از قلههای رفیع آلپ، آب خروشان راین قارهای را سیراب کرده و قلب رودخانه، شیفتگان فوتبال در غرب آلمان را. راین، صحنه رقابتی قدیمی میان دو تیم در اطراف رودخانه است.
رقابتی که روزگاری پاسخ مهمترین سوال ترکیب تیم ملی فوتبال آلمانِ قهرمان جهان و اروپا میان گونتر نتزر و ولفگانگ اورات در آن مشخص میشد و سالها بعد دو تیم خسته و بی رمق آن حتی در دسته 2، مردان جوان مارکو و رویس و لوکاس پودولسکی را به جهان معرفی کردند.
حالا و در نیمه پایین جدول بوندسلیگا در هیاهوی بازیهای دیشب اروپا بار دیگر دو تیم به مصاف هم رفتند. خاطرات و خرده روایتهای دربی راین تقدیم به شما:
۱۸ ژانویه ۱۹۶۹؛ امپراطور چه کسی است؟
فصل ۱۹۶۸/۶۹، هفته 19
اف سی کلن 1-4 بروسیا مونشن گلادباخ
شاید فینال جام حذفی ۱۹۷۳ مهمترین نمایش نتزر برابر کلن به شمار رود. وقتی بحث انتخاب بازیساز اول مانشافت برای جام جهانی 1974 میان نتزر و اورات داغ بود، گونتر نتزربا یک گل پیروزیبخش رویایی در وقت اضافه خودی نشان داد. یک نمایش کلاسیک.
اما نتزر مدتها قبل بهترین نمایش خود را برابر اف سی کلن و بازیساز مدعی پوشیدن لباس تیم ملی آنها، ولفگانگ اورات نشان داده بود؛ در آغاز سال ۱۹۶۹، او به تنهایی با سه گل حریف را در هم کوبید و اورات را تحت الشعاع قرار داد. کارشناسان در آستانه جام جهانی میپرسیدند بهترین بازیساز کشور کیست و روزنامهها بدون هیچ ابهامی پاسخ دادند:
اوورات انتخاب میشود – اما امپراتور نتزر است
خنده دار است نه؟
۲ اکتبر ۱۹۷۱؛ فوتبال آینده!
فصل ۱۹۷۱/۷۲، هفته 9
اف سی کلن 4-3 بروسیا مونشن گلادباخ
۱:۰، ۱:۲، ۳:۲، ۳:۳، ۴:۳... هیجان خالص در دربی راین. تنها کسی که نتوانست از بازی لذت ببرد هلموت شون سرمربی تیم ملی آلمان بود. زمانیکه آلمان شون با نمایشهای خیره کننده در مسیر یورو 1972 انگلیس را در ومبلی شکست داده بود و لقب فوتبال سال 2000 را از فرانس فوتبال گرفته بود، مربی پدر مآب ژرمنها گفت:
چیزی که مرا آزار داد، کینهتوزی طرفداران نسبت به بازیکنان حریف و هو کردن اسم آنها هنگام اعلام از بلندگوی ورزشگاه بود. این یک خطر واقعی برای آینده فوتبال است.
6 دسامبر 1975؛ هدیه بازی شماره 600
فصل 1975/76، هفته هفدهم
اف سی کلن 0-4 بروسیا مونشن گلادباخ
قبل از مسابقه، از ولفگانگ وبر بازیکن قدیمی ملیپوش کلن به پاس انجام 600 بازی برای باشگاه تقدیر شد. سپس لبخندها به اشک بدل شد و 90 دقیقه به بوروسیا سوار بر بازی بود. وبر پس از بازی با چشمانی گریان گفت:
شکست دلخراشی بود.
و رولف هرینگز، مربی بدنساز کلن، از هربرت نویمان، بازیکن تیم، خشمگین بود.
هر کسی میتواند بازی بدی داشته باشد. اما باید تمام تلاش و جنگندگی خود را به کار گیرد. انگار امروز نویمان اصلا در زمین نبود!
20 اکتبر 1979؛ به خاطر دانشجوهای لعنتی
فصل 1979/80، هفته 9
اف سی کلن 4 -4 بروسیا مونشن گلادباخ
کارل-هاینز دریگالسکی، کمک مربی گلادباخ، در نیمه اول احساس بدی داشت؛ تیمش 0:3 عقب بود و او در این فکر بود که فردا باید برای تدریس سر کلاس در دانشگاه ورزشی کلن حاضر شود و مورد تمسخر دانشجویان قرار گیرد. دریگالسکی، با لحنی آتشین تر از سرمربی در رختکن فریاد میزد:
باید هرطور شده بازی را عوض کنید وگرنه من نمیتوانم دوشنبه در دانشگاه حاضر شوم.
روش بدی نبود، بازی در نهایت 4-4 تمام شد و لبخند بر لبان دریگالسکی نشست.
۱۳ مارس ۱۹۸۲؛ مبادا از لیتی غافل شوید
فصل ۱۹۸۱/۸۲، هفته 25
بروسیا مونشن گلادباخ 0-2 اف سی کلن
رها گذاشتن پیر لیتبارسکی هرگز نتیجه خوبی ندارد. گلادباخیها این را در بهار سال 82 و در 10 دقیقه پایانی بازی برابر کلن دریافتند. وقتی پسر ریزنقش و زیرک کلن، در گوشه سمت راست محوطه جریمه، تمام هنر خود را به پای راستش آورد و و با ضربه چیپی ظریف توپ را از بالای سر ولفگانگ کلف به گوشه دروازه فرستاد. حتی دروازهبان گلادباخ نیز انگار از این گل لذت برده بود و پس از سوت پایان بازی، لیتی را در آغوش گرفت. طرفداران کلن اینقدر روشنفکر نبودند و در طول هفته آینده کارگران ساختمانی مجاور استادیوم گلادباخ در هنگام تمرین مدام آنها را هو میکردند.
