به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، کتاب «تا دم مرگ؛ بررسی تجربه های نزدیک به مرگ»، نوشته جمعی از نویسندگان و به کوشش قاسم بابایی، در ۱۲۸ صفحه از سوی مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات حوزه های علمیه در قالب پنج بخش مختلف طراحی شده و به چاپ رسید.
فهرست این کتاب در قالب مقدمه و پنج بخش با موضوعات کلی زیر طراحی شده است:
- بررسی تفاوت ها و اشتراکات تجربه های نزدیک به مرگ با پدیده مرگ؛
- حقیقت وچیستی"تجربه نزدیک به مرگ؛
- تجربه نزدیک به مرگ، روزنه ای به سمت معنویت؛
- ارزش معرفت شناختی تجربه های نزدیک به مرگ؛
- بررسی و تحلیل معانی و صورت ها در «تجربه نزدیک به مرگ».
هریک از این موضوعات در قالب نشست های علمی با ارائه اساتید و پژوهشگران حوزوی حجج اسلام و والمسلمین محمدجواد رودگر، علی امینی نژاد، عبدالحسین خسروپناه و عبدالله محمدی تشریح شده و کتاب حاضر برگرفته از آرا و اندیشه های اساتید مذکور در همین نشست هاست.
تجربه نزدیک به مـرگ، یکی از سوژه های چالشی در عصر حاضر
در مقدمه کتاب «تا دم مرگ» تجربه نزدیک به مـرگ به عنوان یکی از سوژه های چالشی در عصر حاضر معرفی شده است که مازاد بر گفت و گو در فضای دانشی، روزنه ای به سمت فضای فرهنگی- سینمایی پیدا کرده و فیلم های سینمایی متنوعی در این موضوع تولید شده اند.
همچنین در اینجا آمده است: "تجربه نزدیک به مرگ" در بخش فضای دانشی، موضوعی میان رشته ای است که در علوم مختلفی مانند فلسفه دین، کلام اسلامی و در بخش های دیگری چون روانشناسی دین و روانپزشکی به آن پرداخته شده است.
بابایی بر این باور است که موضوع تجربه های نزدیک به مرگ همواره در میان ملل مختلف مورد بحث بوده و به گفته کـارول زالسکی در کتاب other world journeys تقریباً در همه فرهنگ ها، مردم داستان هایی از سفر به عالمی دیگر تعریف کرده اند که در آن، قهرمان، جادوگر، حکیم، پیامبر یا پادشاه از دروازه های مرگ عبور می کند و با بازگشت، پیامی برای زندگان داشته است. تجربه نزدیک به مرگ و مفاهیم همگون در تراث شیعه، هر چند به عنوان تجربه نزدیک مرگ کمتر مورد بحث قرار گرفته اند؛ اما مفاهیم همگون وگزارش های علمی با محتوای تجربه نزدیک به مرگ فراوان گزارش شده اند و ناسپاسی است که این تراث به این عظمت را نادیده گرفت. نمونه آن کتاب "سیاحت غرب" آیه الله قوچانی؛ کتاب "داستان های شگفت" اثر شهید آیت الله دستغیب و "معاد شناسی" اثر علامه طهرانی است. گزارش های دیگری از بزرگان معرفت نقل شده که گویای پیشینه این موضوع در میان تـراث شیعه است.
همچنین در مقدمه این کتاب تجربه نزدیک به مرگ مرحوم آیت الله حائری، بنیانگذار حوزه علمیه قم از زبان خود ایشان تشریح شده است.
بررسی تفاوت ها و اشتراکات تجربه های نزدیک به مرگ با پدیده مرگ
در بخش اول کتاب «تا دم مرگ» که بر پایه دیدگاه های حجت الاسلام محمدجواد رودگر، دانشیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به نگارش رسیده است، تفاوت تجربه های پیش از مرگ با پدیده مرگ تفاوت تجربه گرها در تجربه نزدیک به مرگ، تشابه تجربه های پیش از مرگ با خواب، مقایسه تجربه های پیش از مرگ با عالم برزخ، تفاوت «تجربه نزدیک به مرگ» با انسان محتضر و تجربه های نزدیک به مرگ در فرقه ها و ادیان دیگر مورد واکاوی قرار گرفته است.
در این بخش تلاش شده تا به این سؤالات پاسخ داده شود که آیا می توان تجربه های نزدیک به مرگ را همان "مرگ" نامید؟ و به طور کلی چه تفاوت و اشتراکاتی میان مرگ و تجربه های نزدیک به مرگ است و تفاوت تجربه گر با انسان محتضر چیست؟
کتاب «تا دم مرگ» مدعی است: اشتراک تجربه های پیش از مرگ با پدیده مرگ در این است که هر دو در بخش انقطاع و انصراف روح از بدن مشترک هستند؛ یعنی هم در پدیده مرگ، انقطاع روح از بدن اتفاق می افتد و هم در تجربه های نزدیک به مرگ این انقطاع صورت می گیرد؛ با این تفاوت که شدت و مراتب انقطاع متفاوت است. در "تجربه نزدیک به مرگ" انقطاع کامل صورت نمی گیرد؛ بر همین اساس، امکان بازگشت وجود دارد؛ ولی در پدیده مرگ انصراف کامل اتفاق می افتد. بنابراین، این دو، با وجود اختلاف در مراتب انقطاع، در اصل انقطاع اشتراک دارند.
