شناسهٔ خبر: 70136802 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه صبح‌نو | لینک خبر

صبح نو به بررسی گزینه های ریاست سازمان اوج پرداخته است

در انتظار رییس

صاحب‌خبر -


محمدامین نجفیان/ سازمان فرهنگی و رسانه‌ای اوج در سال 1390 با هدف ارتقای گفتمان انقلاب اسلامی و تولید آثار هنری با رویکردی متفاوت فعالیت خود را آغاز کرد. این سازمان در سال‌های اخیر با تکیه بر پشتیبانی از هنرمندان جوان و تولید آثار شاخص در سینما، مستند، انیمیشن و موسیقی، در فرهنگ‌سازی و معرفی ارزش‌های اسلامی-ایرانی نقش ایفا کرده است. حال پس از کناره‌گیری احسان محمدحسنی از ریاست اوج، گمانه‌زنی‌ها درباره جانشین او آغاز شده است. گزینه‌های مطرح برای رهبری این سازمان به چشم می‌خورند که هر یک با سوابق و رویکردهای خاص خود، می‌توانند مسیری متفاوت را برای اوج رقم بزنند.
گفتمان انقلاب اسلامی از زبان هنر
سازمان فرهنگی و رسانه‌ای اوج در بهار سال 1390 با هدف ترویج و تثبیت گفتمان انقلاب اسلامی فعالیت خود را آغاز کرد. این سازمان به‌عنوان یکی از نهادهای فرهنگی برجسته، مأموریت خود را بر محور تولید آثار رسانه‌ای متنوع و اثرگذار در حوزه‌های مختلف هنری از جمله سینما، مستند، انیمیشن و موسیقی متمرکز کرده است. اوج با شعار تقویت هویت ملی و مذهبی و توجه به ارزش‌های ایرانی-اسلامی، در مسیر خلق آثاری قرار گرفته که بتواند روایت‌هایی متفاوت از موضوعات تاریخی، سیاسی و اجتماعی ارائه دهد.
یکی از رویکردهای کلیدی سازمان اوج، شناسایی و حمایت از استعدادهای جوان در عرصه‌های هنری و رسانه‌ای بوده است. این سازمان بستری فراهم کرده تا فیلمسازان و هنرمندان با دغدغه‌های مشترک بتوانند آثار خود را در چارچوب اهداف انقلاب اسلامی تولید کنند. از این منظر، اوج نه‌تنها تولیدکننده، بلکه شتاب‌دهنده پروژه‌های فرهنگی محسوب می‌شود. همکاری با کارگردان‌های جوانی چون محمدحسین مهدویان (فیلم «ایستاده در غبار») و استفاده از استعدادهای نوظهور، به این سازمان جایگاه مهمی در کشف و پرورش نیروهای هنری بخشیده است.
سازمان اوج توانسته است در طول فعالیت خود آثار شاخصی را تولید کند که در جشنواره‌های داخلی و خارجی مورد توجه قرار گرفته‌اند. علاوه بر فیلم «ایستاده در غبار» که داستانی از زندگی حاج احمد متوسلیان بود، فیلم‌های «تنگه ابوقریب» به کارگردانی بهرام توکلی (روایتی از دفاع مقدس) و همچنین «به وقت شام» ساخته ابراهیم حاتمی‌کیا (بازنمایی مبارزه با داعش) نمونه‌هایی از تولیدات اوج هستند که هم از نظر فنی و هم محتوایی تأثیرگذار بوده‌اند. این آثار نه‌تنها به ارتقای کیفی سینمای ایران کمک کرده‌اند، بلکه گفتمان انقلاب اسلامی را با زبانی هنری و داستان‌گو به مخاطبان داخلی و بین‌المللی منتقل کرده‌اند.
سازمان اوج، علاوه بر تولیدات سینمایی، در حوزه‌هایی چون مستندسازی، انیمیشن‌سازی و موسیقی نیز فعالیت‌های قابل‌توجهی داشته است. این سازمان با استفاده از ظرفیت‌های هنری و تکنولوژیکی، توانسته است آثار خلاقانه‌ای را به جامعه فرهنگی ایران ارائه دهد که مستندها و انیمیشن‌های تحسین‌شده از نمونه‌های قابل‌توجه این بخش به‌شمار می‌روند. اوج همچنین با رویکردی هوشمندانه در انتخاب موضوعات و همکاری با هنرمندان متعهد، نقش مهمی در ایجاد یک جریان فرهنگی انقلابی ایفا کرده است.
