طی روزهای اخیر، کنسرت تازه کیوان ساکت با خوانندگی وحید تاج به همراه گروه «وزیری» در تالار وحدت برگزار شد، به همین بهانه با این هنرمند پیشکسوت به بررسی موضوع کمرنگ شدن موسیقی ایرانی در هیاهوی کنسرتهای پاپ پرداختیم.
موضوعی که به نظر میرسید این روزها باید بهدنبال جوابی برای آن بود، این است که جایگاه فعلی موسیقی ردیف دستگاهی کجاست، بهخصوص اینکه در ماههای اخیر ردیف موسیقی دستگاهی ما در میراث جهانی هم به ثبت رسید و مراسمی هم در اینباره در تالار رودکی برگزار شد، درست است که انجام چنین حرکتی بهخودی خود اتفاق خوشایندی محسوب میشود، ولی واقعا ثبتهای جهانی و ملی برای خود ما چه دستاوردی در پی دارند، چون طبعا اگر کاربردی نداشته باشند، حالت فرمالیته و ویترینی پیدا میکنند. از نظر شما انجام این حرکتهای فرهنگی چقدر میتواند به جاری و ساریشدن هرچه بیشتر موسیقی ایرانی در جامعه منجر شود؟
اسباب خوشحالی و سربلندی است که ردیف موسیقی ملی دستگاهی ما در میراث جهانی به ثبت رسیده؛ ضمن اینکه وقتی یک میراث مادی و معنوی ثبت میشود خود یونسکو بودجهای در اختیار دولتها میگذارد تا از آن میراث مادی و معنوی حمایت و پاسداری کنند. از این مسأله میتوان برای آموزش و گسترش ردیف موسیقی دستگاهی در بین مردم بهره گرفت. ردیف همواره مشتمل بر شاکله و جانمایه موسیقی ایرانی در مجموعه آهنگهایی بوده که به گونه خاصی در کنار هم گردآوری شدهاند. ردیف در تاریخچه موسیقی ایرانی از قدمتی طولانی برخوردار است و از این جهت جایگاه ورجاوند و والایی در فرهنگ مادارد.
درماههای اخیرطرحی به نام «طرز تازه» راهاندازی شده که براساس آن، شرایطی برای پرداختن بیشتر به موسیقی دستگاهی، کلاسیک و نواحی فراهم شده است. چندان که از زمان پایهریزی این طرح تا امروز، شاهد برگزاری کنسرتهایی در این ژانرها بودهایم، کنسرت اخیر شما هم در ذیل این طرح قرارداشت؟
نه. من از طرح بنیاد رودکی آگاهی نداشتم و کنسرتی که طی روزهای گذشته برگزار کردیم ارتباطی به این طرح نداشت و به شکل خصوصی از سوی خود ما شکل گرفت اما فرقی هم نمیکند، چون بههرحال، تمام آهنگهایی که در ردیف موسیقی ایرانی اجرا میشوند در این دستهبندی قرار میگیرند. چه آن دسته از آهنگهایی که پرنشاطتر و با تمپوی بالاتری هستند و چه قطعاتی که از ریتم ملایمتری برخوردارند همه در این زمره قرار دارند. درسالهای گذشته متداول بود که وقتی گروهی میخواستند به برگزاری کنسرت بپردازند، یک دستگاه موسیقی را انتخاب کرده وتمام قطعات درهمان یک دستگاه اجرامیشد، ولی ما برخلاف این رویه سعی کردیم جلوههای گوناگون موسیقی ایرانی را برای مخاطبان اجرا کنیم تا با دیگر زوایای زیبا و لذتبخش این نوع موسیقی هم آشنا شوند.به این معنی که ما در این کنسرت، قطعاتی در دستگاههای شور، اصفهان، دشتی، نوا، چهارگاه و... اجرا کردیم و هریک از قطعات ویژگی منحصربه خود را در این کنسرت داشتند. میتوان گفت، در این کنسرت جمع جالبی از آوازها و دستگاهها و پیوند میان آنها با مخاطب ایجاد کردیم که خوشبختانه بازخورد مطلوبی از سوی مخاطبان بهدنبالداشت.
