به گزارش سینماپرس، مستند «ضد قهرمان» به تهیهکنندگی و کارگردانی عارف افشار به اکران آنلاین رسید.
«ضد قهرمان» عنوان مستندی بلند به کارگردانی «عارف افشار» بود که در دو بخش «مسابقه ملی» و همچنین «جایزه شهید آوینی» به نمایش درآمد. اثری کاملا چرک که شاید اگر با نام و لگوی «سازمان هنری و رسانهای اوج» در ابتدا آغاز نمیشد، به خوبی میتوانست در زمره تولیدات رسانهای و آثار فرهنگی «گروهکهای ضد انقلاب» مورد دستهبندی و جایابی قرار گیرد. اثری که در جای جای خود «پشیمانی از انقلاب اسلامی» را فریاد میزند و دانسته و یا نادانسته اقدام به ترسیم مظلومیت «سلطنتطلبان» و «ساواکیها» و «قاچاقچیان مواد مخدر» و ... آن هم به بهانه نقد درون گفتمانی از عملکرد فردی به نام «صادق خلخالی» در ذهن مخاطبان خود مینماید!
البته این همه ماجرا نیست و «ضد قهرمان» را میتوان به عنوان یک اثر کلاهبردار معرفی نمود. اثری که نه تنها با استفاده از شگردهای «شارلاتانیزم بصری» سعی در حقنه باورهای از پیش نوشته خود دارد؛ بلکه سعی میکند تا با ترسیم دوقطبی «افراطگرایی» و «اعتدالطلبی» و تصویرسازی الکن از این دوقطبی در قامت «شهید بهشتی» و «شهید قدوسی» و به نوعی قرار دادن ایشان در برابر «خلخالی» ، مسئولان و متولیان سوپرانقلابی خود را گول زده و حامی این اثر سازد و این همه در حالی است که در لایه اصلی و در منظر مخاطب عام، «ضد قهرمان» در جای جای خود در حال تاختن به اصل و اساس تشکیل و تاسیس «حکومت مذهبی» و نظام و ساختار حاکمیتی برآمده از دین و شریعت اسلام است!
سوای نظر از اینکه «صادق خلخالی» به عنوان یکی از چهرههای شاخص «جریان چپ» که در دهه دوم انقلاب واقعا چپ کردند و به عنوان عناصر افراطی جناح موسوم به «روحانیون مبارز» در دهه نخست انقلاب اسلامی که بعدا با پیروزی در انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۴ موفق به تشکیل دولت موسوم به «اصلاحات» شدند و ...، چه مقدار بر مدار «حق و عدالت» عمل کرده و چه مقدار از این مدار عبور و اشتباه نموده؛ اما واقعیت آن است که «ضد قهرمان» میتوانست به شیوه متداول در عموم «مستندهای پرتره» به سراغ تاریخ برود و ضمن مرور «اسناد تاریخی» و در کنار آن استفاده یکسان از گفتار شفاهی و مصاحبه با مخالف و موافق سوژه خود، اقدام به ترسیم چهرهای واقعی از شخصیت مدنظر نموده و در این فرایند یا مخاطب را به فهم مطلوب خود از آن شخصیت برساند و یا در انتها قرائت خود را به عنوان جمعبندی در اختیار مخاطبان قرار دهد و ...؛ اما متاسفانه «ضد قهرمان» تنها به سراغ طیفی خاص از مخالفان و معارضان رسمی با سوژه میرود و در این میان با استفاده از شیوههای تدوین و تقطیع کلام، همین حضور و دفاع حداقلی از کاراکتر را بر ضد او مبدل مینماید. |
به عبارتی دیگر؛ «ضد قهرمان» اثری است که برای بیان یک سری حرف امروزی در باب «افراطیگری» و «میانهروی» و ... لباسی تاریخی دوخته است و اگر چه ممکن است دغدغهمندانه و به بهانه دفاع از مظلومیت شخصیتهایی همچون «شهید بهشتی» و «شهید قدوسی» و یا به بهانههای مختلف دیگر این چنین اثری ساخته شده باشد؛ اما واقعیت آن است که «ضد قهرمان» مخاطب خود را تنها با تصویری فشل و پُر از ایراد و اشکال از «انقلاب اسلامی» و در مرتبه اعلای خود «حاکمیت دینی» رهنمون میشود و پس از آن چهرهای خطاکار و پراشتباه از «ولی فقیه» و «بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی» به نمایش میگذارد و در بهترین حالت سبب میشود تا مخاطب ضمن پذیرش حضور برخی شخصیتهای خوب در میان نیروهای انقلاب اسلامی، عموم مردم و نیروهای انقلابی را افرادی بیشعور و جانی و علاقمند به «صادق خلخالی» معرفی سازد.
