فیلم عروسی دختر شمخانی در یک هتل واکنشهای گستردهای به دنبال داشت و تحلیلگران مسائل مختلفی را در این زمینه مطرح کردند. یک روز بعد، خبر بازداشت جمشیدی با شاکی خصوصی، مجددا جنجالی شد و نوع واکنش افکار عمومی به دو سوژه درباره دو چهره سیاسی و هنری مورد توجه قرار گرفت.
گروه دادهکاوی ایرنا در این گزارش سعی کرده با واکاوی میزان بازدید، روند انتشار، میزان محتوا و تعداد کاربران مشارکت کننده در موضوع پژمان جمشیدی و دختر علی شمخانی در بسترهای توئیتر، ایتا و تلگرام به این پرسش پاسخ دهد که «موضوع شمخانی و سوژه جمشیدی کدام یک توانستند بیشتر در افکار عمومی اثر بگذارند و ماندگارتر باقیبمانند»؟ (این بررسی در بازه زمانی ۲۶ مهر ماه تا ۳ آبان ماه که دو رخداد انتشار ویدئوی عروسی دختر شمخانی و خبر اتهام و بازداشت جمشیدی وایرال شد، انجام شده است)
مقایسه کمی محتوای مربوط به «شمخانی» و «جمشیدی» در شبکههای اجتماعی
در جدول مقایسهای تعداد کاربران، موضوع شمخانی در هر سه پلتفرم، کاربران فعالتری را جذب کرده است. این برتری در توییتر چشمگیرتر است و تعداد کاربران درگیر در محتوای مربوط به شمخانی تقریباً دو برابر جمشیدی است.
در تلگرام نیز کانالها به شمخانی حدود ۱۶ درصد بیشتر پرداختهاند. این اختلاف هرچند کمتر از توییتر است، اما نشان میدهد که حتی در فضای عمومیتر تلگرام، بازخورد نسبت به محتوای سیاسی و خبری بالاتر بوده است. این امر میتواند مرتبط با انتشار گستردهٔ اخبار و تحلیلها دربارهٔ شمخانی در کانالهای خبری و رسانهای باشد.
در ایتا نیز که بیشتر بستری بومی با تمرکز بر مخاطبان علاقهمند به مباحث داخلی و رسمی است، شمخانی برتری واضحی دارد. اختلاف ۶۰ درصدی در این پلتفرم نشان میدهد موضوع شمخانی برای مخاطبان ایتا هم مهمتر بوده است.

بر اساس دادههای جدول، تفاوت قابل توجهی میان الگوی دیدهشدن محتوای مربوط به علی شمخانی و پژمان جمشیدی در شبکههای اجتماعی وجود دارد. در نگاه نخست، هر دو سوژه در سه پلتفرم اصلی (ایتا، تلگرام و توییتر) بازدیدهای قابل توجهی داشتهاند، اما نوع توزیع این بازدیدها نشاندهنده تفاوت در ماهیت مخاطبان و محتوای مربوط به هر یک است. مجموع بازدیدهای موضوع شمخانی اندکی بیشتر از جمشیدی است، اما این برتری بیشتر در شبکههایی با گرایش سیاسیتر دیده میشود:
در شبکه ایکس(توییتر)، واکنش به سوژه شمخانی با حدود ۳۷ میلیون بازدید نسبت به موضوع جمشیدی که حدود ۲۸ میلیون بازدید دارد، برتری محسوسی نشان میدهد. این برتری منطقی به نظر میرسد، چرا که توییتر معمولاً بستری برای بحثهای سیاسی و تحلیلهای خبری است و محتوای مرتبط با شمخانی که ماهیت سیاسی دارد، در چنین فضایی بیشتر مورد توجه قرار میگیرد.
