خبرگزاری آنا-علی رحمانی: رؤیای تبدیل شدن به یک امپراطوری متشکل از سرزمینی وسیع با مردمانی از نژاد و فرهنگ ترکزبان، اصلی است که حتی در دوره تسلط کمالیستها بر سیاست و حکومت ترکیه، در راهبردهای سیاست خارجی این کشور مشاهده میشد. جالب آنکه این استراتژی رؤیاگونه پس از سال ۲۰۰۱ م، با قدرتگیری اسلامگرایان میانهرو به رهبری حزب عدالت و توسعه به یکی از اصول سیاست خارجی ترکیه تبدیل شد.
در ادامه، به بهانه تلاش اخیر آنکارا در میانجیگری برای حل اختلافات کابل-اسلامآباد، خبرنگار آنا در گفتوگو با «رضا صولت» کارشناس ارشد مسائل ترکیه، به ابعاد پیشبرد راهبرد توسعهطلبانه ترکیه در دورنمای تحولات افغانستان پرداخته است.
آنا: علت اصلی تمایل ترکیه برای میانجیگری بین افغانستان و پاکستان در منازعات اخیر چیست؟
آنکارا روابطی بسیار راهبردی با اسلامآباد دارد به شکلی که در هر نقطهای که ترکیه حضور داشته، پاکستان هم به عنوان یک بازوی اصلی در کنار آن بوده است و ۲۴ سند، یادداشت و تفاهمنامه همکاری بین دو کشور امضا شده است.
چندی پیش، در نشست کاری هیئتهای ترکیه و پاکستان در اسلامآباد، «شهباز شریف» نخستوزیر پاکستان، «رجب طیب اردوغان» رئیسجمهور ترکیه را رهبر جهان اسلام خطاب کرد و گفت: «به رهبری و ویژگیهای او مفتخریم».
از طرفی، پاکستان کشوری هستهای است و ترکیه به دنبال این است که همواره پاکستان هستهای را در کنار خود داشته باشد. به همین دلیل، اگر به تاریخ مراجعه کنیم، از زمان جنگ اول قره باغ، پاکستان همواره در کنار ترکیه بوده است.
از سوی دیگر، کشور ترکیه سرمایهگذاری هنگفتی در حوزههایی نظیر صنایع غذایی، راهسازی، تأسیس مدارس و بیمارستانها و حتی احداث رستوران در افغانستان انجام داده و به همین دلیل توانسته با کابل نیز روابط بسیار خوبی ایجاد کند. حتی نیروهای مسلح ترکیه از ۱۰ اٌکتبر ۲۰۰۱ م در چارچوب مأموریت آیساف به افغانستان اعزام شدند و طبق مصوبه اجلاس سران ناتو در ولز در سال ۲۰۰۴ م، در ژانویه ۲۰۱۵ م ادامه مأموریت ناتو در افغانستان به نیروهای نظامی ترکیه واگذار شد.
به دلیل این حضور درازمدت نظامی و آشنایی با محیط افغانستان، نهادهایی مانند آژانس همکاری و هماهنگی ترک (معروف به TİKA) و سازمان وقف معارف ترکیه، فعالیتهای خود را در افغانستان آغاز کردند.
آنا: در حال حاضر سطح روابط ترکیه با کابل چگونه است و آنکارا در این زمینه چه دستآوردهایی به ویژه پس از حاکمیت دوباره طالبان بر افغانستان داشته است؟
نکتهای که در این خصوص باید بگویم این است که طالبان پس از به قدرت رسیدن در افغانستان طی چند سال اخیر، علیرغم زاویهای که با نیروهای ناتو و آمریکا داشت، هرگز با نیروهای نظامی ترکیه درگیر نشد و از نظر طالبان، نیروهای نظامی ترکیه که در افغانستان مأمور به خدمت بودند، هیچ گونه جرمی مرتکب نشده و حتی به مردم افغانستان کمک کردهاند.
به همین دلیل، طالبان هم این اجازه را به دولت اردوغان داد تا دبیرستانی در هرات و دو خوابگاه در یکی از شهرهای شمال افغانستان تأسیس کند. همچنین دولت آنکارا براساس قرارداد امضا شده بین ترکیه و طالبان به تأسیس دبیرستانهایی همچون دبیرستان دارالعلوم کابل، دبیرستان بینالمللی برکت کابل، دبیرستان قندهار... در خاک افغانستان مبادرت ورزید. بنابراین کشور ترکیه به اسم بازسازی افغانستان و با ادعای برقراری صلح بین طالبان و سایر گروههای سیاسی-قومی نقش مهمی را برعهده گرفته و این نقش را تا حد زیادی مرهون ناتو است که در چارچوب آیساف (نیروهای بینالمللی کمک به امنیت) به آنکارا اجازه داد دیپلماسی عمومی خود را در افغانستان پیش ببرد.
