به گزارش ایرنا؛ در این نشست که بههمت ادارهکل کتابخانههای عمومی استان کرمانشاه برگزار شد، «پریسا محمدی» مدیرکل کتابخانههای عمومی استان، «یونس عزیزی» مدیرکل بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، «مظفر تیموری» مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی، «افشین آزادی» رئیس سازمان بسیج هنرمندان، «سرهنگ سعید بهشتیراد» معاون هماهنگکننده سپاه ناحیه کرمانشاه و جمعی از فعالان فرهنگی حضور داشتند.
مدیرکل کتابخانههای عمومی استان کرمانشاه در سخنانی با اشاره به جایگاه فرهنگی و معنوی تقریظهای رهبر معظم انقلاب اسلامی گفت: تقریظهای رهبر انقلاب، نه تنها تحسین آثار ادبی و تاریخی هستند، بلکه حامل پیامهایی فرهنگی، اجتماعی و معنویاند که جامعه را به مطالعه، تفکر و پاسداشت هویت ملی و دینی فرا میخوانند.

«پریسا محمدی» افزود: کتابهایی که مورد توجه رهبر معظم انقلاب قرار گرفتهاند، گنجینههایی ارزشمند از ایمان، ایثار و مجاهدت مردان و زنانی هستند که با فداکاری خود، چراغ راه نسلهای آینده را روشن کردند.
در ادامه، معاون هماهنگکننده سپاه حضرت نبی اکرم (ص) کرمانشاه، ضمن گرامیداشت یاد و نام شهید سعید قهاری سعید اظهار داشت: شهیدان با ایمان، ولایتمداری و استقامت خود، راه عزت و اقتدار ایران اسلامی را هموار کردند و امروز پیروزیها و سربلندی ملت ایران، مرهون فداکاری آنان است.
سرهنگ «سعید بهشتیراد» با اشاره به اهمیت ثبت و انتشار خاطرات شهدا گفت: آثاری چون همسفر آتش و برف میتوانند پلی میان گذشته و امروز باشند تا نسل جوان با آرمانها و ارزشهای دفاع مقدس بیش از پیش آشنا شوند.

در بخش دیگری از این آیین، «فرحناز رسولی» همسر شهید سعید قهاری سعید با بیان خاطراتی از زندگی همسر شهیدش گفت: کتاب همسفر آتش و برف تنها بخشی از حقیقت درخشان مجاهدتها و فداکاریهای شهیدان را روایت میکند و میتواند چراغ راهی برای نسلهای آینده باشد تا بدانند امنیت و آرامش امروز، نتیجه ایثار دلاورمردان دیروز است.
در پایان این مراسم، شاعران محفل ادبی استاد محبت با قرائت اشعاری در وصف شهید سعید قهاری سعید و فرهنگ ایثار و مقاومت، فضای برنامه را معنوی و روحنواز کردند.

شهید سعید قهاری سعید کی بود
شهید «سعید قهاریسعید» فرزند «حسینعلی» متولد پنجم فروردین ماه ۱۳۳۱، در خانهای با صفا و آغشته به عشق و نور الهی و ولایت اهل بیت عصمت و طهارت(ع) در روستای «چنار علیا» شهرستان اسدآباد از توابع استان همدان به دنیا آمد، از همان زمان طفولیت که نوای روحانی اذان و اقامه را در گوش خود با تمام احساس لمس کرد، زمینه مبارزه با نفس را در وجود خود فراهم کرد.
پدر و مادر وی انسانهایی آزاده در مسیر ولایت و تبعیت از امامت و معتقد به اصول و فروع دین بودند، حاج سعید در سن ۶ سالگی در روستای محل تولد به منظور فراگیری درس مشغول تحصیل شد و دوران ابتدایی را با کسب نمرات بالا به اتمام رساند، از آنجا که روستای محل تولدش مدرسه راهنمایی نداشت، برای ادامه تحصیل، خانواده مجبور به ترک روستا و عزیمت به شهر همدان شدند، پس از کوچ به شهر همدان، در مدرسه عطار نیشابوری همدان ثبتنام و ادامه تحصیل داد.
در طی مدت تحصیل با تلاش شبانهروزی ضمن کمک به والدین خود در مسجد محله همراه پدر به کسب علوم قرآنی در محضر شریف مرحوم «آیتالله ملاعلی همدانی» پرداخت و با بهرهگیری از کرامات ایشان کسب فیض کرد و پس از گذراندن دوره راهنمایی در سال ۱۳۵۱ به خدمت سربازی اعزام شد.
در سال ۱۳۵۳ پس از خاتمه خدمت، دوباره ادامه تحصیل داد و با آگاهی از جلسات انقلابیون در سالهای ۵۴ و ۵۵ تلاش مستمر خود را در راه به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی در کنار روحانیان برجسته همدان و دیگر مبارزان یکدل و یک صدا شروع کرد، به گونهای که در طول این مدت چندین بار توسط عمال رژیم طاغوت دستگیر و متحمل شکنجههای روحی و جسمی بسیار شد.

