جوان آنلاین: عصر روز شنبه هفدهم آذر، ساکنان ساختمان مسکونی در منطقه پیروزی تهران با شنیدن صدای شلیک گلولهای سراسیمه از خانههایشان بیرون آمدند. ساکنان ساختمان همزمان صدای فریادهای دلخراش زن جوان همسایه هم به گوششان رسید که مدام فریاد میزد «پدرم کشته شد». همسایهها وقتی وارد خانه زن جوان شدند با جسد خونین مرد میانسالی روبهرو شدند که روی کاناپه افتاده و خون بدنش آنجا را رنگین کردهبود.
جهیزیه خونین
اهالی ساختمان با دیدن جسد خونین مرد میانسال، حادثه را به پلیس خبر دادند و مأموران پلیس هم لحظاتی بعد به قتلگاه مرد میانسال اعزام شدند. سپس با اعلام این خبر، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل تحقیقات خود را آغاز کردند.
تیم جنایی روی کاناپهای داخل پذیرایی با جسد مرد ۵۵ سالهای به نام احمد روبهرو شدند که با شلیک گلولهای به سرش به قتل رسیدهبود. بررسیها نشان داد قاتل داماد ۳۱ ساله مقتول به نام سهراب است که ساعتی قبل در درگیری پدرزنش را با شلیک گلوله کلت کمری به قتل میرساند و به سرعت از محل فرار میکند. همچنین مشخص شد قاتل و همسرش با هم اختلاف داشتهاند و ساعتی قبل مقتول همراه دخترش به خانه او میآید و قصد داشته جهیزیه دخترش را به خانه خودشان منتقل کند که به قتل میرسد.
دختر مقتول در حالی که وضعیت جسمی و روحی مناسبی نداشت، به مأموران گفت: «مدتی است با شوهرم اختلاف دارم. او دست بزن دارد و همیشه و به هر بهانهای مرا کتک میزد، به همین دلیل تصمیم گرفتم از او جدا شوم. ما قرار بود توافقی از هم جدا شویم و ساعتی قبل پسر سه سالهام را خانه پدریام گذاشتم و همراه پدرم به خانهمان آمدیم تا جهیزیهام را با خودم ببرم. وقتی وارد خانهمان شدیم، شوهرم که قبلاً توافق کردهبود جهیزیه را با خودم ببرم، مخالفت کرد و اجازه نمیداد جهیزیه را بیرون ببریم. من عصبانی شدم و به داخل یکی از اتاقها رفتم و پدرم با شوهرم در پذیرایی تنها بودند که ناگهان صدای شلیک تیری به گوشم رسید. سراسیمه از اتاق بیرون آمدم و دیدم شوهرم اسلحهای در دست دارد و پدرم خونین روی کاناپه افتادهاست. شروع به داد و فریاد کردم و شوهرم فرار کرد.»
بازداشت
در ادامه تحقیقات از همسایهها هم مشخص شد داماد خانواده پس از شلیک گلوله در حالی که اسلحه کمری همراه داشته به سرعت سوار موتورسیکلتش شده و از محل فرار کردهاست.
با به دست آمدن این اطلاعات، سهراب به عنوان قاتل تحت تعقیب قرار گرفت و جسد مقتول هم برای انجام آزمایشهای لازم به پزشکی قانونی منتقل شد.
بررسیهای فنی مأموران نشان داد قاتل فراری ابتدا به طرف شرق تهران و جاجرود فرار کردهاست، اما دوباره به تهران بازگشته و اینبار به سمت غرب و جاده ساوه گریختهاست. مأموران جستوجو برای دستگیری قاتل فراری را ادامه دادند و موفق شدند متهم را در مخفیگاهش در جاده ساوه به همدان دستگیر کنند.
متهم صبح دیروز برای بازجویی به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد و با اظهار پشیمانی به قتل پدرزنش اعتراف کرد. وی پس از اعتراف برای تحقیقات بیشتر به دستور بازپرس جنایی در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.
گفتوگو با متهم/ پشیمانی
متهم در بازجوییها ادعا کرد لحظه حادثه میخواستم به هر طریقی شده مانع بردن جهیزیه همسرم شوم تا زندگی مشترکمان به هم نخورد، اما اشتباه کردم و مرتکب قتل شدم و الان هم پشیمان هستم.