با وجود موفقیت‌های اوج، این سازمان همواره با نقدهایی نیز مواجه بوده است. برخی معتقدند وابستگی آن به منابع مالی دولتی و تمرکز زیاد بر موضوعات سیاسی، باعث محدود شدن دامنه آثار تولیدی شده است. بااین‌حال، رویکرد اوج در تقویت سینمای ارزشی و پر کردن خلأهای محتوایی در رسانه‌های فرهنگی، جایگاه این سازمان را به‌عنوان یکی از محورهای اصلی تولیدات انقلابی در ایران تثبیت کرده است. به‌هرحال، اوج توانسته است به یکی از پیشروترین نهادهای فرهنگی در کشور تبدیل شود که تأثیرگذاری آن فراتر از مرزهای ایران نیز رفته و توانسته است تصویری متفاوت از سینمای ایران را به مخاطبان جهانی ارائه دهد.
 
دوران مدیریت احسان محمدحسنی
احسان محمدحسنی از بنیان‌گذاران و رئیس سابق سازمان فرهنگی رسانه‌ای اوج، به مدت حدودا پانزده سال در رأس مدیریت این نهاد فرهنگی حضور داشت. اوج با هدایت و چشم‌انداز محمدحسنی توانست به یکی از تأثیرگذارترین نهادهای فرهنگی در ایران تبدیل شود. محمدحسنی با رویکردی جسورانه، مأموریت اصلی اوج را در حمایت از تولیدات هنری بزرگ‌مقیاس و تمرکز بر گفتمان انقلاب اسلامی تعریف کرد. وی به‌عنوان مدیری که به شدت بر اصول ارزشی پایبند بود، بر همکاری با کارگردان‌ها و هنرمندانی تأکید داشت که به ایدئولوژی این سازمان نزدیک باشند.
محمدحسنی در دوران مدیریت خود، سرمایه‌گذاری‌های گسترده‌ای در پروژه‌های پرهزینه انجام داد و سازمان اوج را به یکی از تولیدکنندگان اصلی آثار هنری و سینمایی در کشور تبدیل کرد و فیلم‌های شاخص پرتعدادی در دوران مدیریت او تولید شدند که این آثار نه‌تنها از نظر فنی و تولیدی در سطح بالایی قرار داشتند، بلکه موفقیت‌های ملی و بین‌المللی را نیز به همراه آوردند. محمدحسنی در این مسیر با هنرمندانی چون ابراهیم حاتمی‌کیا، بهرام توکلی و محمدحسین مهدویان همکاری کرد که هرکدام نقش مهمی در ارتقای سطح کیفی سینمای اوج ایفا کردند.
مدیریت محمدحسنی گرچه به تولید آثار موفقی منجر شد؛ اما خالی از حاشیه نبود. منتقدان، رویکرد وی را گاه بیش‌ازحد شعاری و متمرکز بر تولید آثاری دانسته‌اند که به‌ جای عمق محتوایی، به جنبه‌های نمایشی و پیام‌رسانی مستقیم متکی بودند. برخی از فیلم‌های تولید شده در دوران او با نقدهایی درباره زیاده‌روی در بیان پیام‌های سیاسی و اجتماعی مواجه شدند که گاه از جذابیت سینمایی اثر کاست. بااین‌حال، این انتقادات نتوانست جایگاه اوج را به‌عنوان یک بازیگر جدی در فضای فرهنگی ایران متزلزل کند.
یکی از چالش‌های دوران مدیریت محمدحسنی، وابستگی اوج به بودجه‌های نهادی و حمایت‌های دولتی بود که گاه استقلال محتوایی تولیدات این سازمان را زیر سوال می‌برد. بااین‌حال، محمدحسنی توانست سازمان اوج را به یک گلوگاه فرهنگی و رسانه‌ای پویا تبدیل کند که در طیف گسترده‌ای از عرصه‌ها، از مستند و موسیقی گرفته تا سینما و انیمیشن، فعال باشد. عملکرد او در مدیریت منابع انسانی و ایجاد شبکه‌ای از هنرمندان و متخصصان جوان نیز از نکات مثبت دوران مدیریتش به‌شمار می‌آید.
