به گزارش خبرگزاری ایمنا، چه زیباست که انتخاب مکان بر عهده خودمان باشد و چه دشوار است زمانی که مجبور به پذیرش مکان خاصی میشویم. در این لحظات، دقایق از طراوت و معنا تهی میشوند و تنها با انتظار، صبر و اشک، به سختیهای سرنوشت پاسخ میدهیم.
همانطور که احلام مستغانمی، رمان نویس برجسته، در کتابش تحت عنوان «فراموشی» میگوید «خاطرات بخشی از هویت ما هستند که آن را از دیگران پنهان میکنیم.» شعار جدید مستغانمی در این کتاب این است که: «به من بگو خاطراتت چیست تا به تو بگویم که کی هستی». این شعار را از صادقانهترین جملاتی میدانم که تا به حال در علم روانشناسی خواندهام. پیشنهاد میکنم این را امتحان کنید و از خود بپرسید: «بهطور دقیق چه خاطراتی در ذهنتان باقی مانده است؟ کدام لحظات در گذر زمان فراموش نشدهاند و همواره با شما هستند؟»
یکی از دیدگاههای مستغانمی در کتاب «آشوب حواس» این است که گاهی مکانها باید نام خویش را تغییر دهند تا با هویت جدید ما سازگار شوند و تضادی با خاطرات ما ایجاد نکنند. در ذهن ما خاطرات زیبا و دردناک متعددی از مکانها وجود دارد. زمانی که به مرور این خاطرات میپردازیم، بهویژه اگر از آن مکانها عبور کنیم، احساسات متفاوتی را تجربه میکنیم؛ گاهی با درد، گاهی با خنده و یا حتی با اشک مواجه میشویم.
تنوع در ویژگیها و صفات مکانها به اندازهی گوناگونی طعمها و احساسات آنها است؛ میتوان مکانهایی غمگین، شاد، روشن و تاریک را شناسایی کرد، همچنین مکانهایی صمیمی و در عین حال وحشتناک وجود دارند؛ مکانهای زیبا و نیز مکانهایی که با زشتی خود ما را میترسانند.
آری، مکانها بسیار و متنوع هستند، انسان در هر یک از این فضاها، سالهای عمر خود را با تمامی آرزوها، رنجها، پیروزیها، شکستها و ناکامیها به یاد میآورد. گویی زمان در لحظهای که ما این خاطرات زیبا را به آن سپردهایم، متوقف شده است.
به راستی اگر بگوییم حافظه ما به آلبومی تبدیل میشود که در آن احساسات مختلفی جمعآوری شدهاند و عمق روح آنها را شکل میدهند، اغراق نکردهایم. این آلبوم حاوی مجموعهای از تنوعات است که از وجود ما نشأت میگیرد و اثری شگفتانگیز و جادویی خلق میکند.
برخی از افراد که گنجینهای عظیم از خاطرات دارند، به توصیف مکانهایی میپردازند که حافظهمان از آنها نگهداری میکند. آنها بر این باورند که چنین مکانهایی بهطور قطع دارای رنگ، طعم، بو و صفات خاصی هستند. در مقابل، مکانهایی که در طول زندگی از آنها عبور کردهایم و فاقد این ویژگیها هستند، شایسته است در زوایای حافظه به فراموشی سپرده شوند، چرا که آن مکانها بیجان بوده و ما در آنها زندگی را احساس نکردهایم.
و هنگامی که عزیزان آثار خود را در مکانی به یادگار میگذارند، احساس دلتنگی و غم را در افرادی که به جستجوی عطر یاد رفتگان و خاطراتشان هستند، برمیانگیزند. در این لحظات، آن مکان بهطور طبیعی پذیرای آن افراد میشود و با آنچه از یادگارها باقی مانده، آنها را مشغول میسازد.
هنگامی که از مکانهایی عبور میکنی که شاهد لحظات شاد، دردناک و بیمعنا بودهاند و اکنون دیگر برایتان ارزشی ندارند، چه احساسی درونتان شکل میگیرد؟
مکان پلی میان حافظه و قلب است و انسان همواره در جستجوی مکانی است که به او نزدیکتر باشد
فاطمه رضازاده، روانشناس و مشاوره کودک و نوجوان در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، با بیان اینکه مکانها نقش مهم و تأثیر شگرفی در زندگی انسانها ایفا میکنند و نشانگر وفاداری، تعلق خاطر و خاطرات افراد هستند، اظهار میکند: این پیوند با مکان در آثار ادبی و هنری هنرمندان به وفور دیده میشود و به شیوههای گوناگون در کارهایشان منعکس میگردد.
