سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - حبیبالله بخشوده دکترای ادبیات فارسی شاعر و منتقد: «مستعلیق» نوبرانهای تازه از سه دفتر شعر جلیل صفربیگی، رباعیسرای معاصر است که سه دفتر متفاوت از رباعیها و نورباعیهای او را در خود جا داده است. مدخل کتاب به مقدمهای از سیدعلی میرافضلی آراسته شده و در ادامه سه دفتر «مستعلیق»، «درسرگم» و «ای همە تو» آمده است. عنوان کتاب نامی منحصربه فرد و از بازیهای زبانی شاعر نشات میگیرد و یادآور خط نستعلیق و روایتی موجز از مست بودن و در تعلیق قرار گرفتن است. عنوانی که گوشە چشمی به مضامین عرفانی دفتر اول این کتاب دارد.
دفتر اول کتاب مستعلیق، کاری جدید از سرایندە این کتاب است که جملات و عبارات کوتاه و بلند کتابهای عرفانی و گاه تاریخی را در قالب رباعی ریخته و طرحی نو به کلام بزرگان داده است. این کار جدید ترجمه نیست اما میتواند ترجمان دو روح مشترک باشد. ترجمانی از کلام منثور عرفا و ذوق شاعر مستعلیق که گاه کلام بزرگان را در تصرف خود درآورده و گاه آینهای صیقلی است تا بتواند آن سخنان ارجمند را به شکلی موزون و مخیل بازتاباند و به جامعە ادبی امروز و مخاطبان جدی شعر عرضه کند.
مستعلیق ۶۷ رباعی دارد و متاثر از امهات متون عرفانی و تاریخی نظیر تذکرةالاولیاء، فیه مافیه، مقالات شمس، مجالس سبعه، کشفالاسرار و عدهالابرار، نامههای عین القضات، رسالةالطیر، تاریخ بیهقی و تاریخ جهانگشاست. با این همه توجه شاعر به دو متن عرفانی بیشتر از سایر متون بوده است. نخست تذکرة الاولیا عطار با ۳۵ رباعی و دوم مقالات شمس با ۱۰ رباعی.
چند رباعی از بین رباعیهای این دفتر چند رباعی امروزیتر و در تصرف اندیشە شاعر مستعلیق است که دو نمونه از آن را در ادامه میآورم:
هر چند که آغوش تو از گارد پر است
از عشق تو سینە من از کارد پر است
کم طاقتی و حرف دل من بسیار
بد جور دهان شعرم از آرد پر است
پر پیچ و خم است و موتر از باریکی
از من تا خود راه به این نزدیکی
ای نور! بگو تو از کجا آمدهای؟
داری به کجا میروی ای تاریکی؟
صفربیگی در دفتر دوم کتاب مستعلیق؛ یعنی درسرگم ادامە شگردهای سالهای اخیرش درباعی سرایی را تجربه میکند و از ظرفیت کلمات در شعرهایش بهره میبرد بازیهای زبانی که به نوعی تولید کلمات میانجامد و کلماتی را باز تولید میکند که طعم شعر و ترانه دارند. کلماتی که در فرهنگ لغات زبان فارسی جایی ندارد اما میتوانند در فرهنگ واژگان شعری جلیل صفربیگی، برای خود جایی بازکنند و برگهای منحصربهفرد در دفتر شعرهای او به حساب بیایند.
مثلاً گمگمه به جای جمجمه پریستار صورتی تازه از پرستار یا واژە شن آه صورتی قدمایی از شناه یا شنا.
دفتر در سر گم به لحاظ مضمون و محتوا، تامین کننده نظر شاعر در پیداکردن سوژههای جدید و بسط آن نه در چهار مصراع متوالی که در مجموعه ای از رباعی هاست. موضوعی که در سبک هندی در یک بیت به اتمام میرسد.مضامینی مانند: زندگی، مرگ، امید، عشق، حوا، ناجوانمردی، شعر و سنگ و کوه. او در سرایش شعر مفسر دانا و جزیی نگریست. که به خوبی سوژه را میپروراند. چنانکه می توان بعضی از رباعیهای او را به عنوان ماندگارترین رباعی ها در حافظە خود نگه داشت.