آنا: به نظرتان آیا ترکیه در این نقشآفرینی موفق بوده است؟
به هر حال ترکیه به عنوان کشوری که هم جزئی از جهان اسلام و هم جزئی از جهان غرب است، سعی میکند هویت ملی خودش را حفظ کند و به دنبال این است تا با القای مظلوم واقع شدن کشورهایی نظیر افغانستان که تحت ظلم و سیطره قدرتهای بیگانه هستند، خود را به عنوان یک الگوی حامی معرفی کند. از این منظر، همکاری ترکیه با افغانستان اهمیتی حیاتی دارد و در واقع از نظر آنکارا یک مسئولیت تاریخی و اجتنابناپذیر است.
آنا: سرمایهگذاری ترکیه در کریدورها و راههای مواصلاتی افغانستان با چشمانداز نفوذ در آسیای مرکزی به چه میزان و با چه اهدافی صورت میگیرد؟
وقتی در سال ۲۰۰۳ م، حزب عدالت و توسعه در ترکیه به قدرت رسید، راهبردی تحت عنوان عضویت در اتحادیه اروپا را برای خود تعریف کرد. این راهبرد به این دلیل مورد توجه قرار گرفت که حزب عدالت و توسعه بتواند از آن فضای کمالیستی خودش را نجات بدهد و گفتمانش را در چارچوب سرفصل عضویت در اتحادیه اروپا به یک فضای بینالمللی بیحدوحصر بکشاند.
اردوغان وقتی در آخرین انتخابات ریاست جمهوری با «قلیچدار اغلو» رقابت میکرد، یک واژهای تحت عنوان «امپراطور دریاها» را به کار برد و اعلام کرد که «قرن، قرن ترکیه است». هدف او هم این بود که در آن فصل انتخاباتی، به جای ماهیت و ایدئولوژی کنونی سیاست ترکیه که اسلامی-ترکی است، چندین استراتژی دیگر شامل سیاست به صفر رساندن مشکلات با همسایگان، متوازنسازی و گرایش همزمان به غرب و شرق را به نمایش بگذارد.
این را هم باید بدانیم که اداره دیپلماسی عمومی ترکیه هویت و تاریخ خود را به عنوان یک کشور ترک پیشرو به حوزه قفقاز و آسیای مرکزی گره زده و از طرف دیگر خود را به عنوان یک کشور اسلامی که مدام به دنبال مخالفت با اسرائیل است نشان میدهد (حال آنکه در عمل چنین نیست).
طرح وطن آبی، راهبرد قرن ترکیه و امپراطوری دریاها نشاندهنده این است که اردوغان تلاش میکند استانبول را به هاب انرژی دنیا تبدیل کند تا تمام کریدورهای موجود در منطقه از قفقاز گرفته تا خاورمیانه از این شهر عبور کنند.
اختلاف اساسی ترکیه با اسرائیل هم بر سر همین تبدیل شدن به هاب انرژی منطقه است؛ زیرا تلآویو سعی میکند در پشتپرده توافق ابراهیم، کنترل هاب انرژی منطقه را به دست بگیرد و اردوغان هم به نوبه خود سعی میکند به عنوان رئیسجمهور کشوری ترکی-اسلامی هاب انرژی را از چنگ اسرائیل دربیاورد. به همین دلیل، آمریکا در مجمع کشورهای ساحلی مدیترانه بین آب و آتش قرار گرفته است.
آنا: نفوذ نرم ترکیه در افغانستان با اتکاء به چه مؤلفههایی و با چه اهدافی انجام میشود؟
آنکارا دو موضوع را در افغانستان دنبال میکند که هر دوی آنها مربوط به زمان بعد از کودتای نافرجام گولنیستها و ائتلاف حزب حاکم ترکیه با حزب حرکت ملی است؛ ائتلافی که طی آن مرامنامه و راهبرد حزب عدالت و توسعه تغییر پیدا کرد.
در افغانستان هر دو بُعد این مسئله برجسته است: از یک سو با ازبکها به عنوان قومیت ترکزبان افغانستان و از سوی دیگر در قالب افغانستان به عنوان کشوری که در آن همزمان ترکها و اسلامگرایان ایفای نقش میکنند.
بنابراین، اردوغان با اتکا به دیپلماسی عمومی ترکیه و استراتژی قدرت نرم -که مبدع آن «هاکان فیدان» وزیر خارجه است که زمانی ریاست سازمان اطلاعات ملی (MIT) را به عهده داشت- سعی میکند با استفاده از ائتلاف جمهور و ایدئولوژیای که در ساختار داخلی دولت جا انداخته است، بُعد فرهنگ ترک در افغانستان را در قالب اقلیتهای ازبک و سایر اقلیتهای ترکزبان تقویت کند (نکتهای که حتی در مدارس تأسیس شده در افغانستان هم لحاظ میکند).
به همین دلیل هم ترکیه از افغانستان دعوت کرده تا در مجمع کشورهای ترک زبان حضور پیدا کند. یکی از همکاریهای دیگری که دولت اردوغان با طالبان داشت، شامل برچیدن پروژههای فتحالله گولن و گولنیستها در افغانستان بود که متعاقب آن دولت سرپرست کابل نیز در این زمینه با آنکارا همکاری کرد و حتی بازسازی و آموزش بخشی از نیروهای نظامی خود را به ترکیه سپرد.
انتهای پیام/