در تلگرام، روند برعکس است. سوژه جمشیدی با بیش از ۴۰ میلیون بازدید نسبت به موضوع شمخانی که حدود ۳۶ میلیون بازدید دارد، پربازدیدتر ظاهر شده است. این تفاوت میتواند به ماهیت تلگرام بهعنوان رسانهای عمومیتر و متنوعتر مربوط باشد؛ جایی که محتوای سرگرمکننده، اجتماعی و انسانی بیشتر بازتاب پیدا میکند. بنابراین محتوای مرتبط با جمشیدی، توانسته طیف وسیعتری از کاربران را درگیر کند.
علی شمخانی در شبکههایی با گرایش سیاسی و تحلیلی (مانند توییتر و ایتا) بیشتر مورد توجه قرار گرفته است، در حالیکه پژمان جمشیدی در بسترهای عمومیتر (مانند تلگرام) نفوذ بیشتری دارد.
در ایتا هم که معمولاً کاربران آن گرایش بیشتری به اخبار و تحلیلهای داخلی دارند، سوژه شمخانی بازدید بالاتری داشته و حدود ۱۹ درصد بیشتر از جمشیدی دیده شده است.
در مجموع، میتوان نتیجه گرفت که موضوع علی شمخانی در شبکههایی با گرایش سیاسی و تحلیلی (مانند توییتر و ایتا) بیشتر مورد توجه قرار گرفته است، در حالیکه خبر پژمان جمشیدی در بسترهای عمومیتر (مانند تلگرام) نفوذ بیشتری دارد. این تفاوت نه فقط در تعداد بازدیدها، بلکه در نوع مخاطب و زمینهٔ اجتماعی هر پلتفرم نیز ریشه دارد.

بهطور کلی، دادههای بدست آمده از دو جدول حاکی از آناند که شمخانی نهتنها بازدید بالاتری در شبکههای اجتماعی دارد (طبق جدول قبلی)، بلکه میزان درگیری و مشارکت کاربران در محتوای مربوط به او نیز بیشتر است.
در مقابل، سوژه پژمان جمشیدی با وجود بازدید بیشتر در برخی فضاها (مانند تلگرام)، نتوانسته سطح مشابهی از تعامل و بحث را در میان کاربران ایجاد کند.
شمخانی نهتنها بازدید بالاتری در شبکههای اجتماعی دارد، بلکه میزان درگیری و مشارکت کاربران در محتوای مربوط به او نیز بیشتر است.
میتوان نتیجه گرفت که محتوای مربوط به شمخانی از نظر بار سیاسی و تحلیلی، کشش بیشتری برای مخاطبان فعال و بحثمحور دارد، در حالیکه محتوای جمشیدی گرچه ممکن است بازدید بالایی داشته باشد، بیشتر مصرفی و کمتر تعاملی است. این تفاوت نشاندهنده دو الگوی متفاوت از اثرگذاری رسانهای است:
شمخانی → تأثیرگذار در گفتمان سیاسی و تحلیلی
جمشیدی → پرمخاطب در فضای عمومی و سرگرمی
مقایسه روند انتشار محتوای مربوط به «شمخانی» و «جمشیدی» در گوگل و شبکههای اجتماعی
در گوگل ترندز، خط قرمز که به پژمان جمشیدی مربوط است، در تاریخ ۲۸ مهر جهشی بسیار شدید دارد. این رفتار در نمودار نشاندهنده انتشار خبر اتهام او بود که از اخبار جنجالی، افشاگرانه و تحریککننده احساسات عمومی است. پس از این نقطه، نمودار بهتدریج افت میکند، که نشاندهنده فروکش کردن موج اولیه است.
خط آبی که به علی شمخانی مربوط است، روندی نوسانی و متعادل دارد. هیچ نقطهای از نمودار جهش شدید ندارد، اما نوسانات کوچک و پیوسته در طول زمان دیده میشود. این نشاندهنده توجه عمومی و مداوم به موضوع شمخانی است. این نوع رفتار در نمودار معمولاً با شخصیتهایی مرتبط است که در فضای عمومی تثبیت شدهاند و حضورشان بیشتر تحلیلی یا خبری است تا احساسی.
