به گزارش خبرنگار سیاست خارجی ایرنا، «تحریم» معتبرترین واقعیتی است که بسیاری از ارگانها و نهادهای دولتی و نیز همه مردم ایران در سه دهه گذشته و در میانه هر تصمیم و اقدام خود آن را درک و زیستهاند. کاستن از تلخی این واقعیت گرچه مسئولیتی ملی و فراارگانی است اما وزارت امور خارجه در تلاش است تا با بهرهگیری از تمامی ابزارهای خود روابط و تعاملات خود با جهان و به ویژه همسایگان ایران را بهبود بخشیده و تثبیت کند.
ایده دیپلماسی استانی یکی از این ابزارهاست که «سید عباس عراقچی» از ابتدای دوران مسئولیت خود در وزارت امور خارجه آن را به عنوان یکی از مهمترین اولویتهای دستگاه دیپلماسی تعریف کرده و تاکنون دو نشست منطقهای در استانهای خراسان رضوی و فارس به منظور بررسی راهکارهای اجرایی این ایده برگزار شده است. به نظر میرسد این باور در همه مردان دیپلماسی ایران شکل گرفته است که ظرفیتهای موجود در شهرها و استانهای مرزی کشور میتواند در روزهای دشوار تحریم، بیش از گذشته به کار آید.
«مجید تختروانچی» معاون سیاسی وزیر امور خارجه در تبیین اهمیت ایده دیپلماسی استانی با بیان اینکه اولا تاکید بر این مهم به معنای این نیست که کشور با دنیا کاری ندارد و فقط بر کشورهای هممرز خود متمرکز است؛ توضیح داد: باید بتوانیم در عین پیشبرد کار هستهای، بر اساس چارچوبی که تعریف کردهایم و از دید بینالمللی معقول است، بقیه کارها را تعطیل نکنیم.
کار با همسایگان و کشورهای دیگر سخت است، ولی به هر حال باید این مرحله را بگذرانیم من نمیخواهم این موضوع را کتمان کنم؛ تحریمها وجود دارند و نمیتوان چشم بر آنها بست اما برای مثال، اگر بخواهیم با یک کشور همسایه از طریق خطوط ریلی همکاری اقتصادی کنیم، عملاً امکان تحریم این مسیرها وجود ندارد. ممکن است بگویند فلان بندر یا مسیر را تحریم میکنیم، اما تجربه ۱۰ تا ۱۵ سال گذشته نشان داده که دور زدن تحریمها بسیار انجام شده و خود طرفهای مقابل نیز قبول دارند که نمیتوانند مانع از آن شوند از این رو باید از ظرفیت کشورهای همسایه استفاده حداکثری کنیم.
«وحید جلالزاده» دیگر معاون وزیر امور خارجه هم در این زمینه معتقد است: اگر سیاست خارجی را ادامه سیاست داخلی بدانیم و به دنبال سیاست همسایگی برای ساختن ایران قوی باشیم، در آن صورت باید دیپلماسی استانی وزارت امور خارجه در دوره جدید را یک راهبرد خلاقانه، هوشمندانه و مبتنی بر واقعیت های حال حاضر کشور دانست.
با این حال پیشبرد ایده دیپلماسی استانی و ملموس و محسوسسازی آن برای مردم به ویژه مرزنشینان کشور نیازمند ایجاد بسترهایی است که بتواند موانع موجود را کنار زده و راهی تازه برای تنفس اقتصاد ایران بسازد. به منظور بررسی این راهها و جزئیاتی از ایده دیپلماسی استانی با «نوذر شفیعی» تحلیلگر مسائل منطقه و عضو پیشین کمیسیون امنیت ملی مجلس به گفتوگو پرداختیم.