حجت الاسلام رودگر تفاوت تجربه های پیش از مرگ با پدیده مرگ را شامل تفاوت در انقطاع و همچنین انتخابی بودن در مرگ اختیاری و عدم اختیار در بخش تجربه می داند. در این رابطه آورده است: مرگ در یک تقسیم بندی به "مرگ طبیعی" و "مرگ اختیاری" تقسیم می شود. در مرگ طبیعی، انتخاب با فرد نیست؛ اما در مرگ اختیاری، انتخاب مرگ و برگشت از مرگ در اختیار شخص است. در مرگ اختیاری عارف به مقاماتی می رسد که با وجود مرگ حتمی و انقطاع بدن از روح، به گونه ای که هیچ یک از مراتب نفس با بدن ارتباط نداشته و در نتیجه قلب و سایر بخش های بدن از کار می افتد و بدن سرد می شود؛ اما انسان عارف می تواند به اذن خداوند با اختیار خویش بمیرد و می تواند با اختیار خویش به دنیا برگردد. "موت اختیاری" پاداشی است که خداوند به برخی از انسان ها می دهد.
این کتاب به مخاطب خود می گوید که باید در فرایندی علمی، همه تجربه ها با هم مقایسه و اشتراکات و تناقضات آنها مشخص شوند تا بتوان به افق های مشترک دسترسی پیدا کرد. تجربه ها مسئله ای علمی هستند؛ حتی تجربه هایی
که عالمان بزرگ به صورت مکرر داشتند؛ مثلاً خَلع بدن؛ به این معنا که شخص
می توانست هر زمان که می خواهد به عالم مثال مراجعه کند و دریافت های ویژه خودش را داشته باشد؛ حتی بالاتر از عالم مثال وارد عالم عقل بشود.
کیفیت گشوده شدن راه کشف و شهود در «تجربه نزدیک به مرگ» یکی دیگر از مباحث مطرح شده در بخش اول کتاب «تا دم مرگ» بوده و این نکته که کسب معرفت گوناگون است، امری بدیهی بشمار آمده و قابل تقسیم به روش های حسی، عقلی، نقلی و شهودی دانسته شده است.
در این بخش می خوانیم: اهل معرفت در مباحث عرفانی، همواره متذکر می شوند که برای اینکه چشم و گوش آنسویی و به واقع ماورایی انسان باز بشود و انسان بتواند حقایق را ببیند، باید از بدن و طبیعت انصراف به وجود بیاید. محور اساسی برنامه های سیر و سلوکی که عارفان ارائه می کنند، بر کم کردن ارتباط های جسمی و انصراف از بدن مبتنی است. رؤیاهایی که بـرای ما در شب ها پیش می آید، به این علت است که در شب اشتغالات بدنی ما کم می شود. این اقل انصرافی است که برای ما حاصل می گردد. همچنین در "تجربه نزدیک به مـرگ" بـرای افــراد، مفارقت موقت از مـاده حاصل می شود و لذا دریافت های معنوی دارند و از این شدیدتر ، چیزی تحت عنوان "مرگ اختیاری" است که نزد اهل معرفت مطرح است.
تفاوت تجربه گرها در تجربه نزدیک به مرگ
از منظر این اثر پژوهشی کسانی که"تجربه نزدیک به مـرگ" دارند، یکسان نیستند؛ بلکه به تناسب ظرفیت ها، استعدادها، موقعیت های وجـودی و اعمال یا مصلحت هایی که خداوند برای هر کدام از این تجربه گرها در نظر گرفته است؛ تجربیات متفاوتی دارنـد. برخی تجربیات ناب و خالص دارند و برخی تجربیات به اوهام آمیخته اسـت. تفاوت تجربه گرها مانند تفاوت افـراد در عالم خـواب اسـت. همه افـراد خواب های روحانی و معنوی ندارند؛ بلکه به تناسب ایمان افـراد، خواب ها نیز متفاوت است. لذا برخی تجربه گران ممکن است وارد وادی هایی بشوند که آن وادی ها در واقع به وادی های عالم برزخ ناظر است و شخص تجربیاتی را به دست می آورد که دارای مراتب و درجه ای از حقیقت است و تجربیات برخی دیگر با اوهام آمیخته و به دور از واقعیت است.