دوران مدیریت احسان محمدحسنی در سازمان اوج، دوره‌ای پرجنب‌وجوش و تأثیرگذار بود که با تولید آثار بزرگ و پیشرفت‌های قابل‌توجهی در گفتمان فرهنگی همراه شد. هرچند نگاه وی به تولید محتوا گاه مورد نقد قرار گرفت؛ اما تأثیرات مثبت او بر جایگاه و روند اوج در سینمای ایران غیرقابل انکار است.
 
آغاز گمانه‌زنی‌ها
با اعلام کناره‌گیری احسان محمدحسنی از ریاست سازمان فرهنگی رسانه‌ای اوج، فضای رسانه‌ای و فرهنگی کشور پر از حدس و گمان درباره جانشین او شده است. سازمان اوج به دلیل جایگاه ویژه‌اش در تولید آثار هنری و سینمایی و نقش مهمش در شکل‌دهی به گفتمان فرهنگی، به یک پایگاه مهم در حوزه رسانه و هنر ایران تبدیل شده است. بنابراین، تصمیم‌گیری درباره رهبری جدید این سازمان تأثیر قابل‌توجهی بر مسیر آینده آن خواهد داشت.
از میان اسامی مختلفی که برای این جایگاه مطرح شده‌اند، 6 چهره برجسته‌تر هستند که هر کدام با سوابق مدیریتی و فعالیت‌هایشان در عرصه فرهنگ و هنر شناخته می‌شوند. این افراد، محمد خزاعی (رئیس سابق سازمان سینمایی)، جواد رمضان‌نژاد (مدیر سابق شبکه‌های پنج و افق و رئیس سابق سیمافیلم)، مجتبی امینی (تهیه‌کننده پرکار سال‌های اخیر که اغلب با سریال «گاندو» شناخته می‌شود و سابقه مدیریت مؤسسه شهید آوینی و همچنین سرپرستی معاونت فرهنگی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران را هم در کارنامه دارد)، علی فروغی (مدیر فعلی شبکه سه) سید محمد هاشمی (جانشین وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی سابق) و محسن دریالعل (مدیر مرکز فیلم و سریال سازمان هنری رسانه‌ای اوج) هستند.
هر کدام از این گزینه‌ها نه‌تنها دستاوردها و نقاط قوتی دارند، بلکه نقدها و چالش‌هایی نیز در پرونده کاری خود دارند. بحث درباره این 6 نامزد اصلی، از یک‌سو به تحلیل دیدگاه‌های مدیریتی آنان و از سوی دیگر به تأثیر احتمالی انتخاب هر یک بر روند فعالیت‌های اوج معطوف است. این 6 چهره، با توجه به سوابق متنوعی که در حوزه‌های سینما، تلویزیون و مدیریت فرهنگی دارند، هر کدام می‌توانند سازمان اوج را به سمت‌وسوی متفاوتی هدایت کنند. ازاین‌رو، انتخاب نهایی از میان این افراد، نه‌تنها برای آینده اوج، بلکه برای جریان فرهنگی کشور نیز اهمیت کلیدی خواهد داشت.
 
محمد خزاعی: انتخابی محافظه‌کارانه برای ریاست اوج
محمد خزاعی، رئیس سابق سازمان سینمایی یکی از گزینه‌های مهم و قابل‌توجه برای ریاست سازمان اوج به‌شمار می‌رود. سوابق او در تهیه‌کنندگی آثار بحث‌برانگیزی مانند «قلاده‌های طلا» نشان‌دهنده توانایی او در مدیریت پروژه‌های کلان با محوریت موضوعات استراتژیک و ایدئولوژیک است. خزاعی به‌عنوان یک مدیر فرهنگی، تسلط خوبی بر سیاست‌گذاری در عرصه هنر و سینما دارد و ارتباط نزدیک او با نهادهای دولتی به‌ویژه در حمایت از سینمای انقلاب، از جمله ویژگی‌هایی است که می‌تواند او را در مدیریت سازمان اوج موفق کند.
 تجربه خزاعی در تولید آثار ایدئولوژیک و هم‌راستا با اهداف فرهنگی کشور، احتمالا در صورت انتخاب، خط مشی کلان سازمان اوج را تقویت خواهد کرد.
