سرنوشت نامعلوم صنعت فیلم و سریالسازی سوریه پس از به قدرت رسیدن تحریرالشام
افول ستارههای شام
صاحبخبر - میلاد جلیلزاده: در میان ممالک متعدد عربی، سوریه و مصر ۲ کشوری بودند که از سالهای دور در سینما حرفی برای گفتن داشتند. آشنایی ایرانیها با سینماگران سوری احتمالا بیشتر از هر چیزی با مصطفی عقاد، کارگردان فیلمهای «الرساله» و «عمر مختار» شکل گرفته باشد. البته او این فیلمها را با عوامل هالیوودی ساخته بود و تصویر سوریه در ایران بیشتر با چند سریالی که از سیمای ملی پخش شدند، آشناست. قدیمیترها سریال «سرای ابریشم» را به یاد میآورند که ماه مبارک رمضان از تلویزیون پخش شد و سنت سریالسازی رمضانی را به ایرانیها هم آموخت و اگر کمی جلوتر بیاییم، سریال «مدیر کل» هم علاقهمندان خودش را بین ایرانیها داشت. نکته اما اینجاست که فیلمسازان سوری در جهان عرب بسیار محبوبتر از چیزی هستند که ممکن است یک مخاطب عادی فیلم و سریال در ایران تصور کند. حتی این سریالها باعث شدهاند لهجه سوری در تمام جهان عرب به محبوبترین لهجه تبدیل شود. سینمای سوریه تا قبل از فروپاشی شوروی در حال طی کردن یک مسیر قابل قبول بود اما از آن به بعد دچار ضعف شد. پس از آن رفته رفته سوریها به سمت صنعت سریالسازی رمضانی رفتند که بازاری بسیار بزرگ و پررونق در جهان عرب دارد. حتی اتفاقات موسوم به بهار عربی در سال ۲۰۱۱ و پس از آن ظهور گروههای مسلح تکفیری در این کشور از جمله داعش، نتوانست سوریها را در ادامه مسیرشان متوقف کند. کار به جایی رسیده بود که در بعضی سالهای دهه اخیر، سوریه جنگزده، در ماه رمضان با مجموع سریالهایش حدود ۵۰۰ میلیون مخاطب در جهان عرب داشت (با احتساب اینکه بعضی از افراد چند سریال مختلف را تماشا میکردند). اتفاقاتی که طی تمام این سالها در سوریه رخ میداد، تا قبل از به وجود آمدن بحران اوکراین و جنگ غزه، این کشور را به نمادی از فلاکت جنگزدگی در تمام دنیا تبدیل کرده بود اما با این حال سوریها هنوز از طلایهداران اصلی صنعت فرهنگ در جهان عرب بودند و محصولاتشان در سرزمینهایی میهمان سفرههای افطار و سحر اعراب بود که با دولت مرکزی این کشور خصمی عیان داشتند. در این ۱۳ سال گذشته، بلاروزگاری سخت بر سوریه گذشت اما همه اینها نتوانست چراغ ذوق را در این سرزمین خاموش کند و هنرمندان را از تک و تا بیندازد. حالا اما با توجه به اتفاقاتی که اخیرا در این کشور رخ داده، این احتمال که از 7 جان سینما و تلویزیون سوریه، آخری هم به در برود و این چشمه ذوق کاملا بخشکد، دور از ذهن نیست. از این به بعد باید نشست و دید اوضاع به چه سمت پیش میرود و آنگاه میتوان در این باره قضاوت بهتری داشت. آیا در ماه رمضان پیش رو، سوریه همچنان همان سوریه قبلی خواهد بود و سریالهایش بازار را قبضه میکنند؟ ماه مبارک سال پس از آن چطور؟ آینده را به طور واضح و قطعی نمیشود پیشبینی کرد اما در این مقطع از تاریخ برزخی سوریه که لبالب از بلاتکلیفی است، میشود به گذشتهاش سرکی کشید و تاریخچه سینما و صنعت سریالسازی آن را مروری مختصر کرد. اگر فیلمسازان سوری، از این پس هم همچنان در صحنه باقی ماندند، اتفاقات امروز صرفا بهانهای بوده برای مرور مسیر هنر در سرزمینی از همین منطقه اما اگر وضع عوض شد، لااقل به یاد خواهیم داشت چه کوهی از مروارید، قطرهقطره ارتفاع گرفت و طی سالهای متمادی به اینجا رسید تا حالا یکشبه از دست برود. هنوز فاتحان مسلح، موضع صریحشان درباره صنعت سرگرمی را اعلام نکردهاند اما تا همین جای کار با هنرمندانی که سابقا از حکومت اسد دفاع کرده بودند، برخوردهای خشنی در فضای