تشابه تجربه های پیش از مرگ با خواب
در اینجا با اشاره به آیه ۴۲ سوره مبارکه زمر می گوید: در قرآن کریم سوره زمر وقتی بحث خواب را مطرح می کند، می فرماید: اللَّهُ یَتَوَفَّی الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَ الَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنَامِهَا فَیُمْسِکُ الَّتِی قَضَی عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَ یُرْسِلُ الْأُخْرَی إِلَی أَجَلٍ مُسَمًّی؛ در مقام خواب، ارواح همه افراد از اجسادشان فاصله می گیرد و به عالم دیگری
می رود و در آن عالم اگر اجل کسی به سر آمده باشد، آن روح کاملاً جدا می شود و به عالم دیگری می رود که ما می گوییم فلانی از دنیا رفته است؛ اما اگر اراده خدا بر تداوم عمر کسی تعلق گرفته باشد، روح به بدن وی بر می گردد. تعبیر «فَیُمْسِکُ الَّتِی قَضَی عَلَیْهَا الْمَوْتَ»، «سپس ارواح کسانی که فرمان مرگشان را صادر کرده است، نگه می دارد»، به اولی ناظر است. یعنی وقتی اراده تعلق گرفت که اجل به سر آید، روح را نگه می دارند؛ اما «وَ یُرْسِلُ الْأُخْرَی إِلَی أَجَلٍ مُسَمًّی»، «و ارواح دیگری را [که باید زنده بمانند] بازمیگرداند تا سرآمدی معین»؛ به مسئله دوم ناظر است.
مقایسه تجربه های پیش از مرگ با عالم برزخ
در این کتاب تجربه های پیش از مرگ چیزی غیر از خود مرگ معرفی شده است و در این جا عنوان شده که مرگ" به معنای اصطلاحی کلمه، در تجربه های پیش از مرگ اتفاق نیفتاده است. اصلاً «قبر» که به معنای مصطلح کلمه، «برزخ» است: اِنَّ الْقَبْرَ رَوْضَةٌ مِنْ رِیاضِ الجَنَّةِ اَوْ حُفَـرةٌ مِنْ حُفَـرِ النّـیران، تحقق پیدا نکرده است؛ یعنی شخص به عالم برزخ به معنای اصطلاحی کلمه و نیز به قیامت صغرا نرفته است. تمثیلات و رؤیاهای صادقه ای که برای ما پیش می آید، از این قبیل است.
تجربه های نزدیک به مرگ در فرقه ها و ادیان دیگر
بر اساس آنچه در کتاب حاضر آمده است، "تجربه نزدیک به مرگ" در فرقه ها و ادیان دیگر هم وجود دارد و ملاحظه شده است که همین تجربه را صاحبان ادیان دیگر هم دارند.
در ادامه دارد که حقیقت نفس انسان نشان دادن حقایق است؛ هر چیز که در معرض این نفس قرار بگیرد، در واقع نفس مجرد آن را به نمایش می گذارد. لذا چه کافر و چه مؤمن جلو آینه برود، آن را نشان می دهد. خاصیت آینه همین است. ترامپ، صدام، نتانیاهو را نشان می دهد؛ آنگونه که انسان های برجسته و نورانی و مجاهد فی سبیل الله را نیز نشان می دهد؛ آینه این جا موضع نمی گیرد. نفس انسان در یک مرتبه اینگونه است. در مرتبه ای به شکل عام، همه در واقع نزد نفس انسان مساوی هستند. اما مرتبه دیگر در نفس، مرتبه ای بالاتر از آینه است که بسته به مراتب ایمان افراد، حقایق را نشان می دهد. هر کسی نفسش را بیشتر ریاضت دهد و مجاهدت کند و آن را صیقل دهد، نفس نورانیت، شفافیت و زلالیتی پیدا می کند و لذا بیشتر حقایق ماوراءالطبیعی را در خود منعکس می کند. اینجاست که ایمان و کفر در تجلی و انعکاس صورت ها در نفس موثر است. اینجا الهی بودن یا ملحد بـودن، می تواند نقش خودش را ایفا بکند و نفس در این مرحله، دیگر نشانگر هر صورت نیست؛ چنان که چنین رتبه بندی درعالم تکوین وجود دارد. با توجه به دو مقدمه می توان گفت، تجربیات فرقه های باطل و مذاهب دیگر (که تجربیات خوشایندی هم است،) در مرحله اول، مشاهده نفس است و در مراحل دیگر، واقعیت آنان را به خودشان نشان می دهند؛ اما در مراحل جلوتر، یکدفعه می بینید که نفس انسان با توجه به معتقدات و با توجه به نیات و اعمال، متفاوت می شود؛ یعنی مرزبندی ها از مرتبه ای به بالاتر شروع می شود و قطعا این مرزبندی وجود دارد. ایمان و کفر بر سعادت تأثیر آفرین است.
حقیقت و چیستی"تجربه نزدیک به مرگ" عنوان کلی بخش دوم از کتاب «تا دم مرگ» می باشد که بر اساس نظرات حجت الاسلام علی امینی نژاد، استاد حوزه علمیه قم به نگارش درآمده است.
استاد امینی نژاد در این بخش به این سؤالات که آیا داده های عرفانی، حقیقت دارند یا خیر؟ چگونه می توان تجربه های دینی را از تحلیل ذهنی جدا کرد؟ و تفاوت کشف صوری و معنوی چیست؟ پاسخ داده است.
تلاش در جدا کردن تجربه های نزدیک به مرگ از تحلیل های ذهنی در چهار مرحله
از نگاه استاد امینی نژاد ا گر ما بخواهیم مسئله دارای استحکام لازم باشد، باید مسائلی را که به عنوان برداشت های دینی و برداشت های شخصی وجود دارند، کنار بگذاریم و فقط به"تجربه خالص" بدون تفسیر و بدون دخالت پیش فرض ها بنگریم، باید تجربه گر دریابد که چه چیزی اتفاق افتاده است که خود بفهمد که چگونه تجربه را بازگو و ترجمه کند و مواظب باشد که بدون کم و زیاد چیزی را به عنوان حدیث نفس بیان نکند.
