به گزارش ایرنا، کارشناسان حوزه علوم اجتماعی بر این باورند در دهههای اخیر، جامعه روستایی برخلاف تصویر سنتی خود، شاهد یکی از مهمترین دگرگونیهای اجتماعی بوده بانویی که تحصیلات عالی کسب میکند، دیگر به فضای محدود و سنتی روستا قانع نیست و بهطور طبیعی، به دنبال فرصتهای شغلی و اجتماعی گستردهتری است، معیارهای او برای زندگی و ازدواج فراتر از مرزهای جغرافیایی روستا شکل میگیرد و این امر، پیامدهای چندوجهی خود را در سه حوزه مهم ازدواج، امید اجتماعی و الگوهای مهاجرت نشان میدهد.
امروز دیگر زنان روستایی تنها با تعریف سنتی خود یعنی کار در مزرعه شناخته نمیشوند، بلکه درصد قابل توجهی از آنها، حتی تا سطوح عالی دانشگاهی، آموزش دیدهاند، این دگرگونی، فقط یک تحول آماری نیست، بلکه منشا تغییر بنیادین در نگرشها، انتظارات و کنشهای اجتماعی این قشر شده است.
این واقعیت اجتماعی، ضرورت بازنگری سیاستگذاران در برنامههای توسعه روستایی و اجتماعی را یادآور میشود تا مسیر رشد آینده، بر پایه ایجاد فرصتهای برابر و بهرهگیری موثر از توان و مشارکت زنان در اقتصاد و مدیریت جامعه محلی استوار شود، زنان روستایی، همانگونه که در اسناد بینالمللی و برنامه توسعه پایدار جهانی تاکید شده، ستونهای اصلی تولید غذا، حفظ منابع طبیعی و پایداری هستند.
دولت ها و تلاش برای توسعه روستایی
دولتها در مسیر توسعه همهجانبه روستاها نقش محوری دارند، از سیاستگذاری کلان در زمینه آموزش، اشتغال و زیرساخت گرفته تا حمایت از پروژههای خرد و محلی. برنامهریزی منسجم و تخصیص هدفمند منابع میتواند زمینه پایداری اقتصادی و اجتماعی روستاها را فراهم سازد و مهاجرت معکوس را تقویت کند، در این رویکرد، تقویت نقش زنان به عنوان نیروی فعال توسعه، آموزشهای مهارتی، دسترسی به منابع مالی و حمایت از ابتکارات محلی، از موثرترین ابزارهای دولت برای تحقق توسعه پایدار و عدالت منطقهای است.
در همین چارچوب بروجرد با اجرای مجموعهای از طرحهای اقتصادی در روستاها تلاش دارد گامهای عملی در جهت این اهداف بردارد در همین خصوص معاون استاندار لرستان و فرماندار بروجرد، با اشاره به اجرای برنامههای توسعهای این شهرستان گفت: ۴۰۰ طرح اقتصادی در ۲۰۰ روستای بخشهای اشترینان، مرکزی و شیروان با هدف ایجاد اشتغال پایدار و کاهش میزان مهاجرت روستاییان در دست اجراست.
قدرت اله ولدی افزود: این طرحها در چارچوب سند راهبردی چهارساله توسعه شهرستان تعریف شده و تمرکز اصلی آنها بر فعالیتهای تولیدی، خدماتی و صنایع دستی است تا ظرفیتهای بومی هر منطقه به چرخه اقتصادی شهرستان وارد شود، اجرای این برنامهها علاوه بر رونق معیشت خانوارهای روستایی، زمینه ارتقای کیفیت زندگی و ماندگاری جمعیت در روستاها را نیز فراهم میکند.
وی تاکید کرد: هدفگذاری اصلی برنامههای اقتصادی در روستاها حمایت از زنان توانمند روستایی و تبدیل آن به محور اصلی اقتصاد خرد و اشتغال محلی است، توسعه این طرحها میتواند ضمن افزایش درآمد خانوار، زمینه تثبیت نقش زنان در فرایند توسعه اجتماعی و اقتصادی مناطق روستایی شهرستان را ایجاد کند.
بنا بر نظر کارشناسان یکی از ملموسترین اثرات افزایش آگاهی و تحصیلات، دگرگونی در نهاد خانواده و ازدواج است، سن ازدواج زنان روستایی از میانگین ۲۰ سال در دهههای گذشته، به ۲۴ تا ۲۵ سالگی افزایش یافته است.
همزمان، معیارهای انتخاب همسر نیز متحول شده زنان تحصیلکرده کمتر تمایل به ازدواجهای درونگروهی و فامیلی نشان میدهند و خواستار انتخابی وسیعتر و زندگی با استانداردهای بالاتر هستند.
