شناسهٔ خبر: 70075263 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ایسنا | لینک خبر

پیروز دوئل مقاومت با رژیم صهیونیستی کیست؟

نخست وزیر جنایتکار رژیم صهیونیستی برای بازدارندگی غزه به مرزهای لبنان تجاوز کرد، ولی زمین گیر شد و شکست خورد. آن‌ها در غزه نیز شکست خوردند و بی‌تردید تحرکاتشان در سوریه، عراق و همه کشورهای محور مقاومت شکست خواهد خورد.

صاحب‌خبر -

به گزارش ایسنا، آنچه در ادامه می خوانید یادداشت خالد شحام، تحلیلگر فلسطینی است که در پایگاه خبری تحلیلی راهبرد معاصر منتشر شده است:

در پرتو تجاوزات ائتلاف صهیونیسم که بیش از یک سال از کشتار، نسل کشی و توطئه آنها علیه غزه و لبنان می گذرد، ابری متراکم از تصاویر، تحلیل ها و دیدگاه هایی که با یکدیگر تضاد دارند، مشاهده می شود که افکار عمومی جهان عرب را به خود مشغول و مشوش کرده است. ائتلاف صهیونیسم به وسیله رسانه های وابسته همچون العربیه که طبق مؤلفه های آمریکایی - صهیونیستی عمل می کنند به دنبال دستاوردسازی از تجاوزات صهیونیست ها هستند و واقعیت ها را معکوس جلوه می دهند.

با وجود این روایت تحریف شده و معکوس، تحولات، شاخص‌ها و سایر تصاویر منتشر شده از میدان نبرد مؤید این است محور مقاومت برای نخستین بار در تاریخ به دستاوردهای جهانی دست یافته و این موضوع چشم انداز روشنی مقابل تحلیلگران قرار می دهد.

بی تردید با بررسی تحولات لبنان می توان به روشنی پاسخ شبهه افکنی محور غربی-صهیونی را داد که آیا حزب الله پیروز یا تسلیم فشار صهیونیست ها شد و میراث شهید سیدحسن نصرالله از دست رفت؟ آیا غزه استوار ماند یا راهبرد «وحدت میدان ها» شکست خورد؟ و چندین سؤال و ابهام دیگر که غربی ها و صهیون ها مطرح می کنند.
 
با توجه به این ابهام افکنی باید با بینشی عمیق واقعیت ها را بار دیگر تبیین کرد و میخ های آهنین حقیقت را بر تابوت فرضیه ها کوبید. چندین نکته در این راستا بیان می شود:

اصطلاح «خاورمیانه جدید» که به وسیله جنایتکار متهم به نسل کشی بیان می شود، چیزی جز ترجمه تحت اللفظی اصطلاح مبهم «رژیم صهیونیستی بزرگ» نیست. حقیقت اینکه وقتی عبارت هایی از قبیل «تغییر چهره غرب آسیا» یا «سرزمین صهیونیست ها به نظر کوچک می آید و باید گسترش یابد» مطرح می شود، نمی توان مصادیق آن را حتی زیر رد تانک ها و غرش هواپیماها پنهان کرد. بر این اساس، بدون استثنا باید درباره سرنوشت کشورهای عربی نگران بود. 

این موضوع رؤیایی در شب تابستانی نیست، بلکه افسانه ای ناشی از توطئه قدیمی است که به ما می آموزد تاریخ را فراموش نکنیم و از آن درس بگیریم. از زمانی که کمپ دیوید و رقابت بر سر صلح ادعایی در منطقه آغاز شد، شاهد کشتار مردم عراق و سپس توطئه های براندازی در لیبی، سوریه و مصر و به تازگی اردن و لبنان بوده ایم. طبعاً احمقانه است اگر آتش بس رژیم صهیونیستی با حزب الله را پایان کار بدانیم یا تصور کنیم دشمن، حزب الله را به حال خود رها کرده است؛ در این زمینه هیچ مدرکی بهتر از اختلاف داخلی میان سران رژیم صهیونیستی وجود ندارد که آشکارا خشم خود را از برقراری آتش بس ابراز کرده اند.
تنها اظهارنظر صحیح بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر جنایتکار صهیونیستی هنگام اعلام پذیرش آتش بس با لبنان زمانی بود که اعلام کرد، آتش بس برای تجدید قوا، مسلح شدن مجدد و تکمیل مأموریت است. البته مأموریتی که وی در نظر دارد، پنهان و محرمانه نیست و به دنبال ضربه زدن به ایران است.
بندهای توافق فریبنده آتش بس ۶۰ روزه با دوره انتظار برای ورود دونالد ترامپ، رئیس جمهور منتخب آمریکا به کاخ سفید انطباق دارد؛ کسی که بزرگترین حامی صهیونیست هاست و انتظار می رود بعد از این مدت تهاجم گسترده تری از سوی صهیونیست ها علیه حزب الله و لبنان انجام شود.
 

