شناسهٔ خبر: 75563861 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

هزار و پانصدمین میلاد نبی اکرم(ص)؛

محمد(ص) بر پایه کهن‌ترین منابع

کتاب «محمد (ص) بر پایه کهن‌ترین منابع»، به تاریخچه‌ زندگی آخرین پیامبر(ص) در سلسله ادیان ابراهیمی، یعنی محمد(ص)، پیامبر اسلام می‌پردازد و روایت‌های موثق از زندگی او را در قالبی داستان‌گونه ارائه می‌کند.

صاحب‌خبر -

سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، طاهره مهری- از زمان ظهور ادیان ابراهیمی، آمدن پیامبری که خاتم این سلسله باشد، وعده داده شده بود. مارتین لینگز، به‌عنوان یک اروپایی که با انتخاب خود به دین اسلام گرویده بود، در کتاب «محمد (ص) بر پایه کهن‌ترین منابع»، به تاریخچه زندگی آخرین پیامبر در سلسله ادیان ابراهیمی، یعنی محمد (ص)، پیامبر اسلام می‌پردازد و روایت‌های موثق از زندگی او را در قالبی داستان‌گونه ارائه می‌کند. کتاب «محمد (ص) بر پایه کهن‌ترین منابع» اثر مارتین لینگز با ترجمه سعید تهرانی‌نسب از سوی انتشارات حکمت به بازار کتاب آمده است.

کتاب با مقدمه‌ای به قلم مترجم آغاز می‌شود که این مقدمه اطلاعاتی مفید از نویسنده و روند انتشار کتاب به خواننده می‌دهد. سعید تهرانی‌نسب کتاب را تحول‌زا توصیف می‌کند و می‌نویسد؛ «این کتاب نخستین بار در سال ۱۹۸۳ میلادی منتشر شد و تاکنون دست‌کم شش بار تجدید چاپ شده است اما نویسنده بر هیچ‌یک از آنها مقدمه‌ای ننوشته است. لینگز معتقد است حتی بسیاری از مسلمانان عصر ما قدر خداوند را به درستی نفهمیده‌اند و اینکه وقتی (مخصوصاً علی‌رغم تلاش‌های پیگیر بشری) واقعیاتی ماندگار و موثر باقی می‌مانند، به اراده و مشیت خداوند چنین هستند و در پایداری آنها اسراری نهفته است.

مترجم در ادامه به توصیف دیدار خویش با مارتین لینگز می‌پردازد؛ در آخرین روزهای تابستان سال ۲۰۰۴، حدود یک سال پیش از وفات، آن بزرگوار را در خانه فوق‌العاده زیبا و ساده‌اش در استان کنت ملاقات و از او تقاضای «دست‌خط» کردیم، امتناع کرد، اما در پایان ملاقاتی طولانی گفت که برایمان دعا خواهد کرد و البته غرض ما نیز از ملاقات او همین بود. اینکه برای توفیق ما، مخصوصاً در ترجمه کتابش، دعا کند.

خانم آن-کاترین نیلسن، مترجم سوئدی، اندکی پیش‌تر اجازه ترجمه به زبان سوئدی را از او گرفته بود و به کرات برای رفع ابهامات با نویسنده تماس می‌گرفت، اما در عین حال نویسنده او را از هرگونه دخل و تصرف یا حتی اضافه کردن پانویس (غیر از پانویس‌های خود نویسنده) به کلی منع کرد. اما این محدودیت‌ها به دلیل اعتقادات و احساسات بادوام جامعه شیعی ایرانی، شامل ما نشد.»

مترجم، مارتین لینگز را نویسنده‌ای خستگی‌ناپذیر توصیف می‌کند که تا نودوهفتمین سال زندگی، یک ماه قبل از وفاتش، می‌نوشت و تا دو روز قبل از آن درخت می‌نشاند. «او در سال ۱۹۳۲ میلادی، در سن ۲۳ سالگی، از کالج مدلین دانشگاه آکسفورد درجه کارشناسی و در سال ۱۹۳۷ از همان دانشگاه درجه کارشناسی ارشد در رشته ادبیات انگلیسی اخذ کرد. مدتی در لهستان تدریس کرد و سپس، تا سال ۱۹۳۹، در لیتوانی استاد «انگلیسی انگلوساکسون و دوره میانی» بود. در سال ۱۹۴۰ به مصر رفت و تا سال ۱۹۵۱ در دانشگاه قاهره مشغول به کار بود. در سال ۱۹۴۴ با خانم لزلی اسمالی ازدواج کرد که تا پایان عمرش (۱۲ ماه می ۲۰۰۵) همسر و همسفر او باقی ماند.