چرا در سالهای اخیر دربرگزاری کنسرتها ازحضور وحید تاج بهعنوان خواننده بهره میگیریدومایل نیستیدبا دیگر خوانندگان عرصه موسیقی ایرانی همکاری کنید؟ البته بهطور قطع ایشان یکی از بهترین خوانندگان معاصر هستند، ولی بههرحال شاید برای کسانی که این گفتوگو را میخوانند این سؤال پیش بیاید که دلیل تداوم همکاری با این خواننده چه بودهاست؟
این نیست که نخواهم با خوانندگان دیگر همکاری کنم؛ مسأله این است که وقتی دوهنرمند در یک عرصه کاری به اشتراکات زیادی میرسند، روحیاتشان به هم نزدیک شده و همین امر باعث میشود تا در بازه زمانی طولانیتری با یکدیگر کار کنند. درباره من و وحید تاج هم به همین ترتیب بوده است. کما این که برآیند همکاری با او به تولید آثاری جذاب و ماندگار منجر شده است. همانطور که در سالهای گذشته، من در برههای از زمان با زندهیاد ایرج بسطامی چنین اشتراکات کاری را داشتم و علاوه بر انتشار چند آلبوم، در کنار یکدیگر به برگزاری کنسرتهای متعددی پرداختیم. از سوی دیگر، همانطور که شما هم در سؤالتان اشاره کردید، تاج؛ جوان نیک و خوشنامی است و صدای خوشی هم دارد و فعلا با ایشان تور کنسرتهای زیادی را طراحی کردهایم که امیدوارم بتوانیم این برنامهها را درکنار هم برگزار کنیم.
اصولا برگزاری کنسرت در شرایط فعلی و با توجه به افزایش اجارهبهای سالنها کار دشواری است، اگر امکان دارد در اینباره هم توضیح دهید.
صرفنظر از نبود سالن مناسب و اجارهبهای بالای سالنها، عوامل متعدد دیگری هم باعث میشود تا هنرمند به آن شکلی که باید نتواند در این حوزه فعالیت مستمر داشته باشد. یکی اینکه پروسه مجوز برای برگزاری کنسرت مشمول زمانی طولانی میشود. بارها برای خود ما پیش آمده که کنسرتهایمان به دلیل دیر صادرشدن مجوز کنسل شده است، با اینکه از مدتها پیش برای برگزاری این کنسرت تمرین کرده بودیم. مورد دیگر مسأله تبلیغات و اطلاعرسانی که در عین اینکه هزینهبر است، در این حیطه هم صدور دیرهنگام مجوز به کنسرتها لطمه میزند. خاطرم هست، در سالهای اخیر میخواستیم در برج میلاد دو سانس کنسرت برگزار کنیم، درست دو ساعت پیش از سانس اول کنسرت به ما اجازه تبلیغات داده شد! مجموعه این عوامل باعث شده است تا برگزاری کنسرت در سالهای اخیر بهمراتب دشوارتر از پیش شود و از همه مهمتر، تهیهکنندگان به سمت برگزاری کنسرتهای پاپ گرایش بیشتری داشته باشند. ازسوی دیگر،خوانندگان موسیقی پاپ که تعدادشان هم بیشتر است به دلیل ساختار این نوع موسیقی، راحتتر در این حوزه ایفای نقش میکنند، درحالی که خوانندگان موسیقی ملی بسیار اندکیاب هستند. این هم یکی دیگر از دلایلی است که در تکمیل جواب سؤال پیشین شما باید اضافه کنم که دلیل همکاری طولانیمدت من با وحید تاج در این نکته است.بهویژه این که او خواننده توانمندی است و بهخوبی از عهده اجراها برمیآید.
انتقاد از نظام آموزش موسیقی
دراین روزگار، هرچه پیشتر میرویم سطح فرهنگ ودانش نهفقط درموسیقی که درتمام رشتهها درحال سقوط است.در سالهای اخیر وقتی در دانشگاه موسیقی تهران و شیراز تدریس میکردم، شاهد پایینآمدن سطح معلومات دانشجویان بودم. امروز هم همینطور است و عملا تلاشی برای پیشرفت و ارتقای پایه علمی دانشجویان صورت نمیگیرد. درنتیجه، نمیشود انتظار داشت که دانشگاهها بهویژه؛ دانشکدههای موسیقی از خروجی مطلوبی برخوردار باشند. آنچه در حالحاضر برای موسیقی ملی پیش آمده، مایه رنجش و نگرانی هنرمندان دلسوخته این عرصه است که طی دوران مختلف، برای حفظ این موسیقی زحمات زیادی متحمل شدهاند، ولی دست از تلاش برای ارائه آثار ماندگار برنداشتهاند. بدیهی است که موسیقی ایرانی یکی از با ارزشترین میراث معنوی ما بهشمار میرود و کمرنگشدن آن، تبعات جبرانناپذیری را در درازمدت به فرهنگ ما تحمیل خواهد کرد.