حاج سعید؛ مبارزی خستگیناپذیر
علاوه بر مبارزات وی علیه رژیم پهلوی، پس از پیروزی انقلاب تعدادی از جوانان همدان به منظور راهاندازی سپاه پاسداران همدان مقدمات کار را فراهم آوردند، او نیز به عنوان عضوی از این گروه ایفای نقش کرد و به عنوان یکی از هستههای اولیه تشکیل دهنده سپاه همدان مفتخر به پوشیدن لباس سبز پاسداری در اوج جوانی شد، همزمان با شروع فتنه و آشوب ایادی استکبار در کردستان به اتفاق تعدادی از برادران سپاه به منطقه اعزام و در جریان درگیری با ضد انقلاب در منطقه دهگلان و قروه سنندج مجروح و برای مداوا به بیمارستان همدان منتقل شد.
سال ۱۳۵۸ با لبیک به ندای امام خمینی(ره) برای نجات پاوه از چنگال کومله و دموکرات به پاوه عزیمت کرد و تا آخرین لحظات درگیری و بازپسگیری شهر پاوه در کنار شهید سرافراز اسلام «شهید چمران» به نبرد با دشمن پرداخت، حضور در کنار شهید چمران به عنوان نقطه عطفی در زندگی وی به حساب میآید.
پس از صدور فرمان تاریخی امام خمینی(ره) در سال ۵۸ مبنی بر تشکیل بسیج مستضعفین، مأمور راهاندازی و سازماندهی واحد بسیج مستضعفین در استان همدان شد و سال ۱۳۵۹ بنا به تشخیص و صلاحدید فرماندهی وقت سپاه منطقه همدان پس از شکلگیری بسیج، مسئولیت فرماندهی سپاه نهاوند به حاج سعید محول شد، در این مدت با کمک و همکاری صادقانه شهید حجت الاسلام حیدری امام جمعه نهاوند و شهید طالبیان در کوتاهترین زمان ممکن توانست سپاه نهاوند را راهاندازی کند.
حسب دستور سردار شهید «محمد بروجردی» فرمانده وقت غرب، توفیق همسنگری با سردار شهید «حاج احمد متوسلیان» نصیبش شد و موفق به کسب فیض و بهرهگیری از فضائل اخلاقی و معنوی این اسوه تقوا و اخلاق شد، با استفاده از اندوختههای انقلاب و جنگ، موفق شد سازمانی منسجم و پویا با عنوان گردان ۲۰۷ شهید بهشتی را ایجاد و چندین پایگاه عملیاتی در قالب گروهانهای مستقل را راهاندازی کند.
در اواخر سال ۱۳۶۲ همزمان با اجرای طرح بزرگ فراخوانی لبیک یا خمینی(ره) به اتفاق چند صد نفر از برادران بسیجی و پاسداران شهرستان سنقر در قالب یک تیپ عملیاتی به منطقه چنگوله اعزام شد و پس از مهیا شدن مقدمات انجام عملیات والفجر ۵ با مسئولیت رئیس ستاد لشکر الزهرا(س) انجام وظیفه کرد و سپس در سال ۱۳۶۳ پس از عملیات والفجر ۵ از سمت فرماندهی سپاه سنقر به سمت فرماندهی سپاه جوانرود منصوب شد.