خزاعی با تجربه‌ای وسیع در مدیریت بودجه‌های کلان و اجرای پروژه‌های استراتژیک، می‌تواند استمرار سیاست‌های احسان محمدحسنی را در اوج تضمین کند. حضور او احتمالا باعث افزایش تولیدات هدفمند در حوزه سینما و هنرهای رسانه‌ای خواهد شد. توانایی او در تعامل با ساختارهای دولتی و تأمین بودجه از منابع رسمی، تضمین‌کننده منابع مالی پایدار برای سازمان اوج خواهد بود.
بااین‌حال، مدیریت خزاعی با انتقادهایی نیز همراه بوده است. تمرکز بیش‌ازحد بر موضوعات خاص و رویکرد تک‌بعدی در تولیدات، یکی از نگرانی‌های اصلی در مورد ریاست احتمالی او بر اوج است. بسیاری از آثار تولیدی او به دلیل تأکید زیاد بر روایت‌های یک‌طرفه و استفاده مستقیم از شعارهای ایدئولوژیک، نتوانسته‌اند با طیف گسترده‌ای از مخاطبان ارتباط برقرار کنند.
وابستگی شدید به بودجه‌های دولتی و عدم توجه کافی به پتانسیل سینمای مستقل و خصوصی، یکی دیگر از نقدهای وارد بر مدیریت او است. این امر خطر کاهش تنوع و نگاه خلاقانه در تولیدات فرهنگی اوج را به همراه دارد. همچنین، انتخاب خزاعی ممکن است به معنای تثبیت وضع موجود در اوج باشد، بدون اینکه شاهد نوآوری یا تغییر قابل‌توجهی در سیاست‌های تولیدی سازمان باشیم.
در صورت ریاست محمد خزاعی، احتمالا رویکردی مشابه دوران احسان محمدحسنی ادامه خواهد یافت؛ با تمرکز بر تولید آثار پرهزینه و ایدئولوژیک. بااین‌حال، چالش اصلی او ایجاد توازن بین اهداف ایدئولوژیک و جذب مخاطب عام خواهد بود. توانایی او در پاسخگویی به نقدهای وارد بر رویکردهایش در سازمان سینمایی، می‌تواند تعیین‌کننده موفقیتش در سازمان اوج باشد. همچنین، تقویت تنوع در تولیدات و توجه به جنبه‌های هنری و خلاقانه آثار، از جمله اقداماتی است که می‌تواند نگرانی‌ها درباره رویکرد یک‌جانبه احتمالی خزاعی را کاهش دهد.
 
جواد رمضان‌نژاد: توسعه مستند، چالش سینما
جواد رمضان‌نژاد با سابقه مدیریت در شبکه‌های افق و پنج سیما، یکی از نام‌های برجسته در میان گزینه‌های ریاست سازمان اوج است. او با تمرکز بر تولید آثار مستند و برنامه‌های تلویزیونی ارزش‌محور، توانسته جایگاهی ویژه در فضای فرهنگی و رسانه‌ای کشور کسب کند. رمضان‌نژاد در زمان مدیریت خود در شبکه افق، تولیداتی با محوریت مضامین انقلابی، اجتماعی و سیاسی ارائه داد که مورد توجه قشر خاصی از مخاطبان قرار گرفت. توانایی او در شکل‌دهی به برنامه‌های مستند و تحلیلی با محوریت ارزش‌های انقلابی، این امکان را فراهم کرده که نام او به‌عنوان مدیری مؤثر در حوزه فرهنگ و رسانه مطرح شود.
یکی از ویژگی‌های قابل‌توجه رمضان‌نژاد، توانایی‌اش در شناسایی و پرورش استعدادهای جوان در حوزه مستندسازی است. این مهارت می‌تواند به بخش مستند سازمان اوج جان تازه‌ای ببخشد. مستندسازی به‌عنوان یکی از مهم‌ترین شاخه‌های تولیدات اوج، نیازمند بازنگری و ارتقا است و رمضان‌نژاد می‌تواند با توجه به تجربه گسترده خود در این حوزه، تحولاتی مثبت ایجاد کند. همچنین سابقه همکاری او با شبکه‌های سیما نشان از مهارتش در مدیریت محتوا و هدایت پروژه‌های بزرگ تلویزیونی دارد.