دیپلماسی استانی در جهان سابقه دارد و به آن «دیپلماسی موازی» میگویند
ایده دیپلماسی استانی، به عنوان یکی از برنامههای ارائه شده از سوی وزیر امور خارجه به مجلس بود؛ به عنوان سوال نخست و برای ورود به بحث، اهمیت این ایده در جغرافیای ایران چیست که وزارت امور خارجه به طور ویژه آن را در دستور کار قرار داده و دو نشست هم با این موضوع در فارس و مشهد برگزار کرده است؟ آیا میتوان دیپلماسی استانی را مفهومی جدید و به نوعی در برابر دیپلماسی سنتی مرکزگرا تعریف کرد؟
اهمیت این ایده در جغرافیای ایران از چند جهت قابل توجه است؛ نخست آنکه استانها نقش مهمتری در اجرای سیاست خارجی ایفا میکنند. با مشارکت دادن استانها، از حجم کار دیپلماسی سنتی که بهصورت متمرکز در وزارت امور خارجه انجام میشود، کاسته خواهد شد. از سوی دیگر از آنجا که دولتها در انجام کلیه امور با چالشهایی مواجه هستند، معمولاً تلاش میکنند با ایجاد نهادهای جدید، بخشی از مسئولیتها را به این نهادها واگذار کنند؛ مانند همین موضوع دیپلماسی استانی.
همچنین با درگیر شدن استانها، فرصتهای کسبوکار افزایش یافته و فعالتر میشوند؛ این امر به کاهش فقر در مناطق مرزی و در نتیجه به تحقق توسعه متوازن منجر میشود. این موارد از جمله پیامدهای این ایده بر جغرافیای ایران هستند. البته میتوان به عوامل و پیامدهای دیگری نیز اشاره کرد؛ برای مثال، چنین ابتکاراتی میتوانند در کاهش اثر تحریمها نیز مؤثر باشند، زیرا فعالیتهایی که از طریق کسبوکارهای مرزی انجام میگیرند، برای تحریمکنندگان کمتر قابل رصد و کنترل هستند.
دیپلماسی استانی در جهان سابقه دارد و اصطلاحاً به آن «دیپلماسی موازی» گفته میشود. در ایران، این نوع دیپلماسی طی ۲ دهه اخیر مطرح شده است. در دهه ۱۳۸۰، این بحث بهطور جدی مورد توجه قرار گرفت و در دهه ۱۳۹۰ با عنوان «کارگروههای استانی برای توسعه و تعامل با جهان» مجدداً پیگیری شد. در حال حاضر نیز، این موضوع بهصورت جدیتر و کاربردیتر در حال اجرا است. بنابراین، میتوان گفت که طی حداقل ۲ دهه اخیر، موضوع دیپلماسی استانی در ایران مطرح بوده؛ اما هرچه از آغاز تا امروز پیش آمدهایم، اهمیت آن بیشتر شده و کاربست آن نیز تقویت شده است.
در پاسخ به این پرسش که آیا دیپلماسی استانی در تقابل با دیپلماسی سنتی قرار دارد، باید گفت خیر؛ این نوع دیپلماسی، مکمل دیپلماسی سنتی است. در واقع، منشأ آغاز آن نیز خود وزارت امور خارجه بوده است. در ابتدا با ایجاد دفاتر وزارت خارجه در یکی دو استان مرزی آغاز شد و سپس به سایر استانهای مرزی گسترش یافت. بنابراین، دیپلماسی استانی نهتنها با دیپلماسی سنتی در تعارض نیست، بلکه بهعنوان مکمل و بازوی اجرایی وزارت امور خارجه عمل میکند و به این وزارتخانه کمک میکند تا در مواجهه با برخی چالشهای بینالمللی، از جمله تحریمها، موفقتر عمل کند.
دیپلماسی استانی میتواند نقش موثری در تقویت پیوند میان مرکز (تهران) و مناطق پیرامونی (استانهای مرزی) ایفا کند و به این ارتباط عمق بیشتری ببخشد. در نتیجه، این رویکرد نهتنها به توسعه متوازن و رشد اقتصادی کشور کمک میکند، بلکه موجب تقویت انسجام و وحدت ملی نیز میشود.