وی ادامه میدهد: وقتی برای اولین بار به مکانی قدم میگذاری، لحظهای درنگ کن و به ضربان قلبت و پژواک آن مکان گوش بسپار. در عمق وجود خود چیزی خواهی یافت که همواره بخشی از آن مکان را با خود خواهی برد و بخشی از وجودت را در آنجا باقی خواهی گذاشت. تمامی این احساسات با مکانها در هم تنیدهاند، زیرا بخشی از ساختار روانی و عاطفی انسان به شمار میروند. مکان پلی میان حافظه و قلب است و انسان همواره در جستجوی مکانی است که به او نزدیکتر باشد.
این روانشناس تصریح میکند: مکان در نظام عاطفی انسان، نقش حافظهای دلپذیر یا ناخوشایند را ایفا میکند که به تجربیاتی بستگی دارد که فرد در آن مکان داشته است. شاعران و نویسندگان، فارغ از ابعاد مثبت یا منفی مکانها، ارزش والایی برای مکان قائلاند، زیرا آنها مکان را به مثابه مخزنی برای خاطرات و ایستگاهی برای تجربیات شادی و اندوه در زندگی مینگرند؛ برای برخی، مکان به نوعی سازگاری و همذات پنداری با خود، گذشته، حال و آیندهشان تبدیل میشود.
وی با بیان اینکه محیطهای گوناگون از قبیل کشور، وطن، خانه و منزل نقش مهمی در تثبیت احساسات و خاطرات درونی انسان ایفا میکنند و در واقع ابعاد مختلف مکان با علایق و تجربیات انسان پیوندی عمیق دارند، میگوید: افرادی که در این مکانها با آنها ملاقات میکنیم و حوادثی که در این محیطها تجربه میشوند، نقشی تعیینکننده در وابستگی ما به این مکانها دارند. بازگشت به خانه یا محلهای که در آن متولد شده و سالها از آن دور بودهایم، در حقیقت به منزله سفری به گذشته برای ملاقات مجدد با پدربزرگ و مادربزرگ، والدین و دوستان دوران کودکی است، گویی هنوز حضور آنها را در این مکانها احساس میکنیم، لبخندهایشان را میبینیم، عطرشان و بوی غذایشان را حس میکنیم و تمامی لحظات شاد و اندوهناک با آنها سپریشده را به یاد میآوریم. شاید یکی از دلایل این وابستگی عمیق انسان به مکان، این باشد که انسان از خاک آفریده شده است و بدین ترتیب با مکانهای زمینی درهم تنیده است.
مکانها آرزوهایی را در دل انسان بارور میکنند
رضازاده با اشاره به اینکه انسان به عنوان موجودی وابسته به مکان، از منظر وابستگی، رشد و سازندگی قابل توجه است، اظهار میکند: مکان، محل شکوفایی خلاقیت و نوآوری است و به عنوان یک نیاز اساسی انسانی، برای نسلهای متمادی در قلب جغرافیای زمین و نقشههای ذهنی، جایگاهی خاص دارد. انسان زاده محیط خود است و همواره در اندیشهاش دلتنگی نسبت به آن جاری است، در حالی که خاطرات و احساسات مرتبط با مکانها به صورت پیوسته به او یادآوری میشوند.
وی ادامه میدهد: وقتی انسان به مکانهای شخصی خود فکر میکند، مانند کوچههای قدیمی که داستانها، قهرمانیها و ورزشهای سنتی را در دل خود جای دادهاند، یا مکانهای اجتماعی همچون مدارس که خاطرات و شخصیتهای خاصی را به یاد میآورند یا باشگاههای ورزشی که محیطی برای پرورش استعداد و انرژیهای جوانان بوده و مکانی برای تفریحات اجتماعی جامعه هستند یا مراکز فرهنگی که استعدادهای نسل جدید را شکوفا میکنند، همگی این مکانها، آدمی را به زمین پیوند میزنند و ریشههایی عمیق در آن دارند.