هرچند رمضان‌نژاد در حوزه مستند و تلویزیون کارنامه درخشانی دارد؛ اما تجربه محدودی در عرصه تولیدات سینمایی دارد. این نقطه‌ ضعف مهمی است؛ چراکه سینما یکی از ستون‌های اصلی فعالیت‌های سازمان اوج محسوب می‌شود. درک عمیق از فرآیند تولید فیلم‌های بلند، مدیریت پروژه‌های سینمایی پیچیده و ایجاد ارتباط مؤثر با کارگردانان برجسته، مهارت‌هایی هستند که هنوز در کارنامه او دیده نمی‌شوند.
این ضعف ممکن است در ادامه راه به چالشی برای سازمان اوج تبدیل شود، زیرا تولید آثار سینمایی نیازمند مدیری است که نه‌تنها از جنبه‌های فنی و هنری این حوزه آگاه باشد، بلکه بتواند منابع مالی و انسانی را به‌ درستی مدیریت کرده و آثار ماندگاری ارائه دهد. ورود رمضان‌نژاد به این عرصه می‌تواند با ریسک عدم شناخت کافی از حساسیت‌های سینمایی همراه باشد.
یکی دیگر از ویژگی‌های مدیریتی رمضان‌نژاد، تأکید شدید بر مضامین سیاسی است. این رویکرد گرچه در برخی آثار تلویزیونی موفق بوده؛ اما ممکن است به محدود شدن تنوع موضوعات تولیدی سازمان اوج منجر شود. سینمای ایران به تنوع در موضوعات و پرداختن به داستان‌های جذاب و انسانی برای جذب طیف گسترده‌ای از مخاطبان نیاز دارد. تمرکز بیش‌ازحد بر موضوعات خاص ممکن است به کاهش جذابیت تولیدات اوج برای مخاطبان غیرمتخصص و غیرایده‌آل‌گرا منجر شود.
برای سازمانی که قصد دارد جایگاه خود را در قلب مخاطبان تثبیت کند، ایجاد تعادل میان آثار استراتژیک و تولیدات عامه‌پسند ضروری است. رمضان‌نژاد اگر نتواند به این تعادل دست یابد، ممکن است برند اوج را از نظر تنوع موضوعی و مخاطب‌محوری تضعیف کند.
اگر رمضان‌نژاد ریاست اوج را برعهده بگیرد، احتمالا شاهد افزایش قابل‌توجه تولیدات مستند و برنامه‌هایی با مضامین تلویزیونی خواهیم بود. این امر می‌تواند یک مزیت برای بخش مستند اوج باشد که نیازمند تقویت و بازنگری است؛ اما در عرصه سینما، چالش‌هایی جدی پیش روی او خواهد بود. توانایی او در مدیریت ارتباط با هنرمندان و کارگردانان مطرح و همچنین تلاش برای تولید آثاری که بتواند علاوه بر انتقال پیام‌های ارزشی، نیازهای سرگرمی و جذابیت سینمایی را نیز برآورده کند، معیار اصلی موفقیت رمضان‌نژاد در ریاست اوج خواهد بود. در نهایت، موفقیت یا شکست او در این نقش به توانایی‌اش در پذیرش و مدیریت نقدها، یادگیری از محدودیت‌های موجود و ارائه راهکارهایی نوآورانه برای تقویت جایگاه اوج بستگی دارد.
 
مجتبی امینی: سازنده داستان‌های سیاسی
مجتبی امینی با تهیه‌کنندگی سریال‌های جنجالی مانند «گاندو» توانست خود را به‌عنوان یک سازنده آثار داستانی با مضامین سیاسی و امنیتی مطرح کند. «گاندو» که موضوعاتی مرتبط با مسائل امنیتی کشور را دستمایه روایت خود قرار داده بود، به یکی از پربحث‌ترین سریال‌های تلویزیون تبدیل شد. مهارت امینی در مدیریت پروژه‌های حساس و ارائه داستان‌هایی که هم‌زمان مخاطب‌پسند و پرحاشیه باشند، باعث شده نام او در محافل رسانه‌ای و فرهنگی به‌عنوان یک تهیه‌کننده توانمند و باانگیزه مطرح شود.