اشتراکات فرهنگی و زبانی مردم در دو سوی مرز ظرفیتساز است
ایران ۱۵ استان و مرز مشترک با همسایگان خود دارد که موقعیت ژئوپلتیک خوبی برای کشور فراهم میکند، از دیدگاه شما آیا این استانها ظرفیت لازم برای تعاملات اقتصادی و حتی اجتماعی و فرهنگی با شهرهای هم مرز خود را دارا هستند؟ و برای بالفعل کردن این ظرفیتها چه بسترهایی نیاز است؟
ایران یکی از معدود کشورهایی است که با تعداد قابلتوجهی از کشورها مرز مشترک دارد. البته کشورهایی مانند چین، که با ۱۹ همسایه ارتباط دارد (۱۴ مورد از آنها دارای مرز زمینی هستند)، یا روسیه که به دلیل وسعت جغرافیایی با تعداد بیشتری از کشورها هممرز است، در این زمینه در رتبههای اول قرار دارد. با این حال، ایران با ۱۵ کشور همسایه، در زمره کشورهایی است که از نظر تعداد همسایگان در جایگاه بالایی قرار دارد. در پاسخ به این پرسش که آیا دیپلماسی استانی میتواند از این ظرفیت جغرافیایی بهرهبرداری کند، بهطور قطع پاسخ مثبت است. دیپلماسی استانی، علاوه بر انجام ماموریتهای تعریفشده خود مانند توسعه مناسبات میان استانهای دو سوی مرز، میتواند از پیوندهای زبانی، فرهنگی و اجتماعی موجود نیز بهره گیرد.
خوشبختانه بسیاری از استانهای مرزی ایران با جوامعی در آن سوی مرز در ارتباطاند که از نظر فرهنگی و زبانی قرابت نزدیکی با استانهای ایرانی دارند. برای نمونه، استانهای مرزی در ناحیه کردستان که با اقلیم کردستان عراق هممرز هستند، از اشتراکات فرهنگی و زبانی عمیقی برخوردارند. استان خوزستان در مرز با عراق، با جوامع عربزبان در تعامل است که روابط اجتماعی دیرینهای با مردم این استان دارند. یا در مرزهای شرقی، استان سیستان و بلوچستان با مناطق بلوچنشین پاکستان و افغانستان در ارتباط است. همچنین در مرز با افغانستان، قوم بلوچ و استان هرات، که در گذشته بخشی از ایران تاریخی بوده پیوندهای فرهنگی و اجتماعی نزدیکی با ایران دارند. در مرزهای شمالی، استانهای گلستان و خراسان شمالی با ترکمنستان ارتباط دارند و قرابتهای فرهنگی میان مردم دو سوی مرز مشهود است.
در شمالغرب نیز استانهای هممرز با جمهوری آذربایجان و ترکیه از اشتراکات زبانی، فرهنگی و تاریخی برخوردارند. بنابراین، این ویژگی منحصربهفرد جغرافیایی، ایران را در موقعیتی ویژه قرار میدهد که میتواند از طریق دیپلماسی استانی، پیوندهای منطقهای را تقویت کرده و از ظرفیتهای فرهنگی و اجتماعی برای توسعه همکاریهای مرزی بهرهبرداری مؤثرتری داشته باشد.
از آنجا که دیپلماسی استانی از یک منظر پدیدهای نوپا محسوب میشود، به زیرساختها و سازوکارهای خاص خود نیاز دارد. از جمله این سازوکارها ایجاد دفاتر وزارت امور خارجه در استانها، که بهعنوان یکی از ابزارهای اصلی اجرایی این دیپلماسی عمل میکند، فراهم کردن امکان تعامل مؤثر با مناطق واقع در آن سوی مرز، گسترش و تقویت بازارچههای مرزی که میتواند جریان اقتصادی و تبادل کالا را تسهیل کند. به طور کلی، اگر قرار است دیپلماسی استانی به موفقیت برسد، فراهم کردن سازوکارها و زیرساختهای لازم برای آن امری ضروری است.
یکی از اهداف اصلی دیپلماسی استانی توسعه مناطق مرزی است. هنگامی که مردم این مناطق در فرآیند دیپلماسی مشارکت داده میشوند و کسبوکارهای جدیدی شکل میگیرد، رونق اقتصادی ایجادشده میتواند با استقبال عمومی مردم همراه شود. به باور من، دیپلماسی استانی میتواند نقش موثری در تقویت پیوند میان مرکز (تهران) و مناطق پیرامونی (استانهای مرزی) ایفا کند و به این ارتباط عمق بیشتری ببخشد. در نتیجه، این رویکرد نهتنها به توسعه متوازن و رشد اقتصادی کشور کمک میکند، بلکه موجب تقویت انسجام و وحدت ملی نیز میشود.

