شناسهٔ خبر: 75774673 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: خبرآنلاین | لینک خبر

نگاهی به کتاب «راهنمای آکسفورد در تاریخ فلسفه سیاسی»

جنگ خوب است یا بد؟ / ماکیاولی علیه مور

بخش آخر کتاب به گفت‌وگویی می‌پردازد که هرگز در تاریخ رخ نداده است بلکه گفت‌و گویی نمادین و تحلیلی میان ماکیاولی و تامس مور است تا تضاد فکری بین دو نگاه متفاوت در عصر نوزایی را نشان دهد. ماکیاولی که در این دوران نماینده واقع‌گرایی سیاسی و حفظ قدرت است و تامس مور که با نگاه اخلاقی و اومانیستی معتقد است سیاست باید در خدمت مردم باشد.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از ایبنا، سبحان کیانی نوشت: «فلسفه سیاسی در عصر نوزایی» به قلم مایکل هورنکویست با ترجمه عارف مسعودی توسط نشر قصیده‌سرا منتشر شده است. این کتاب جلد سیزدهم از «راهنمای آکسفورد در تاریخ فلسفه سیاسی»، به ویراستاری جرج کلوسکو است. این مجموعه از آن دسته آثاری است که مباحث پایه‌ای و بنیادین تاریخ فلسفه سیاسی را از چند زاویه به بحث می‌گذارد. این مجموعه متشکل است از مجموعه مقالاتی که در یکی از معتبرترین دانشگاه‌ها و انتشارات در سطح جهان، یعنی آکسفورد منتشر شده است. هر یک از این مقالات ویژگی‌های منحصر به فردی دارد که آن‌را از سایر آثار این مجموعه متمایز می‌کند.

راهنمای آکسفورد

راهنمای آکسفورد در چهار بخش کلی تدوین شده است. بخش نخست آن با عنوان «روش»، نظریه‌هایی درباره روش مطالعه و پژوهش در تاریخ فلسفه سیاسی را مطرح و در چند مقاله آن‌ها را بررسی می‌کند. بخش دوم آن به تاریخ فلسفه سیاسی، از یونان باستان تا دوران معاصر، می‌پردازد و عمدتاً به جای تمرکز صرف بر آرای فیلسوفان سیاسی، اندیشه آن‌ها را در مکاتب و برهه‌های تاریخی، از لحاظ اهمیت و تاثیرگذاری ارائه می‌کند. بخش سوم این مجموعه آثار به مفاهیم اساسی اندیشه سیاسی، از قدیم تا جدید، مانند دولت، حاکمیت، قرارداد اجتماعی، فمنیسم و…، اختصاص دارد. بخش چهارم نیز به‌طور محدود به تاریخ فلسفه سیاسی در شرق می‌پردازد.

جنگ خوب است یا بد؟ / ماکیاولی علیه مور

فلسفه سیاسی در عصر نوزایی

نوشتار حاضر چنان که اشاره شد، به جلد سیزدهم از مجموعه «راهنمای آکسفورد در تاریخ فلسفه سیاسی» اختصاص دارد که با عنوان «فلسفه سیاسی در عصر نوزایی» به قلم مایکل هورنکویست با ترجمه عارف مسعودی توسط نشر قصیده‌سرا منتشره شده است. این کتاب به بررسی تحولات اندیشه سیاسی در دوران نوزایی و گذار از فلسفه سیاسی قرون وسطی به اندیشه مدرن می‌پردازد.

در این نوشتار تاکید بر دو تن از برجسته‌ترین و تاثیرگذارترین اندیشمندان عصر نوزایی، نیکولو ماکیاولی و تامس مور است. علت اهمیت ویژه این دو، از طرفی کیفیت بی‌بدیل و گرانمایگی آثارشان و از طرفی دیگر ارتباط رویکردهای تحقیقی آن‌ها با سیاستی است که تا دوران ما تداوم داشته است.نوزایی که در این کتاب در مقابل قرار دارد هم به مثابه عصر طلایی فرهنگ و آفرینش‌های عظیم است و هم در کسوت دوران گذاری که در تکافوی مهار و در نهایت تسلیم شدن به نیروهایی تاریخی است که خود آن‌هارا آزاد کرده بود.