این روانشناس با بیان اینکه این مکانها آرزوهایی را در دل انسان بارور میکنند که روزبهروز رشد کرده و در آسمان بیکران به پرواز درمیآیند تا به چیزی پایدار بدل شده و یاد و خاطره نسلهای آینده را در طول زمان و مکان زنده نگه دارند، بیان میکند: مکانها در ذات انسان نیرویی جادویی دارند که او را به دوست داشتن زمین و محیطهای گوناگون طبیعی، از خشکی گرفته تا آب و دشت، ترغیب میکند. این مکانها قدرتی ناپیدا دارند که انسان را به سوی پهنههای گسترده فضا هدایت میکنند تا به موجودیتی واقعی تبدیل شود که قابلیت شناخت و اشاره مستقیم را داشته باشد. مکانها بسترهایی را فراهم میآورند که انسان به جوهر حقیقی خود دست یابد و وجود فردیاش را در پهنه گستردهتر جامعه بشری اثبات کند؛ چه در چارچوب کوچک خانواده و چه در گستره وسیعتری از جامعه که بر اساس نقشههای جغرافیایی و تصورات ذهنی گسترده شده است.
محل شکوفایی خلاقیت و نوآوری است / نجیب محفوظ در کوچههای قهوهخانههای «الحسین» و «الجمالیه» در قاهره به نگارش میپرداخت
وی اضافه میکند: دیدگاه افرادی که بر این باورند که مکانها هیچگونه تأثیری بر انسان و آرامش او ندارند، نادرست است، اما چگونه میتوانیم پیوند روحی، فرهنگی و عاطفی خود را با مکانها احساس کنیم؟ در واقع مکانها دارای روح هستند و به همین دلیل است که وقتی برای نخستین بار به شهری یا پایتختی قدم میگذاریم، حس راحتی و نزدیکی به آن مکان در ما زنده میشود. این امر نشاندهنده آن است که تمامی احساساتی که تجربه میکنیم و در درون ما جریان دارند، ناشی از شباهتهایی است که میان وجود ما و آنچه در شهر یا مکان حاضر است، وجود دارد؛ در واقع این روح، یگانه و تجزیه ناپذیر است.
رضازاده خاطرنشان میکند: جای هیچ شگفتی نیست که برخی نویسندگان از مکانهای خاص الهام گرفته و آثار ادبی بینظیر و جاودانی را خلق میکنند. نجیب محفوظ در کوچههای قهوهخانههای «الحسین» و «الجمالیه» در قاهره به نگارش میپرداخت. موسیقیدانان بزرگ نیز اغلب در قلب طبیعت آثار خود را خلق میکنند، از زیبایی و روح مکانهایی مانند دریا، رودخانه، جنگل یا دیگر مناظر طبیعی شگرف الهام گرفتهاند.
شاعران و ادیبان به طور خاص به حافظه مکان توجه ویژهای دارند / هر مکان بوی خاصی دارد که میتواند یادآور تجربیات و احساسات باشد
زهره سادات کاظمی، روانشناس و مشاور تربیتی در خصوص «حافظه مکان و مکان حافظه» با بیان اینکه همواره این پرسش در ذهنم شکل میگیرد که حافظه مکان در زندگی انسان چه نقشی ایفا میکند و انسان چه دیدگاهی نسبت به آن دارد، اظهار میکند: مکانها، همانند انسانها، ویژگیها و خصوصیات منحصربهفردی دارند؛ برخی مکانها تیره و تاریکاند و هنگامی که آنها را ترک میکنیم، با حسرت و اندوه برمیگردیم، در حالی که مکانهای دیگر آکنده از شادی و نشاط هستند و برخی حتی بر خواستهها و روحیه ما تأثیرگذارند. بیتردید میتوان گفت هیچ دو مکانی بر روی زمین به طور یکسان بر ما تأثیر نمیگذارند.
وی ادامه میدهد: به باور من، هیچکس نیست که از خاطرات خوش و ناخوش بیبهره باشد؛ چه کسی است که لحظاتی را به یاد نیاورد که در آنجا خاطرات و مکانهایی که گرمای زندگی را در روحش زنده نگه داشتهاند، مرور میکند؟ گاهی این خاطرات با افرادی پیوند میخورند که حضورشان، مکانها را برای ما دلانگیز کرده است؛ گاهی این خاطرات همچون شیرینیای به یادگار مانده، خاطراتی از دوران کودکی، مدرسه، دانشگاه، محیط کار و سفرهایی که طی آنها با افرادی آشنا شدیم که شاید تا پایان عمر برای ما عزیز بمانند.