آنچه موجب تحقق واقعی دیپلماسی استانی میشود، مشارکت مردم و بخش خصوصی است
بهرهگیری از فرصتهای استانی که در قالب دیپلماسی استانی طراحی شده تا چه میزان میتواند تاثیر تحریمها را کاهش دهد؟ آیا همسایگان ما در مسیر این کاهش میتوانند همراهی کنند و اینکه چنین مفهومی در دیگر کشورها به ویژه کشورهای توسعه یافته هم وجود دارد و سازوکاری برای ارتابط استانی همسایگان طراحی شده است که بتواند الگویی برای ایران باشد؟
نخست باید توجه داشت که اجرای دیپلماسی استانی بر عهده چه کارگزاران، افراد یا نهادهایی است. بهطور طبیعی، دو نهاد رسمی در این زمینه نقش اصلی دارند؛ وزارت امور خارجه و استانداریها که این دو نهاد چارچوب قانونی و مدیریتی این نوع دیپلماسی را فراهم میکنند. با این حال، آنچه موجب تحقق واقعی دیپلماسی استانی میشود، مشارکت مردم و بخش خصوصی است. در واقع، این گروهها هستند که در عمل، فعالیتهای اقتصادی، تجاری و فرهنگی را در مناطق مرزی پیش میبرند. هنگامی که مردم و فعالان اقتصادی وارد عرصه میشوند، همانطور که پیشتر اشاره شد، رصد تمامی تعاملات اقتصادی مرزی برای دشمنان کشور بسیار دشوار میشود . بدین ترتیب، در حالیکه فعالیتهای تجاری و ورود ارز به کشور جریان دارد، امکان کنترل و نظارت خارجی بر این فرآیندها بسیار دشوار است و به حداقل میرسد.
دیپلماسی استانی نهتنها به توسعه مناطق مرزی ایران کمک میکند، بلکه به رشد و رونق اقتصادی مناطق مرزی کشورهای همسایه نیز یاری میکند از همین رو، کشورهای همجوار ایران نیز از تقویت این نوع دیپلماسی استقبال خواهند کرد، چرا که منافع مشترک و متقابلی برای همه طرفها به همراه دارد.از سوی دیگر، این الگو در کشورهای همسایه نیز به همین صورت عمل میکند؛ یعنی در آن سوی مرزها نیز، بخش خصوصی و مردم محلی نقش اصلی را در اجرای تعاملات و همکاریهای مرزی ایفا میکنند. سود و منافع متقابل اقتصادی حاصل از این همکاریها سبب میشود که فعالان اقتصادی بخش خصوصی در کشورهای هدف، چندان تحت تاثیر سیاستهای رسمی دولتهای خود قرار نگیرند. افزون بر این، ایران با کشورهایی هممرز است که بسیاری از آنها تمایل دارند زمینههایی برای دور زدن تحریمها فراهم شود. هرچند ممکن است این کشورها در سطح رسمی مواضع محتاطانهای اتخاذ کنند، اما در عمل، مانعی جدی در برابر فعالیتهای مرتبط با دیپلماسی استانی ایجاد نمیکنند.
این موضوع پدیدهای جدید در عرصه بینالمللی نیست. برخی کشورها مانند روسیه، ترکیه، ویتنام و حتی چین سالهاست که دیپلماسی استانی را تحت عنوان دیپلماسی موازی یا پارادیپلماسی در دستور کار خود قرار دادهاند. از اینرو، صرفنظر از اینکه این کشورها در تعامل با ایران با چالشهایی نظیر تحریمها مواجه باشند یا نه، عملاً در این مسیر گامهای جدی برداشتهاند. بدون تردید، بهرهگیری از تجربیات و ظرفیتهای این کشورها میتواند برای ایران نیز مفید و راهگشا باشد. با این حال، باید توجه داشت که دیپلماسی استانی سازوکاری پیچیده و دشوار نیست که لزوماً نیازمند الگوبرداری مستقیم از دیگر کشورها باشد.