∎
موضوعی که به نظر میرسید این روزها باید بهدنبال جوابی برای آن بود، این است که جایگاه فعلی موسیقی ردیف دستگاهی کجاست، بهخصوص اینکه در ماههای اخیر ردیف موسیقی دستگاهی ما در میراث جهانی هم به ثبت رسید و مراسمی هم در اینباره در تالار رودکی برگزار شد، درست است که انجام چنین حرکتی بهخودی خود اتفاق خوشایندی محسوب میشود، ولی واقعا ثبتهای جهانی و ملی برای خود ما چه دستاوردی در پی دارند، چون طبعا اگر کاربردی نداشته باشند، حالت فرمالیته و ویترینی پیدا میکنند. از نظر شما انجام این حرکتهای فرهنگی چقدر میتواند به جاری و ساریشدن هرچه بیشتر موسیقی ایرانی در جامعه منجر شود؟
اسباب خوشحالی و سربلندی است که ردیف موسیقی ملی دستگاهی ما در میراث جهانی به ثبت رسیده؛ ضمن اینکه وقتی یک میراث مادی و معنوی ثبت میشود خود یونسکو بودجهای در اختیار دولتها میگذارد تا از آن میراث مادی و معنوی حمایت و پاسداری کنند. از این مسأله میتوان برای آموزش و گسترش ردیف موسیقی دستگاهی در بین مردم بهره گرفت. ردیف همواره مشتمل بر شاکله و جانمایه موسیقی ایرانی در مجموعه آهنگهایی بوده که به گونه خاصی در کنار هم گردآوری شدهاند. ردیف در تاریخچه موسیقی ایرانی از قدمتی طولانی برخوردار است و از این جهت جایگاه ورجاوند و والایی در فرهنگ مادارد.
درماههای اخیرطرحی به نام «طرز تازه» راهاندازی شده که براساس آن، شرایطی برای پرداختن بیشتر به موسیقی دستگاهی، کلاسیک و نواحی فراهم شده است. چندان که از زمان پایهریزی این طرح تا امروز، شاهد برگزاری کنسرتهایی در این ژانرها بودهایم، کنسرت اخیر شما هم در ذیل این طرح قرارداشت؟
نه. من از طرح بنیاد رودکی آگاهی نداشتم و کنسرتی که طی روزهای گذشته برگزار کردیم ارتباطی به این طرح نداشت و به شکل خصوصی از سوی خود ما شکل گرفت اما فرقی هم نمیکند، چون بههرحال، تمام آهنگهایی که در ردیف موسیقی ایرانی اجرا میشوند در این دستهبندی قرار میگیرند. چه آن دسته از آهنگهایی که پرنشاطتر و با تمپوی بالاتری هستند و چه قطعاتی که از ریتم ملایمتری برخوردارند همه در این زمره قرار دارند. درسالهای گذشته متداول بود که وقتی گروهی میخواستند به برگزاری کنسرت بپردازند، یک دستگاه موسیقی را انتخاب کرده وتمام قطعات درهمان یک دستگاه اجرامیشد، ولی ما برخلاف این رویه سعی کردیم جلوههای گوناگون موسیقی ایرانی را برای مخاطبان اجرا کنیم تا با دیگر زوایای زیبا و لذتبخش این نوع موسیقی هم آشنا شوند.به این معنی که ما در این کنسرت، قطعاتی در دستگاههای شور، اصفهان، دشتی، نوا، چهارگاه و... اجرا کردیم و هریک از قطعات ویژگی منحصربه خود را در این کنسرت داشتند. میتوان گفت، در این کنسرت جمع جالبی از آوازها و دستگاهها و پیوند میان آنها با مخاطب ایجاد کردیم که خوشبختانه بازخورد مطلوبی از سوی مخاطبان بهدنبالداشت.
