به گزارش خبرنگار ایرنا، انسان و طبیعت ۲ عنصر فراموش شده در دنیای مدرن امروزی، در آثار استاد سید اسدالله شریعتپناهی نقاش صاحب سبک سمنانی درد فراموش شدن را فریاد می زنند.
نقاش نامآشنا و صاحبسبک سمنانی که کارهای وی توسط تحلیلگران به نقاشی مدرن ایرانی نام گرفته است در نمایشگاه تازهاش با عنوان «فراموش شدگان» پرداخت و نگاهی ژرف به انسان غرق شده در دنیای مدرن که ریشههای خود را فراموش کرده و طبیعت را پشت سر گذاشته است، دارد.
این مجموعه که از تازهترین کارهای وی هستند، حامل فریادی است برای بازگشت به اصل، به ریشه و به گفتوگوی دوباره با طبیعت و زمین؛ در فضای پر از آرامش و احساس گالری، رنگها بر دیوارها فریادی از جنس سکوت را در گلو دارند؛ درختان در کنار انسانها به قاب زندگی آویخته شدهاند تا بلکه تلنگری برای بینندگانشان باشند.
سید اسدالله شریعتپناهی، نقاش پیشکسوت و از چهرههای مؤثر هنر معاصر ایران و سمنان، با نگاهی فلسفی به نسبت انسان و طبیعت مینگرد؛ نسبتی که در آثارش نه فقط تصویری زیبا، که بیانی از درد و هشدار است.
این هنرمند سمنانی از چهرههای برجسته نقاشی در کشور و از پایهگذاران جریان نقاشی مفهومی در استان سمنان است و بیش از شش دهه در عرصه آموزش و خلق آثار فعالیت داشته، این روزها نمایشگاه تازه خود در گالری دانژه واقع در شهر سمنان برگزار کرده است؛ مجموعهای از تابلوهای فلسفی که در آن رابطه گسسته انسان و طبیعت بازخوانی میشود.
«فراموششدگان»، بازتاب هشت دهه تجربه زیستهاش است؛ ترکیبی از رنگ، فرم و اندیشه که در این گفتوگوی او با خبرنگار ایرنا، این هنرمند پیشکسوت از دغدغهای میگوید که سالهاست در جانش ریشه دوانده؛ دغدغه طبیعت، انسان و حقیقت فراموششدهی زیستن.
ایرنا: در عنوان نمایشگاه شما، «فراموششدگان»، نوعی هشدار نهفته است. منظورتان از این عنوان چیست؟
شریعتپناهی: منظور من هشدار به کل جهان است، جهانی که پشت کرده به طبیعت و وقتی از طبیعت حرف میزنم، از تمام موجودات زنده سخن میگویم.
تا این اکوسیستم درست نباشد، انسان هم نمیتواند در مسیر زندگی احساس آرامش کند و درخت برای من فقط نماد نیست؛ درخت یعنی کل هستی، یعنی حیات؛ این نمایشگاه درواقع گفتوگوی انسان با ریشههای خودش است، اما متأسفانه امروز انسان این ریشهها را فراموش کرده است.
ایرنا: پس میتوان گفت محتوای این آثار نوعی اعتراض به تخریب طبیعت است؟
استاد نقاشی اهل سمنان: بله، دقیقاً. من سالها با زمین زندگی کردهام، کشاورزی کردهام، با خاک و درخت و آب انس دارم.
رنگ در کارهای من تکرار طبیعت است، اما با تأکید و شدت بیشتر
اگر از طبیعت جدا شوم، دیوانه میشوم و عشق من به زمین و درخت واقعی است، نه تزئینی؛ در واقع، اعتراض من به جامعهای است که طبیعت را دیگر جدی نمیگیرد و اگر انسان بهجای توپ و تفنگ، به طبیعت بپردازد، همه چیز درست میشود.
ایرنا: رنگها در آثار شما بسیار زنده و پرتحرکاند. چه نسبتی میان رنگ و پیام آثارتان وجود دارد؟
شریعتپناهی: رنگ برای من زبان روح است. رنگها در این آثار فریاد میزنند، میخواهند انسان را بیدار کنند.
رنگ در کارهای من تکرار طبیعت است، اما با تأکید و شدت بیشتر و در واقع، رنگها تلاش میکنند نشاط را به جامعه برگردانند و هر کدام از این رنگها، به شکلی، بازتاب خورشید است.
وقتی تماشاگر به این تابلوها نگاه میکند، باید حس کند که رنگها دارند او را صدا میزنند تا دوباره به طبیعت برگردد.
