شناسهٔ خبر: 70191411 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: خبرآنلاین | لینک خبر

برای پزشکیان، اقتصاد مهمتر است یا فرهنگ؟ / اولویت‌های فرهنگی می‌توانند شرایط اقتصادی را موثر بهبود بخشند؟

شاید اگر همین امروز از اکثریت شهروندان ایران، به‌ویژه در این بزنگاه سختِ تحریم و تورم بپرسی که اولویت دولت چهاردهم باید فرهنگی باشد یا اقتصادی، با سرعت و صراحت بگویند که اقتصادی.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرآنلاین، روزنامه اعتماد نوشت: از آنجایی که عامه مردم معمولا اولویت را به مسائلی می‌دهند که اثرات فوری و قابل‌اندازه‌گیری بر زندگی‌شان داشته باشد، برای این پاسخ خود حتما دلیل خواهند آورد که وقتی نیازهای اساسی نظیر غذا، مسکن و بهداشت تأمین نشود، پرداختن به موضوعات فرهنگی مبنا و معنایی ندارد.

آنها همچنین استدلال خواهند کرد که اقتصاد اساس زندگی است و با جیب خالی و سفره خیالی فرصتی برای توجه به مسائل فرهنگی باقی نمی‌ماند.

چنین دیدگاه فراگیری نشان می‌دهد که برای بسیاری، اولویتِ اقتصاد بر فرهنگ نه یک انتخاب نظری، بلکه ضرورتی ناشی از دغدغه‌های ملموس روزمره و شرایط ناگزیر زندگی است. البته ممکن است در این بین اقلیتی هم پیدا شوند که فرهنگ را مهم‌تر از اقتصاد بدانند و در تأیید دیدگاه خود دلیل بیاورند که اول باید فرهنگ درست بشود تا اقتصاد هم شکوفا شود. به عقیده این گروه اخیر، اگر مردم یاد بگیرند که درست کار کنند، حقوق یکدیگر را به رسمیت بشناسند و به فکر پیشرفت جامعه باشند، خیلی از مشکلات اقتصادی خودبه‌خود حل می‌شود.

فارغ از مباحث نظری و میان‌رشته‌ای اقتصاد و فرهنگ، ممکن است این پرسش برای برخی مطرح شود که چرا با وجود تأکید مفرط بر اهمیت اقتصاد در زندگی روزمره، واژه فرهنگ همچنان حضوری پررنگ در ادبیات رسمی و غیررسمی دارد؟ به‌طوری‌که هرگاه مشکلات حاد یا مزمنی با پیامدهای سنگین بروز می‌کنند، فرهنگ به بخشی از راه‌حل تبدیل می‌شود. از فرهنگ مصرف دارو و استفاده از انرژی گرفته تا فرهنگ رانندگی، مدارا، مدیریت کشور، آپارتمان‌نشینی و حتی برخورد با محیط‌زیست، همواره این مفهوم در کنار مسائل مطرح و به‌نوعی گره‌گشای بسیاری از مشکلات قلمداد می‌گردد. 

به عبارت دیگر، این پرسش همچنان به قوت خود باقی است که چگونه کشور ما، به‌ویژه در دو دهه اخیر، و به‌طور خاص در دولت‌های نهم و دهم، با وجود درآمدهای بی‌سابقه نفتی، چنان شتاب‌زده در مسیر شعارهای اقتصادی گام برداشت و در نهایت، به چنین وضعیت دشواری گرفتار شد؟

پاسخ این پرسش را به‌طور حتم باید در رابطه ژرف‌ساختی فرهنگ و اقتصاد جست‌وجو کرد. فرهنگ دراغلب منابع به‌ عنوان مجموعه‌ای از باورها، ارزش‌ها، دانش‌ها، رفتارها، عادت‌ها و نمادهای مشترک در میان یک گروه انسانی تعریف می‌شود که چارچوبی برای تعاملات انسانی و حل منازعات فراهم می‌کند. از اقتصاد نیز به عنوان نظامی از تولید، توزیع و مصرف منابع مادی سخن به میان می‌آید که هدف اصلی آن تأمین نیازهای انسانی و بهبود سطح زندگی افراد از طریق بهره‌برداری بهینه از منابع است.