چرا در سالهای اخیر دربرگزاری کنسرتها ازحضور وحید تاج بهعنوان خواننده بهره میگیریدومایل نیستیدبا دیگر خوانندگان عرصه موسیقی ایرانی همکاری کنید؟ البته بهطور قطع ایشان یکی از بهترین خوانندگان معاصر هستند، ولی بههرحال شاید برای کسانی که این گفتوگو را میخوانند این سؤال پیش بیاید که دلیل تداوم همکاری با این خواننده چه بودهاست؟
این نیست که نخواهم با خوانندگان دیگر همکاری کنم؛ مسأله این است که وقتی دوهنرمند در یک عرصه کاری به اشتراکات زیادی میرسند، روحیاتشان به هم نزدیک شده و همین امر باعث میشود تا در بازه زمانی طولانیتری با یکدیگر کار کنند. درباره من و وحید تاج هم به همین ترتیب بوده است. کما این که برآیند همکاری با او به تولید آثاری جذاب و ماندگار منجر شده است. همانطور که در سالهای گذشته، من در برههای از زمان با زندهیاد ایرج بسطامی چنین اشتراکات کاری را داشتم و علاوه بر انتشار چند آلبوم، در کنار یکدیگر به برگزاری کنسرتهای متعددی پرداختیم. از سوی دیگر، همانطور که شما هم در سؤالتان اشاره کردید، تاج؛ جوان نیک و خوشنامی است و صدای خوشی هم دارد و فعلا با ایشان تور کنسرتهای زیادی را طراحی کردهایم که امیدوارم بتوانیم این برنامهها را درکنار هم برگزار کنیم.
اصولا برگزاری کنسرت در شرایط فعلی و با توجه به افزایش اجارهبهای سالنها کار دشواری است، اگر امکان دارد در اینباره هم توضیح دهید.
صرفنظر از نبود سالن مناسب و اجارهبهای بالای سالنها، عوامل متعدد دیگری هم باعث میشود تا هنرمند به آن شکلی که باید نتواند در این حوزه فعالیت مستمر داشته باشد. یکی اینکه پروسه مجوز برای برگزاری کنسرت مشمول زمانی طولانی میشود. بارها برای خود ما پیش آمده که کنسرتهایمان به دلیل دیر صادرشدن مجوز کنسل شده است، با اینکه از مدتها پیش برای برگزاری این کنسرت تمرین کرده بودیم. مورد دیگر مسأله تبلیغات و اطلاعرسانی که در عین اینکه هزینهبر است، در این حیطه هم صدور دیرهنگام مجوز به کنسرتها لطمه میزند. خاطرم هست، در سالهای اخیر میخواستیم در برج میلاد دو سانس کنسرت برگزار کنیم، درست دو ساعت پیش از سانس اول کنسرت به ما اجازه تبلیغات داده شد! مجموعه این عوامل باعث شده است تا برگزاری کنسرت در سالهای اخیر بهمراتب دشوارتر از پیش شود و از همه مهمتر، تهیهکنندگان به سمت برگزاری کنسرتهای پاپ گرایش بیشتری داشته باشند. ازسوی دیگر،خوانندگان موسیقی پاپ که تعدادشان هم بیشتر است به دلیل ساختار این نوع موسیقی، راحتتر در این حوزه ایفای نقش میکنند، درحالی که خوانندگان موسیقی ملی بسیار اندکیاب هستند. این هم یکی دیگر از دلایلی است که در تکمیل جواب سؤال پیشین شما باید اضافه کنم که دلیل همکاری طولانیمدت من با وحید تاج در این نکته است.بهویژه این که او خواننده توانمندی است و بهخوبی از عهده اجراها برمیآید.
انتقاد از نظام آموزش موسیقی
دراین روزگار، هرچه پیشتر میرویم سطح فرهنگ ودانش نهفقط درموسیقی که درتمام رشتهها درحال سقوط است.در سالهای اخیر وقتی در دانشگاه موسیقی تهران و شیراز تدریس میکردم، شاهد پایینآمدن سطح معلومات دانشجویان بودم. امروز هم همینطور است و عملا تلاشی برای پیشرفت و ارتقای پایه علمی دانشجویان صورت نمیگیرد. درنتیجه، نمیشود انتظار داشت که دانشگاهها بهویژه؛ دانشکدههای موسیقی از خروجی مطلوبی برخوردار باشند. آنچه در حالحاضر برای موسیقی ملی پیش آمده، مایه رنجش و نگرانی هنرمندان دلسوخته این عرصه است که طی دوران مختلف، برای حفظ این موسیقی زحمات زیادی متحمل شدهاند، ولی دست از تلاش برای ارائه آثار ماندگار برنداشتهاند. بدیهی است که موسیقی ایرانی یکی از با ارزشترین میراث معنوی ما بهشمار میرود و کمرنگشدن آن، تبعات جبرانناپذیری را در درازمدت به فرهنگ ما تحمیل خواهد کرد.