شناسهٔ خبر: 70201416 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: دیپلماسی‌ایرانی | لینک خبر

هشدار مذاکره راهبردی برای بقای ژئوپلیتیک

چه کسی سوریه را از دست داد؟

اسلام ذوالقدرپور در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: روند کنونی سیاستگذاری خارجی ایران و لجبازی سیاستگذاران ایران پیرامون مذاکره با امریکا در نهایت به وضعیتی منجر می‌شود که این سیاستگذاران باید در دفتر خاطرات خود به مانند پروفسور زبیگنیو برژینسکی یادداشت کنند که: چه کسی سوریه را از دست داد؟

صاحب‌خبر - دیپلماسی ایرانی: اشتراک گذاری سیاست‌ها و تاکتیک‌های سیاستگذاری عمومی یکی از جلوه‌های جهانی شدن هستند که از سوی قدرت‌های بزرگ نظام جهانی و دولت‌های واقع‌گرا مورد توجه قرار گرفته و با عنوان درس‌آموزی به یکی از اصول سیاستگذاری تبدیل شده است. جهانی شدن به سیاستگذاران کمک می‌کند تا به راحتی بتوانند از سیاست‌ها، ابزارها، دادها و... سایر دولت‌ها و سیاستگذاران برای طراحی، اجرا و تحقق اهداف خود بهره برده و با کم‌ترین میزان هزینه، بیشترین میزان سود را کسب کنند و حکمرانی مطلوب خود را نمایش دهند، بقای خویش را تضمین کنند. تضمین بقا که مهم‌ترین بنیان سیاستگذاری خارجی است، بقاطلبی ژئوپلیتیک و راهبردی را راز بقای هر بازیگر نظام جهانی قلمداد می‌کند و هر تحول نظام جهانی را رازی از بقا یا سرنگونی بازیگران یا یک نظام ژئوپلیتیک برمی‌شمرد و سیاستگذاران را به توجیه هر وسیله برای بقای خویش مجاز می‌داند. در چنین شرایطی است که بازیگر برای ادامه حیات و تضمین بقای ژئوپلیتیک خود مجاز است با رقیبان و دشمنان خود به مذاکره و تعامل کند و به معامله بپردازد. اکنون که اژدهای هزار سر تروریسم، شورش و جنگ سوریه از کمای چند ساله خود خارج شده و بار دیگر جنگ به زیان دولت مرکزی سوریه دنبال شده و سقوط دولت بشار اسد را نزدیک نشان می‌دهد، سیاستگذاران ایرانی باید متوجه باشند که برای حفظ سوریه به عنوان یکی از منابع قدرت ژئوپلیتیک ایران در منظقه و جهان، می‌توانند هر وسیله‌ای را برای حفظ توان راهبردی خود و حفظ نفوذ در سوریه توجیه کنند. توجیه پایان دولت بشار اسد، تقسیم منافع با سایر قدرت‌های بزرگ به‌خصوص مذاکره و تعامل با رقیب یا دشمنی مانند ایالات متحده امریکا، ترکیه و ... که خواهان منافع در سوریه هستند. یکم – از انقلاب ایران تا بهار غربی سوریه: حدود 46 سال پیش با فرار محمدرضا شاه، فروپاشی حکومت پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، یکی از دو ستون محکم امنیت خلیج فارس و منافع امریکا در آسیای جنوب غربی فرو ریخت و از بین رفت. انقلاب ایران در سال 57 موجب شد تا بسیاری از منافع امریکا در ایران و منطقه فوق استراتژیک خلیج فارس از دست برود. به این ترتیب تمامی طراحی و نظرات دولتمردان امریکایی پیرامون جزیره ثباتی که در قلب دریای مواج حوادث و هرج‌وهرج به عنوان متحد امریکا شکل گرفته بود به یک‌باره نقش بر آب شد. در همین زمینه پروفسور زبیگنیو برژینسکی Zbigniew Brzezinski، مشاور امنیت ملی دولت جیمی کارتر (1981-1977) در فصل دهم کتاب "قدرت و اصول، خاطرات برزینسکی" به عنوان سرنگونی شاه به بررسی علل و چگونگی فروپاشی نظام شاهنشاهی ایران می‌پردازد و در این زمینه یک جمله پر معنا