وی می گوید: باید در فرایندی علمی، همه تجربه ها با هم مقایسه و اشتراکات و تناقضات آنها مشخص شوند تا بتوان به افق های مشترک دسترسی پیدا کرد. در چنین فضایی می توان در یافت که چه رفتاری در مقابل آن می توان داشت.
حجت الاسلام امینی نژاد معتقد است که شاید مهمترین مرحله، سنجش تجربه ها و مشاهدات با معیارهای اصلی، یعنی قرآن و سنت و روایات ائمه اطهار است. تجربه ها مسئله ای علمی هستند؛ حتی تجربه هایی که عالمان بزرگ به صورت مکرر داشتند؛ مثلاً خلع بدن؛ به این معنا که شخص می توانست هر زمان که می خواهد به عالم مثال مراجعه کند و دریافت های ویژه خودش را داشته باشد؛ حتی بالاتر از عالم مثال وارد عالم عقل بشود.
کیفیت گشوده شدن راه کشف و شهود در «تجربه نزدیک به مرگ»
از دیدگاه استاد امینی نژاد سرّ اصلی این مسئله به انصراف از عالم مـاده و مفارقت از عالم طبیعت و ارتباط با عالم برتر، یعنی عالم مثال و عالم عقل بر می گردد که این انصراف و در نتیجه شهود، به سبب ارتباط برخی از معارف به انسان عرضه می شود؛ اما همین یافته های شهودی از عالم برتر، به سبب ارتباط با عالم ماده دچار فراموشی می شود؛ مثلاً گاهی انسان در خواب یافته های نابی دارد؛ ولی وقتی بیدار می شود، یافته هایش را به یاد نمی آورد.
وی می گوید: تحلیل هایی در اینجا وجود دارنـد، مبنی بر این که چرا ارتباط با عالم ماده باعث می شود پرده ها، حجاب ها و پوشش هایی به وجود آیند و ما را از خیلی از حقایق دور کنند؟
نگارنده این مقوله را شامل بحثی ویژه از جنس حکمی، فلسفی و عرفانی می داند و معتقد است که ارتباط انسان و روح با عالم ماده نوعی خفا و پوشش در عوالم غیب با خود می آورد؛ زیرا ماده با ظلمات و تاریکی همراه است و هر اندازه ارتباط با عالم ماده بیشتر می شود، رهیافت ها و دریافت ها کمتر می گردد و بر عکس، به تعبیر اهل معرفت، وقتی از عالم ماده انصراف پیش می آید، به تدریج موانع درک آنسویی از انسان برطرف می شود. نمونه های آنرا می توان در موت اختیاری، عالم احتضار، خواب های صادقانه و در "تجربه نزدیک به مرگ" مشاهده کرد.
علت تفاوت تجربه ها در تجربه های نزدیک به مرگ
از منظر نگارنده یکی از موضوعات در "تجربه نزدیک به مرگ" در بخش "تفاوت تجربه ها" است. او تصریح می کند: برخی افراد در مکاشفاتی که در خواب، حالت احتضار یا در حالت "تجربه نزدیک به مرگ" برایشان اتفاق می افتد؛ دارای تجربه های متفاوتی هستند. برخی تجربه ها بسیار معنادار و خالص اند و برخی آمیخته به اوهام. علت آن، به مقدار انصراف از ماده است. کسانی که به مرحله مرگ نزدیک می شوند، انصرافی که از جنبه جسمی و بدنی پیدا می کنند، آرام آرام چشم و گوش ماورائی آنها باز می شود و حقایقی را از آن سو متوجه می شوند. در مسئله احتضار نیز اینگونه است. البته این احتضار هم دارای مراتبی است. یافته های انسانی در لحظه احتضار با یکدیگر متفاوت است؛ همان طور که تجربیات پیش از مرگ افراد با هم متفاوت است. دلیل آن این است که درجات متعدد انصراف از بدن تفاوت می کند؛ هرچه انصرافات از بدن بیشتر باشد، مشاهده های آنسویی صافتر و زلال می شود؛ ولی وقتی انصراف ضعیف باشد، دخالتی از مثال متصل و منفصل را با هم می آورد. در توضیح بیشتر، باید گفت که نظام عالم و هستی دارای سه طبقه است: "طبقه عالم ماده"، "طبقه عالم مثال" و "طبقه عالم عقل".
استاد امینی نژاد سپس اقسام سه گانه کشف در تجربه های نزدیک به مرگ را بر می شمارد و می گوید: چیزی که برای تجربه های پیش از مرگ مطرح است، جزو یک سنخ از کشف هایی است که آن را «کشف صوری» می نامند.