در واقع، پیش از آنکه دیپلماسی استانی بهصورت رسمی در دستور کار قرار گیرد، بهطور غیررسمی و عملی در برخی استانهای مرزی ایران جریان داشته است. تعاملات تجاری، فرهنگی و اجتماعی میان مردم دو سوی مرزها، خود نوعی از دیپلماسی مردمی و محلی محسوب میشد که زمینهساز شکلگیری و نهادینه شدن دیپلماسی استانی در سطح رسمی شد. اینگونه تعاملات در مرزهای ایران با همسایگان سابقه دارد و از سوی دیگر باید توجه داشت که تحریمها علیه ایران پدیدهای تازه نیست؛ ایران همواره از این راهکارها برای دور زدن تحریمها بهره گرفته است. بنابراین ممکن است برخی کشورها در راستای پیشبرد منافع ملی خود در حوزه دیپلماسی استانی مایل باشند از تجربیات ایران الگو بگیرند، نه صرفاً اینکه ایران از تجربه دیگران پیروی کند.
وقتی مرزها خالی از سکنه میشوند، تهدیدهای امنیتی افزایش مییابد. از این منظر، دیپلماسی استانی نقش مهمی در توسعه مناطق مرزی ایفا میکند. این توسعه، موجب اسکان و پایداری جمعیت در این مناطق میشود و در نتیجه تهدیدهای مرزی کاهش پیدا میکند.
دیپلماسی مرزی برای مردم هر دو سوی مرز سودمند است و تهدیدات امنیتی در مرزها را کاهش میدهد
این سیاست دیپلماسی استانی و توجه متمرکز بر مرزها چه پیامی به همسایگان هم مرز ایران خواهد داشت و آیا در صورت تحقق و تثبیت این نگاه و سیاست در استانها، چه تاثیری بر امنیت در مرزهای ایران می تواند داشته باشد؟
بهطور کلی، مناطق مرزی در اکثر کشورها از جمله مناطقی هستند که از سطح توسعهیافتگی پایینتری برخوردارند. به همین دلیل، بسیاری از کشورها برای کمک به توسعه این مناطق، هرچند نه لزوماً در قالب رسمی و ساختارمند مانند دیپلماسی استانی در ایران اما از روشهایی مشابه بهره گرفتهاند تا زمینه تعامل و همکاری میان مناطق مرزی خود و مناطق همجوار را فراهم کنند. دیپلماسی مرزی نهتنها برای ایران، بلکه برای دیگر کشورها نیز سودمند است. برای نمونه، میتوان به استان سیستان و بلوچستان پاکستان اشاره کرد که یکی از محرومترین مناطق این کشور بهشمار میرود.
پیش از آنکه مفهوم دیپلماسی استانی در ایران بهصورت رسمی مطرح شود، سیستان و بلوچستان ایران و سیستان و بلوچستان پاکستان در زمینههای مختلفی با یکدیگر همکاری داشتند؛ از جمله ایجاد و فعالیت بازارچههای مرزی، تبادل کالا میان دو سوی مرز و انتقال برق از ایران به مناطق مرزی پاکستان. این نوع همکاریها، که در گذشته بیشتر بهصورت عملی و غیررسمی انجام میشد، اکنون در قالب دیپلماسی استانی شکل منسجمتر و نهادینهتری یافته است.
در جمعبندی میتوان گفت که دیپلماسی استانی نهتنها به توسعه مناطق مرزی ایران کمک میکند، بلکه به رشد و رونق اقتصادی مناطق مرزی کشورهای همسایه نیز یاری میکند از همین رو، کشورهای همجوار ایران نیز از تقویت این نوع دیپلماسی استقبال خواهند کرد، چرا که منافع مشترک و متقابلی برای همه طرفها به همراه دارد.
بهطور کلی، وقتی مرزها خالی از سکنه میشوند، تهدیدهای امنیتی افزایش مییابد. از این منظر، دیپلماسی استانی نقش مهمی در توسعه مناطق مرزی ایفا میکند. این توسعه، موجب اسکان و پایداری جمعیت در این مناطق میشود و در نتیجه تهدیدهای مرزی کاهش پیدا میکند. علاوه بر این، وقتی مردم مناطق مرزی آثار ملموس توسعه اقتصادی را در قلمرو سرزمینی خود مشاهده میکنند، هرگونه تلاش برای ایجاد ناامنی یا تهدید، با مقاومت طبیعی و هوشیارانه مردم مواجه خواهد شد. به عبارت دیگر، خود مردم نیز به تقویت امنیت مرزی و مقابله با چالشها کمک میکنند.
