به گزارش خبرگزاری ایمنا، حاج حسین جاوری، دیماه سال ۱۳۴۲ در شهرضا به دنیا آمد؛ شهری که بعدها، همواره مهد رشادتها و از خودگذشتگیهای بیشمار بود. از همان کودکی، شخصیت او سرشار از روحیهای پرشور و مقاوم بود. اما این ویژگیها زمانی جلوه بیشتری پیدا کرد که در سال ۱۳۶۰، در اوج جوانی، قدم به میدان جنگ گذاشت.
او پس از عملیات حصر آبادان، به جبهه دارخوین اعزام شد. جنگ برای او تنها یک وظیفه نبود؛ بلکه مسیری برای تحقق ارزشها و آرمانهای والای انسانی بود. از آن روزها، حاج حسین به یکی از مدافعان خط مقدم تبدیل شد و در عملیاتهای بزرگی همچون طریقالقدس، والفجر ۸، و کربلای ۵ حضور یافت. او در هر عملیات، تمام وجودش را برای دفاع از میهن و اسلام به کار گرفت.
زخمهای ماندگار
حاج حسین جاوری، از همان روزهای نخست حضورش در جبهه، با خطر و شهادت روبهرو بود. اما این خطرها نهتنها او را از راهش بازنداشت، بلکه بر عزم و ارادهاش افزود. در عملیات والفجر ۸، بر اثر حمله شیمیایی دشمن، جراحات سنگینی برداشت. هرچند همانجا به صورت ابتدایی درمان شد، اما اثرات این آسیب تا پایان عمر همراهش باقی ماند. سال ۱۳۶۶ پس از عملیات کربلای ۵ از ناحیه گردن قطع نخاع شد.
حاج حسین، برخلاف جسمی که از حرکت بازمانده بود، روحی شکستناپذیر داشت. او در همان شرایط نیز زندگی را معنا بخشید و برای اطرافیانش، نمونهای بینظیر از ایمان و پایداری شد.
اسوه صبر
اگر بخواهیم حاج حسین جاوری را در یک کلمه خلاصه کنیم، آن واژه چیزی جز «صبر» نخواهد بود. او سالها درد و رنج ناشی از مجروحیت و قطع نخاع را تحمل کرد، اما هرگز لب به گلایه نگشود. صبر او، برای همرزمان، خانواده، و حتی افرادی که تنها یک بار با او ملاقات کرده بودند، درسی ماندگار بود.
در روزهایی که در آسایشگاه شهید مطهری بستری بود، همه حاج حسین را به عنوان «کوه صبر» میشناختند. او نهتنها از دردهای خود شکایتی نداشت، بلکه تلاش میکرد به دیگر جانبازان روحیه بدهد و امید را در دلهایشان زنده نگه دارد.
شهید سامع؛ یار دیرین و الگوی ایثار
یکی از تأثیرگذارترین افراد در زندگی حاج حسین، شهید سامع بود. این شهید بزرگوار، که خود نماد ایثار و ازخودگذشتگی بود، از همان روزهای نخست جنگ همراه حاج حسین بود. حاج حسین بارها از شهید سامع بهعنوان الگویی یاد میکرد که روحیه و ایمانش، حتی در سختترین شرایط، امید را در دل دیگران زنده نگه میداشت.
حاج حسین همیشه میگفت: شهید سامع را که یاد میکنم، انگار آرامشی عجیب به دلم مینشیند. او برای من نه فقط یک دوست، بلکه نماد یک انسان کامل بود. حالا، حاج حسین در کنار همان یاری که سالها از او یاد میکرد، آرام گرفته است.
خانواده؛ تکیهگاه صبر
در تمام سالهای مجروحیت، خانواده حاج حسین یکی از بزرگترین تکیهگاههای او بودند. او همواره از همسرش بهعنوان یک قهرمان یاد میکرد. کسی که در تمام لحظات سختی، همراه و همدم او بود. حاج حسین میگفت: همسرم کسی است که کمر خم نمیکند. او با تمام وجود مراقب من بوده و هست.
فرزندان حاج حسین نیز همواره به پدرشان افتخار میکردند. او با وجود شرایط جسمانی دشوار، همیشه سعی میکرد فضایی گرم و صمیمی برای خانوادهاش ایجاد کند. حضور نوه اش، بهویژه، شادی و نشاط را به زندگی حاج حسین بازمیگرداند. او بارها گفته بود: وقتی نوهام کنارم است، انگار تمام دردهایم را فراموش میکنم.
ورزش؛ راهی برای ایستادن دوباره
یکی از جنبههای کمتر شناختهشده زندگی حاج حسین، علاقهاش به ورزش بود. با وجود محدودیتهای جسمی، او سالها در ورزشهای ویژه جانبازان و معلولان فعالیت کرد و حتی دوبار به تیم ملی راه یافت. کسب هشت مدال افتخار، نشاندهنده اراده و پشتکار بینظیر او بود.
حاج حسین بارها تاکید میکرد که ورزش برای او نه فقط یک فعالیت جسمانی، بلکه راهی برای نشان دادن این حقیقت است که حتی در سختترین شرایط هم میتوان به زندگی معنا بخشید.
پایان راه؛ آغاز آرامش ابدی
حاج حسین جاوری سرانجام به آرزوی دیرینهاش رسید و به یاران شهیدش پیوست. مراسم تشییع پیکر پاک او در گلزار شهدای شهرضا برگزار خواهد شد. قرار است او در کنار یاران شهیدش، شهید همت و شهید سامع، به خاک سپرده شود.
این وداع، بیتردید یکی از ماندگارترین لحظات تاریخ شهرضا خواهد بود. مردمی که سالها با خاطرات این اسوه صبر زیستهاند، حالا برای بدرقه او آماده میشوند.
میراثی جاودان از عشق و ایثار
حاج حسین جاوری، با تمام زخمها و رنجهایی که بر دوش داشت، الگویی از عشق، ایمان، و مقاومت بود. او با صبری مثالزدنی، تمام سختیهای زندگی را تاب آورد و حتی در لحظات پایانی نیز لبخند بر لب داشت.
نام و یاد او، نه تنها در دل خانواده و همرزمانش، بلکه در دل تمام مردمی که داستان زندگیاش را شنیدهاند، جاودانه خواهد ماند. روحش شاد و راهش پررهرو باد.
گزارش از عاطفه علیان