به گزارش اقتصادنیوز، ولی نصر استاد دانشگاه جان هاپکینز با انتشار یادداشتی در فارین پالسی ضمن اشاره به حوادث اخیر شام مدعی شد، تحولات چند هفته اخیر در لبنان و سوریه - از رویارویی اسرائیل با حزبالله گرفته تا سقوط بشار اسد - فصل جدیدی را برای خاورمیانه رقم زده است.
به ادعای نصر، شاید گروهی مدعی شوند که حملات اسرائیل به شام، زمینه را برای برقراری صلح و ثبات در منطقه هموار میکند. با این حال، نتیجه محتملتر، تشدید رقابت منطقهای برای پر کردن خلاء ناشی از کاهش (ادعایی)حضور ایران و مقاومت در سوریه است. تحولات خاورمیانه و رویارویی تلآویو و حزبالله موازنه بین ایران و اسرائیل را تغییر داد و حالا سقوط بشار اسد میتواند موقعیت ایران و مقاومت را تحت تاثیر قرار دهد. اما پیامد گستردهتر تحولات اخیر، تغییر در موازنه قوا بین ترکیه و سایر بازیگران منطقهای و فرامنطقهای است.
کارت برنده ترکیه
ولی نصر در ادامه یادداشت ادعاییاش آورد، پایان غافلگیرکننده اسد نقطه عطفی برای سوریه است و همزمان میتواند موقعیت ایران و روسیه را نیز تحت تاثیر قرار دهد. روسیه شاید پایگاههای نظامیاش را از دست بدهد؛ پایگاههایی که کرملین از آنها برای نفوذ در آفریقا استفاده میکرد. همزمان این احتمال وجود دارد که ایران به واسطه تحولات شام نتواند به سان گذشته از سوریه به عنوان پلی به لبنان برای حمایت از حزبالله استفاده کند.
با این همه این متغیرهای احتمالی همه داستان نیست. شورش رعدآسا ۱۲ روزه شورشیان که در نهایت به سقوط دمشق منجر شد شاید بازی ماهرانه قدرت ترکیه است. آنکارا حامی اصلی نیروی اصلی مخالف اسد، نیروهایی چون تحریرالشام بوده و تا حد زیادی عامل موفقیت این گروه در میدان نبرد است. ترکیه از سرعت فروپاشی دولت اسد شگفت زده شد، اما در انتظار چنین نتیجهای بود.
به ادعای نصر، آنچه در شام رخ داد نمایش روشن ترکیه بود؛ قدرتی که این بازیگر با توسل به اهرمهایی چون تحریرالشام و متحدانش به نمایش گذاشت و حالا ظاهرا به عنوان بازیگر خارجی فعال و برجسته در سوریه نقش آفرینی میکند. با گذشت زمان، دستاوردهای ترکیه در سوریه برجسته شده و شاید نفوذ آنکارا در لبنان و عراق افزایش یابد.
رقابت تهران و آنکارا در خفا!
به ادعای این استاد دانشگاه، چنین گزارهای توازن قدرت منطقهای را به طرق مهمی تغییر خواهد داد. اولاً، شاید دستاورهای ترکیه فعل و انفعالهای تهران را تحت تاثیر قرار دهد، اما به همان اندازه -اگر نه مهمتر- این گزاره پیامدهایی برای دیگر بازیگران منطقهای دارد. همه آنها احتمالاً سیاستهای خود را برای واکنش به واقعیت جدید تنظیم میکنند.
نصر در ادامه مدعی شد، از منظر ایران، سقوط اسد شاید زمینه را برای تغییر استراتژیاش فراهم کند. اما همانطور که ناظران میگویند دستاوردهای ترکیه در سوریه میتواند برای تمامی منطقه نگران کننده باشد. ایران ترکیه را به عنوان رقیب منطقهای میبیند؛ رقیبی که حوزههای نفوذ تهران در خاورمیانه و قفقاز را در خفا به چالش میکشد، جغرافیایی که دو بازیگر مدتهاست در آن درگیر رقابت هستند.
نصر مدعی است، با حمایت قدرتمند ترکیه از آذربایجان بالاخص در جریان حمله برقآسا باکو به ایروان برای بازپسگیری قرهباغ کوهستانی از ارمنستان در سپتامبر 2023، رقابت میان تهران و آنکارا قدرت گرفت. در شرایط کنونی اگر آنکارا به واسطه تحولات سوریه جسورتر شود و با حمایت دوباره از باکو بتواند بر مسیر تجاری کریدور زنگزور که آذربایجان و ارمنستان را به ترکیه متصل میکند، کنترل داشته باشد، رقابتها در قفقاز بالا میگیرد. چنین فعل و انفعالهایی را می توان در قاب بازسازی قدرت امپراتوری عثمانی در قفقاز و شام تبیین کرد؛ مقولهای که ایران بین قرن های 16 و 20 با آن دست و پنجه نرم میکرد.
تهدید ذاتی برای اسرائیل و هراس پادشاهیها
نصر در ادامه یادداشت ادعاییاش آورد، در این میان اسرائیل دشمن اصلی ایران نیز دلایلی برای نگرانی از تحولات در سوریه دارد. اسرائیل ممکن است درگیر چالشهای ذاتی حوزه نفوذ ترکیه در شام شود. دولتی به رهبری تحریرالشام پس از تثبیت قدرتش در سوریه، الحاق بلندیهای جولان توسط اسرائیل را رد کرده و احتمالاً در مورد مصائب فلسطینیها بیطرف نمیماند. پیوندهای عرب سنی تحریرالشام با فلسطینیها غیرقابل انکار است. به بیانی دیگر تهدید به وجود آمده شاید در نظم سیاسی جدید دمشق نهفته باشد، نظمی که با حمایت ترکیه تعریف شد.
از طرفی دیگر برای کشورهای عربی - از مصر و اردن گرفته تا کشورهای حاشیه خلیج فارس - پیروزی تحریرالشام در سوریه به سان پژواک خطرناک بهار عربی است؛ قیامی که پادشاهیها تصور میکردند بدان پایان دادند. بهار عربی اقتدارگرایی در جهان عرب را به واسطه فراخوانها برای دموکراسی و حکومت خوب به چالش کشید. معترضان مورد حمایت احزاب اسلامگرا قرار گرفته، برخی از آنها دموکراسی را پذیرفتند و برخی به دنبال تعریف ساختارهایی با محدودیتهای بیشتر بودند.
رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، بهار عربی را پذیرفت و آیندهای برای جهان عرب ترسیم کرد که منعکسکننده دیدگاهش از دموکراسی است. همزمان بسیاری از احزاب اسلامگرا ترکیه را الهام بخش دیده و از حمایتهای این بازیگر برخوردار شدند. در این میان کشورهای عربی سخت جنگیدند تا جنبش معترضیان را در کشورهای خود سرکوب کنند، همین مقوله این گروه از بازیگران را در مقابل ترکیه قرار داد.
هیچ کجا برای ترکیه به سان سریه میدان برای مانور هموار نبود. حزب عدالت و توسعه فعالانه در کنار اپوزیسیون، که شامل جناحهای اسلامگرا بود، ایستاد و از میلیونها پناهنده که از جنگ داخلی فرار کردند، استقبال کرد. در طول جنگ داخلی سوریه، روسیه و ایران تلاشهای ترکیه برای سرنگونی اسد را ناکام گذاشتند.
در آن بازه زمانی کشورهای عربی به واسطه نزدیکی اسد به ایران و اتحاد دو کشور، به رئیس جمهور سوریه پشت کردند، اما فارغ از رقابت اعراب و ایران، بقای اسد با اهداف پادشاهیها مطابقت داشت. اخیراً، این گروه از کشورها برای بازسازی روابط با اسد ابتکار عملهایی را تعریف کرده و زمینه را برای بازگشت سوریه به اتحادیه عرب هموار کردند.
تکرار تجربه لیبی؟
ولی نصر در انتهای یادداشت خود آورد، اکنون، تقریباً 14 سال پس از آغاز قیام سوریه، ترکیه سرانجام در نبرد خود برای سرنگونی اسد و ورود به سوریه پیروز شده است. برای کشورهای عربی چنین گزارهای نگران کننده است، این پیروزی فصلی دیرهنگام از بهار عربی است. افزایش فعل و انفعالهای ترکیه به عنوان قدرت منطقهای، ناگزیر زمینه را برای همسویی مجدد فراهم کرده و سپس راهبردهایی برای مهار و معکوس کردن تحولات شام تعریف میکند. بازیگران منطقه باید از شکافهای داخل سوریه بهرهبرداری کنند.
امروز تحریرالشام کنترل دولت سوریه و کریدور بسیار مهم شمال-جنوب از حلب تا دمشق را در اختیار گرفته، اما تسلط این گروه بر بقیه کشور جای تردید دارد زیرا نیروهای اسلامگرا و ملیگرای دیگری نیز در سوریه فعالیت میکنند، همزمان نیروهای کرد نیز شمال شرق این کشور را در اختیار دارند. این نیروها ممکن است دلایل خاصی برای به چالش کشیدن نظم جدید در دمشق داشته باشند و اگر حمایت بازیگران خارجی را همصدا با آرمانهایشان را به دست آورند، تلاشهایشان بیشتر خواهد شد.
بهترین نتیجه برای سوریه پس از سالها رنج، یک کشور قوی و باثبات است که بر بازسازی تمرکز دارد. با این حال، اگر سوریه در گرداب رقابت منطقهای گرفتار شود، ممکن است درگیر آیندهای شود که بیشباهت به لیبی نیست، جایی که رقابت بین قدرتهای خارجی کشور را در هم شکسته و رنج مردمانش را طولانیتر کرده است.