بدین ترتیب، دیپلماسی استانی بهطور مستقیم و غیرمستقیم بر امنیت مرزهای ایران تاثیر میگذارد. البته این تاثیر تا حدی به نحوه اجرا و شرایط محلی بستگی دارد. در صورتی که فعالیتهای اقتصادی و تعاملات مرزی تحت نظارت و مدیریت کافی نباشند، ممکن است برخی تهدیدها از قالب پدیدههای نفوذ یا قاچاق وارد مرزها شوند. بنابراین، دولت باید ضمن تشویق و تقویت دیپلماسی استانی، بر امنیت مرزها نیز نظارت دقیق داشته باشد تا توسعه اقتصادی و امنیت مرزی بهصورت توامان تقویت شود.

همه نهادها باید دست به دست هم دهند تا دیپلماسی استانی شکل گیرد
به منظور اجرای موفق دیپلماسی استانی کدام دستگاهها و نهادها باید پای کار کمک به وزارت خارجه برآیند و از دیدگاه شما مهمترین چالشهای اجرایی این ایده را چه خواهد بود؟
دیپلماسی مرزی وجوه متعددی دارد، زیرا قرار است همان کارکردهایی را انجام دهد که دیپلماسی مستقر در تهران با جهان انجام میدهد. بهطور کلی، اهداف دیپلماسی رسمی شامل توسعه روابط اقتصادی، سیاسی، رونق گردشگری، جذب سرمایهگذاری خارجی و سایر حوزههای مرتبط میشود. این کارکردها بهطور طبیعی نهادها و وزارتخانههای مختلف را درگیر میکند.
موفقیت دیپلماسی استانی مستلزم وجود سازوکارهایی برای انجام مطلوب آن است. بخشی از این سازوکارها قابل پیشبینی و از پیش باید ایجاد شوند و بخشی دیگر در «فرایند کار» مشخص میشود.در درجه اول، وزارت امور خارجه و استانداریها متولی اصلی هستند اما برای مثال اگر قرار باشد گردشگری در پرتو دیپلماسی استانی رونق پیدا کند، وزارت میراث فرهنگی و گردشگری وارد عمل میشود یا در حوزه اقتصادی، وزارت اقتصاد و نهادهای مرتبط با سرمایهگذاری فعال میشوند، در حوزه صنعتی، وزارت صنعت و سازمانهای تابعه در استانها نقش ایفا میکنند. البته این فعالیتها عمدتاً توسط ادارات کل و نهادهای استانی وزارتخانهها پیگیری میشود اما در نهایت، کار به سطح وزارتخانهها نیز کشیده میشود. بنابراین، دستگاهها و نهادهای دخیل در دیپلماسی استانی بسته به موضوع متفاوت هستند اما نکته کلیدی این است که همه نهادها دست به دست هم دهند تا دیپلماسی استانی شکل گیرد و پیامدهای آن نهتنها برای مناطق مرزی، بلکه برای کل کشور مهم و تاثیرگذار خواهد بود.
از مهمترین این چالشهای اجرای این ایده نوپا و جدید بودن آن است؛ از آنجا که دیپلماسی استانی پدیدهای نسبتاً جدید است، «یادگیری» لازم برای تحقق کامل آن زمانبر خواهد بود. از سوی دیگر اگر دیپلماسی استانی نقش مهمی در دور زدن تحریمها ایفا کند، کشورهای هدف یا همسایگان مرزی ما ممکن است تحت فشار قرار گیرند و تلاش کنند این داد و ستدها را کنترل کنند. موفقیت این دیپلماسی مستلزم وجود سازوکارهایی برای انجام مطلوب آن است. بخشی از این سازوکارها قابل پیشبینی و از پیش باید ایجاد شوند، و بخشی دیگر در «فرایند کار» مشخص میشود. در همان زمان نیز برای اجرای آن باید تدابیر لازم اتخاذ شود.