سهراب با همسرت چه مشکلی داشتی؟
من عاشق او بودم و خیلی هم دوستش داشتم. ۱۱ سال قبل با او آشنا شدم و حدود هفت سال قبل پس از چهار سال آشنایی با هم ازدواج کردیم. فکر میکردیم زوج خوشبختی هستیم که زندگیمان را عاشقانه شروع کردیم، اما کمکم با هم اختلاف پیدا کردیم.
چه اختلافی؟
من از دوران نوجوانی وضعیت روحی - روانی خوبی نداشتم و قرص مصرف میکردم و از طرفی هم خیلی زود عصبانی میشدم. حتی مشکل روحی - روانی من تا جایی پیش رفت که الان کارت قرمز دارم و به همین دلیل هم به سربازی نرفتم. وقتی عصبانی و با همسرم درگیر میشدم، متوجه نبودم دست روی او دراز میکردم و کتکش میزدم، اما دوستش داشتم و به همین دلیل راضی نبودم او را طلاق بدهم.
همسرت درخواست طلاق دادهبود؟
بله، پیشنهاد داد به صورت توافقی از هم جدا شویم.
چه زمانی پیشنهاد داد؟
اختلاف احساسی ما از سه ماه قبل شروع شد و یکی، دو هفته قبل هم به اوج خود رسید و همسرم از خانه قهر کرد و به خانه پدرش رفت و پس از این پیشنهاد داد از هم جدا شویم.
چرا یک هفته قبل اختلاف شما به اوج خودش رسید؟
گفتم که من عصبانی میشدم و او را کتک میزدم. فکر کنم چند هفته قبل بود و من سر کار بودم که همسرم با من تماس گرفت و گفت با ماشین تصادف کردهاست. او خودرو را از پارکینگ خانه بیرون آورده بود تا به خانه پدرش برود که با خودروی دیگری تصادف کرد و از من کمک خواست. وقتی به محل تصادف رسیدم، عصبانی شدم و او را کتک زدم و به او گفتم چرا ماشین را برداشتی و خسارت زدی. پس از این همسرم قهر کرد و به خانه پدرش رفت. البته از قبل هم تصمیم به جدایی گرفته بود، اما این بار تصمیمش جدی شد.
بعد چه شد؟
بعد پیغام داد که به صورت توافقی جدا شویم. حتی به من گفت حضانت پسر سه سالهمان را هم به من میدهد و فقط او را طلاق دهم.
چرا پدرش را به قتل رساندی؟
او در زندگی ما دخالت و از دخترش حمایت میکرد، اما من انتظار داشتم او را از طلاق منصرف کند و به همین دلیل از پشتیبانی او عصبانی بودم.
درباره روز حادثه توضیح بده؟
روز حادثه همراه همسرم به خانه آمدند تا جهیزیه را با خودشان ببرند. من تلاش کردم آنها را منصرف کنم، اما فایدهای نداشت و همسرم قهر کرد و به اتاقی رفت و پدرزنم با من در پذیرایی بود. وقتی از او خواستم همسرم را راضی کند به خاطر فرزندمان با من بماند، گفت نه به زودی طلاقش را میگیرم تا با مردی بهتر از تو ازدواج کند. وقتی این حرف را شنیدم، عصبانی شدم و کلت کمری که از قبل داشتم، از جیبم بیرون آوردم و به طرفش شلیک کردم.
کلت کمری را برای قتل پدرزنت خریده بودی؟
نه. من قهوهخانه دارم و با افراد زیادی در ارتباط هستم. مدتی قبل با چند مرد شرور دعوا کردم و این اسلحه را برای دفاع از خودم خریدم، اما روز حادثه برداشتم برای اینکه پدرزنم را بترسانم، اما او را کشتم.
بعد چه کار کردی؟
وقتی شلیک کردم، همسرم از اتاق بیرون آمد و من هم به سرعت از خانه فرار کردم. ابتدا به جاده جاجرود رفتم و اسلحه را در آنجا انداختم و بعد به جاده ساوه رفتم که خانه یکی از دوستانم بود، اما برادرم تماس گرفت و از من خواست به تهران برگردم و خودم را معرفی کنم و من هم برگشتم و خودم را به اداره پلیس معرفی کردم.