زینب اسماعیلی: چرا وزیر خارجه کشورمان یک هفته قبل از سقوط دولت در سوریه در دمشق به رستوران میرود؟ خوردن این شاورمای سوری چه پیامی در دنیای دیپلماسی داشت. بیاید با هم این رستوران رفتن را مرور کنیم.
سید عباس عراقچی وزیر امور خارجه ۱۱ آذرماه به سوریه سفر کرد در حالیکه خبرها حاکی از فضای امنیتی و شرایط کودتا در دمشق بود. او در مورد آن سفر نوشت که «پیام حمایت و پشتیبانی جمهوری اسلامی ایران از کشور و مردم سوریه و شخص بشار اسد را به رئیس جمهور سوریه منتقل کردم.» اما بعد از آن ملاقات نه چندان گرم، به رستورانی در محیط شهری دمشق رفته و در آنجا شام خورد. عمدتا وقتی در یک فضای تنشآلود سیاسی و نظامی، مقامی سیاسی یا دیپلماتیک در محیطی شهری دیدهمیشود قصد دارد پیامی دیپلماتیک مخابره کند. پیامی حاکی از آرامش و امنیت در فضای کشور میزبان. اما سر میز شام هیات ایرانی مردی که خود را استاد دانشگاه از حلب معرفی میکند با آنها وارد صحبت میشود و عراقچی از او وضعیت حلب را میپرسد و او میگوید که شرایط در حلب خوب نیست و تروریستها پیشروی غافلگیرانهای داشتهاند.
عراقچی بعد از آن شام به ترکیه میرود با پرواز مستقیمی که ۱۳ سال نظیر ندارد و در آنجا هم گفتوگوهای سختی با همتای ترک خود دارد. یکروز بعد از این ملاقات هم نشست دوحه برگزار میشود و به نظر میرسد مسیر واقعی برای عبور سوریه از زعامت خاندان اسد به دوران جدید بازطراحی میشود.
اما چرا عراقچی در سوریه شامخورد؟ پیام سیاسی این شام چه بود؟ توافقات پشت پرده برای گذار کم خشونت سوریه چه بود؟
هادی برهانی، استاد دانشگاه معتقد است که «سفر آقای عراقچی به سوریه و ترکیه قابل تحسین است. به نظر من این سفر هم جسورانه و هم مسئولانه بود. در شرایطی که گفتند در دمشق کودتا شده ایشان این سفر را رفت و حتی در میدان و خیابان حضور پیدا کرد. مسئولانه به ترکیه رفت. برای این که ترکیه حامی اصلی معارضین و مخالفین بود و معلوم بود که آقای عراقچی سفر سختی خواهد داشت. مشخص بود که در تهران خیلیها مخالفت خواهند کرد. ترکیه ای که حامی تروریستها است میخواهید به او با دست خالی چه بگویید؟ ولی الان نشان میدهد که آن سفر مسئولانه بود چون کمک کرد تا منافع ما در سوریه یا حفظ شود و یا از آسیب بیشتر جلوگیری شود.»
علی موجانی، پژوهشگر در مورد رفتار عراقچی در سوریه این تفسیر را دارد: «به نظرم ایشان با آقای اسد ملاقات کرد و گفتوگوهای مهمی حتما رخ داده است و وقتی کاخ ریاستجمهوری را ترک کرد یک تصمیم بزرگ گرفت که در مرداد ۱۴۰۰ هم چنین تصمیمی در مورد افغانستان گرفتیم. وقتی بود که مقام معظم رهبری گفتند دولتها میآیند و میروند و مردم میمانند. دکتر عراقچی حتما میتوانست در هواپیما شامش را بخورد. حتما میتوانست در آنکارا شام بخورد یا نخورد. این حضور سمبولیک بعد از خروج از کاخ آقای اسد که شاید ضیافت شام رسمی هم میتوانستند به او بدهند، همینطور رفتنش در رستورانی که مردمی است و در وسط شهر دمشق است و نشان دادن این ارتباط، نشان دادن یک پیام جدی بود که برای ما مهم حاکمیتها در سوریه نیستند. برای ما مهم مردم سوریه هستند. برای ما مهم انسانهایی هستند که در طبقه جامعه مسلمانان هم کیش ما قرار دارند. فارغ از تنوع قومی و زبانی و مذهبی آن ها.»