را نقل می‌کند که: «چه کسی ایران را از دست داد؟» سوریه و مسایل آن برای ایران امروزی، همان حکم ایران برای امریکا در 46 سال قبل را دارد! به دنبال امواج سهمگین خیزش مردمی در منطقه به‌خصوص کشورهای عربی که به بهار عربی – اسلامی معروف شده است، از اواخر اسفند 1389 در سوریه نیز مردم در بعضی از شهرها به اعتراض علیه دولت بشار اسد پرداختند. این اعتراضات مردمی به سرعت به درگیری‌ مسلحانه و نظامی شدید بین ارتش سوریه و گروه‌هایی که خود را انقلابی می‌دانستند، تبدیل شد. با تشدید درگیری‌ها و تبدیل آن به جنگ داخلی سوریه و سپس گذار از جنگ داخلی به جنگ بین‌المللی بود که سوریه میدان ستیز قدرت‌های کوچک و بزرگ منطقه‌ای و جهانی شد و ایران یکی از اصلی‌ترین بازیگران این میدان شد که برای حفظ دولت بشار اسد و منافع راهبردی خود در سوریه، هزینه‌های بسیار هنگفتی داشت. در جنگ سوریه از همان نخسین روزها، کشورهای عربی مانند عربستان، امارات متحده عربی، قطر و اردن، کشورهای منطقه‌ای مانند ترکیه، اسرائیل و نیز دولت‌های غربی مانند ایالات متحده امریکا، انگلیس، فرانسه و... به اقدام علیه دولت سوریه مبادرت ورزیدند و با تمام توان مالی، اطلاعاتی و رسانه‌ای خود به گروه‌های مسلح ضد دولت سوریه، یاری رساندند. جنگ سوریه در نهایت با اعلام دولت ایران در نابودی داعش که یک اشتباه راهبردی از سوی سیاستگذاران ایران بود به بایگانی راهبردی رفت و سیاستگذاران ایرانی، تضعیف، عقب‌نشینی و کمای عملیات نظامی داعش و سایر جنگجویان منطقه‌ای را شکست داعش و پیروزی ایران اعلام کردند در حالی که این سازمان‌های جنگ‌طلب و تروریست به کما رفته و بازسازی خود را با کمک پدرخوانده‌های مانند اردوغان دنبال می‌کردند. در نهایت پس از یک دوره کمای خودخواسته گروه‌های تروریستی بود که با فراهم شدن شرایط زمانی و کمک و دستور پدرخوانده خود رجب طیب اردوغان، این سازمان‌های تروریستی از کما خارج شدند و در یک حمله برق‌آسا توانستند تا دروازه‌های دمشق پیشروی کنند و دولت بشار اسد را سرنگون کنند. دوستان سوریه کجا هستند؟ دوستان سوریه مانند حزب الله لبنان، حماس فلسطین، عراق، ایران، روسیه، چین و اغلب گروه‌های شیعی منطقه از ابتدا به ماهیت غربی و اسرائیلی حوادث مسلحانه سوریه آگاه بودند و به حمایت از دولت سوریه پرداختند و دولت‌های عربی منطقه مانند عربستان سعودی، امارات متحده عربی، قطر و نیز ترکیه بلندپرواز را بازیگران غرب در حوادث سوریه می‌دانند و به شدت به انتقاد از این مهره‌های امریکا در منطقه می‌پردازند. طوفان الاقصی و تهاجم شدید اسرائیل به غزه که با نابودی توان راهبردی گروه‌های فلسطینی همراه شد و تهاجم همه جانبه اسرائیل به لبنان و نابودی شبکه ارتباطی، فرماندهی و تسلیحاتی حزب الله لبنان سبب شد تا جهان مقاومت بر این دو منطقه تمرکز کند، بخشی بزرگی از توان عملیاتی و راهبردی خود را از دست بدهد و سوریه از دستورکار دوستانش خارج شود. آیا سیاستگذاران ایرانی در خواب بودند؟ با گذشت حدود 14 سال از آغاز حوادث سوریه و شکست جنگجویان در دور اول جنگ سوریه و محدود شدن آنها در مرزهای ترکیه و اردن که مانند کمای تروریست‌ها بود، دولت ایران و نهادهای مربوطه پس از اعلام شکست داعش (نامه 30 آبان 1396 سردار شهید قاسم سلیمانی به رهبر ایران) در حدود 7 سال اخیر نتوانستند پیرامون کاهش یا رفع بنیادین مشکلات دولت سوریه و تغییر روند حکمرانی یا تغییر حکمران این کشور برنامه‌ریزی کنند. وزارت امور خارجه ایران در قبال حوادث سوریه منفعل و ناکارامد نشان داد و برنامه‌ای برای تعامل منطقه‌ای با سایر بازیگران جنگ سوریه به خصوص ترکیه نداشت. سپاه پاسداران و نیروی قدس، تمام برنامه و اقدامات خود را بر حفظ دولت بشار اسد متمرکز کردند و راهکارهای جایگزین را طرح‌ریزی و آماده نکردند! دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی ایران در زمینه آینده نگری و مهار تهدیدات عیله منافع ایران در سوریه، دچار رکود شدند. سوریه که در زمان جنگ هشت ساله عراق (جهان) علیه ایران به کمک ایران پرداخت و همواره حامی ایران بوده است، طی چهار دهه اخیر به خط مقدم و خاکریز اول در راستای کسب، حفظ و نمایش قدرت ایران در منطقه و جهان تبدیل شده و بسیاری از سیاست‌های ایران از طریق سوریه و دولت متحد آن به اجرا درآمده، علاوه بر این سوریه به پایگاه اطلاعاتی و لجستیکی ایران در نمایش قدرت و توان راهبردی تبدیل و به حیات خلوت ایران مشهور بوده است. برای بقای ژئوپلیتیک ایران چه می‌کنید؟ واگذاری مطلق امور جهان مقاومت به‌ویژه سوریه به سپاه پاسداران که وسعت و پراکندگی عملیاتی آنان را به دنبال داشت با بروز تهاجم اسرائیل به لبنان سبب تمرکز و آشفتگی استراتژیک و تاکتیکی نیروی قدس سپاه شد و شرایط برای بیداری و خروج تروریسم از کما در سوریه فراهم شد. شرایطی که پیامد خواب و بیهوشی سیاستگذاران ایرانی در چند سال اخیر در مقابل سیاست‌ها و اقدامات عملی دولت ترکیه و دوستانش بوده است. در حالی که اغلب کشورهای اسلامی و عربی منطقه در پس پرده مخالفت با جنگ غزه و لبنان با اسرائیل تعامل داشتند و سیاست پاکسازی ژئوپلیتیک اسرائیل علیه جهان مقاومت به ویژه ایران را تأیید و تقویت می کنند، لجبازی ایران و اصرار بر عدم تعامل و مذاکره با ایالات متحده امریکا به قیمت از دست دادن منافع و توان راهبردی ایران در منظقه و نظام جهانی تمام شده است. مذاکره ایران با امریکا در مورد سوریه و آینده دولت بشار اسد می‌تواند نوعی تقسیم یا مبادله منافع و خاکریزها باشد که ایران با حفظ منافع و خاکریزهای اصلی خود، اسرائیل را مقابل دولت‌های هراسان ترکیه، عربستان، قطر، اردن و ... قرار دهد و بازی قدرت تغییر دهد. دولتمردان ایران ضمن بررسی تمامی ابعاد مسئله سوریه، ‌باید آمادگی اجرای هر گونه سیاست جدید و جایگزین برای حفظ نفوذ و منافع ایران در سوریه را داشته باشند. رویکرد جدیدی که می‌تواند از تاکتیک مذاکره مستقیم با امریکا استفاده کند، شکست‌های پیشین و هزینه‌های هنگفت چند دهه اخیر در سوریه را فراموش نکند و حفظ منافع حیاتی ایران به هر صورت ممکن و از هر مسیر و طریق ممکن را بخشی از سیاست جدید منطقه‌ای خود قرار دهند. سیاستگذاران ارشد ایران باید برای رهایی از نیرنگ دولت‌های منطقه به‌خصوص دولت اردوغان در ترکیه، بدل سیاست‌های آنان را طراحی و اجرا کنند. روند کنونی سیاستگذاری خارجی ایران و لجبازی سیاستگذاران ایران پیرامون مذاکره با امریکا در نهایت به وضعیتی منجر می‌شود که این سیاستگذاران باید در دفتر خاطرات خود به مانند پروفسور زبیگنیو برژینسکی یادداشت کنند که: چه کسی سوریه را از دست داد؟