به گزارش ایرنا، «تبیین» در شاخههای مختلفی کاربرد دارد اما کاربرد اصلی آن در امیدآفرینی است آن هم با بیان درست و سریع کارهایی که در دولت جمهوری اسلامی رقم میخورد.
تصور کنید؛ در یک استان تمامی مدیران تحت مدیریت نماینده عالی دولت به صورت شبانهروز تلاش میکنند تا وضعیت بهتری برای بهبود معیشت و زندگی مردم رقم بزنند. در حوزه آب و آبرسانی، برق و برقرسانی، مخابرات، راه و مسکن، فرهنگ و هنر و دهها حوزه دیگر، در همه این حوزهها پس از انقلاب اسلامی کارهای بینظیری انجام شده است اما اینها را آنطور که باید به مردم نگفتیم و توضیح ندادیم که مثلا ۴۰ سال قبل وضعیت راه و مسکن در استان هرمزگان و کشور چگونه بوده و الان در چه وضعیتی هستیم. قطعا در این روشنگری، روابط عمومی دستگاههای اجرایی نقش مهم و قابل توجهی دارد.
داریم از یک موضوع بسیار مهم و جدی سخن میگوییم؛ بعضا شاهد هستیم که حتی همین روابط عمومیها در بیان بسیاری از موضوعات که می تواند موجب نشاط و امید در جامعه بشود، دستانشان بسته است و درواقع به آنها میدان داده نمیشود یا اینکه برایشان محدودیتهای بیدلیلی ایجاد کردهاند!
روابط عمومی با ارتباطی که با رسانهها دارد میتواند علاوه بر بیان موفقیتها، صدای دولت و حاکمیت را به گوش مردم برساند و از آنطرف با تعامل خوبی که با اصحاب رسانه دارد، صدای مردم را به گوش مسوولان و کارگزاران برساند اما واقعا چرا به نقش کلیدی روابط عمومیها در جهاد تبیین، آنطور که باید توجه نشده است...
توجه کنیم؛ انقلاب اسلامی هم نتیجه «تبیین» گسترده و عمیقی بود که در جامعه ایران شکل گرفت. در آن زمان که روابط عمومی و رسانه در اختیار انقلابیها نبود، حضرت امام (ره) حقایق کشور و اسلام را تبیین میکردند و واقعیاتی را که در رژیم پهلوی اتفاق میافتاد را مورد روشنگری قرار میدادند و جوانان انقلابی هم سخنان امام را روی کاغذ مینوشتند، تکثیر میکردند و به دست مردم میرساندند.
بنابراین میتوان گفت که «تبیین» مبنای تفکر انقلاب اسلامی و امتداد آن است که در شرایط کنونی برای گسترده کردن آن در پهنه جغرافیایی ایران اسلامی انتظار میرود در نحوه کار و برخورد با روابط عمومی ها بازنگری کنیم.بنابراین میتوان گفت که «تبیین» مبنای تفکر انقلاب اسلامی و امتداد آن است که در شرایط کنونی برای گسترده کردن آن در پهنه جغرافیایی ایران اسلامی انتظار میرود در نحوه کار و برخورد با روابط عمومی ها بازنگری کنیم.
اهمیت کار روابط عمومی آنجا نمود پیدا می کند که قرار است دولت چهاردهم در حوزه اقتصاد خصوصا اقتصاد دریامحور و توسعه سواحل مکران دست به کارهای اساسی و زیربنایی بزند و در این عرصه نیاز دولت به پویایی روابط عمومیها بیش از گذشته احساس میشود.
مثلا در استان هرمزگان که هم خلیج فارس و هم بخشی از سواحل مَکُران و ۱۴ جزیره را در اختیار دارد، «اقتصاد دریامحور و توسعه سواحل» سهم بزرگی دارد و هرمزگان همانطور که پیشینیان از آن یاد کردهاند میتواند به عنوان بالهای توسعه ایران عزیز، نقشآفرینی کند.
کارکنان روابط عمومیهای ادارات ما گرچه بخاطر حضور در بسیاری از جلسات و برنامه ها و همچنین مطالعاتی که دارند، سیاست را بلدند اما سیاسی نیستند و تمرکز آنها بیشتر روی ارتباط با رسانهها به عنوان رکن سوم دموکراسی بوده و اگر بخواهیم اطلاعات درست و بموقعی در اختیار مردم قرار بگیرد باید به روابط عمومی ها میدان دهیم تا بتوانند با کمک رسانه ها و جراید، مردم را از آنچه در کشور رخ میدهد آگاه کنند تا نور امید در دلهای مردمان ایران زمین، فروزندهتر شود.
باور کنیم یا نکنیم، کارهایی در راستای ایجاد شغل و احیای منابع و ذخایر دریا در هرمزگان انجام شده است که بسیاری از مردم از آنها اطلاع ندارند، فقط کافی است سری به بازار ساحلی بزنیم و آنوقت هست که درمییابیم بسیاری از مردم حتی نمیدانند شهردار یا فرماندار بندرعباس چه کسی هست که بخواهند مطالبه گری کنند، چه برسد به اینکه در جریان تلاشهای کارگزاران باشند! شما به عنوان یک خبرنگار از مردم سوال کنید آیا خبر دارید چند زیستگاه مصنوعی برای حفظ و افزایش ذخایر دریا در آبهای هرمزگان رها شده است! قطعا معدود افرادی را پیدا میکنید که از این اتفاق خوشآیند خبر داشته باشند، اتفاقی که میتواند معیشت ساحلنشینان را بهبود ببخشد و بهرهبرداری آنها از دریا به عنوان مرکز برکت را دائمی کند.