نمودار بهخوبی دو نوع متفاوت از توجه عمومی را نشان میدهد:
جمشیدی با جهش احساسی و انفجاری در یک بازه کوتاه، که احتمالاً حاصل یک رویداد خاص است.
شمخانی با حضور تحلیلی و خبری در طول زمان، بدون بحران یا شوک رسانهای.

در توئیتر، پس از نقطه اوج در تاریخ ۲۷ مهر ماه، روند انتشار محتوای مربوط به شمخانی با شیب تند کاهش مییابد و تا پایان بازه، تقریباً به یکسوم حجم اولیه میرسد. این افت سریع نشاندهنده فروکش کردن موج اولیه و کاهش توجه کاربران است. در مقابل، روند انتشار محتوای مربوط به جمشیدی، در روزهای بعد به سطح نسبتاً ثابت میرسد. در واقع پرداختن به موضوع شمخانی هم بیشتر بوده و هم طولانیتر.

در تلگرام، حجم محتوای تولیدشده درباره شمخانی بیشتر و پایدارتر بوده، در حالی که محتوای مربوط به جمشیدی با وجود اوج قابلتوجه، دوام کمتری داشته.
در تلگرام هم حجم محتوای تولیدشده درباره شمخانی بیشتر و پایدارتر بوده، در حالی که محتوای مربوط به جمشیدی با وجود اوج قابلتوجه، دوام کمتری داشته. این تفاوت میتواند به نوع مخاطبان، ماهیت خبر، و ساختار کانالهای تلگرامی مرتبط باشد. کانالهای سیاسی معمولاً تحلیلمحور و پیگیر هستند، در حالی که کانالهای هنری یا عمومی بیشتر واکنشمحور و گذرا عمل میکنند.

در ایتا، محتوای مربوط به شمخانی در تاریخ ۲۷ مهر به اوج خود میرسد(حدود ۶۵۰۰ واحد محتوا) این جهش ناگهانی همزمان با انتشار فیلم عروسی دختر او بوده که در همان روز باعث انفجار رسانهای شده. اما پس از آن، نمودار با شیب تند کاهش مییابد و تا پایان بازه به کمتر از ۲۰۰۰ واحد میرسد. این افت سریع نشان میدهد موج اولیه توجه عمومی بهسرعت فروکش کرده و محتوای مرتبط با شمخانی در این بستر دوام نداشته.
در مقابل، خط نارنجی مربوط به «جمشیدی» روندی تدریجی دارد. از حدود ۱۰۰۰ واحد در روز اول شروع میشود و تا ۳۰ مهر به اوج خود میرسد(حدود ۵۵۰۰ واحد). سپس با شیب ملایم کاهش مییابد. این رفتار نشان میدهد که محتوای مربوط به «جمشیدی» بهصورت تدریجی در فضای رسانهای گسترش یافته و توانسته توجه عمومی را در چند روز حفظ کند. این نوع انتشار معمولاً با محتوای تصویری، احساسی یا فرهنگی همراه است که بهمرور در شبکههای اجتماعی بازنشر میشود.

در هر سه بستر، هر دو چهره در روز انتشار محتوای جنجالی با افزایش ناگهانی و شدید محتوا مواجه شدهاند. این رفتار نشاندهنده واکنش فوری و احساسی کاربران و کانالها به رویدادهای شوکآور است. پس از این نقطه اوج، در هر دو مورد، نمودارها با افت سریع مواجه شدهاند، که بیانگر فروکش کردن موج اولیه و گذر از فاز احساسی به فاز تحلیلی یا بیتوجهی است.