وی اظهار می کند: در بیانات اهل معرفت، کشف ها سه قسم است: «کشف صـوری»، «کشف معنوی خالص» و «کشف های صوری معنوی». از جمله ویژگی هایی که برای کشف های صوری وجود دارد؛ کشف هایی است که ما می بینیم، یا می شنویم یا می بوییم، یا لمس می کنیم، یا کشف هایی که از این سنخ هستند. ویژگی عمده این ها جزئیت است؛ یعنی اینکه از برخی مباحث جزئی، نتایج کلی استخراج می شود و این، مخاطراتی است که وجود دارد و لذا خود تجربه گرها باید متوجه باشند که مبادا جزئیاتی را که خودشان دیده اند، به همه انسان ها تعمیم بدهند. اما در کشف معنوی، شخص حقایق را به شهود و با قلب به نحو حضوری می یابد؛ وی صورت را نمی بیند، بلکه حقیقت شیء را می بیند. اغلب گزارش هایی که در تجربه های پیش از مرگ صورت می گیرند، یا در این نوع کتاب ها آمده اند؛ یا افرادی را در حال احتضار می بینیم، اغلب این ها یا صوری خالص اند یا صوری معنوی با داده های معنوی اندک هستند.
ما دیر به فکر این اتفاق افتاده ایم
استاد امینی نژاد به عنوان نکته پایانی این بخش یادآور می شود: ما دیر به فکر این اتفاق افتاده ایم و باید پیش از این در این زمینه، تحقیقات مفصل می پرداختیم. البته بزرگان ما به این بحث توجه داشتند. برخی از آثار شهید دستغیب را که مشاهده کنید، بسیاری از داستان های کتاب «داستان های شگفت» ایشان از همین سنخ است؛ یعنی تجربیاتی که افراد از ماورای طبیعت
داشته اند و ایشان آن را ثبت کرده است. نکته اساسی ای که این تجربه ها تأکید و تأیید می کنند، این است که حیات ما بعد از مرگ ادامه دارد و وجود انسان به بدن منحصر نیست و غیبی وجود دارد و این ها نتایج کمی نیست که ما از این طریق به آن می رسیم؛ اما ملاحظاتی هم وجود دارند که باید به آن توجه داشته باشیم. هم کسانی که این تحقیقات را انجام می دهند، باید مواظب این نکته ها باشند و هم کسانی که این تجربه ها را می شنوند، باید مراقب باشند.
آراء استاد عبدالحسین خسروپناه، استاد حوزه علمیه قم و استاد فلسفه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در بخش چهارم این کتاب تحت عنوان «تجربه نزدیک به مرگ، روزنه ای به سمت معنویت» آمده است.
تجربه نزدیک به مرگ، روزنه ای به سمت معنویت
بر اساس دیدگاه های استاد خسروپناه، تجربه نزدیک به مرگ» درعصر مدرن، یعنی عصر خود فراموشی، روزنه ای است تا انسان، حقیقت گم شده خود را باز یابد.
وی می گوید: باید توجه کرد که عصر مدرن، عصر زوال حقایق و کسوف خداوند است. به گفته «مارتین بوبر»، «بیماری عصر ما به هیچ عصر دیگری شباهت ندارد». عصرحاضر، عصرکسوف خداست که در آن، نور الهی نادیده گرفته می شود؛ درست مانند کسوف خورشید. به تعبیر «هایدگر»، «انسان در سرزمین جهانبینی مدرن، گرفتار دلهره اسـت». نتیجه چنین نگرشی دور شـدن انسان از پروردگار و گرفتاری در منجلاب نیهلیسم و بی معنایی زندگی است. در چنین اوضاعی، منادیان الاهی، اعم از نشانه های توحید در طبیعت و نفوس و اعم از امور فیزیکی و متافیزیکی، مانند «تجربه نزدیک به مرگ» سروش هدایت به سمت خداوند و تازیانه بیداری انسانند.
نتایج «تجربه نزدیک به مرگ» در جهان دانش
حجت الاسلام والمسلمین خسروپناه تجربه های نزدیک به مرگ را حامل ثمراتی برای علوم مختلف می داند و اظهار می دارد: با توجه به فراوانی تجربه کنندگان و کثرت اخبار آنها از عالم غیب و نیز عالم برزخ و اثبات توحید، می توان به راحتی برخی ادعاهای دانش تجربی در نفی عالم غیب و توحید را با سوال مواجه کرد و به اثبات آنها پرداخت. ثمره دیگر، اضافه شدن دانش به دست آمده در «تجربه نزدیک به مرگ» در سبد علوم پزشکی است. «ملورین مورس» در تحقیقاتش این سئوال را مطرح می کند که «حال که ما با صدها گزارش در این زمینه مواجه هستیم، چرا همچنان تلاش می کنیم در موجودیت این تجربه ها تشکیک ایجاد کنیم و مدعی شویم که وقوع چنین چیزهایی ممکن نیست؟» او در پاسخ می گوید: «پاسخ به این سئوال بسیار ساده است. با اعتقاد به این تجربه ها، دنیای کنونی ما عمیقاً دستخوش تغییر و در همه چیز تشکیک ایجاد خواهد شد و انواع قوانین روحانی به فهرست عقاید معنوی ما راه خواهند یافت».
