شناسهٔ خبر: 70256075 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: شهدای ایران | لینک خبر

سوریه در آزمون سخت گذار

تردیدی نیست که با توجه به شرایطی که شامات و فلسطین در آن قرار گرفته‌اند، جهان اسلام به شدت نگران آینده منطقۀ غرب آسیا است.

صاحب‌خبر -

سوریه در آزمون سخت گذاربه گزارش شهدای ایران،مردمان ساکن این جغرافیا که برای قرون متمادی نقشی اساسی در تعیین سرنوشت سیاسی جهان اسلام داشته و دارند، چند دهه‌ای است به دلیل نادیده ‌انگاشته‌شدن حقوق حاکمیتی‌شان، متحمل لطمه‌های سنگینی شده اند که نتیجه انتقال بحران یهودیت ـ مسیحیت در اروپا به منطقه آنها پس از جنگ جهانی دوم است.

در تمام سال‌های مأموریتم به عنوان یک دیپلمات، «بحران فلسطین» همواره در محور گفتگوها قرار داشته و همواره با این استدلال همکاران اروپایی روبه‌رو بودم که «مردم آلمان به دلیل فجایع حکومت نازی‌ها علیه یهودیان، خود را سرافکنده و مسؤول می‌دانند». این سخن درستی است؛ چراکه رفتار وحشیانه حاکم بر آن دورۀ تاریک از تاریخ اروپا، زخم عمیقی بر پیکر مردم آن قاره و زخم‌های چرکین بسیاری بر پیکر سایر کشورهای جهان گذاشت. میهن من ایران نیز به‌رغم بی‌طرفی، اشغال شد و مردم سرزمینم بر اثر عوارض آن جنگ بزرگ، متحمل خسارات جبران‌ناپذیری از ناحیۀ آن اشغالگری شدند.

در گفتگوهای دیپلماتیک، وقتی طرف‌های مقابل از سرافکندگی و پذیرش مسؤولیت خود در این خصوص سخن می‌گفتند، پرسشی برایم ایجاد می‌شد که مستقیما با اوضاع امروزمان مرتبط است: چه کسی مسؤول ننگ و شرمساری جنایات اسرائیل است؛ رژیمی که سرزمین فلسطینی‌ها را اشغال و قطعنامه‌های بین‌المللی را همواره نقض کرده، تمامیت ارضی و حاکمیت ملی همسایگان فلسطین اشغالی را مورد تعرض قرار داده و با استمرار ایجاد محدودیت‌های بسیار برای مردم و ممانعت در مسیر ارسال کمک‌های بشردوستانه، اقدام به حملات هوایی علیه غیرنظامیان می‌کند! اشاره به نمونه اخیر از این جنایات و رقم زدن هولوکاست وحشتناک بیمارستان شهدای الاقصی در ۱۴ اکتبر ۲۰۲۴ که الگوی مدرن نسل‌کشی نازی‌ها در «اردوگاه غزه» است، برای بیان این ننگ و سرافکندگی کافی است.

شرایط این‌روزها و گسترده‌شدن دایرۀ جنایات وحشی‌گرانه اسرائیل و امتدادیافتن آن به سوریه، پرسشی جدید به سؤال قبلی‌ام می افزاید: چه کسی مسؤول تجاوز اسرائیل به خاک کشوری است که در بطن خود با شرایط سخت برافتادن یک حکومت و زایش حکومتی دیگر دست به گریبان است!؟ ابراز تأسف و اعلام نگرانی، ساده‌ترین واژگان و گاه بی‌معناترین کلماتی است که در ادبیات بسیاری از «کشورهای مسؤول در تغییر سرنوشت مردم غرب آسیا» به‌کار برده می‌شود.

اکنون برای بیش از هفتاد و پنج سال است که «مقاومت» تنها راهکار پیش‌روی فرزندان این منطقه در برابر تجاوزهای آشکار رژیم صهیونیستی و حمایت‌های علنی کشورهای مسؤولیت‌گریز از فجایع موجود است. «مقاومت» در اندیشه پدران و مادران شکل گرفت و در بازوان توانای فرزندان مقاومت به شکل‌های گوناگون به‌کار گرفته شد. شکل مقاومت در تمام این دوران مبتنی بر اقتضای زمان، توان و امکانات بود ولی فرهنگی ساخت که نمونۀ آن سه‌گانه «اطفال الحجاره» نزار قبانی شاعر سوریه‌ای است. درست است که قبانی این روزهای غزه را ندید اما در افق ذهن خود آن را به دقت ترسیم کرد:
یا تلامیذ غزه
علمونا
بعض ما عندکم
فنحن نسینا
علمونا

«ای دانش‌آموزان غزه
به ما بیاموزید
اندکی از آنچه می‌دانید
که ما از یاد برده‌ایم
به ما بیاموزید...»