یکی از نقاط قوت امینی، توانایی او در جلب توجه طیف وسیعی از مخاطبان با استفاده از داستان‌هایی جذاب و مهیج است. ساخت سریال‌هایی با رویکردهای امنیتی و سیاسی، نه‌تنها توانسته بخش خاصی از جامعه را به تلویزیون بکشاند، بلکه توانسته جایگاهی برای او به‌عنوان فردی که از حساسیت‌های سیاسی و اجتماعی آگاهی دارد، ایجاد کند. چنین تجربیاتی او را به گزینه‌ای برای ریاست سازمان اوج تبدیل می‌کند؛ چراکه این سازمان نیز معمولا در تولید آثار استراتژیک و گفتمان‌محور فعالیت می‌کند.
اگر مجتبی امینی به ریاست اوج برسد، می‌توان انتظار داشت که او بر تولید آثاری با رویکردهای داستانی و موضوعات امنیتی و سیاسی تأکید بیشتری داشته باشد. این سبک کاری، با پیشینه او در سریال‌های تلویزیونی و نگاه ایدئولوژیکش هماهنگ است. از سوی دیگر، تجربه امینی در جلب نظر مخاطب تلویزیونی و ایجاد هیجان در روایت داستان، می‌تواند به تقویت بخش تولیدات داستانی اوج کمک کند.
بااین‌حال، تمرکز بیش‌ازحد امینی بر موضوعات خاص سیاسی و امنیتی، ممکن است تنوع تولیدات سازمان اوج را کاهش دهد. تولیدات سینمایی و فرهنگی نیازمند انعطاف‌پذیری و پرداختن به طیف گسترده‌تری از موضوعات هستند. اگر امینی به ریاست اوج منصوب شود و صرفا به تولید آثار سیاسی و امنیتی بپردازد، این خطر وجود دارد که سازمان در چشم مخاطبان به نهادی تک‌بعدی تبدیل شود و نتواند طیف وسیع‌تری از علایق جامعه را پوشش دهد.
امینی در کارنامه‌اش نشان داده که می‌تواند پروژه‌های حساس را با دقت و مدیریت صحیح به سرانجام برساند. بااین‌حال، عدم تجربه او در تولید آثار سینمایی می‌تواند نقطه‌ ضعف بزرگی باشد. سازمان اوج که عمدتا در حوزه سینما و تولیدات چندوجهی فعال است، به مدیری نیاز دارد که درک عمیقی از سینما داشته باشد و بتواند با کارگردانان و عوامل سینمایی تعامل مؤثر برقرار کند.
همچنین، نگاه یک‌سویه امینی به روایت‌ها و داستان‌های ایدئولوژیک، ممکن است او را از درک نیازهای متنوع‌تر مخاطبان بازدارد. این مسأله می‌تواند به کاهش جذابیت تولیدات اوج برای مخاطبان عام منجر شود و برند سازمان را با چالش مواجه کند.
در صورت تصدی ریاست اوج، امینی می‌تواند بخش تولیدات داستانی را با محوریت مضامین سیاسی و امنیتی تقویت کند و احتمالا به ساخت آثار پرمخاطب و پرحاشیه ادامه دهد. بااین‌حال، موفقیت او در این جایگاه به توانایی‌اش در ایجاد توازن میان تولید آثار استراتژیک و گفتمان‌محور با آثار جذاب و متنوع بستگی دارد. اگر او بتواند با نگاه بازتر به موضوعات متنوع‌تر و همکاری با سینماگران برجسته، افق‌های جدیدی برای اوج ترسیم کند، امکان موفقیتش در این جایگاه بیشتر خواهد بود. در غیر این صورت، تمرکز بر یک سبک خاص، ممکن است دستاوردهای کوتاه‌مدتی به همراه داشته باشد؛ اما در درازمدت، سازمان اوج را از جایگاه برجسته‌اش دور کند.
 
علی فروغی: نوآوری یا چالش؟
علی فروغی، مدیر جوان و پرچالش شبکه سه سیما، یکی از گزینه‌های بارز و مطرح برای ریاست سازمان اوج به‌شمار می‌آید. او به‌عنوان فردی با دیدگاه متفاوت شناخته می‌شود که با راه‌اندازی برنامه‌هایی چون «عصر جدید» توانست تأثیر قابل‌توجهی بر جذب مخاطبان جوان و گروه‌های مختلف سنی بگذارد. این برنامه که بر اساس ایده‌های جدید در تلویزیون ایران طراحی شد، به سرعت تبدیل به یکی از محبوب‌ترین برنامه‌های تلویزیونی شد.