افتخار همرزمی حاج سعید با شهید متوسلیان
حاج سعید پس از مجروحیت و مداوا در عملیات کربلای ۵، بنا به تشخیص و صلاحدید فرماندهی منطقه غرب(نجف) با حفظ سمت فرماندهی سپاه جوانرود و تیپ ابوذر به سمت فرماندهی سپاه پاوه و تیپ مستقل ۲۱۲ حمزه سیدالشهدا منصوب و در طول تصدی یگان یاد شده موفق به شرکت در خطوط عملیاتی و محورهای منطقه و انجام چندین عملیات بر روی مقرهای حزب منحله دموکرات در طول خطوط مشترک با کشور عراق و عملیات والفجر ۱۰ شد.
او همچنین جانشین فرماندهی تیپ مستقل ۱۰۰ انصارالرسول(ص) در منطقه امنیتی اورامانات و جانشینی قرارگاه استانی شهید شهرامفر کردستان را عهدهدار بود، در همین سال بنا به دستور سردار احمد کاظمی مسئولیت طرحریزی حمله به مقرهای بیخمه باسترمه در منطقه دیانا به وی محول و تمام مراحل مقدماتی طرح آماده میشود، اما بنا به تشخیص و مصلحت دستور شورای عملیات صادر نمیشود.
وی که در یکی از ماموریتها دچار مجروحیت شد، پس از ۲ ماه بستری شدن در بیمارستان به علت سنگینی جراحات وارده به مدت شش ماه از سوی پزشک معالج ملزم به استراحت شد، اما با توجه به شور و هیجان خدمت و مبارزه با ضد انقلاب در کردستان از بیمارستان ترخیص و به منظور ارائه خدمت با عصا در محل کار حاضر شد.
حاج سعید پس از چندی طی حکمی به سمت جانشین فرماندهی قرارگاه نجف در کرمانشاه منصوب شد، با توجه به اینکه انتصاب وی در قرارگاه نجف در سال ۷۸ بود و قرارگاه یاد شده به لحاظ عملیاتی اشتغال چندانی نداشت، روح بلند حاج سعید نمیتوانست فعالیت اداری را تحمل کند، به همین دلیل در مدت تصدی پست جانشینی قرارگاه همیشه دلخور و غمگین بود که چرا در جایی قرار گرفته است که اجازه عملیات و فعالیت نظامی از وی سلب شده است، بنابراین پس از سپری شدن مدت خدمت در قرارگاه نجف به سمت فرماندهی ارشد یزد و تیپ مستقل الغدیر منصوب شد و نزدیک به سه سال به بهترین شکل تیپ را آماده و عملیاتی ساخت.

او که طاقت ماندن در یزد را نداشت، ترجیح داد در منطقهای عملیاتی باشد و به آرزوی دیرینه قلبی خود که همانا رسیدن به دیدار یار بود برسد، هرچند عمر حاج سعید در سمت فرماندهی لشکر ۳ نیروی مخصوص حمزه(ع) کوتاهتر از عمر بهار بود، اما همچون بهار پرطراوت و پرثمر بود و برکات آن مرد الهی هنوز هم در لشکر نمایان است، طوریکه وی در مدت ۱۰۲ روز خدمت شبانهروزیاش در حال انجام وظیفه و ۸۵ درصد وقت خود را صرف امورات لشکر کرد.
دوره کوتاه خدمت حاج سعید در سمت فرماندهی لشکر ۳ نیروی مخصوص حمزه سید الشهدا(ع) با تمام صداقت و خلوص پس از گذشت چهار ماه در تاریخ چهارم اسفند ۱۳۸۵ در ارومیه و در ارتفاعات جهنم دره مرز بین ایران و ترکیه در درگیری با اشرار و گروهک پژاک همراه با ۱۴ تن دیگر از پاسداران لشکر ۳ به پایان رسید و حاج سعید به همراه یاران ارتشی و سپاهی خود دعوت حق را لبیک گفت و به دیدار معبودش شتافت.