وی در پایان تصریح می کند: «تجربه نزدیک به مرگ»، واقعیتی است که برای برخی از افراد تحقق می یابد و باعث تحول روحی تجربه گران می شود. این تجربه به قدری مبهم و با تفسیرهای مختلف افراد همراه است که قابلیت سنجش دقیق ندارد تا تعارضش با روایات معلوم شود؛ چون آیات و روایات، بسیار دقیق مواقف بعد از مرگ را بیان کرده اند و این افراد تنها بین دنیا و قبل از مرگ را به شکل محدود چشیده اند.
ارزش معرفت شناختی تجربه های نزدیک به مرگ
عنوان بخش چهارم کتاب «تا دم مرگ»، ارزش معرفت شناختی تجربه های نزدیک به مرگ است که بر اساس دیدگاه های حجت الاسلام والمسلمین عبدالله محمدی، عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران به رشته تحریر درآمده است.
استاد محمدی در این باره می گوید: گاهی اوقات در این زمینه، افرادی از مذاهب مختلف تجربه های شیرینی نقل می کنند که معذب نشده اند. پس گویا چندان اهمیتی ندارد که ما مسلمان باشیم یا مسیحی! گاهی اوقـات، نقل این تجربیات ملاحظاتی در حوزه شریعت گریزی ایجاد کرده است؛ مثلاً برخی از افراد گمان می کنند از آن جا که تجربه گرانی که چندان تقیدی به حجاب نیز نداشتند، گزارش مطلوبی از آن طرف دادند؛ پس معلوم می شود مباحث حجاب مورد اعتنای جدی نیست. یا اینکه در این حوزه تطبیق ها و تعمیم های نادرست رخ داده است. برخی افراد از این مثال های جزئی، قواعد کلی درباره دین و معاد می سازند که اینها را باید، به خصوص در حوزه مسائل فلسفی و کلامی طراحی کرد.
مبانی معرفت شناختی صحت گزارش های تجربه گران
از دیدگاه حجت الاسلام والمسلمین محمدی در دانش اصول فقه، در مباحث «خبر ثقه» و مبنای «وثاقت راوی»، مطالب فراوانی آمده است. وقتی گوینده چیزی را که دیده است نقل می کند، با چه معیاری می توان به سخنان او اعتماد کـرد؟ لذا این بحث ضـروری است که معیارهای مختلف را شناسایی بکنیم و ببینیم چگونه می شود این گزارش ها را تایید کرد.
گام های پنج گانه اعتبارسنجی گزارش ها
استاد محمدی در ادامه به تبیین گام های پنج گانه اعتبارسنجی گزارش ها پرداخته و می گوید "گام اول این است که بررسی شود این گزارش ها و تجربه ها جزو کدام حوزه از شناخت ها محسوب می شوند؟ آیا جزء حس هستند، یا عقل یا شهود؟ در معرفت شناسی، راه هـای اصلی معرفت، حس و عقل و شهود مطرح شده اسـت.
بعد از اینکه دانستیم این تجربه ها به شهود ملحق هستند، در مرحله بعدی باید بررسی کرد که چه زمینه هایی برای بروز خطا در آنها وجود دارد با این که علم حضوری است، زمینه هایی که می توانست گزارش از شهود را با خطا مواجه بکند، چیست؟
گام سوم این است که اگر دانستیم برخی از این تجربه های نزدیک به مرگ، ممکن است نادرست باشند؛ از کجا بفهمیم کدام دارای اعتبار است و کدام یک فاقد اعتبار و این تجربه های فرا حسی با چه قاعده ای اعتبار سنجی می شوند؟
گام چهارم این است که آیا اینها می توانند مولد معرفت های جدیدی برای ما باشند؟
گام پنجم که بسیار مهم اسـت، این که نسبت محتوای این تجارب با دیگر راه های معرفت ما چیست؟ ما در کنار تجربه های نزدیک به مرگ منابع معرفتی دیگری نیز داریم. تجربه های نزدیک به مرگ ممکن است با برخی از متون دینی و یا با ادله عقلی تعارض داشته باشند. اگر یک «تجربه نزدیک به مرگ»، گزارشی از تناسخ داد و ما در واقع تناسخ را ابطال کرده بودیم، جمع این تعارضات چگونه است و کدام را مقدم کنیم؟ حتی این تجربه های نزدیک به مرگ، ممکن است با یکدیگر تعارض داشته باشند؛ در این صورت راه حل این تعارضات چیست؟"
استاد محمدی در ادامه به تشریح گام های پنج گانه تحت عناوین زیر پرداخته است:
- تشخیص ماهیت «تجربه نزدیک به مرگ؛
- امکان خطا در تجربه های نزدیک به مرگ؛
- امکان بروز خطا در تجربه های نزدیک به مرگ؛
- توان تجربه های دینی درتولید معارف دینی؛
- روش موازنه تجربه های غیر محسوس با دیگر منابع معرفتی.
وی تأکید می کند که هیچ کدام از این تجربه ها، زبان انحصاری ندارد؛ یعنی نمی توانیم به کمک مفاد این تجربه ها «حصر» نتیجه بگیریم. مشابه این مطلب، در بحث تعارض علم و دین ملاحظه می شود. یکی از جواب هایی که در این بحث داده می شود، این است که زبان و روش علم تجربی «آزمایش و مشاهده» است. نکته مهم دیگر این است که آیا اتفاقاتی که برای این افراد رخ می دهد، تصادف است؟ نه، این چنین نیست. «طبق نظام أحسن» خلقت و برهان حکمت، همه اتفاقات عالم هستی، براساس آن نظام حکمت است و دارای رویکردی تربیتی است. همه این اتفاقات را باید در آن بستر هدایت الهی تفسیر کنیم.