در واقع، موفقیت فروغی در برنامه‌سازی و مدیریت شبکه سه توانسته است بخشی از فضای رسانه‌ای کشور را دگرگون و توجه زیادی را به سمت خود جلب کند.
اگر علی فروغی به ریاست سازمان اوج برسد، به احتمال زیاد شاهد تحولات چشمگیری در ساختار و برنامه‌ریزی‌های تولیدات این سازمان خواهیم بود. تمایل او به استفاده از فناوری‌های نوین و تغییر قالب‌های سنتی تولید محتوا می‌تواند به تحولاتی مثبت در ارتقای کیفیت تولیدات اوج منجر شود. او به دنبال جلب توجه نسل جوان است و به همین دلیل ممکن است سازمان اوج نیز بیشتر بر تولید آثار جذاب و سرگرم‌کننده که به ذائقه نسل جدید نزدیک است، متمرکز شود. از دیگر نکات مثبت مدیریتی فروغی، می‌توان به جسارت او در پذیرش ریسک‌های رسانه‌ای اشاره کرد؛ او به تصمیمات نوآورانه معروف است که گاه با چالش‌های زیادی همراه می‌شود؛ اما معمولا در نهایت نتیجه‌بخش است.
بااین‌حال، مدیریت فروغی در شبکه سه همیشه با حواشی نیز همراه بوده است. یکی از نگرانی‌هایی که ممکن است درباره انتخاب او به ریاست سازمان اوج وجود داشته باشد، تمایل او به ایجاد جنجال‌های رسانه‌ای است. این رویکرد که در برخی از برنامه‌های فروغی به وضوح مشاهده شده، ممکن است برای سازمانی مانند اوج که به سیاست‌گذاری‌های بلندمدت نیاز دارد، مشکل‌ساز باشد. بسیاری از کارشناسان اعتقاد دارند که چنین سبک مدیریتی می‌تواند باعث بی‌ثباتی در برنامه‌ریزی‌های کلان و کیفیت‌سازی مستمر در سازمان اوج شود. علاوه بر این، تجربه محدود فروغی در زمینه سینما و تمرکز بیشتر او بر تولیدات تلویزیونی و سرگرمی، چالش‌هایی را به وجود می‌آورد که ممکن است بر کیفیت تولیدات سینمایی و مستند اوج تأثیر منفی بگذارد. با توجه به سبک مدیریتی و پیشینه موفق علی فروغی در تلویزیون، می‌توان گفت که او در صورت تصدی ریاست سازمان اوج، به‌طور قطع به یکی از تحولات بزرگ در این سازمان تبدیل خواهد شد؛ اما این تحولات ممکن است با چالش‌هایی همراه باشد که نیاز به زمان و تلاش مستمر برای بهبود داشته باشد.

سید محمد هاشمی: مدیریت و راهبردهای کلان
سید محمد هاشمی، دیگر گزینه احتمالی ریاست سازمان اوج است که پیش از این جانشین وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده است. او از گزینه‌های برجسته برای ریاست سازمان اوج به‌شمار می‌رود و در کارنامه خود سابقه حضور در سازمان اوج را نیز دارد و از ابتدای جدایی احسان محمدحسنی از این نهاد، نام هاشمی به‌عنوان گزینه اصلی برای ریاست مطرح شده است. هاشمی با تجربه وسیع در عرصه مدیریت فرهنگی و روابط عمومی، می‌تواند سازمان اوج را به سمت توسعه بیشتر هدایت کند.
اگر هاشمی رئیس اوج شود، از او انتظار می‌رود که در ادامه سیاست‌های قبلی، تقویت گفتمان انقلاب اسلامی و تولید آثار با محتوای فرهنگی را در اولویت قرار دهد. توانایی‌های هاشمی در جذب حمایت‌های دولتی و ارتقای پروژه‌های کلان فرهنگی نیز از نقاط قوت مهم او به شمار می‌روند.
اما چالش‌هایی نیز وجود دارد. اگرچه هاشمی تجربه مدیریتی قابل‌توجهی دارد، برخی معتقدند که تمایل او به حفظ وضعیت موجود و عدم تمایل به تغییرات اساسی ممکن است مانعی برای نوآوری‌های بزرگ در اوج باشد. در نهایت، اگر هاشمی بتواند به توازن مناسب بین سیاست‌های گذشته و نوآوری‌های ضروری برسد، می‌تواند تحول چشمگیری در سازمان ایجاد کند.