مجازی شده است. به عنوان مثال کنانه علوش و امل عرفه که ۲ نفر از بازیگران تلویزیون سوریه هستند، در فضای مجازی مورد خشونت کلامی شدیدی قرار گرفته و حتی تهدید به قتل شدهاند. * سینمای سوریه؛ دوران روشنفکری عربی و عرفی سوریها اولینبار سال ۱۹۰۸ در کافهای از شهر حلب چشمشان به پرده سینما خورد. تازه 10 سال از اختراع سینماتوگراف میگذشت و سوریه هم هنوز بخشی از عثمانی بود. پس از آن هم عثمانیها بارها به نمایش فیلم در شهرهای مختلف سوریه پرداختند که تقریبا همگیشان پروپاگاندای یک حکومت رو به فروپاشی بود. سال ۱۹۲۸ نخستین فیلم سوری به نام «مظنون بیگناه» پخش شد؛ یک کار صامت سیاه و سفید. سوریها در دهه 1930 میلادی و وقتی تحت قیمومت فرانسه بودند، چند فیلم دیگر هم تولید کردند اما کشور، اوضاع آرامی نداشت و کارها عمدتا با شکست تجاری مواجه میشد. بالاخره سال 1937 میلادی، سینمای سوریه سراغ موضوعی رفت که برای مردم اهمیت واقعی داشت و به این شکل توانست جایی در دلها باز کند. «نداء الواجب» به کارگردانی ایوب البدری، نخستین فیلمی بود که به صراحت سراغ موضوع فلسطین رفته بود و به شورش اعراب علیه اشغالگران بریتانیایی میپرداخت. در سالهای دهه 1940 میلادی هم مهمترین و داغترین موضوع سینمای سوریه فلسطین بود. هنوز رژیم اسرائیل پایش به این منطقه باز نشده بود و بحثها همه حول و حوش اشغالگری بریتانیا میگذشت. سینمای سوریه در طول دهه 1950 میلادی پیشرفت قابل توجهی کرد که از مشخصههایش، هم بالا رفتن سطح فنی کارها بود و هم ظهور ستارههای بازیگری. بعضی از این بازیگران سوری - لبنانی مثل انور البابا و رفیق شکری، هنوز کم و بیش از یاد نرفتهاند. تولیدات سینمایی سوریه از اواسط دهه ۱۹۵۰ شتاب گرفت و این صنعت در حلب توسعه چشمگیری داشت. نخستین جشنواره سینمایی عرب سال ۱۹۵۶ در نمایشگاه بینالمللی دمشق برگزار شد؛ خیلی قبلتر از آنکه ایران و ترکیه و یونان و بسیاری از کشورهای آن اطراف، جشنواره سینمایی داشته باشند. در این دوره تعداد زیادی از بازیگران زن سوری به دنبال پیشرفت شغلی به مصر نقل مکان کردند، غافل از اینکه مهاجرت آنها در نهایت منجر به تبادل متقابل خواهد شد. این روند که در آن زمان پیشبینی نشده بود، نه تنها به بازگشت استعدادهای سوری منجر شد، بلکه در ادامه خیلی از بازیگران و هنرپیشههای مصری هم به سوریه آمدند. این یک تبادل فرهنگی قابل توجه بود که صنعت سرگرمی را در هر ۲ کشور تحت تأثیر قرار داد. مصر و سوریه بین سالهای ۵۸ تا ۶۱ میلادی با هم متحد شدند و کشور واحدی به نام جمهوری متحد عربی تاسیس شد که این دوره هم بر همکاریهای سینمایی ۲ کشور تأثیر بسزایی گذاشت. در دهه 60 میلادی هم حال سینمای سوریه خوب بود اما در دهه 70 بود که عصر طلایی آنها پدید آمد. در این دهه روایتهای سینمایی برای پرداختن به مسائل مهم اجتماعی و سیاسی تکامل یافت و فیلمهای برجستهای مانند «مردان زیر آفتاب» (۱۹۷۰) با محوریت مساله فلسطین و مقاومت و «چاقو» (۱۹۷۱) و «فریبخوردگان» (۱۹۷۳) که هر دو با الهام از داستانهای غسان کنفانی ساخته شده بودند، به چشمانداز فرهنگی سینمای سوریه کمک کردند. در کنار اینها مسائل اجتماعی دیگری مثل کاوش در رابطه کشاورز و فئودال هم دستمایه خیلی از قصهها بود. برای درک مختصات کلان اجتماعی آن دوره باید توجه داشت حافظ اسد، در سال ۱۹۷۱ به قدرت رسید و دوره زمامداریاش حدود ۳ دهه به طول انجامید. در دهه 80 این سینما هنوز جان داشت اما ابتکار جدیدی در آن رخ نداد و در دهه 90 میلادی شیب نزولی سینمای سوریه شروع شد. مهمترین فیلم این دهه هم همچنان درباره