این روانشناس در خصوص ارتباط میان مکان و حافظه تصریح میکند: مکان و حافظه بهطور عمیق و پیچیدهای به یکدیگر وابستهاند؛ این دو مفهوم به بازیابی مجموعهای از احساسات، عواطف و هیجانات اشاره دارند که بر زندگی انسان تأثیر میگذارند و در واقع به قلب و عواطف ما مرتبط هستند؛ به همین دلیل است که شاعران و ادیبان به طور خاص به حافظه مکان توجه ویژهای دارند.
وی با اشاره به بوی مکانها و یادآوری احساسات، اضافه میکند: هر مکان دارای بوی خاصی است که میتواند یادآور تجربیات و احساسات معین باشد؛ به عنوان نمونه، کوچههای قدیمی ممکن است بویی خاص و نوستالژیک داشته باشند که ما را به یاد دوران کودکی میاندازند؛ صحرا با بوی خاص خود و شهرهای باستانی نیز با عطر و طعم خاصی که دارند، احساساتی را در ما برمیانگیزند؛ این عطرها و بوها میتوانند با عشق و محبت ریشهدار در ضمیر انسان پیوند داشته باشند.
کاظمی درباره تأثیر مکان بر احساسات میگوید: زمانی که فرد به یکی از این مکانها قدم میگذارد، بلافاصله بوی آن مکان را احساس میکند و در نتیجه احساسات و خاطرات مرتبط با آن مکان در ذهنش زنده میشود؛ این تجربه نشاندهنده عمق ارتباط حافظه و مکان است و گویای همخوانی این دو با زندگی و ذات انسان است.
فاصلهگیری از واقعیت از طریق خواب و ورود به دنیای رویاها به ما اجازه میدهد تا دوباره به احساسات گذشته خود دست یابیم
وی با بیان اینکه میتوان زندگی را به کتابی زیبا، رنگارنگ و گاه ترسناک تشبیه کرد، اظهار میکند: در کتاب زندگی، مقدمه و خاتمه هر داستان به وضوح با یکدیگر متفاوت است. بین این دو، داستانها و سطور نوشتهشدهای وجود دارند که مملو از احساساتی آمیخته از شادی و غم هستند؛ گاهی پیش میآید که ما به خاطر موقعیتی خاص، به یاد گذشتهای میافتیم که دلتنگ آن هستیم یا مکانی که حسرت آن را داریم.
این روانشناس در خصوص تأثیر خواب و خیال میافزاید: زمانی که عقل به خواب میرود و از واقعیت میگریزد، احساسات و رویاها شکل میگیرند؛ در این لحظات، ما از واقعیت دور میشویم و امید در دلمان جوانه میزند. این فاصلهگیری از واقعیت و ورود به دنیای رویاها به ما اجازه میدهد تا دوباره به احساسات گذشته خود دست یابیم و از آنها لذت ببریم.
وی میگوید: خاطرات، گرانبهاترین داراییهای ما هستند و در تمامی لحظات زندگی، چه بیدار و چه در خواب، به آنها وابستهایم؛ این خاطرات شالودهای قوی برای ارتباطات اجتماعی، شناخت، سلیقهها، تاریخچه تجربیاتمان و عناصری هستند که ما را از دیگران متمایز کرده و به خود میبالیم؛ شاید اغراق نباشد اگر بگوییم که خاطرات، جوهره اصلی وجود ما را تشکیل میدهند حتی اگر دیدگاههایی بدبینانه آنها را سرشار از فریب و توهم بدانند.
بنابر آنچه که گفته شد، ارتباط میان مکان و حافظه یک پیوند عمیق عاطفی است که زندگی انسان را شکل میدهد؛ هر مکان نه تنها فضایی فیزیکی بلکه محلی برای یادآوری و احساسات است که میتواند در ما حس نوستالژی، شادی یا حتی اندوه را برانگیزد؛ به همین دلیل است که مکانها همواره در یاد ما باقی میمانند و با احساسات ما گره میخورند.
مکانها نهتنها فضایی فیزیکی بلکه حامل روح و احساسات هستند که میتوانند خلاقیت و نوآوری را شکوفا کنند. شاعران و نویسندگان، ارزش والایی برای مکان قائلاند؛ آنها نشان میدهند که پیوند فرهنگی و عاطفی با مکانها میتواند الهامبخش آثار ادبی و هنری بینظیری باشد. این پیوند احساس نزدیکی و راحتی را در انسانها ایجاد میکند و نشاندهنده تأثیر عمیق مکانها بر روان و خلاقیت افراد است. در نهایت، مکانها به عنوان منابع الهام، نقشی کلیدی در فرآیند خلاقیت ایفا میکنند.