در سال ۱۹۳۵ به نوشته‌های، رنه گنون برخورد. خلاصه پیام گنون برای لینگز این بود: «همه ادیان بزرگ جهان حقیقی هستند و هر کدام از آنها توانایی نشان دادن راهی را که به «کمال اصیل و ازلی و ملاقات خدا» بینجامد دارد. همچنین نوشته‌های گنون به لینگز می‌گفت که در دوران جدید دین (مخصوصاً مسیحیت) عقل انسان‌ها را به حال خود رها کرده و تنها احساسات آنها را تغذیه می‌کند و فاجعه مدرنیسم پیامد بلافصل این امر است. در آن زمان لینگز هنوز رسماً به دین مسیحیت (مذهب پروتستان کلیسای انگلیس) بود. لینگز می‌گفت: «کشف گنون مثل برق مرا گرفت؛ می‌دانستم که رو در روی حقیقت نشسته‌ام… و اینکه باید کاری انجام می‌دادم».

گنون سردبیر مجله فرانسوی‌زبان Etudes Traditionnelle (مطالعات سنتی) نیز بود؛ در بین کسانی که در آن مجله می‌نوشتند تنها فریتیوف شوان آلمانی بود که با نوشته‌هایش لینگز را مجذوب خود ساخت. در ژانویه ۱۹۳۸، لینگز که خبردار شده بود شوان در سوئیس به سر می‌برد، موفق شد او را ملاقات کند. قبل از ملاقات با شوان، وی از طریق تیتوس بورکارت به لینگز خبر داده بود که اگر بخواهد به «طریقه» آنها بپیوندد باید مسلمان شود و هر چند این برای لینگز بهت‌آور بود، اما بی‌هیچ تردید آن را پذیرفت. از آن روز تا به آخر شوان پیر و مراد او باقی ماند.

در مصر، همزمان با تدریس در دانشگاه قاهره، برای کامل کردن زبان عربی خود می‌کوشید و در عین حال به عنوان دستیار شیخ «عبدالواحد یحیی» انجام وظیفه می‌کرد. در همین دوران بود که اولین کتاب خود، کتاب یقین: دین، بینش و معرفت در عقاید عرفانی، ابتدا به زبان عربی- و بعدها ترجمه آن به زبان انگلیسی- را به نام اسلامی‌اش «ابوبکر سراج‌الدین» منتشر کرد. عمق تفکر، احاطه عالمانه و شیوه فوق‌العاده او در نگارش زبان انگلیسی، که به شعر متمایل می‌شود، برای اولین بار در این کتاب آشکار شد. اما پس از درگذشت گنون در سال ۱۹۵۱ و نیز اغتشاشاتی که به انقلاب مصر و روی کار آمدن جمال عبدالناصر (و قتل سه استاد انگلیسی و اخراج بقیه آنها از دانشگاه قاهره) منجر شد، لینگز و همسرش (که او نیز مسلمان شده و ربیعه نام گرفته بود) به لندن بازگشتند. در آنجا او دوباره به تحصیل پرداخت و پس از مدتی به اخذ درجه کارشناسی- این بار در رشته زبان عربی- از دانشگاه لندن نایل شد؛ به استخدام موزه بریتانی درآمد و همزمان تز دکترایش را درباره شیخ احمد علوی، عارف الجزایری، نوشت.

این مطالعه بعداً در کتابی با عنوان یکی از اولیای خداوند در قرن بیستم منتشر و به همه زبان‌های اصلی دنیا- از جمله فارسی – ترجمه شد و تحسین مشاهیر اهل فن را برانگیخت. اندکی بعد، کتاب اعتقادات کهن و خرافه‌های مدرن را در نقد دنیای مدرن به رشته تحریر درآورد. همچنین دسترسی او به نسخ کمیاب و اصیل شرقی در موزه و کتابخانه ملی بریتانیا باعث شد که بتواند کتاب استادانه و زیبای بعدی خود را با عنوان هنر قرآنی خطاطی و تذهیب منتشر کند. تقریباً مقارن همین زمان بود که ثمره مطالعات وسیع خود را در کتابی بسیار وزین و عمیق با عنوان تصوف چیست، منتشر کرد.

کتاب بعدی که نگارنده مطالعات مربوط به آن را سال‌ها قبل- و گویا نه به نیت انتشار- آغاز کرده بود و در میان تمامی آثار بدیعش به عنوان شاهکار او شناخته شده، کتاب حاضر است. این کتاب، که هم ذوقی، هنری و زیباست و هم مستدل و فنی، تاکنون به زبان‌های فرانسه، ایتالیایی، اسپانیایی، ترکی، آلمانی، مالی، عربی، اردو، سوئدی و چند زبان دیگر ترجمه شده و در سال‌های ۱۹۸۳ و ۱۹۹۰ در پاکستان و در مصر برنده ارزنده‌ترین جوایز شد. مرورها و نقدهای فراوانی بر آن نوشته‌اند که دقیق‌ترین و مفصل‌ترین آنها نقد آقای حمزه یوسف است.»