سوژه ناجوانمردی
بسیار دقیق میزند بر آدم
بدجور عمیق میزند بر آدم
با بخیه نمیتوان به هم آوردش
زخمی که رفیق می زند برآدم
صفربیگی در دفتر درسرگم کنایههایی طنزآمیز به ریشە اندیشههای شکل گرفته و معهودزده و نوعی آیرونی مدرن را در قالب کلمات به نمایش گذاشته است. مثلاً در این رباعیها:
خود را همه جا خلیفه میپندارد
سر سلسلە حیات میانگارد
زد بیل به خاک عشق و …آدم لولید
هر باغچهای کرم خودش را دارد
گفتیم که تاج و تختتان را ببرید
از این بَر و بوم رختتان را ببرید
گفتند به ما کلاغ های پر رو
«از لانە ما درختان را ببرید»

دفتر در سر گم، سرشار از تصاویر شاعرانه و آنات زیبای شعر است و شاعر، گاه بی اعتنا به زبان امروز به زیباییهای محتوایی و بلاغت کلام اندیشیده و این واژگان را در هم آغوشی با کلمات ملموس امروز پیوند داده است. کلماتی مانند: بگریم، ابریق، فراق، کونین، خرگاه، عیش مدام، مفتون، کتم عدم. در کنار واژههایی مانند: کنسرت، قسط، کروکودیل، خانه سالمند، سق زدن، کفشدوزک…
اما دفتر سوم مستعلیق با عنوان ای همه تو با ۹۹ نو رباعی، دفتری رنگارنگ از تازههای شعر صفربیگی است. قالبی که نوعی رباعی هایکووار را در اوزان شکسته آزموده و پیش از این در مورد پیدایش این نوع از رباعی در مطبوعات ادبی و صفحات مجازی مطالبی منتشر کرده است.اگر چه نظرات مختلفی از طرف شاعران و پژوهشگران عرصه ادبیات راجع به عنوان نورباعی و ساختار آن به دنیای شعر و ادب عرضه و در نقد آن به اندازە کافی قلم فرسایی شده، اما نورباعی امروز در بین شاعران معاصر و رباعی سرایان جوان و پیشرو طرفدارانی دارد.
دفتر آخر کتاب مستعلیق به امروز نزدیکتر و آنات آن پر از بلوغ فکری و تعالی محتوایی، زبانی و بیانی است. نورباعی های مستلعیق، واژه های مکشوف جدیدی از صفربیگی را در مقابل چشم های ما قرار داده است.
دهن گچی، به جای دهن کجی و یا دریغچه، کە از ترکیب دریغ و دریچه خلق شدە، مستعلیق به جای نستعلیق و یا اژدهائو، برساخته ای از اژدها.
آجر
دهن پنجرهها را
جر داد
دیوار
به در
دهن گچی کرد فقط
انگار که با شراب
تحریر شده
خط لب تو چقدر مستعلیق است.
جلیل صفربیگی فقط خالق زیباییهای شاعرانه و یا جستجوگر واژگان و ترکیبات نیست، او به اندیشیدن کمتر از کلمات فکر نمیکند. به طور مثال نوع آفرینش آدمی که منشا آن از اتم است در نظرگاه او به تکرار رسیده است.
ما از عدم
از اتم
به هست آمده ایم
ذریه ی این ذره کوچک هستیم.
یک هسته شکافت
شد شکفته هستی
از یک اتمیم ما همه
تام و تمام
بداعت او در هنجارشکنیها و شکستن کلان روایتها هم دیدنی است.
چون شاخه گل رزی
که در لیوان است
چاقوی تو
ریشه میزند در قلبم
کو کشتی نوح
تا سوارش بشویم؟
دنیا همه را
سراب برداشته است.
نو رباعیهای این دفتر گاهی، به شدت به هایکو طعنه میزنند. نمونههای زیر شاهد این مدعا هستند:
سیزیف شده
تمام عمرش
حلزون
بر دوش کشیده
سرنوشت خود را
چون سنگ
به تنهایی خود
تکیه بزن
سر را بگذار
روی زانوی خودت
گیسوی تو
رودخانە خودکشی است
هر روز
جنازهای از آن میگیرند.
به گزارش ایبنا؛ نشر بلم، کتاب «مستعلیق» سروده جلیل صفربیگی را در ۱۹۰ صفحه و در شمارگان ۱۰۰ نسخه در سال ۱۴۰۴ چاپ و منتشر کرده است.
∎