مساله اعراب و اسرائیل بود. «شب»، فیلمی که سال ۱۹۹۲ در قنیطره و با محوریت درگیری اعراب و اسرائیل به کارگردانی محمد ملص ساخته شد، نقش مهمی در شکل دادن به منظره سینمایی این دهه ایفا کرد. از این به بعد سینمای سوریه تا حدودی افول کرد اما عصر سریالهای تلویزیونی داشت آغاز میشد. * صنعت سریالسازی سوری؛ کارخانه ستارهسازی اگرچه سینمای سوریه که سویههای اجتماعی دقیق و جالب توجهی داشت، بعد از فروپاشی شوروی و از بین رفتن پشتوانه روشنفکری اردوگاه چپ رو به افول گذاشت اما از دهه ۲۰۰۰ میلادی به بعد یک دوره طلایی دیگر در صنعت سریالسازی آنها پدید آمد. سال ۲۰۰۰ حافظ اسد از دنیا رفت و فرزندش بشار به جای او نشست. همانطور که 10 سال اول حکومت حافظ اسد دوره طلایی سینمای سوریه را رقم زد، 10 سال اول حکومت فرزندش هم در صنعت سریالهای تلویزیونی دورهای باشکوه داشت. پدر، یک سوسیالیست بود و در دوره حکومتش به مسائل اجتماعی و سیاسی از جمله مبارزه با امپریالیسم و اسرائیل که نماینده آن در منطقه به حساب میآمد توجه ویژهای میشد اما پسر در انگلستان درس خوانده بود و وقتی روی کار آمد، دست به یکسری تغییرات اقتصادی و اجتماعی در جهت دور شدن از سوسیالیسم زد. این تحولات در حوزه سرگرمیهایی مثل فیلم و سریال هم خودش را نشان داد. سریالهای این دوره اگرچه ممکن بود حاوی پیامهای سیاسی و اجتماعی هم باشند اما جنبه سرگرمی و روشهای ارتباطگیری با مخاطب عام در آنها بیشتر لحاظ شده بود. در این دهه سریالسازی سوریه به پرتوانترین کارخانه تولید سلبریتیهای محبوب در جهان عرب تبدیل شد و حتی از تونس و مراکش تا امارات، بازیگرانی که در کشورشان قدری پیشرفت میکردند، در نهایت به سوریه میآمدند و در این سریالها بازی میکردند. سوریه سال ۲۰۱۰ میلادی 40 سریال تلویزیونی برای ماه رمضان تولید و منتشر کرد اما از ۲۰۱۱ بود که در پی اتفاقات موسوم به بهار عربی، جنگ داخلی در این کشور آغاز شد و سکتهای در این روند ایجاد کرد. کار به جایی رسید که تولید چند پروژه مهم تلویزیونی در آن سال متوقف شد و این شیب نزولی تا ۲۰۱۴ که تعداد تولیدات رمضانی به ۲۰ عدد رسید، ادامه داشت اما از ۲۰۱۵ میلادی در حالی که جنگ داخلی هنوز تمام نشده بود، مجموعهسازان سوری دوباره ورق را برگرداندند و با پیشی گرفتن از مصر، صدرنشین جدول پربینندهترین سریالهای رمضانی شدند. نکته اینجاست که حتی از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴ هم به رغم افول نسبی صنعت سرگرمی سوریه، این روند کاملا متوقف نشد یا تمام مخاطبانش را از دست نداد؛ تا اینکه بالاخره بعد از چند سال توانست مجددا به جایگاه قبلی بازگردد. سوریها حتی ژانر مخصوصی در سریالسازی ابداع کردهاند که به آن «درام لوانتین» میگویند. واژه لوانتین (Levantine) به معنی سرزمین شام است و میتوان این مجموعهها را درام شامی هم خطاب کرد. محبوبیت درام سوریه به دلیل آثار تاریخی بود که بالا رفت و البته درامهای لوانتین، دوره زمانی مبسوطی را شامل میشود. مثلا سریال «روزهای شامی» که مربوط به سوریه اوایل قرن ۲۰ است، در دوران عثمانی روایت میشود و سریال «وزیر السالم»، دوره تاریخی روایتش قدیمیتر است و داستان آن مربوط به یک ایرانی و یک شاعر متعلق به دوره قبل از اسلام میشود. سریالسازی سوریه تا به حال برنده جوایزی شده که هیچ درام عربی دیگری نتوانسته به آن دست پیدا کند؛ مثل دومین سریال برتر دنیا برای سال ۲۰۱۵ به عنوان منتخب امی. این میتواند مقداری به دلیل کار بسیاری از هنرمندان سوری در هالیوود مانند غسان مسعود، سامر المصری و جهاد عبدو باشد.∎