ترامپ تیم خطرناکی از افراط گرایان آمریکایی را برای تکمیل مرحله آینده دولتش معرفی کرده است که همه آنها از اقدامات نظامی رژیم صهیونیستی که مملو از تجاوزگری و نسل کشی است، حمایت می کنند. این دولت افراطی سال های آینده می تواند نقش خطرناکی در منطقه ایفا کنند و آنچه امروز در حال رخ دادن است، مرحله آماده سازی صحنه، نمایشنامه و تماشاگران برای مرحله اجرا به شمار می رود.
 

با اجرای آتش بس، زمینه توطئه رژیم صهیونیستی و دستور کار بعدی آنها، یعنی ایجاد فتنه در سوریه فراهم شد که بسیار پیچیده و درهم تنیده و در راستای خسته کردن، استهلاک و تضعیف «گروه های وفادار به ایران» از سوی دشمن صهیونیستی آغاز شده است. تفاوت این نبرد آن است که ابزارهای صهیونیست‌ها اینک متنوع‌تر و متغیرتر هستند و تسلیحات آمریکایی و حمایت های عربی امکان دارد ورق را به سود «محور شرارت» برگرداند.

آمریکایی ها و ترکیه در این راستا از تفاله های گروه های تروریستی سال های گذشته همچون جبهه النصره، تحریر الشام و ... استفاده می کنند و مأموریتشان قطع خطوط تدارکاتی حزب‌الله و آماده‌سازی حذف متحدان قوی تهران از میدان و شعله‌ور ساختن منطقه است.
 

خطرناک ترین اتفاق توافق منعقد شده، پیامدهایش برای لبنان یا موضع حزب الله نیست، بلکه میزان تعامل طرف های داخل لبنان با تیم بین المللی متشکل از عناصر صهیونی-غربی از فرانسه، انگلیس و آمریکاست. فرمول توافق و فشارهایی که بر حزب الله وارد می شود برای هیچ کس قابل تصور نیست و می تواند آتش بس و شروطش، حزب الله را در دایره ضعف قرار دهد و از مواضع قهرمانانه خود در قبال غزه غفلت کند. 

لبنان در سال های اخیر حاکمیت ملی خود را بازیافته است و تلاش می کند خود را طرف تعامل با طرف های بین المللی نشان دهد. علاوه بر این، صهیونیست ها خواهان دست برداشتن طرف های عربی از موضوع فلسطین هستند. درواقع سیاست خودداری اعراب از هرگونه ابتکار عمل، حمایت یا پشتیبانی از آرمان فلسطین در راستای تعامل با غرب و بخش جدایی ناپذیر ابزار صهیونیسم در منطقه بوده است.

ساده لوحانه و سطحی است فکر کنیم حزب الله و رهبرانش مواضع خود را تغییر داده، از اصول خود دست کشیده یا غزه را رها کرده اند. علاوه بر این، ارتش لبنان تاکنون بهای سنگینی بابت حفاظت از خاک خود و حفظ منافع ملی اش پرداخته است و حتی به خاطر غزه و آرمان فلسطین، شاخص ترین نیرها و مبارزانش شهید شده اند. 

نتانیاهوی جنایتکار برای بازدارندگی غزه به مرزهای لبنان تجاوز کرد ولی در لبنان زمین گیر شد و شکست خورد؛ آنها در غزه نیز شکست خوردند و بی تردید تحرکاتشان در سوریه، عراق و همه کشورهای محور مقاومت شکست خواهد خورد. درنهایت کشورهایی تحقیر می شوند که تسلیم مطامع صهیونیست ها شده اند و مقابل جنایتکاران زانو زدند. حزب الله، غزه را رها نکرده است و نخواهد کرد. 
 
در داخل لبنان و غزه، روحیه پایداری ای وجود دارد که بسیار بیشتر از تعداد شهدا و وسعت ویرانی ها مشهود است و با این روحیه هرگز نمی توان مبارزان غزه و لبنان را شکست داد. مردان مقاومت به دنیا می‌آیند تا شهید شوند و ناامیدی یا تسلیم نمی‌شناسند، آنها صهیونیسم را مجبورمی کنند بهای سنگینی برای جنایت های غیرقابل بخشششان بپردازند. 

*بازنشر مطالب دیگر رسانه‌ها در ایسنا به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان می‌باشد.

انتهای پیام