رضا رئیسی، روزنامهنگار، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
اگر تا چند سال پیش، واکنش منطقی پیرامون فضاسازی تهاجمی علیه رسانه های مستقل و مطبوعات، اقتضای سکوت و خویشتن داری داشت، زیرا که از اساس هر واکنشی آب به آسیاب جو سازان میریخت، در دوران زعامت محسنی اژهای بر قوه قضائیه، با تغییر رویکرد این نهاد قضایی در مواجهه با رسانهها، تحول اساسی رقم خورده و سر و شکل حرفهای تری به خود گرفت تا آنجایی که در طول ۴ سال گذشته علیرغم تلاطم های فراوان در سپهر سیاسی و رسانهای شاهد صدور حکم توقیف که به مثابه اشد مجازات برای اهالی رسانه و اصحاب مطبوعات است، نبودیم و برخوردها با ایجاد محدودیت های مقطعی حرفهای رقم خورد.
عطف به همین رویکرد تازه، دیگر شاهد جوسازی و حملات قبیله ای در حوزه رسانهای علیه جریانات مقابل از سوی تمامیت نگرهای رسانهای نبودیم.
این روند ادامه داشت تا انتشار یک عکس تزئینی در صفحه یک روزنامه هم میهن، دستمایه حملات و هجمههای تازه و فضاسازی علیه دست اندرکاران این رسانه شد و در پیامدش سایت روزنامه از دسترس خارج شد. آنهم در فضایی که انتشار نسخه کاغذی روزنامه ها به دلایل مختلف که از حوصله این مقال فزونتر است، با اندک شمارگان انجام می شود و از دسترس خارج شدن سایت روزنامه، موجب اختلال جدی در کارکردهای رسانه ای شده و به نوعی کم از توقیف یک رسانه نیست.
اما ماجرا چه بود؟ یکی از خبرنگاران روزنامه با ورود به پرونده جنجالی دو هفته اخیر یعنی پرونده شکایت از سوپر استار سینمایی، ورزشی، آن هم با گذشت زمانی قابل قبول برای فروکش کردن جو غبارآلود اولیه، با شاکی و مادر شاکی پرونده و یک کارشناس در حوزه پرونده های تجاوز و نیز یکی از وکلای متهم به گفتگو نشسته و در قالب یک پکیج متوازن رسانه ای در روزنامه انتشار یافت.
فارغ از برخی ایرادات کوچک و سهو لسانی در بکارگیری واژگان حقوقی، سعی شده بود، سخن هر دو طرف ماجرا شنیده شده و انعکاس یابد و حتیالامکان نام شاکی و متشاکی عنه که از همان ساعات اولیه خبر بازداشت در بسیاری از رسانهها مورد تصریح قرار گرفته و انعکاس علنی یافته بود، پرهیز شود.
عطف به اهمیت موضوع، قاعده حرفهای آن بود که عکس یک روزنامه به چنین خبر و گفتگویی اختصاص داده شود اما وقتی روزنامه از نامَبری افراد پرهیز دارد، چگونه می شود عکس آنان را روی جلد آورد؟ مضاف بر اینکه ماهیت اتهام یعنی بحث تجاوز حساسیت ها و پوشیدگی و اختفای از منظر عمومی دارد که انتشار تصویری مستند در این زمینه را غیر ممکن میکند.
تنها راه باقیمانده برای تحریریه و سردبیر آن است که یک عکس تزئینی را گزینش کند که در آن اصل اختفا و پیام محرمانگی به مخاطب همسو با ماهیت جرم منتقل شود.
همین می شود که تصویری از اجرای یک پرفورمنس که زنی یک پارچه حریر بر سر و صورت خود نهاده است، گزینش می شود.
تا اینجا هیچ اتفاق عجیب و غریب و رخداد خارج از متنی رح نداده تا اینکه طیفی خاص در شبکه های اجتماعی به یکباره بحث حجاب و توهین به چادر را کلید زده و یک مجری جنجالی صدا و سیما، در یادداشتی سراسر توهین آمیز تعابیر و عناوینی را مطرح می کند که نگارنده شرم از تکرار آن دارد.
مسئله این جوسازی و فرافکنی آنچنان واضح و مبرهن است که نیاز به شرح و تفصیل ندارد، اما لحاظ چند نکته حالی از لطف نیست.
- اصلا تصویر مورد نظر عکس یک فرد ایرانی نیست و پارچه مورد نظر چادر نیست، که از آن تعبیر به چادر و توهین به حجاب شود.
- موضوع مورد بحث چه ربطی به حجاب و پوشش دارد که از عکس تعبیر به اشاره به آن یا توهین به حجاب و پوشش چادر شود؟!
- مدیر مسئول که در کسوت روحانیت است و چند سالی است که ملبس نبوده و ریشه های خاص و نگرش های مذهبی خود را دارد، چرا باید بی خود و بی جهت و بدون هیچ دلیلی اجازه توهین به پوشش سنتی بخش زیادی از مردم را دهد.
- برای روزنامه و سردبیر آن چه امتیاز و آوردهای را می توان در قالب پیش فرض توهین متصور بود؟ چرا آنان باید آگاهانه و از روی تعمد برای خود و روزنامه و محل ارتزاق و امرار معاش خود با توجه به حساسیت ها در این زمینه، حاشیه سازی کنند.
نکته آخر هم آنکه نگارنده در طول یک سال و نیم اخیر، ده ها یادداشت در روزنامه هم میهن به چاپ رسانده اما ارتباط کاری و انتفاع مالی از آن نداشته است که نگارش این مرقومه را عطف به آن بدانیم و استنباط شود دغدغه معاش در میان است. اما در همه این مدت و از سال های سال پیش، آنچه را که در محمدجواد روح(سردبیر) بیش و پیش از هر گزینه و گزاره ای بارز و اصیل و نمودار دیده ام، عشق خالصانه او به حرفه روزنامه نگاری است که برای وی مقدم بر هر چیزی است و بدیهی است که وی هیچگاه در مسیری گام بر نمیدارد که به حرفه و عشق خود آسیب و لطمه ای وارد سازد، مضاف بر اینکه هر کس با وی حشر و نشر داشته می داند، او اهل توهین و تخریب دیگران نیست و چارچوبهای اخلاقی خود را دارد و حملاتی که شماری از تندروها این روزها انجام می دهند با هیچ برچسبی قابلیت الصاق به وی را ندارد.
در نهایت امیدوارم هر چه زودتر این سوءتفاهم رخ داده مرتفع شود و آسیبی متوجه رسانه های مرجع و مستقل داخلی و مرجعیت رسانه های داخلی در برابر رسانه های بیگانه نشود.
انتهای پیام