط خوبی با تختی داشتند. روشنفکر، سپید و سیاه، فردوسی، اطلاعات هفتگی و... .
تختی هم در سمت مقابل رابطه بسیار خوبی با خبرنگاران داشت و اتفاقا هر کاری انجام میداد بلافاصله رسانهای میکرد. از جمله اینکه او خبر نامزدیاش با شهلا را ابتدا به یک رسانه داد برای انتشار! سپس با خبرنگاران راهی خانه نامزدش شد تا آنها از او و خانوادهاش عکس بگیرند و در روزنامه چاپ کنند. خلاصه اینکه برخلاف تصور اغلب علاقهمندان به کشتی، تختی از رسانهها فراری نبود که هیچ، حتی به نظر میرسد خیلی زودتر از دیگران از قدرت رسانه آگاه شده بود و عادت داشت بسیاری از اقداماتش را رسانهای کند.