در توئیتر، حتی در اوج انتشار، محتوای مربوط به جمشیدی هرگز از شمخانی فراتر نرفته. این نشان میدهد که واکنش کاربران توییتر به شمخانی شدیدتر و گستردهتر بوده است. در مقابل، در ایتا و تلگرام، در تاریخ ۳۰ مهرماه، محتوای مربوط به جمشیدی از شمخانی پیشی گرفته. این رفتار نشاندهنده قدرت بازنشر و واکنشهای احساسی در بسترهایی است که مخاطبان عمومیتر و روایتمحور دارند.
در تلگرام، جهش محتوای جمشیدی شدیدتر از شمخانی بوده و حتی از قله محتوای شمخانی نیز عبور کرده. اما در ایتا، با وجود رشد ناگهانی، قله محتوای جمشیدی نصف شمخانی باقی مانده است.
تحلیل نهایی
۱. در هفتهای که گذشت، دو رخداد ظاهراً نامرتبط انتشار فیلم عروسی دختر علی شمخانی و خبر بازداشت پژمان جمشیدی، فضای مجازی ایران را متاثر کرد. با وجود تفاوت ماهوی این دو موضوع، هر دو به شکلی نمادین، بازتابی از شکافهای اجتماعی و فرهنگی و سیاسی جامعه و در خصوص دو چهره مشهور بودند. دادهکاوی ایرنا نشان میدهد که در سطح کلان، شمخانی در شبکههایی با مخاطبان سیاسیتر مانند توییتر و ایتا توجه و مشارکت بیشتری برانگیخت، در حالی که جمشیدی در تلگرام و گوگل، که ماهیت عمومیتر و احساسیتری دارند، بیشتر دیده شد.
۲. با این حال، تفاوت اصلی در کیفیت اثرگذاری نهفته است. محتوای مربوط به شمخانی، بهدلیل پیوندش با ساختار قدرت، به گفتمانی سیاسی و تحلیلی منجر شد؛ بحثهایی درباره ریاکاری، فاصله طبقاتی و دوگانگی سبک زندگی مسئولان. در مقابل، واکنشها به جمشیدی بیشتر احساسی و واکنشی بود. ضمنا با وجود آن که هر دو موضوع منفی و البته اتهام مربوط به جمشیدی منفیتر بود، نوع واکنشها به فیلم شمخانی بیشتر منفی و واکنشها به موضوع جمشیدی ترکیبی از شوک، همدردی، خشم و قضاوت زودهنگام بود و عمر رسانهای کوتاهتری هم داشت. این تفاوت نشان میدهد که موج مربوط به شمخانی از جنس نقد اجتماعی ماندگار بود، اما موج جمشیدی از جنس هیجان عمومی گذرا.
۳. یکی از ذهنیتهای موجود در افکار عمومی این بود که طرح موضوع جمشیدی در این مقطع، عامدانه و با هدف پرت شدن حواس مردم از سوژه شمخانی است؛ این نوع توطئه انگاری در ذهنیت جامعه ایران باسابقه و پرطرفدار است و شاید همین ذهنیت نیز در واکنشهای کمتر منفی به موضوع جمشیدی موثر بوده است.
۴. در سطح عمیقتر، این دو ماجرا نمایانگر دو نوع «سرمایه نمادین» در جامعهاند: قدرت سیاسی و سرمایه شهرت. شمخانی با بازتاب سبک زندگی طبقه حاکم، موضوع مشروعیت و اعتماد را برجسته کرد؛ جمشیدی با گرفتارشدن در اتهامی اخلاقی، شکنندگی چهرههای محبوب و اخلاق رسانهای را عیان ساخت. از این منظر، شمخانی بیش از جمشیدی بر گفتمان عمومی اثر گذاشت، زیرا خبر او صرفاً یک رویداد نبود، بلکه به مسئلهای ساختاری تبدیل شد که در حافظه جمعی و تحلیلهای اجتماعی ماندگارتر خواهد بود و طرح موضوع جمشیدی در این مقطع نیز باعث رها کردن موضوع قبلی از سوی کاربران نشده است.