بنا بر همین تعاریف ساده، فرهنگ و اقتصاد در تعامل دائمی با یکدیگرند و اقتصاد، اثر مستقیم و ملموسی بر کیفیت زندگی افراد دارد و فرهنگ می‌تواند جهت‌دهنده اقتصاد باشد و رشد اقتصادی را به شکلی  انسانی  و  پایدار پیش  ببرد. 

 با این مقدمه، وقتی به مجموع اقدامات صد روز گذشته دولت دکتر پزشکیان نگاهی عمودی می‌اندازیم،آنچه بیش از همه خودنمایی می‌کند ظاهرا تلاش برای اعمال برخی تغییرات ساختاری و فرهنگی است تا ایرادِ یک سری وعده‌های اقتصادی شتاب‌زده و شعاری.

حتی همین حرف‌های صمیمانه و خودمانی رییس‌جمهور تحصیلکرده هم حکایت از یک رویکرد فرهنگی به حل مسائل با مختصات ویژه خود دارد. به‌طوری‌که ارجاع مکرر به آموزه‌های دینی و تلاش برای ترجمان آنها به واقعیت‌های امروز جامعه را نیز باید بخشی از همین رویکرد فرهنگی فراگیر قلمداد کرد، نه صرفا نوعی تظاهر و تجاهر به وعظ و اندرزهای مذهبی.

این رویکرد ما را خواسته و ناخواسته به سمت همان پرسش اساسی سوق می‌دهد و آن اینکه اولویت دولت پزشکیان فرهنگ است یا اقتصاد؟ پاسخ به این پرسش، اگرچه به نظر ساده، اما در بطن خود پیچیدگی‌هایی دارد که نیازمند بازنگری دقیق‌تری است.

دولت چهاردهم اگرچه در ابتدا بر بنیاد وعده‌های سیاسی و اقتصادی پا به عرصه قدرت گذاشت، اما در عمل، تاکید زیادی بر راهبردهای فرهنگی دارد. رویکرد پزشکیان در این مقطع نه صریحا، که به‌ طور ضمنی، پیوندی میان تحولات اقتصادی و فرهنگی برقرار می‌کند. با این میان‌روشی، گویا دولت قصد دارد از عرصه فرهنگ نه به عنوان یک ابزارِ جانبی، بلکه به عنوان سنگ بنای تحولات اقتصادی استفاده کند.

این رویکرد فرهنگی که بیشتر از شعارهای اقتصادی و وعده‌های مالی خودنمایی می‌کند، احتمالا ریشه در درک عمیق‌تری از چالش‌های جامعه ایران دارد و به جای اینکه از سیاست‌های اقتصادی صرف برای حل بحران‌های کشور بهره ببرد، با تأکید بر اصلاحات فرهنگی، به دنبال تغییراتی است که در نهایت به تقویت زیرساخت‌های اجتماعی و اخلاقی جامعه بینجامد. در بازگشت به ادبیات همیشگی پزشکیان، می‌توان دریافت که وی اعتقاد دارد که اصلاحات اجتماعی و فرهنگی پیش‌نیاز هرگونه پیشرفت اقتصادی است.

به همین دلیل هم هست که می‌بینیم بیشتر صحبت‌های او حول محور وفاق، همبستگی اجتماعی، احترام به باورهای دینی و بازتعریف معنای رشد در جامعه است. در این میان، پرسشی که همچنان بی‌پاسخ می‌ماند، این است که آیا در دورانی که جامعه ایران با مشکلات اقتصادی چشمگیری روبه‌رو است، اولویت‌های فرهنگی می‌توانند به‌طور موثری شرایط اقتصادی را بهبود بخشند؟ در بازگشت به تجارب جهانی دوران مدرن می‌توان به این نتیجه رسید که اولویت بخشیدن به اقتصاد معمولا تاثیر بیشتری بر جوامع پیشرفته داشته و در آنها رشد اقتصادی، رفاه عمومی و کارآمدی سیستم‌های مالی را به همراه آورده است. با این حال در همین جوامع، اولویت‌های فرهنگی نیز در برخی مقاطع و شرایط خاص، اهمیت یافته‌اند. به‌ویژه در زمانی که رویکردهای فرهنگی برای ترویج هویت ملی، انسجام اجتماعی و تثبیت ارزش‌های مشترک ضروری به نظر رسیده‌اند. 

23302