با این حال، این تحول کیفی با چالش بنیادین عدم توازن در ساختار فرصتهای اجتماعی رو برو است، در حالی که فرصتهای آموزشی برای زنان روستایی به شدت گسترش یافته، ساختار اشتغال، بهویژه در خود روستا، دچار محدودیت و تنگنا شده است، این ناهماهنگی، یک شکاف بزرگ ایجاد میکند، پیامد منطقی این پارادوکس، تشدید میل به مهاجرت در میان زنان تحصیلکرده است.
گذار از وابستگی سنتی به آگاهی مدرن
جامعهشناس و پژوهشگر اجتماعی در گفتوگو با خبرنگار ایرنا، این تحولات را نشانهای از «گذار فرهنگی زنان روستایی از وابستگی سنتی به آگاهی مدرن» میداند و معتقد است هرچند این گذار، چشمانداز توانمندسازی را گسترش داده، اما در خلاهای ساختارهای حمایتی و فرصتهای شغلی، میتواند موجب گسترش بیاعتمادی و کاهش امید اجتماعی در میان زنان تحصیلکرده روستایی شود.
به گفته پروین زمانی بررسی این روند در سه محور «ازدواج، امید اجتماعی و مهاجرت»، کلید درک وضعیت امروز زنان روستایی و ترسیم مسیر سیاستگذاری آینده است.
وی با اشاره به روند تحولات چند دهه گذشته اظهار کرد: در دهههای اخیر، جامعه روستایی شاهد تحولات عمیقی بوده است که پیامدهای گستردهای بر ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آن داشته است، یکی از مهمترین این تحولات، افزایش چشمگیر سطح تحصیلات زنان است.
این جامعه شناس اضافه کرد: به طوری که امروزه درصد بسیار بیشتری از زنان روستایی، حتی تا سطح تحصیلات عالی، باسواد شدهاند، این دگرگونی، فقط یک آمار آموزشی نیست، بلکه منشا تغییر در نگرشها، انتظارات و کنشهای اجتماعی این گروه از زنان شده است.
زمانی ادامه داد: به طور طبیعی زنی که تحصیلات عالی کسب میکند، نگاه متفاوتی به آینده دارد، به دنبال فرصتهای شغلی و اجتماعی گستردهتری است و معیارهایش برای ازدواج و سبک زندگی، فراتر از فضای سنتی روستا شکل میگیرد.
وی افزود: یکی از بارزترین پیامدهای افزایش تحصیلات زنان روستایی، بالا رفتن سن ازدواج است، اگر در دهههای ۶۰ و ۷۰ میانگین سن ازدواج در روستاها حدود ۱۹ تا ۲۰ سال بود، امروزه این میانگین به ۲۴ تا ۲۵ سالگی و حتی بالاتر رسیده و این افزایش چهار تا پنج ساله، نشاندهنده اثر مستقیم تحصیلات و آگاهی زنان و خانوادههایشان بر این تصمیم مهم زندگی است.
این پژوهشگر اجتماعی تاکید کرد: همراه با این تغییر کمی، معیارهای انتخاب همسر نیز دچار تحولی کیفی شدهاند، در گذشته، ازدواجهای درونگروهی و فامیلی رواج بیشتری داشت، اما امروزه تحت تاثیر تحولات اجتماعی، دایره انتخاب زنان وسیعتر شده و معیارهایشان تغییر کرده زنان تحصیلکرده روستایی ترجیح میدهند ازدواجهایی خارج از حلقه بسته فامیل داشته باشند و بسیاری از آنها دیگر تن به ازدواجهای اجباری نمیدهند.
زمانی با بیان اینکه این تحول با چالشهایی نیز همراه است، ادامه داد: بههمخوردگی توازن جمعیتی در روستاها به دلیل مهاجرت گسترده مردان، فرصتهای ازدواج مناسب را برای زنانی که در روستا ماندهاند، کاهش داده و ترکیب جمعیتی بسیاری از روستاها به سمت سالمندان و زنان گرایش پیدا کرده دختران جوان یا میانسالی که به دلایلی چون نگهداری از والدین سالمند یا محدودیتهای فرهنگی نتوانستهاند مهاجرت کنند، در روستایی که مردان جوان آن را ترک کردهاند، با کاهش شانس ازدواج مواجه میشوند.
این پژوهشگر اجتماعی ادامه داد: از سوی دیگر، آن دسته از زنانی که به شهرهای بزرگ مهاجرت میکنند نیز در محیط جدید با دشواریهایی برای یافتن فرصت ازدواج مناسب روبرو هستند، در نتیجه تحصیلات که خود عاملی برای توانمندسازی است، میتواند به صورت پارادوکسیکال منجر به محدودیت در گزینههای ازدواج یا حتی عدم ازدواج برای بخشی از این زنان شود.