لیت بارسکی کار خود را بلد بود
۱۳ ژوئن۱۹۸۷، من آقای گل شدم؟
فصل ۱۹۸۶/۸۷؛ هفته 33
اف سی کلن 2-4 بروسیا مونشن گلادباخ
در دهه ۱۹۸۰، برخلاف امروز خودخواهی هنوز یک ویژگی بسیار ارزشمند برای مهاجمان بود و اووه ران بدون هیچ شرمی آن را بر ملا میساخت. تا جایی که مهاجم گلادباخ پس از اینکه در روز شکست 4-2 تیمش دو گل زد، او بلافاصله از خبرنگاران پرسید:
آیا بقیه رقبای من در جدول آقای گلی هم گل زدند؟
"بقیه" رودی فولر و نوربرت دیکل بودند و خبر خوب برای ران این بود: آنها گلی نزده بودند. و در نهایت، مهاجم خودخواه به لطف گلهای دربی بهترین گلزن لیگ شد.
30 سپتامبر 1989، غروب بلانوف
فصل 1989/90، هفته 11
بروسیا مونشن گلادباخ 2-0 اف سی کلن
دنیا در حال تغییر بود. گلاسنوست و پرسترویکا بر صحنه سیاسی تسلط داشتند و بلوک شرق از هر نظر در حال فروپاشی بود. به نظر میرسید کمونیسم در ورزشگاه بوکلبرگ نفسهای آخر را میکشد. پرچمهای قرمز با داس و چکش در بخش هواداران گلادباخ به اهتزاز درآمدند. نشانههایی از حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی در هر جا وجود داشت. اما آیا واقعا اینجا آلمان شرقی بود یا گلادباخیها شیفته افکار رهبران کمونیست؟ اخب، پاسخ منفی است. این صرفاً هیجان آنها برای خرید ایگور بلانوف، مهاجم شوروی و حضور او در دربی بود. با این حال، برنده سابق توپ طلا مانند تمام آن پرچمها و نشانها در آغاز دهه 90، در حال محو شدن بود؛ او در 24 بازی برای بروسیا تنها چهار گل به ثمر رساند و نومیدانه راهی اینتراخت برانشوایگ شد.
بلانوف، در غروب شرق راهی راین غربی شد
۱۴ سپتامبر ۱۹۹۶؛ ایستاده میمیریم...
فصل ۱۹۹۶/۹۷، هفته 6
اف سی کلن 4-0 بروسیا مونشن گلادباخ
تسلیم پس از دریافت 3 گل؟ برند کراوس مربی بورسیا چنین فکری نداشت. بازی در تمام مدت برای آنها مثل یک کابوس وحشتناک پیش میرفت. بازیکنان او بر بازی مسلط بودند، میدویدند شوت میزدند، اما نمیتوانستند دروازه را باز کنند و در سمت دیگرسوی دیگر، کلنیها بسیار مختصر و مفید 3 بار دروازه را گشوده بودند. کراس تعویضهای هجومی را وارد زمین کرد. پاتریک اندرسون به خاطر مصدومیت و تکمیل تعویضها نتوانست به بازیا دامه دهد و کلن گل چهارم را هم زد. چه سرنوشت دردناکی...
۲۲ اکتبر، 2007؛ آتشفشان دسته دوم
فصل ۲۰۰۷/۰۸، هفته دهم
بروسیا مونشن گلادباخ 2-2 اف سی کلن
نمادی از هر چیز در این دوران. روزهای خوب به گذشته تعلق داشت و مارکو رویس و لوکاس پودولسکی شکار تیمهای دیگر هستند.
در سال 2007 دو تیم در دسته به مصاف هم رفتند و نشان دادند هنوز هم همان آتش قدیمی میانشان روشن است. یک ساعت از بازی در حال گذشتن بود و به نظر میرسید یک 0—0 خسته کنند در راه است اما در دقیقه 57 جهنمی به پا شد: دقیقه ۵۷، ۱:۰ نوویل، دقیقه ۶۰، ۱:۱ محمد، دقیقه ۶۱ (کارت زرد دو و اخراج) میترسکی (کلن)، دقیقه ۶۲، ۱:۲ هلمز، دقیقه ۶۵، ۲:۲ دایمس. این جهنم هشت دقیقه طول کشید و سپس همه چیز تمام شد. و دوباره سکوت.
همیشه یک نفر در عکسها اضافی است
۱۰ آوریل ۲۰۱۱؛ سلام آقای ترشتگن
فصل ۲۰۱۰/۱۱، هفته 29
بروسیا مونشن گلادباخ 5-1 اف سی کلن
چه زمانی به یک دروازهبان جوان فرصت اولین بازی بوندسلیگا را میدهید؟ لوسین فاوره، سرمربی گلادباخ، تصمیم گرفت در دربی این کار را انجام دهد و مارک-آندره ترشتگن ۱۸ ساله را برای اولین بار در ترکیب اصلی قرار دهد. ریسک بدی نبود و ترشتگن کار زیادی برای انجام دادن نداشت، زیرا خط حمله کلن را کاملاً از هم پاشیده بود. مارکو رویس دو گل زد، مایک هانکه سه پاس گل داد و پس از بازی خود را در سطح گونتر نتزر دید:
حالا من شماره ۱۰ اینجا هستم.