هنر اصلی «ضد قهرمان» آن است که در این مسیر به تعداد انگشتان دست هم از اسناد تاریخی و مکتوبههای قابل استناد بهره نمیگیرد و ... و تنها با شگردهای «مستندنمایی» اقدام به «مستندسازی» با مشتی مصاحبه مینماید. مصاحبههایی که غیر از توجه به درجه چندم بودن و همچنین اعتراف به خصومت شخصی مصاحبه شونده با سوژه، به علت کاتخوردنهای شیطنت گونه، اساسا «تاریخ شفاهی» محسوب نمیشوند و بیش از هر چیز یا با عقدهگشایی علیه سوژه همراه شده و یا از کارکرد طهارتبخشی برای عملکرد ناقص و پرایراد خود مصاحبه شونده برخوردار است. |
در مجموع باید به این نکته توجه داشت که قطعا «صادق خلخالی» شخصیت قابل دفاعی برای هیچ یک از فعالان «جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی» نیست. اما نکته مورد غفلت قرار گرفته آن است که این شخصیت آنقدر هم لجن و پست نیست که حالا نهاد فرهنگی وابسته به «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» بخواهد به بهانه آن، برای کشته شدن «بهایی فاسد» و «ماسونی خائن» همچون «امیر عباس هویدا» سوگواری نماید و یا برای اعدام جنایتکارانی همچون «نعمتالله نصیری» و «ناصر مقدم» و ... مرثیه سرایی نموده و یا آنکه بخواهد با طرح مورد شاذ و نادر «سید شجاعالدین شیخالاسلام زاده» تمامی عُمال و وابستگان و عیادی «رژیم منحوس پهلوی» را تبرئه سازد و در نهایت این همه را به تصاویری از شعر شهیدخوانی نوجوانان و ماتم گرفتن امام و ... پیوند بزند!
«ضد قهرمان» را میتوان اثری «خطشکن» در مسیر «روایت تاریخ انقلاب اسلامی ایران» قلمداد نمود. خطشکنی و بازکردن معبری که متاسفانه با جهالت و نادانی مشتی بچه و مدیر بیسواد و شاید هم با توجیههای موقت حزبی و جناحی رقم خورده و ...، اما باید توجه داشت که الگوی «ضد قهرمان» از این به بعد میتواند مستمسک هر دوربین به دست و تدوینگری برای هتک حرمت و جسارت به تمام شخصیتها و چهرههای مطرح در «انقلاب اسلامی ایران» شود و اینگونه خطشکنی صورت گرفته توسط نهادی همچون «سازمان هنری و رسانهای اوج» حتی میتواند سرمشقی برای بازنمایی و جابهجایی «جلاد» و «شهید» در عرصه مستندهای تاریخی و پرترهسازیها مورد استفاده واقع شود. |
با این همه ظاهراً قرار است که این مستند مجعول و به نوعی ضدانقلابی از دوشنبه ۱۰ دیماه در پلتفرم هاشور اکران شود. اثری که متاسفانه محصول سازمان هنری رسانهای اوج است.