حوالی امروز
این روزها به جز آلودگی هوای تهران، مشکلات دیگری هم هست که صدای مردم را دربیاورد. بالاخره اوضاع اقتصادی و اجتماعی آنطور که باید و شاید نیست و شما در هر مجلس و محفلی و در هر نقطه از ایران که حضور داشته باشید محال است شکایت و گلایه از اوضاع اقتصادی و اجتماعی، نقل محفل نباشد. در تهران و شهرهای بزرگ البته گلایه از آلودگی هوا هم به این موارد اضافه میشود.
چشم و دستهای رو به آسمان
جالب اینکه چه مشکلات اقتصادی و اجتماعی و چه آلودگی هوا که این روزها دارد کولاک میکند، حرف و حدیث این روزهای ایران نیست و زمانی که اسناد تاریخی را ورق میزنید میبینید مثلاً ۵۲سال پیش هم انگار اوضاع به همین منوال بوده است. یعنی در دوره پهلوی دوم و آن هم در اوج اقتدارش که امروزه خیلیها از گل و بلبل بودنش مینویسند، مردم نه فقط از آلودگی شدید هوا بلکه از مشکلات اقتصادی و اجتماعی شاکی بودند. دست بر قضا انگار آن روزها هم برای آلودگی تهران کاری از دست کسی برنمیآمده و درست مثل امروز، چشم و دست مسئولان و مردم، رو به آسمان بوده تا شاید برف و بارانی ببارد و موقتاً آلودگیها را بشوید و ببرد.
برای مشکلات و آلودگیهای اقتصادی و اجتماعی هم لابد مثل امروز، مردم، چشمشان و دستشان بازهم رو به آسمان بوده، شاید خدا ابر رحمتی برساند تا بر همت و اراده مسئولان ببارد و بهبودی در اوضاع حاصل شود! این در حالی است که از ۵۰ سال پیش تا امروز ایران و دنیا تغییرات شگفتآوری را پشت سر گذاشته و علم پیشرفتهای زیادی کرده و مشکلات زیادی را هم حل کرده است. یعنی حالا خیلی از مشکلات اقتصادی و ... را میشود انداخت گردن تحریم و بحرانهای سیاسی و اجتماعی جهان، ولی مردم ایران توقع دارند حداقل وضعیت آلودگی هوایشان مثل ۵۰ سال پیش نباشد. همانطور که توقع دارند تخصص، درایت، همت و اراده مسئولانشان خدای ناکرده به اندازه مسئولان ۵۰ سال پیش نباشد!
مگر مردم چقدر صبر دارند؟
خبرآنلاین روز گذشته به نقل از «مرکز اسناد انقلاب اسلامی» سندی را از گزارش محرمانه یکی از منابع ساواک منتشر کرد که در آن آمده است: «خدا مسببین بدبختی این ملت ایران را ذلیل کند. به خدا مردم از هوای آلوده به ستوه آمدهاند...» وقتی میگوییم «منبع ساواک» تصویر آن ساواکیهای شکنجهگر و مأموران کمیته مشترک ضدخرابکاری را از ذهنتان بیرون کنید.
این یکی از مأموران ساده ساواک و البته از منصفها و واقعبینهایشان بوده چون بعد از گشتوگذار در شهر و پیاده شدن از اتوبوس شهری در گزارشش از زبان یکی از مسافران هم دردلها و شکایات مردمی از وضع موجود را نوشته است: «مورخه ۲۹/۰۱/۵۱ در ایستگاه اتوبوس خط تهراننو، خانمی ارمنی که حدود ۵۰سال داشت، بسیار آشفته بود. پس از تحقیق، معلوم شد کیف مشارالیها که محتوی هزار تومان بوده، به وسیله جیببرها ربوده شده است. اتوبوس که مملو از مسافر بود، میخواست حرکت کند، ولی خانمی که پولش گم شده بود درخواست میکرد که مأمور یا پلیسی رسیدگی نماید و از مسافرین هم تحقیقاتی انجام شود. پس از چند دقیقه، چون مأموری برای رسیدگی به این موضوع نبود، اجباراً اتوبوس حرکت کرد و دود زیادی داخل اتوبوس را فرا گرفت.
در این هنگام، شخصی که در حدود ۴۵ سال داشت و در جلو اتوبوس سوار بود، اظهار کرد: خدا مسببین بدبختی این ملت ایران را ذلیل کند. به خدا مردم از هوای آلوده به ستوه آمدهاند. هزاران گفتار توسط متخصصین بیان شده و در روزنامهها درج شده است و سمینارهایی تشکیل شده و حتی اعلام کردهاند که اگر جلو این آلودگی گرفته نشود، مردم دچار سرطان ریه خواهند شد. حتی درختان، گیاهان و مزارع هم از هوای آلوده خشک خواهند شد.
ولی کو گوش شنوا؟ آنها که دارند در خارج از شهر ویلا میسازند، نمیآیند از نزدیک به وضع مردم ایران رسیدگی کنند. اگر هم دستوری بدهند، افراد سودجو به نحوی از انحا این مسئله را حل میکنند؛ البته نه به نفع ملت بلکه به نفع جیب خودشان.
بعد هم گزارش میدهند که مملکت در امن و امان است! به خدا مردم ناراحت هستند. این وضع ارزاق، این وضع ترافیک و شهریه مدارس و این وضع بهداشت... اگر نمیخواهند ملتی داشته باشند، بروند آب را مسموم کنند و در طرفهالعینی هزاران نفر را به گورستان بفرستند. مگر مردم چقدر صبر و حوصله دارند که بتوانند این مشقت را تحمل کنند؟»