استاد محمدی تفاوت ادراکات تجربه گرها در موقعیت های یکسان را امری طبیعی می داند و اظهار می کند: هر کدام از تجربه گران با مرتبه ای از حقیقت ها مواجه شده اند. هیچ اشکالی ندارد که دو نفر در موقعیت به ظاهر مشابه باشند؛ ولی دو حقیقت متفاوت را درک بکنند. لزومی ندارد وقتی که دو نفر در دو موقعیت یکسانی قرار گرفتند، بخواهند یک صحنه را به کشف صوری خودشان ببینند. خداوند متعال برای هدایتگری خودش، به هر کسی مرتبه ای از آن حقیقت را نشان می دهد. پس در خیلی از موارد تفاوت کشف های صوری و تفاوت دریافت ها به دلیل مراتب مختلف حقیقت است و این ها با هم متعارض نیستند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در پایان این بخش به پاسخ برخی از سؤالات رایج در خصوص تجربه های نزدیک به مرگ پرداخته است.
بررسی و تحلیل معانی و صورت ها در «تجربه نزدیک به مرگ»
این عنوان بخش پنجم کتاب «تا دم مرگ» است که با استفاده از نظرات حجت الاسلام علی امینی نژاد تدوین شده است.
استاد امینی نژاد در ابتدای این بخش به بررسی انواع قیامت در موت طبیعی و اختیاری پرداخته است و بنا بر عقیده او واقعیت این است که موضوع راهیابی به مـاورای طبیعت و غیب، هم از منظر عقلی و هم از منظر عرفانی و دینی ثابت است. هر کدام از این ها بحث ویژه ای دارد؛ ولی متون دینی فراوانی وجود دارد که این فضا را باز می کند. در بحث های عرفانی مطرح است که ما چهار نوع قیامت داریم: قیامت صغرای آفاقی؛ قیامت صغرای انفسی؛ قیامت کبرای آفاقی و قیامت کبرای انفسی.
وی آغاز «قیامت صغرای آفاقی» را با فرارسیدن مرگ افراد اعلام می دارد و با اشاره به روایتی از رسول خدا(ص) که فرمود: «من مات قامت قیامته»، می گوید: این قیامت به نحو این جهانی است و برای همه افراد اتفاق می افتد. انسان ها وقتی می میرند قیامتی، یعنی رستاخیزی برای آنها شکل می گیرد. انسان وقتی می میرد، برای او امور و اتفاقات عجیبی رخ می دهد و چیزهایی را می بیند، از جمله اعمال و اخلاق و عقایدش را.
استاد حوزه علمیه قم «قیامت صغرای انفسی» را قبل از مرگ طبیعی و برای اهل معرفت می داند و تصریح می کند: به تعبیر اهل معرفت، این قیامت بر اثر مرگ ارادی پیش می آید. در مرگ ارادی، مسئله اصلی انصراف از عالم ماده است. قیامت صغرای انفسی، پیش از آنکه مرگ برای کسی اتفاق بیفتد، ممکن است رخ بدهد و این، بدان معناست که در درون نفس خودش، بدون آن که از عالم ماده رخت برچیند و مفارقت پیدا کند و بدون آن که به مرگ طبیعی بمیرد؛ برای او این قیامت رخ می دهد و این تفاوت ها به این برمی گردد که این انصراف، انصراف کامل نیست.
از نگاه وی «قیامت کبری آفاقی» همان است که در قـرآن عنوان شده و این قیامت که در شریعت وعده آن داده شده است و «قیامت کبرای انفسی» عبارت است از مشاهده عالم برزخ و قیامت برای انسان موحد و عارف در همین دنیا؛ یعنی عالم قیامت و رستاخیز ، همه برای او تجلی می کند، جهنمیان و بهشتیان را می بیند و اهل سعادت و شقاوت را مشاهده می کند و نیز انواع عذاب های دوزخی و تنعمات بهشتی را می بیند.
دیدن تونل تاریکی و نور در تجربه ها
حجت الاسلام امینی نژاد معتقد است هرچه ما به طرف عالم ماده می آییم، «ظلمت» و «تاریکی» غلیظ تر می شود و هرچه به طرف عوالم ماورای طبیعت می رویم «هویت نوری» شدیدتر می شود؛ ولی هویت نوری و اصطلاحاتی که اهل معرفت بیان می کنند تبیین همین شهوداتی است که اتفاق می افتد. مراد از نور چیزی است در قالب آگاهی و شعور و حیات؛ یعنی آگاهی به شعور و حیات را به «نور» تعبیر می کنند. هر چه ما به طرف عالم ماده می آییم، آگاهی، شعور و حیات کم تر می شود و هرچه به آن سمت می رویم، آگاهی و شعور و حیات بیشتر می شود؛ لکن این مسئله وقتی تمثل صوری پیدا کند، (یعنی زمانی که این حقیقت علم و نور در لایه حس برای ما عرضه بشود) در قالب روشنایی و نور بروز می کند. برخی از تجربه گرها مطرح می کنند که از تاریکی به سمت نور می روند؛ یعنی تمثل حرکت از عالم ماده به سمت ماورای طبیعت، به صورت رفتن از تاریکی به سمت نور جلوه می کند.