مترجم کتاب «محمد (ص) بر پایه کهن‌ترین منابع» به نظر نقادان بر این کتاب اشاره می‌کند و می‌نویسد: «طیف وسیعی از ناقدان و ناظران این‌گونه آثار در توصیف این کتاب، که تاکنون دست‌کم پنج بار تجدید چاپ شده، از کلمات «عالی»، «زبان فاخر»، «مهیج»، «جذاب»، «مبهوت‌کننده»، «باشکوه»، «روشنگر»، «با عظمت» و… استفاده کرده‌اند. همچنین، یکی از برجسته‌ترین ویژگی‌های آن مبرا بودن از نقیصه «تجددزدگی» و احساس حقارت در برابر علوم مدرن است که بسیاری از «نادیدگان» مبتدی به سبب این نقیصه بخش‌هایی از سیره (بالاخص معجزات حضرت رسول) را که با عقل جزئی‌شان مغایر است «سانسور» یا دست‌کم با لحنی عذرخواهانه تاویل می‌کردند.

مارتین لینگز شاعری بالفطره بود و تمامی اشعار عربی موجود در کتب سیره را خود به اشعار (منظوم) انگلیسی ترجمه کرده بود. همچنین بسیاری از متون حدیث و سیره نقل شده در کتاب را او برای اولین بار به زبان انگلیسی وارد کرد.

اندکی پس از انتشار این شاهکار، در سال ۱۹۸۴ میلادی، کتاب سرّ شکسپیر و سه سال بعد کتاب مجموعه اشعار از او منتشر شد؛ در سال ۱۹۸۹ ساعت یازدهم: بحران معنوی دنیای مدرن از دیدگاه سنت و احادیث نبوی و سپس کتاب بسیار مهم و پراقبال رمز و الگوی نخستین: جستاری در معنای وجود (۱۹۹۱)؛ هنر قدسی شکسپیر (۱۹۹۸) و به دنبال آنها چهار کتاب دیگر تا زمان وفاتش در سال ۲۰۰۵ منتشر شدند. کتاب بازگشت به روح: پرسش‌ها و پاسخ‌ها، تقریباً همزمان با وفاتش و سه اثر دیگر پس از وفاتش منتشر شدند.

عده زیادی از صاحب‌نظران، خود این مرد حقیقتاً روحانی را نیز از اولیای قرن بیستم و بیست‌ویکم دانسته‌اند. بعضی متفکران او را استاد بزرگ متافیزیک و عده‌ای از اهل فن او را شاعری درجه یک نامیده‌اند. اما برای شاگردانی که به او نزدیک بوده‌اند، نام این مرد برای آنها بیش از همه یادآور دو چیز است: زیبایی و ذکر خدا. عشق او به زیبایی و گل سبب شده بود تا در حیاط خانه‌اش، در وسترهام کنت، بهشت کوچکی از گل و گیاه به وجود آورد که پس از وفات نیز پیکرش را در همان بهشت کوچک به خاک سپردند.»

مرور زندگینامه مارتین لینگز به ما در دستیابی شیوه و روش او در بیان زندگی رسول خدا (ص) کمک می‌کند.

در بخشی از کتاب «محمد (ص) بر پایه کهن‌ترین منابع» نویسنده به معراج پیامبر (ص) اشاره می‌کند و می‌نویسد:

نقطه اوج صعود پیامبر درخت سدر در سدره‌المنتهی بود. این اسم در قرآن آمده است و در یکی از قدیمی‌ترین تفاسیر بر اساس گفته‌های پیامبر نوشته‌اند که: «ریشه درخت سدر در عرش است و آن نهایت دانش هر داننده را، اعم از فرشته اعظم یا نبی مرسل، نشان می‌دهد. همه آنچه ورای آن است سرّی مخفی است که هیچ‌کس جز خود خداوند از آنها خبر ندارد». در این نقطه اوج هستی جبرئیل با تمام ابهت و جلال فرشتگی اعظمش، همان‌طور که در ابتدای خلقتش بوده، بر پیامبر تجلی کرد. سپس، چنان‌که در قرآن آمده: «هنگامی که درخت سدر پوشانید آنچه را پوشانید، نه چشم تردید کرد و نه لغزید. به راستی که او از همه نشانه‌های پروردگارش بزرگ‌ترین را دید». بنا به تفسیر مزبور، نور خدایی بر درخت سدر نازل شد و آن درخت و هر چه را که غیر از آن وجود داشت پوشانید و چشم پیامبر بدون تکان خوردن و بدون اینکه از آن برگردانده شود آنها را دید. این جواب- یا یکی از جواب‌های-دعای پیامبر بود که گفته بود: «به نور روی تو پناه می‌برم».

***

کتاب «محمد (ص) بر پایه کهن‌ترین منابع» که از منابع مهم تاریخ زندگی پیامبر اسلام به‌شمار می‌رود، تاکنون جوایز مختلفی، مانند جایزه سیرت کشور ترکیه را به خود اختصاص داده است.

کتاب «محمد (ص) بر پایه کهن‌ترین منابع» با ۶۳۱ صفحه، شمارگان ۲۲۰ نسخه از سوی انتشارات حکمت به بازار کتاب آمده است.

برچسب‌ها: