شناسهٔ خبر: 70212789 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ایکنا | لینک خبر

محمدعلی حسن‌نیا:

لیبی‌سازی سوریه بخشی از برنامه قدرت‌های بزرگ است + صوت

کارشناس مسائل منطقه با تأکید بر اینکه آمریکایی‌ها از همان ابتدا در فکر ایجاد یک فضای بسته‌ برای سوریه در منطقه بودند، گفت: تجزیه سوریه یا لیبی‌سازی و تضعیف این کشور بخشی از برنامه و کارویژه قدرت‌های بزرگ است. 

صاحب‌خبر -

محمدعلی حسن‌نیا، کارشناس مسائل منطقه

بلافاصله پس از آتش‌بس رژیم صهیونیستی در لبنان، شاهد تحولات سوریه با حملات گسترده مخالفان دولت سوریه و هیئت تحریرالشام به رهبری محمد جولانی و اشغال شهرهای مهم سوریه یکی پس از دیگری بدون کمترین مقاومت ارتش و نیروهای مردمی و پس از آن سقوط دولت بشار اسد آن هم در مدت زمانی قریب به 10 روز بودیم. 

تحلیل‌گران و کارشناسان معتقدند سقوط یکی پس از دیگری شهرها و در نهایت دمشق صرفاً به دخالت عوامل خارجی وابسته نبوده است بلکه عدم اصلاحات داخلی، اقتصادی و سیاسی و نارضایتی مردم در سرعت بخشیدن به این اتفاق تأثیرگذار بوده است.

در ادامه گفت‌وگوی محمدعلی حسن‌نیا، کارشناس مسائل منطقه را با ایکنا می‌خوانیم: 

 

بیشتر بخوانید: 

ایکنا ـ نقش عوامل خارجی و بازیگرانی چون آمریکا، ترکیه و رژیم صهیونیستی را در بحران سوریه و سقوط دولت بشار اسد چگونه ارزیابی می‌کنید؟

درخصوص عوامل خارجی سقوط دولت بشار اسد باید بگوییم از سال 2011 میلادی که موضوع بهار عربی در منطقه شکل گرفت یکی از کشورهای درگیر این موضوع، سوریه بود. سوریه از زمان‌های قدیم‌‌تر و از حدود 61 سال قبل که انقلاب بعثی در سوریه اتفاق افتاد، نزدیک 57 سال شاهد حکومت حافظ و بشار اسد بود که همیشه درگیر برخی از اعتراضات بود. در این وقایع همواره یکی از هسته‌های فعال گروه‌های سلفی و اخوان‌المسلمین در سوریه است و در این میان کشورهای بیرونی نیز در این اعتراضات نقش و اثرگذاری داشته‌اند.

در 20 سال اخیر ترکیه و قطر به عنوان حامیان گروه‌های اسلام‌گرا و اخوان‌المسلمین در منطقه شناخته می‌شوند و از همان ابتدا نیز مشخص بود برخی از گروه‌های اسلام‌گرا که در منطقه تقویت شده‌اند، توسط ترکیه و قطر حمایت می‌شدند.

از طرف دیگر آمریکایی‌ها از همان ابتدا تقریباً از دوران جنگ لبنان از 1980 میلادی و حتی قبل‌تر 1976 میلادی که سوریه به خواست اتحادیه عرب برای برقراری صلح وارد لبنان شد، در فکر این بودند که یک فضای بسته‌ را برای سوریه در منطقه ایجاد کنند. 

سوریه؛ متحد راهبردی روسیه در منطقه

سوریه دارای ارتش، نیروی انسانی و تجهیزات قوی بود و یکی از متحدین استراتژیک و راهبردی شوروی سابق و بعدها روسیه در منطقه تعریف می شد. بنابراین تجزیه سوریه یا یک نوع لیبی‌سازی و تضعیف سوریه بخشی از برنامه و کارویژه قدرت‌های بزرگ بوده است. 

سه کشور عربی در منطقه غرب آسیا از نظر قدرت نظامی و نیروی انسانی قوی بودند؛ مصر، سوریه و عراق. عراق و  سوریه که دارای نیروی انسانی و تجهیزات قوی نظامی بودند و قدرت ایستادن در مقابل رژیم صهیونیستی را داشتند. 

عراق در جنگ اول خلیج و بعد جنگ دوم که منجر به سقوط صدام شد، کاملاً ارتش خود را از دست داد به طوری که می‌بینیم ارتش عراق، به مانند گذشته قوی نیست و حتی در حد اینکه بتواند مرزهای خود را نگه دارد، کارایی ندارد و هنگام حمله داعش در 2014 میلادی نتوانست مقابل آنها بایستد. برای ارتش سوریه نیز با جنگ‌های داخلی که در 10 سال گذشته رخ داد، همین وضعیت را ایجاد کردند. تقریباً 150 نفر از ارتش سوریه طی این سا‌ل‌ها کشته، زخمی یا ناپدید شدند و اکنون نیز ارتش سوریه کاملاً مضمحل شده و فاقد جایگاه است. 

از سوی دیگر رژیم صهیونیستی در یک هفته اخیر پس از سقوط بشار اسد، به انبارهای مهمات استراتژیک سوریه حمله می‌کند، اینها انبارهایی هستند که در آن سلاح، موشک و هواپیما وجود داشت تا کاملاً سوریه را خلع سلاح کنند و اگر بعدها سوریه در اختیار دولت اسلام‌گرا یا هر دولت دیگر قرار گرفت، ارتش آن در حد این باشد که نقش پلیس را در سوریه ایفا کند و دیگر نتواند مقابل اسرائیل بایستد. این نقش را برای ارتش مصر نیز تعریف کردند، البته به صورت سیاسی نه از بین بردن کامل ارتش مصر. اکنون می‌بینید ارتش مصر با این توانی که دارد در مقابل رژیم صهیونیستی با این حجم از جنایات، مقابله نمی‌کند. 

نظام بعث در سوریه مبتنی بر مشت آهنین

ایکنا ـ در کنار عوامل خارجی، چه میزان عوامل داخلی مانند عدم اصلاحات اقتصادی و سیاسی و نارضایتی مردم در سرعت بخشیدن به سقوط دولت سوریه دخیل بوده است؟

نظام بعثی در سوریه مبتنی بر نظام مشت آهنین بود. هنگامی که محمد عمران در دهه 60 بر روی کار می‌آید با هدایت‌ها و راهنمایی‌های صلاح الدین البیطار که مسئول شاخه بعث در سوریه بود، کودتا می‌کند و حافظ اسد در آن هنگام فرمانده نیروی هوایی سوریه بود. باید این واقعیت را چه در عراق و چه در سوریه بپذیریم؛ نظام بعث براساس چند شاخص و ویژگی است؛ دیکتاتوری نظامی در کشور و نظام پلیسی. ما کاری به افراد چون بشار اسد و صدام نداریم اما از نظر سیستم ساختاری، تفاوتی میان نظام سوریه و صدام وجود ندارد. همان نظام پلیسی، امنیتی و زندان و شکنجه زندانی‌های سیاسی در آن وجود دارد. در سوریه حافظ اسد به علوی‌ها تعلق داشت و اکثریت اهل تسنن می‌گفتند ما تحت فشار هستیم و در عراق صدام، سنی بود و اکثریت شیعه می‌گفتند ما تحت فشار هستیم. نظام بعثی بر اساس دیوار آهنین بنا شد.

اساساً زمانی که میشل عفلق و صلاح‌الدین البیطار این مدل نظام را در کشورهای عربی، تئوریزه می‌کردند براساس مشت آهنین بود؛ یعنی نیروهای نظامی، امنیتی و نگاه پان‌عربیسم صرف وجود داشته است. 

این نشان می‌د‌هد در طول سال‌های گذشته، مردم سوریه از آزادی‌هایی برخوردار بودند آزادی‌هایی چون پوشش و آزادی فرهنگی اما آزادی سیاسی به شدت کاهش پیدا کرد و 70 درصد جامعه اهل سنت سوریه فکر می‌کردند در انزوا و تبعیض کامل هستند. 

فسادهای غیرقابل انکار 

مسائل مختلف چون فساد اداری و اقتصادی و اینها در نظام بعثی وجود دارد و قابل انکار نیست. در نظام عراق نیز همینگونه بود و در نظام سوریه نیز همین‌گونه است. بنابراین بخشی از این سرعت بخشیدن به سقوط دولت سوریه به ناراحتی مردم از این فسادها باز می‌گردد اما بخش دیگر به موضوع جنگ داخلی باز می‌گردد که حدود 10 سال در این کشور اتفاق افتاد و تقریباً ارتش را از بین برد یا قدرت آن را به شدت کم کرد. همانطور که آخرین نخست وزیر دولت سوریه گفت ارتش سوریه اعلام کرد نمی‌توانیم هیچ مقاومتی در مقابل نیروها انجام دهیم به این دلیل که حالا خون بیشتری ریخته نشود. لذا به این دلیل از مقابله با آنها کنار کشیدند و حکومت را تحویل مخالفان دادند. 

از سوی دیگر، نبود اصلاحات ساختاری در سوریه، در سرعت بخشیدن به این اتفاقات بی تأثیر نبود. بشار اسد به دنبال این بود که اصلاحات ساختاری در سوریه رخ دهد که معروف به بهار دمشق در حوالی سال 2000 تا 2002 میلادی است. بشار اسد در لندن درس خوانده بود و مسائل مربوط به غرب، دموکراسی و آزادی‌ها را می‌دانست و نگاه جدیدی به سوریه داشت اما به دلیل اینکه نزدیک به 40 یا 50 سال پیش از رسیدن او به حکومت، نظام بعثی یک نظام مشت آهنین بود و افرادی که در ساختار نظام بعث وجود داشتند هیچ اصلاحاتی را نمی‌پذیرفتند، این عدم اصلاحات موجب انباشت خشونت در بین مخالفان و مردم شده بود و به همین دلیل اصلاحات جواب نداد. هنگامی که بلافاصله بشار اسد در همان دوره «بهار دمشق» به سمت اصلاحات حرکت می‌کند، می‌بیند اوضاع کشور از دستش در حال خارج شدن است و بعثی‌های قدیمی می‌گویند اگر بخواهی اصلاح کنی به طور کل نظام فرو می‌پاشد. مخالفان اصلا نمی‌خواستند بشار اسد و اساساً نظام بعثی باشد بنابراین به اصلاحات جواب مثبت ندادند. لذا عدم اصلاحات باعث شد سوریه به این سمت حرکت کند.

نظام بعثی نزدیک به 50 سال، یک نظام تک حزبی بود که نمی‌گذاشت حزب دیگری بر سر کار بیاید البته این اواخر مواردی بود که احزاب دیگر نیز برکار بیایند اما خیلی جدی نبود بلکه خیلی صوری و نمایشی بود. براین اساس نبود اصلاحات واقعی و ریشه‌ای یکی از دلایل سقوط دولت بشار اسد بود. 

اهمیت موقعیت ژئوپلیتیکی سوریه

ایکنا ـ با توجه به نگاه رهبر معظم انقلاب و تأکیدات همیشگی جمهوری اسلامی ایران به احترام به رأی و نظر مردم هر کشور در تعیین سرنوشت خود، رویکرد کلی ایران پس از این تحولات چگونه باید باشد؟ 

از همان ابتدای بحران در سوریه و حضور داعش، دو نظریه در ایران وجود داشت: 1- برویم و مقابل نیروهای در ابتدا مخالف مسلح و بعدها نیروهای داعش و جبهه‌النصره و گروه‌های اسلام‌گرایی که به آنها  اضافه شدند به مانند چیزی که در افغانستان اتفاق افتاد، بجنگیم. 2- نگاه دیگر این بود که براساس یک انتقال سیاسی، عمل کنیم و این نظام بماند اما انتخابات صورت بگیرد و قانون اساسی نگاشته شود. 

ایران هر دو نظریه را به پیش برد اما نکته اساسی این بود که بعد از تند شدن فضا و عدم شکل‌گیری اصلاحات ساختاری در سوریه، این کشور وارد جنگ شدند. این جنگ نزدیک به 8 سال طول کشید و پیروز آن هشت سال از نظر میدان، دولت سوریه بود که توانسته بود قسمت‌های زیادی از کشور را پس بگیرد.

اما در وضعیت کنونی نمی‌توانیم سوریه را به حال خود رها کنیم. سوریه موقعیت ژئوپلیتیکی خوبی دارد. منافع بزرگ ما در آنجا است و تنها متحد استراتژیک ما در میان کشورهای عربی سوریه است. البته یمن را نیز می‌توان در نظر گرفت اما متحد دولتی جمهوری اسلامی ایران سوریه بود. به همین دلیل باید به این سمت حرکت کنیم تا با مخالفان معتدل ارتباط داشته باشیم و حتی خط تماس با مخالفان مسلح نیز برقرار کنیم و تنش بین آنها را مدیریت کنیم. در این 10 سال چه بخواهیم و چه نخواهیم بین آنها جنگ رخ داده است و انباشت خشونت و کینه وجود دارد.

<div id="video-display-embed-code_3688788"><script type="text/JavaScript" src="https://iqna.ir/fa/news/play/embed/4253373/3688788?width=400&height=300"></script></div>

اکنون باید به این سمت برویم که بتوانیم این تنش‌ها را کنترل کنیم یعنی ابتدا با مخالفان معتدل ارتباط بگیریم و بعد با شاخه‌های ارتباطی خودمان در سوریه که در این 40 سال در میان شیعیان، دروزیان و حتی اهل تسنن بودند ارتباطات را تداوم دهیم و بعدها نیز با دولت آینده سوریه ارتباط بگیریم و از آن سطح تنش و تخاصم تا حدودی فصله بگیریم تا در تحولات بعدی سوریه که بسیار مهم است، نقش‌آفرینی داشته باشیم. 

گفت‌وگو از سمیرا انصاری

انتهای پیام