زمانی درباره پیوند میان سطح تحصیلات و امید اجتماعی گفت: نگاه زنان روستایی به آینده و سطح امید اجتماعی در میان آنها، ارتباط مستقیمی با ساختار فرصتهای اجتماعی موجود دارد، تحصیلات و آگاهی، انتظارات زنان را برای دستیابی به شغل، استقلال و زندگی بهتر افزایش داده است، آنها به دنبال تجربه زندگی فراتر از فضای سنتی روستا هستند و این انگیزه، نیروی محرکه قدرتمندی برای پیشرفت است.
وی افزود: اما در اینجا یک شکاف بزرگ نمایان میشود در حالی که فرصتهای آموزشی برای زنان روستایی گسترش یافته، ساختار فرصتهای اجتماعی بهویژه در حوزه اشتغال، به همان نسبت رشد نکرده و حتی در دهههای اخیر محدودتر نیز شده است.
این جامعه شناس تاکید کرد: برخلاف دهههایی مانند ۶۰ و ۷۰ که تحرک اجتماعی و یافتن شغل برای افراد تحصیلکرده از اقشار مختلف آسانتر بود، امروزه زنان تحصیلکرده روستایی با وجود آگاهی و انتظارات بالا، در عمل با موانع جدی برای تحقق اهداف خود مواجهاند، این ناهماهنگی میان سطح بالای آگاهی و انتظارات از یک سو و محدودیت فرصتهای واقعی از سوی دیگر، میتواند به سرخوردگی و کاهش امید به آینده منجر شود، بنابراین، توزیع اجتماعی امید به صورت متوازن صورت نگرفته و این شکاف، پیامدهای عمیقی بر زندگی و روان زنان روستایی دارد.
زمانی درباره نگرش زنان روستایی نسبت به محل زندگی اظهار کرد: پیامد منطقی دو عامل پیشین، شکلگیری یک نگرش منفی نسبت به تداوم زندگی در روستا در میان زنان تحصیلکرده است، بیشتر این زنان، روستا را مکانی با منزلت اجتماعی پایین و فاقد امکانات لازم برای ساختن آیندهای بهتر برای خود و فرزندانشان میدانند، از این رو، تمایل شدیدی برای ترک روستا دارند.
این پژوهشگر اجتماعی بیان کرد: این نگرش به صورت مستقیم بر الگوی ازدواج و مهاجرت تاثیر میگذارد، بسیاری از دختران روستایی ترجیح میدهند با مردی ازدواج کنند که در شهر ساکن است یا قصد دارد پس از ازدواج به شهر نقل مکان کند، این میل به مهاجرت به سمت جامعهای «مدرنتر» و برخورداری از شرایط بهتر، حتی بر تصمیم مردانی که شاید خودشان مایل به ماندن در روستا باشند نیز تاثیر میگذارد، در نهایت، بسیاری از خانوادهها به دلیل این نگرش زنان، روستا را ترک میکنند.
به گفته زمانی، این پدیده منجر به فرار نیروهای انسانی و سرمایههای اجتماعی از روستاها میشود، روستاهایی که از جمعیت جوان، تحصیلکرده و پویا خالی میشوند به تدریج توان توسعه و پایداری خود را از دست میدهند. این روند، مهاجرت را بیش از پیش تشدید کرده و چرخهای معیوب ایجاد میکند که در آن، روستاها به طور فزایندهای از نیروهای مولد خود تهی میشوند.
تحصیلات زنان روستایی کلیدی برای توسعه
زمانی تاکید کرد: تحصیلات زنان روستایی یک دستاورد بزرگ و یک عامل کلیدی برای توسعه است، اما پیامدهای آن در بستری از محدودیتهای ساختاری و فرهنگی، پیچیده و گاه متناقض است، این تحول، ضمن بالا بردن آگاهی و تغییر معیارهای زندگی، چالشهایی جدی در حوزه ازدواج، امید اجتماعی و ماندگاری جمعیت در روستاها ایجاد کرده است.
این جامعه شناس گفت: سیاستگذاری موثر در این زمینه نیازمند نگاهی جامع است که علاوه بر توسعه فرصتهای آموزشی، به ایجاد فرصتهای شغلی متناسب، بهبود زیرساختها و ارتقای منزلت اجتماعی زندگی روستایی نیز توجه کند تا از توانمندی و سرمایه انسانی زنان تحصیلکرده برای توسعه پایدار خودِ مناطق روستایی بهرهبرداری شود.