او اضافه کرد که «وقتی هیئت دیپلماتیکی به جایی میرود هر تولید خبری که رخ میدهد حامل یک فکر و برنامه است. فیلمی از رستوران رفتن آقای عراقچی منتشر شد که فردی کنار میزشان آمد و گفت من یک مهندس هستم و از حلب آمدم. آقای دکتر عراقچی گفت وضعیت حلب چطور است؟ گفت خیلی بد است. میتوانست آن فیلم پخش نشود. میخواست این پیام را بدهد که وضعیت بهم ریخته است و ما این را میدانیم.»
هادی برهانی اضافه میکند که «بهطور کلی من این سفر آقای عراقچی به سوریه و ترکیه را یک اقدام مثبت و سازنده میدانم. از این جهت که به ایران اجازه داد که اولا اوضاع را از نزدیک ببیند. به نظرم اینکه ایران این بار وارد نشد و دخالت نکرد و چه خوب شد که این کار را کرد، محصول این تجربه بود. بعد سفرش به ترکیه و گفتوگو با آنکه حامی اصلی مخالفین مسلح بود به نظرم آن هم تاثیر داشت که منافع ما در سوریه مورد هدف قرار نگیرد و سفیر ما آسیب نبیند و دیپلماتهای ما در امان باشند و شیعیان برایشان اتفاقی نیافتد و در مجموع حرم... اینها به نظرم دیپلماسی که آقای عراقچی داشتند کمک کرد تا منافع ما در سوریه خیلی مورد آسیب قرار نگیرد با تحولات برق آسایی که رخ داد.»
ایران دو نشانه داد. نشانه اول اینکه از کاخ حاکمیت به بستر جامعه رفت و در کنار مردم نشست. یعنی انتخاب من مردم است. دوما نشان داد که اقدام بعدی من و گام عملی من میانجیگری و از کانال دیپلماسی است. نه از ابزار نظامی یا سیاسی بهعنوان موضع گرفتن عمل نمیکنیم.
موجانی اضافه میکند: «شبی که ایشان داشت میرفت اعلام شد که در دمشق کودتا رخ داده است. یک مقام امنیتی کودتا کرده است و درگیری نظامی هم هست و در حومه دمشق درگیری نظامی میشود. همینکه یک وزیر خارجه جرئت میکند و وارد شهر کودتازده میشود یعنی نشانههایی از امنیت را دارد. این خودش کافی است. ضرورتی ندارد در خیابان قدم بزند یا در رستوران برود. به توییت آقای عراقچی توجه کنید. میگوید من در یک پرواز نادر از دمشق به آنکارا میروم. ۱۳ سال است که بین این دو (سوریه و ترکیه) هیچگونه پروازی نیست. پس دیپلماسی حرکت میکند. اینجا به نظرم ایران دو نشانه داد. نشانه اول اینکه از کاخ حاکمیت به بستر جامعه رفت و در کنار مردم نشست. یعنی انتخاب من مردم است. دوما نشان داد که اقدام بعدی من و گام عملی من میانجیگری و از کانال دیپلماسی است. نه از ابزار نظامی یا سیاسی بهعنوان موضع گرفتن عمل نمیکنیم. عملگرایانه وارد صحنه شدیم و در یک اقدام نادر از این نقطه به آن نقطه رفتیم تا نشان دهیم ظرفیت میانجیگری و دیپلماسی برای انتقال نرم قدرت داریم بهطوری که ثبات و امنیت به هم نخورد و مردم به زحمت بیشتری نخوردند ... برگردیم به ۱۳ سال قبل. همه نگران بودند و هنوز هم نگرانند که خشونتهایی که آن زمان رخ داد دوباره تکرار شود. چرا این بار تکرار نشد؟ فقط انضباط و تحفظ آقای جولانی و احرار الشام نیست. یک مجموعه تصمیمات مهم سیاسی گرفته شد و یک تغییراتی رخ داد که کمترین هزینه را داشته باشد. وگرنه میتوانست از همان لحظه اول تبدیل به یک جنگ شود.»