دیدن رنگ ها در تجربه ها
از منظر استاد امینی نژاد اهل معرفت به رنگ ها توجه داشته اند. اگر می گوید: اگر دقت کرده باشند، در آنجا- دست کم، در برخی از موارد- ممکن است صوت های شگرف و موزونی وجود داشته باشد که اصلاً چنین چیزهایی در دنیا شنیده نشده؛ ولی آن جا فوق العاده عجیب بوده است. در همین عالم رؤیا، بعضی از رنگ ها را مشاهده می کنند که اصلاً با دنیا و لذت آن قابل مقایسه نیست. و این ها را در تجربه های پیش از مرگ و مرگ اختیاری واضحتر تماشا می کنند. این ها در تمثلات صوریشان اتفاق می افتد؛ یعنی حقایق آن سو به صورت شکل و رنگ در می آید.
احیاگری دین بر اساس تجربه
استاد حوزه علمیه مسئله تجربه و گزارش آن در دنیای غرب را دارای تبعاتی دانسته که از منظر وی این که چون دنیای غرب به بن بست رسیده است و آنان راه عقل و راه های مختلف را بسته دیدند، لذا برخی صاحب نظران، خواستند بر اساس تجربه های دینی نوعی احیا گری در دین داشته باشند؛ به خصوص در بین فیلسوفان آلمانی این اتفاق فراوان دیده می شد؛ یعنی از یک جهت خواستند از دین دفاع بکنند؛ ولی از جهتی ممکن است این دفاع به قرائت های مختلف از دین منجر بشود. بر اثر اعتبار دادن به تبیین های ماورای طبیعی افراد مختلف، ممکن است فضای خاصی وجود بیاید؛ ولی در فضای ایـران معتقد هستیم فضای دینی با مسائل عقلی تثبیت می شود؛ یعنی عصمت انبیا، رسول الله و ائمه معصوم(ع) با عقل اثبات می شود و پرداخت به تجربه ها، بستری بـرای تقویت ایمان اسـت و لذا خلایی که غرب در بخش دین داری با آن مواجه است، ما با آن مواجه نیستیم و لذا نباید در دام آنان گرفتار شویم. پرداختن به این تجربیات، دارای معنای خاصی است؛ یعنی باید توجه کنیم که تجربه ها مهم هستند و نمی شود به آنها بی اعتنا شد و لذا از اتفاقی که در حال رخ دادن است باید حداکثر بهره بـرداری را کرد؛ یعنی این تجربه را از حیث شناخت هستی، از منظر شناخت گزاره های دینی، از زاویه تربیت های اخلاقی و سلوکی باید داشته باشیم.
عدم اکتشاف همه حقایق در تجربه ها
در اینجا حجت الاسلام امینی نژاد تأکید دارد که باید توجه داشت تجربه گر در آن عالم به همه حقایق دسترسی ندارد و از طرفی حقایقی هم که به او نشان می دهند، تمام حقایق نیست. او متوجه می شود که غیبی در کار است و نیز معاد و روح مجرد داریم؛ ولی این چنین نیست که همه حقایق برای او کشف شده باشد؛ مثلاً این که کسی حضرت ابوالفضل را بدون دست دیده است، بخشی از آن حقیقت را به او نشان داده اند؛ زیرا هنوز مفارقت کامل از دنیا صورت نگرفته است و لذا تمام حقایق به او نشان داده نمی شود.
وی اضافه می کند: از طرفی آنچه فرد تجربه گر مشاهده می نماید، در ساختار مثال متصل این شخص اینگونه جلوه می کند. مثلاً برای فرد مسیحی، حضرت مسیح جلوه می کند و لذا داده ها و معرفت های کسب شده در دنیا همانند موادی هستند که صورت ها بر آن بار می شود و تجربه گر هر قدر در دنیا از معرفت بالاتری برخوردار باشد، حقایق بهتری برای او روشن می شود. مثلا تجربه گر در صورتی که متوجه شود حضرت مسیح در زیر پر یک انسان کاملتر قرار دارد، در واقع، زیر پر رسول الله(ص) ، یا زیر پر حضرت قائم(عج) است این شخص با یک وجه از ماورای طبیعت روبه رو شده است. بنابراین، در این بخش، معمولاً حقیقت، با صورت های مختلفی آمیخته است که نمی شود بر اساس آن به تبیین حقیقت پرداخت. شاید فرد تجربه گر بخشی از حقیقت را دیده و تجربه او با تصورات ذهنی وی آمیخته است. کشف کامل را باید از رسول الله(ص) گرفت؛ زیرا آن حضرت کشف کامل دارد و تمامی کشف ها در ذیل کشف رسول الله(ص) معنا می یابد.
در پایان فهرست تمامی منابع و مآخذ استفاده شده در تنظیم و نگارش متن این کتاب ذکر شده است.