هم‌اوست که تصویری از همبستگی شیعه و سنی و تشکیل جبهۀ مشترک میان مردم سوریه، عراق، لبنان، ایران و دیگر کشورهای منطقه ارائه کرد که در زمان تجاوزهای «داعش»، به الگویی نجات‌بخش برای جهان اسلام تبدیل شد:
سمیتک الجنوب
یا لابساً عباءة الحسین
و شمس کربلاء
یا شجر الورد الذی یحترف الفداء
یا ثورة الارض التقت بثورة السماء
یا جسداً یطلع من ترابه
قمحٌ وأنبیاء
سمیتک الجنوب
یا قمر الحزین الذی یطلع لیلاً من عیون الفاطمه
سفن الصید التی تحترف المقاومه
یا ضفدع النهر الذی
یقرأ طول اللیل سوره المقاومه
«جنوب نامیدمت
ای آنکه عبای حسین (ع) را بر تن کرده‌ای
و خورشید کربلا بر تارکت می‌درخشد
ای درخت‌ شکوفایی که قربانی شدن را پیشه خود ساخته‌ای
و شورش زمینی تو با انقلاب آسمانی پیوند یافته است
ای بدنی که از خاک گوهرخیزش
هم گندم می‌روید و هم پیامبران سربرمی آورند
جنوب نامیدمت
ای مهتاب اندوهی که شبانگاه از چشمان فاطمه می‌تراود
ای کشتی کارآزموده در مقاومت
ای غوک رودخانه‌ای که تمام شب سوره مقاومت را تلاوت می‌کنی
جنوب نامیدمت...»

این ادبیات، نشان از پایداری و ایستادگی مردم شامات در برابر رژیم صهیونیستی است؛ همانطور که نشانگر مودت و همدلی آنان با حزب‌الله است که از جنگ ۳۳ روزه به این سو، سرعت و شدت بی‌سابقه‌ای به خود گرفت. همچنین، بیانگر احساساتی است که وارداتی نبوده یا ابزاری نیست که از سوی جمهوری اسلامی ایران به‌کار گرفته شده باشد.

برداشت خامی است چنانچه تصور کنیم با تغییر رنگ پرچم کشوری، انتظارات و آرمان‌های اجتماعی جامعه آن کشور نیز تغییر خواهد کرد. مردم سوریه، همان دلیرمردانی هستند که حماسه مقاومت را در جنگ اکتبر ۱۹۷۳ خلق کردند؛ همانطور که رویکرد مردم آزادۀ سوریه در دفاع از آرمان فلسطین سبب شد که به‌رغم مشارکت نظام سابق عربیت‌محور بعثی در صف مشارکت‌کنندگان در کنفرانس مادرید، امید دشمنان به جدایی سوریه از جبهۀ مقاومت به یأس تبدیل شود.

به عقیده من، حوادث اخیر سوریه نباید منجر به نقض حاکمیت، تمامیت ارضی و شکست نهاد دولت ملی در این کشور شود، بلکه شاید بجا باشد که قبل از صدور حکم، به حکمت آدونیس و دعوت او از هموطنانش به صبر پیش از داوری، توجه کنیم. در باور وی به درستی آمده است که «مردم سوریه در عمق وجود خود مخالف تغییر نیستند، بلکه مخالف رفتارها و شیوه‌هایی هستند که منجر به نتیجه‌ای گردد که با ذات همان تغییر در تضاد باشد». بنابراین، رویدادهای اخیر فرصتی مغتنم است تا به نظرات همه اقوام و گرایش‌های فکری موجود در سوریه احترام گذاشته شود.

امروز سوریه در آزمون سختی قرار گرفته است. تهدید ناشی از تحرکات جریان‌های تروریستی مانند القاعده و داعش، نگرانی منطقه را شدیدتر کرده است و بیم آن می‌رود تروریست‌ها سوریه را به پایگاهی امن برای خود تبدیل کنند. از سوی دیگر تجاوزات و مداخله نظامی رژیم صهیونیستی و در پس آن آمریکا و متحدان منطقه‌ای آنها از خارج، چالش‌هایی را ایجاد کرده است. این‌ها دچار اشتباهات محاسباتی راهبردی جبران‌ناپذیری شدند که قابل کتمان نیست. هدف آشکار این تجاوزات و مداخله، نابودی بنیان‌های اجتماعی، سرمایه‌های علمی، زیرساخت‌های اقتصادی و قدرت دفاعی سوریه است. به‌رغم دشواری این مسیر و ضربات ناشی از هجوم ارتش‌های بیگانه به سوریه، به‌روشنی می‌توان مشاهده کرد، مردمانی از جنس مردم سوریه در همسایگی این کشور هستند که با دستانی تهی اما روحیه و ایمانی ستودنی، در اردوگاه کوچک جبالیا، دو ماه در برابر یورش زمینی و هوایی ارتش صهیونیستی شجاعانه و قهرمانانه مقاومت کردند.

راه برون‌رفت از تنگنای فعلی و برافراشته نگاه‌داشتن پرچم استقلال و احترام به سربلندی و کرامت ملت سوریه و در اهتزاز نگاه داشتن پرچم آن، حفظ انسجام و روحیۀ همزیستی بین فرزندان این سرزمین از طریق انتخابات آزاد برای تعیین سرنوشت آینده این کشور توسط همه آحاد و اقشار مردم آن است. احترام به آرای مردم، در انتخاباتی آزاد و سالم انجام می‌شود که متضمن اراده ملت سوریه باشد و به تشکیل نظام سیاسی منتخب همه اقشار جامعه منجر گردد، این امر، سنگ بنا و جهت‌گیری سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در چارچوب قطعنامه ۲۲۵۴ شورای امنیت سازمان ملل متحد را تشکیل می دهد.

* وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران