شناسهٔ خبر: 70065153 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: سرپوش | لینک خبر

سیاست داخلی

نامه محقق داماد به مراجع تقلید در مورد لایحه حجاب/ انتقاد تند شاعر افغانستانی از دخالت دادن اتباع در قانون حجاب

آیت الله مصطفی محقق داماد در نامه ای به مراجع تقلید نوشت: اینک که این قانون‌ هنوز ابلاغ نشده و لازم الاجرا نگردیده به عنوان یک دانش آموخته حوزه علمیه قم از شما بزرگواران استدعا دارم‌ در راستای رسالت فرهنگی نهاد مرجعیت برای حل این معضل اجتماعی که عدم توجه به آن ممکن است موجب خسارت به دین و آیین و نظام و کشور عزیزمان شود عنایت ویژه فرموده تا مساله از طرق پیش بینی شده در‌‌ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به نحو شایسته حل وفصل گردد.

صاحب‌خبر -

به گزارش جماران، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم می‌گوید: «من می‌گویم همین خانمی که سر تا پا باز می‌پوشد، اگر با زبان فکری و لیّن و مرام انسانی صحبت کنیم، مسائل را دقیق می‌پذیرد. حتی اگر کل آن را هم نپذیرد، بخشی از آن را رعایت می‌کند.»

متن یادداشت آیت الله مصطفی محقق داماد بدین شرح است:

بسمه تعالی 

محضر مقدس مراجع معزز تقلید شیعه متع الله المسلمین بطول بقائهم 

سلام علیکم  

با کمال ادب و احترام مواردی را‌ به عرضتان می رساند: 

۱. امروز در کنار رسالت عظیمی که  در راستای حفظ ارزش ها و آرمان های مکتب تشیع و آموزه های اهل بیت عصمت و‌ طهارت(ع) به کف با کفایت آن بزرگواران سپرده شده بدون شک نظارت بر اجرای این دستور و آموزه مهم نبوی است که: یسروا ولا تعسروا و بشروا ولا تنفرو‌ا. بی تردید این رسالت بزرگ، در جهانی که کانون های قدرت و فساد در حال دامن زدن به اسلام هراسی و نشان دادن چهره ای خشن از آیین پیامبر رحمت(ص) هستند بسی حساس تر می شود. 

۲. مستحضرید که اخیراً قانونی در مجلس شورای اسلامی با  عنوان لایحه حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ عفاف و حجاب به تصویب رسیده که حسب اطلاع، قوۀ مجریه آمادگی اجرای آن را ندارد و آن را غیرقابل اجرا و بر خلاف مصالح عامه می‌داند. تجربۀ عملی در پیگیری آنچه این قانون در پی آن است هم نشان داده است که رعایت شرایط امر به معروف و نهی از منکر از جمله عدم توهین به کسانی که امر و نهی می شوند و رعایت حرمت و کرامت آنها در عمل ممکن نبوده است و بسیار اتفاق افتاده است که نه تنها آبرو و حیثیت شخص مورد امر و نهی که خانواده آنها نیز مورد تعرض قرار گرفته است. 

۳. نکته مهمی که کاملا مرتبط با رسالت مرجعیت است اینکه به نظر این جانب با توجه به آشنایی با مفهوم و معنای قانون و‌‌ تجربۀ نسبتاً طولانی وانس با دانش حقوق، مواد زیادی از این قانون نه تنها غیرقابل اجرا‌ که از نظر ثمربخشی در امر مقدس عفاف و حجاب درست، نتیجه عکس خواهد داد و حتی موجب تنفر نسل جوان از آموزه های دینی و ترک ناخواستۀ وطن اسلامی توسط برخی از هموطنان عزیز می شود. 

۴. مکرراً از سوی مقامات عالی ‌کشور در ملاقات با مسئولان کشوری تذکر داده شده است که موضوع حجاب باید‌ از ‌طریق فرهنگی پیگیری شود، نه با چوب و فلک؛ ولی تصویب این قانون، خلاف منویات و تذکرات مرجعیت است. 

۵. اینک که این قانون‌ هنوز ابلاغ نشده و لازم الاجرا نگردیده به عنوان یک دانش آموخته حوزه علمیه قم  از شما بزرگواران استدعا دارم‌ در راستای رسالت فرهنگی نهاد مرجعیت برای حل این معضل اجتماعی که عدم توجه به آن ممکن است موجب خسارت به دین و آیین و نظام و کشور عزیزمان شود عنایت ویژه فرموده تا مساله از طرق پیش بینی شده در‌‌ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به نحو شایسته حل وفصل گردد. 

سید مصطفی محقق داماد 

***

انتقاد تند شاعر افغانستانی از دخالت دادن اتباع در قانون عفاف و حجاب

دیده بان ایران | محمدکاظم کاظمی، شاعر افغانستانی نوشت: در قانون جدید حجاب و عفاف که اینک متن آن در دسترس عموم قرار گرفته است، شرایطی برای مؤسسان گروه‌های مردمی امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر زبانی و نوشتاری بیان شده است که از این جمله، تابعیت جمهوری اسلامی ایران است. ولی در همین بخش، در قالب یک تبصره بیان شده است که «شرط مذکور در این بند، در خصوص مهاجرین یا اتباع بیگانه در صورت دارابودن مجوز اقامت رسمی از وزارت کشور اعمال نمی‌شود.» این قضیه در جامعه ایران و در نوشته‌های نخبگان و فعالان فضای مجازی ایران، بازتاب‌های منفی بسیاری یافته است و البته این بازتاب‌ها دور از انتظار هم نبود.

صاحب این قلم در مورد اصل امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر و قانون مربوط به آن، صلاحیت اظهارنظر ندارد؛ ولی در آن قسمت که به جامعه مهاجر برمی‌گردد، وظیفه خود می‌بیند که اظهار نگرانی کند.  ملت ایران ملتی است بالغ، رشید و آگاه؛ و برای تمشیت امور خویش نیاز به دخالت اتباع دیگر کشورها، از جمله مهاجران به کشور ما ندارد. البته جامعه مهاجر افغانستان در طول این چند دهه و حتی در روزهای سخت از ایستادن در کنار جامعه میزبان شانه خالی نکرده است، چه در سازندگی، چه در جنگ عراق علیه ایران و چه در برابر داعش و تروریست‌های منطقه‌ای. ولی هیچ‌گاه نه در این امور سهم‌خواهی کرده است و نه انتظار دخالت در امور کشور میزبان را داشته است.  پیش‌ازاین هم خبرهایی به کذب و دروغ در مورد دخالت‌دادن مهاجران در امور سیاسی کشور ایران منتشر می‌شد، مثل اخبار شرکت مهاجران در انتخابات یا نمایندگی مجلس و امثال آن که همه خلاف واقع بود؛ ولی متأسفانه اثرات منفی خود را گذاشت.

وقتی خبرهایی دروغ این‌قدر توانست مایه التهاب و تنش در مناسبات جامعه مهاجر و میزبان شود، این تبصره در یک قانون رسمی کشور، می‌تواند بیش از اینها تبعات منفی داشته باشد، چنان که همین اکنون در فضای مجازی، آثار آن را می‌بینیم.  از سویی این قضیه در حالی بیان شده است که مهاجران ما با انواع تنگناها سر می‌کنند و از بسیاری از مجوزها بی‌بهره‌اند، مثل گواهینامه رانندگی (مگر برای یک گروه خاص)، اشتغال رسمی، سفرکردن و اقامت گزیدن به شکل دلخواه، امور تحصیلی و... که انتظار می‌رفت در این امور تسهیلاتی رخ دهد. حالا شگفت‌آور است که باوجود تنگناهای دیگر، در امری که دخالت یک مهاجر در شئون زندگی جامعه ایران به‌حساب می‌آید، و به‌شدت ظرفیت «ناموسی‌شدن» دارد، مسئولان محترم قائل به اعطای مجوز شده‌اند.  هیچ به مصلحت نیست که مهاجرانی که برای امور متعدد و پیش‌پاافتاده دیگر فاقد مجوزند، در امری دخالت داده شوند که در میان خود ملت ایران، به‌اندازه کافی نیرو و امکانات دارد و هیچ کم‌وکسری از این ناحیه احساس نمی‌شود.  من نمی‌دانم مسئولان محترم به این اندیشیده‌اند که در امری که حتی در میان جامعه ایران هم چالش‌آفرین بوده است، این قضیه چقدر می‌تواند تبعات منفی اجتماعی و حتی امنیتی داشته باشد؟ درحالی‌که جامعه مهاجر در این اواخر به‌شدت زیر ضربه گروه‌های مهاجرستیز واقع شده است.

گفتنی است که از قول یکی از نمایندگان محترم مجلس در توجیه این قضیه گفته شده است که این آمران به معروف، قرار است فقط برای خود جامعه مهاجر کار کنند. ولی چنین چیزی از متن برنمی‌آید و نیز اگر قرار باشد مهاجران ما در امور داخلی جامعه مهاجر مجوزهایی به دست بیاورند، اولویت‌های مهم‌تری از این هم وجود دارد، مثل امور تحصیلی و درمانی. مثلاً پزشک مهاجر بتواند برای درمان مهاجران مطب دایر کند که آنجا لازم‌تر است.  و اگر برفرض چنین باشد و این اشخاص فقط در مورد تشکل‌های بین مهاجران مجوز داشته باشند، یک دغدغه دیگر پیش می‌آید. بعضی از فعالان مسائل مهاجرت، ایجاد «کُلُنی‌های مهاجران» را به شکلی که آن‌ها نظام قضایی و حتی پلیسی خود را داشته باشند، از نظر امنیتی و اجتماعی زیان‌بار می‌دانند و البته بعضی از این فعالان، در این مورد بزرگ‌نمایی هم می‌کنند. صرف‌نظر از اینکه وجود کُلُنی‌های مهاجران واقعیت داشته باشد یا خیر، این تبصره قانون حجاب و عفاف می‌تواند تشدیدکننده این امر یا لااقل این ذهنیت منفی‌ای باشد که بر اثر این تبلیغات ایجاد شده است.  با این ملاحظات، به نظر می‌رسد که این قضیه در مناسبات دو ملت و حسن هم‌جواری و سلوک مثبتی که جامعه میزبان و مهاجر داشته‌اند، اثراتی زیان‌بار خواهد گذاشت، به‌خصوص در این ایام که بسیار کسان در حال دمیدن در آتش مهاجرستیزی‌اند.