در بخش دوم کتاب با عنوان ماکیاولی و فلورانس، نویسنده نشان می‌دهد که اندیشه‌های ماکیاولی حاصل تجربه زیسته او در فضای سیاسی ناپایدار فلورانس است. هنگامی که ماکیاولی سیاست را جدای از اخلاق دید و بر حفظ قدرت تاکید کرد.در این بخش نظریه ماکیاولی به اختصار بیان شده است. نویسنده بنیادگذاری دولت‌هارا موضوعی تکرارشونده و محوری در آثار ماکیاولی و نقطه مناسب برای آغاز تفحص در بحث او می‌داند و اشاره کرده که هیچیک از نویسندگان کلاسیک به استثنای افلاطون، به میزانی که ماکیاولی چنین موضوعی را حائز اهمیت می‌دانست، نپرداخته‌اند.

ماکیاولی در گفتارها به بنیان‌گذاری دولت‌ها به‌طور کلی و به‌ویژه در روم پرداخته است. او همچنین در شهریار قوانین خوب را به همراه جنگ‌افزارهای خوب پایه و اساس همه دولت‌ها می‌داند.ماکیاولی بر این باور است که شهریار برای ستیزه کردن به دو چیز نیاز دارد: یکی قانون و دیگری توسل به زور. اما او زور و قوانین را برای بنیانی استوار کافی نمی‌داند. از نظر ماکیاولی هر شهریاری به‌ویژه شهریاری‌های نوآیین، بدون حمایت مردم باید ازهمه چیز و همه کس هراسان باشند.

در پایان این بخش اشاره شده که در نهایت ماکیاولی به دلیل دگم‌های رومی و کلاسیک خود، با اصرار بر مفهوم‌سازی جمهوری مورد نظرش از منظر افتخار، فضیلت، استیلا و شکوه در عوض تجارت آزاد، منافع شخصی روشنگرانه و انباشت ثروت، تنها می‌توانسته برای چنین نظام سیاسی-اقتصادی نوآیینی چارچوبی صوری فراهم کند اما با محتوای واقعی آن بیگانه بوده است.

بخش بعدی کتاب به آرمان شهر تامس مور پرداخته است. در این‌جا اقتصاد و سرمایه‌داری که از موارد نادیده گرفته شده در نظریه ماکیاولی هستند، در آرمان‌شهر، تامس مور بیش از حد ما را درگیر می‌کند. او در رساله آرمان‌شهر بیش از سایرین به بحث درباره تاثیرات استثمار سرمایه‌داری پرداخته است. در آرمان‌شهر او تصویری از جامعه‌ای عادل و اشتراکی دیده می‌شود که بر خلاف ماکیاولی، بر اساس فضیلت و عقل سامان یافته نه بر اساس قدرت و زور.

بخش آخر کتاب به گفت‌وگویی می‌پردازد که هرگز در تاریخ رخ نداده است بلکه گفت‌و گویی نمادین و تحلیلی میان ماکیاولی و تامس مور است تا تضاد فکری بین دو نگاه متفاوت در عصر نوزایی را نشان دهد. ماکیاولی که در این دوران نماینده واقع‌گرایی سیاسی و حفظ قدرت است و تامس مور که با نگاه اخلاقی و اومانیستی معتقد است سیاست باید در خدمت مردم باشد.از جمله تضادهای میان این دو که نویسنده به آن اشاره کرده این است که ماکیاولی منازعه را امری سازنده دانسته در حالی که طرف دیگر آن‌را به‌طور بالقوه مخرب، اما در صورت مدیریت صحیح سودمند می‌داند.

آنچه از این گفت‌وگو حاصل می‌شود این است که؛ در حالی که نظریه ماکیاولی نتوانسته برای واقعیت‌های اقتصادی در حال تغییر جایی را در نظر بگیرد؛ مور نیز به همان اندازه از تاثیر بالقوه تحولات علمی و فناوری غفلت ورزیده است. اندیشه سیاسی عصر نوزایی در تلاش مداومی میان قدرت و فضیلت و آرمان و واقعیت در نوسان است. نه واقع‌گرایی افراطی ماکیاولی توان ساخت جامعه‌ای عادل را دارد و نه آرمان‌گرایی اخلاقی مور توان اداره سیاست در دنیای واقعی را دارد.

216216

جنگ خوب است یا بد؟ / ماکیاولی علیه مور