آرزوی من برای جامعه امروز است؛ جامعهای که اگر با طبیعت همنوا شود، دوباره به تعادل میرسد
ایرنا: به نظر میرسد در این مجموعه، انسان علاوه بر حضور فیزیکی که دارد، روحش نیز در همه تابلوها جریان دارد. آیا میتوان گفت این نوع از حضور نوعی نقد بر وضعیت انسان امروز است؟
هنرمند پیشکسوت سمنانی: بله چراکه انسان امروز خودش را از این چرخه حذف کرده، از طبیعت فاصله گرفته و این نوع از حضور در تابلوها، نوعی آینه است تا بیننده خودش را در آن ببیند.
ما به جای همزیستی با طبیعت، به تخریب آن رو آوردیم و ریشه انسان در طبیعت است؛ وقتی این ریشه نباشد، انسان هم بیریشه میشود.
سوال: در میان تابلوهای نمایشگاه، اثری هست که گروهی از انسانها یا حیوانات را در حرکتی هماهنگ نشان میدهد، این هماهنگی چه معنا و پیامی دارد؟
شریعتپناهی: آن اثر برایم نمادی از همجهتی است؛ گروهی که با یک هدف و اندیشه حرکت میکنند، مثل طبیعت که هر موجودی جای خودش را میداند؛ این هماهنگی در واقع آرزوی من برای جامعه امروز است؛ جامعهای که اگر با طبیعت همنوا شود، دوباره به تعادل میرسد.

ایرنا: در آثار شما نوعی تلاش برای درگیر کردن تماشاگر دیده میشود؛ گویی میخواهید مخاطب را وادار به کشف معنا کنید. آیا این آگاهانه است؟
استاد نقاشی اهل سمنان: بله، کاملا. من میخواهم بیننده با من چند قدمی بیاید چراکه تماشاگر نباید فقط نگاه کند، باید جستوجو کند، هدفم این است که کار فقط تماشا نباشد، تجربه باشد و اگر از ۱۰۰ نفر یک نفر هم تامل کند، برای من کافی است.
ایرنا: آثار شما در عین انتزاعی بودن، ریشه در واقعیت دارند. چرا رئالیسم را کنار گذاشتید؟
شریعتپناهی: از دوران دانشجویی با کار رئال شروع کردم اما بعدها فهمیدم دوربینها آن کار را بهتر انجام میدهند چراکه وظیفه هنرمند تقلید نیست، بیان درون است.
من ترجیح میدهم دنیای درونم را روی بوم بیاورم، نه تصویری از بیرون و هر اثر در واقع بازتاب احساس یا حادثهای درونی است که گاهی حتی در خواب سراغم میآید و نقاشی برای من نوعی مراقبه است، گفتوگو با خود.
سوال: به عنوان هنرمندی که بیش از نیم قرن با رنگ و فرم زیستهاید، وضعیت امروز جامعه را چطور میبینید؟
هنرمند پیشکسوت سمنانی: انسان امروز با خودش هم صادق نیست و دروغ زیاد شده، مهربانی کم و من سفر زیاد کردهام اما هیچ جا گرمی و احساس ایرانی را ندیدم و اگر این عشق و صداقت را از دست بدهیم، چیزی از ما نمیماند و هنر باید یادآور این گرما و صداقت باشد.

سوال: و اگر به گذشته برگردید، آیا باز همین مسیر را انتخاب میکنید؟
شریعتپناهی: بله، بیتردی؛ من با نقاشی زندگی کردهام. در سختترین شرایط هم کار کردهام، حتی در اتاقی کوچک، در غم از دست دادن همسرم، باز هم نقاشی کردم؛ چون این تنها راهی است که زندهام نگه میدارد.
ایرنا: در پایان، چه توصیهای برای جوانان و هنرجویان امروز دارید؟
هنرمند سمنانی: احساس خودتان را باور کنید؛ هیچچیز در هنر دیکتهشدنی نیست. نقاشی مثل شعر و موسیقی از دل میآید و وظیفه هنرمند این است که آنچه او را متأثر میکند، به زبان خودش بیان کند.
وقتی شروع میکنم به کار، نمیدانم قرار است چه اتفاقی بیفتد؛ اثر خودش مسیرش را پیدا میکند و توصیه من این است که با خودتان و با طبیعت صادق باشید، چون ریشهی هر زیبایی در همین صداقت است.
نمایشگاه «فراموششدگان» آثار سید اسدالله شریعتپناهی تا پایان هفته در گالری دانژه سمنان چشم انتظار بینندگانی است که بیشتر با چشم دل دنیای اطرافشان را رسد میکنند.
سید اسدالله شریعتپناهی، متولد (یکم آبان ۱۳۱۷تولد) در شهر سمنان، از چهرههای برجسته نقاشی معاصر ایران است که بخش مهمی از آثارش بر محور رابطه انسان و طبیعت و فروپاشی این پیوند در دنیای مدرن متمرکز است.