یا اینکه روزانه چقدر محصول کشاورزی و صنعتی و فراورده نفتی و پالایشی از طریق بنادر هرمزگان به کشورهای جهان صادر میشود و چقدر به مصرف داخلی میرسد؟ اگر مردم از جزئیات آگاه باشند مسلما دشمن نمیتواند با ایجاد ابهام و دروغ پراکنی، دل مردم را خالی کرده و جامعه را منزوی کند، بنابراین و با توجه به موارد ذکر شده، نقش و جایگاه «جهاد تبیین» بیشتر نمایان میشود.
در این میان، ما یک پاشنه آشیل داریم و آن هم نگاه سیاسی به روابط عمومی ها است درصورتی که کارکنان روابط عمومیِ یک مجموعه پس از چند سال کار، تازه به رویکردها و نوع کارکردهای مجموعه خود و ارتباط با رسانهها مسلط میشوند و همینکه وقت ثمردهی روابط عمومی فرا میرسد، همزمان با تغییر مدیران ارشد، روابط عمومی هم دچار تغییر میشود! حالا تا نفرات بعدی بخواهند بر همه موضوعات تسلط پیدا کنند، رسانهها را بشناسند و وارد میدان تبیین شود، عمر دولت تمام شده و فقط مردم هستند که نسبت به عملکرد دستگاهها بیاطلاع بوده و درنهایت در دام شبکههای فارسی زبان خارجنشین میافتند. حالا شما خود بخواندید حدیث مفصل از این مجمل...
با تفاسیر بالا کار درست این است؛ مادامی که تخلف و کمکاری از سوی یک روابط عمومی و کارکنانش رخ نداده است، دست به ترکیبشان نزنیم چون آنها پس از سالها تازه در کار خود استاد شده اند و باید با تبیین درست، به کشور خدمت کنند و اینگونه نباشد که هر چند سال یک بار برگردیم و نقطه سر خط...
مثالی دیگر؛ رییس جمهور پزشکیان 20 آبانماه امسال چهار دستور مهم برای توسعه منطقه مَکُران صادر کرد. «تقویت اقتصادهای بومی منطقه»، «تامین زیرساختهای لازم در حوزه انرژی با تکیه بر انرژیهای تجدیدپذیر»، «تسریع در تکمیل کریدورهای مواصلاتی منطقه با همکاری شرکای بینالمللی» و «جذب و متمرکز کردن سرمایهگذاری داخلی و خارجی در مکران» ازجمله دستورات رییس جمهور هستند که دستگاههای مختلف وظایفی در راستای تحقق این موضوعات دارند و در این راستا دست به اقداماتی میزنند. خب، اینجا وقت هنرنمایی، خلاقیت و ابتکارعمل روابطعمومی است تا به صورت مستمر و شفاف از طریق رسانهها، مردم را درخصوص اقدامات انجام شده، آگاه کند. روابط عمومی چنین جایگاه مهمی در آگاهسازی، امیدآفرینی و ایجاد نشاط دارد. « آن دورانی که وظیفه روابط عمومی صرفا به نصب بنر خوشامدگویی و خیرمقدم ختم میشد، سالهاست که منسوخ شده است و مدیران ما باید این واقعیت را بپذیرند»
«جهاد تبیین» به افراد کارکشته، کارآزموده و تلاشگر نیاز دارد. روابط عمومی جای ژست گرفتن و ریاستبازی نیست بلکه جای افراد پختهای است که رسانه را خوب بشناسند و با کمک فعالان رسانهای که دل در گرو پیشرفت کشور دارند، روشنگری را فارغ از مباحث جناحی در بین آحاد جامعه فراگیر کنند. بنابراین آموزش کاربردیِ ضمن خدمت برای کارکنان روابطعمومیها یک ضرورت فوقالعاده مهم به شمار میرود.
اکنون که در ابتدای گام دوم انقلاب هستیم میطلبد مدیران نیز با اشراف به این موضوعات، به روابط عمومیهای خود میدان بدهند یعنی هم حمایت مالی بکنند و هم اینکه دست آنها را برای تعامل با رسانهها باز بگذارند.
نویسنده به عنوان فردی که بیش از یک دهه کار رسانهایِ میدانی انجام داده است، میگوید: متاسفانه در ادوار مختلف شاهد بودیم و بعضا هوز هم میبینیم که شخصی دارای مدرک دکتری ارتباطات است اما بدیهیات رسانه و روابط عمومی را نمیداند! خب شک نکنید چنین فردی نه تنها نمیتواند تبیین کند بلکه آن دستگاه اجرایی را به چنان پرتگاهی سوق میدهد که نجات آن، نیروی مضاعفی را از دولت میگیرد.
از طرفی بعضا افرادی هم که خوشذوق هستند و براساس تجربه و تحقیق، رسانهشناسی و کار در روابط عمومی را فراگرفتهاند کنار گذاشته شدهاند که قطعا در دولت وفاق یکی از مباحث مورد توجه؛ ساماندهی روابط عمومیها و میدان دادن به آنها است و امید میرود دیگر شاهد نباشیم در یک دستگاه «نوع تعامل با رسانهها و ارتباط با مردم، لَنگ بزند.»
ختم کلام؛ تحقق «جهاد تبیین» به این بستگی دارد که ما به معنای واقعی کلمه درک کرده باشیم؛ در وسط یک جنگ رسانهای و تبیینیِ تمام عیار هستیم.