 
محسن دریالعل: مردی از درون سازمان
یکی دیگر از گزینه‌های محتمل برای ریاست سازمان اوج محسن دریالعل است؛ چهره‌ای با تجربه و شناخته‌شده در عرصه فرهنگ و رسانه ایران، هم‌اکنون نامش به‌عنوان گزینه‌ای جدی برای ریاست سازمان اوج مطرح شده و پیش از این نیز در حوزه‌های مختلفی مانند مدیریت نشریات فرهنگی، تولید برنامه‌های تلویزیونی و راه‌اندازی پروژه‌های رسانه‌ای نقش داشته است. یکی از ویژگی‌های برجسته دریالعل، توانایی ایجاد ارتباطات مؤثر با نهادهای مختلف فرهنگی و هنری است. این ویژگی به او کمک کرده تا در دنیای رسانه، شبکه‌ای گسترده از همکاری‌های هنری و فنی ایجاد کند که می‌تواند در اداره سازمان اوج و پیشبرد پروژه‌های مختلف آن مؤثر باشد. مهم‌ترین نقطه قوت دریالعل در پذیرش این سمت، سابقه او در اوج و آشنایی با قواعد این سازمان است. او قبلا به‌عنوان مدیر مرکز فیلم و سریال سازمان هنری رسانه‌ای اوج فعالیت داشته و زیر و بم این سازمان را به خوبی می‌شناسد.
بااین‌حال، ورود دریالعل به سازمان اوج، چالش‌هایی را نیز به همراه خواهد داشت. مهم‌ترین چالش او عدم تجربه کافی در حوزه‌های سینمایی است که یکی از ارکان اصلی فعالیت‌های سازمان اوج است. سینما به‌ویژه در تولید فیلم‌های بلند، نیازمند مدیری است که تسلط بیشتری بر این عرصه داشته باشد و در فرآیندهای تولید، فنی و هنری، تجربه گسترده‌تری اندوخته باشد.
اگرچه دریالعل در رسانه‌های نوشتاری و تلویزیونی موفق بوده، ولی برای مدیریت سینما و به‌ویژه پروژه‌های بزرگ سینمایی نیاز به تطبیق با این صنعت دارد.
در صورت انتخاب دریالعل به‌عنوان رئیس سازمان اوج، او می‌تواند سازمان را به سمت نوآوری و تغییر در استراتژی‌های تولیدی سوق دهد؛ اما این امر نیازمند توجه خاص به تغییرات در تولیدات سینمایی و رسانه‌ای است.
 
جمع‌بندی
انتخاب رئیس جدید سازمان اوج تأثیر زیادی بر آینده سازمان و مسیر فرهنگی سینمای ایران خواهد داشت. هر یک از گزینه‌ها مزایا و معایب خود را دارند که باید در فرآیند تصمیم‌گیری لحاظ شوند. محمد خزاعی با تجربه طولانی در مدیریت فرهنگی، قادر است روند فعلی اوج را حفظ کند؛ اما ممکن است محدودیت‌هایی در تنوع تولیدات و جذب مخاطب عام وجود داشته باشد. جواد رمضان‌نژاد در مستندسازی و تلویزیون موفق بوده، اما عدم تجربه در سینما نقطه ضعفی برای اوست. مجتبی امینی با داستان‌سازی جذاب در عرصه امنیتی موفق است؛ اما موضوعات محدود و وابستگی به تلویزیون ممکن است چالش‌هایی ایجاد کند. علی فروغی با توان جذب جوانان و نوآوری، گزینه‌ای جسورانه است؛ اما تجربه کم در سینما و سبک مدیریتی پرریسک او می‌تواند مشکلاتی ایجاد کند. سید محمد هاشمی شاید در ارتباط با سینماگران به قدر کافی منعطف نباشد و محسن دریالعل نیز به اندازه‌ای که مورد انتظار است، در سمت مدیریت یک سازمان بزرگ سینمایی قرار نداشته است. در مجموع رئیس جدید اوج باید قادر باشد نه‌تنها روندهای موفق گذشته را ادامه دهد، بلکه در تولیدات تنوع بیشتری ایجاد کند و جایگاه اوج را در عرصه‌های سینما و رسانه ارتقا دهد.