شناسهٔ خبر: 70026252 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: انتخاب | لینک خبر

یادداشت‌های علم، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۴۹

یادداشت‌های اسدالله علم: [سفیر]گفت: ما فعلاً موضوع اختلاف شارجه و دو شیخ نشین را پیش کشیدیم تا شما برای حفاری ابوموسی به قوه قهریه متوسل نشوید.. حالا که به همه گفته ایم تا وضع ایران روشن نشود، نخواهیم گذاشت عملی بکنید و ضمناً به آنها گفته ایم که تا یک سال دیگر خواهیم رفت، باید فکر ایران را بکنید [چون]زور شما به ایران نمی‌رسد.

صاحب‌خبر -
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهم‌ترین چهره‌های سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخست‌وزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.  

 

«انتخاب» هر شب یادداشت‌های روزنوشت علم را منتشر می‌کند.

 

۱۱ خرداد ۱۳۴۹: امروز واقعاً کار و گرفتاری داشتم. از ساعت ۷ صبح مشغول حل و فصل معامله هلیکوپتر‌های چهل نفری شینوک بودم که مورد علاقه شاهنشاه است. 

بعد سفیر انگلیس به دیدنم آمد. نامه‌ای که از طرف انگلیسی‌ها به شیوخ ام القوین و عجمان نوشته شده بود، به من نشان داد. در این نامه به این دو شیخ شدیداً اخطار شده بود که باید موضوع [حفاری]در جزیره ابوموسی را بر حسب تقاضای شارجه، متوقف نمایند. گفت: اجازه ندارم... نامه را بدهم. خلاصه نامه که به من نداد، چنین است: 

_حل اختلاف عجمان و ام القوین به وسیله کشور ثانی؛ تا آن هنگام خواستار است که هیچ گونه حفاری صورت نگیرد؛ 

[_ حفاری اثرات جدی در موقع ایران خواهد داشت؛ جداً توصیه میکنیم هیچگونه عملیاتی در حوزه‌ای که مورد ادعای شیخ شارجه است صورت نگیرد؛ _امیدواریم موقع ایران را روشن سازیم.][سفیر]گفت: ما فعلاً موضوع اختلاف شارجه و دو شیخ نشین را پیش کشیدیم تا شما برای حفاری ابوموسی به قوه قهریه متوسل نشوید.. حالا که به همه گفته ایم تا وضع ایران روشن نشود، نخواهیم گذاشت عملی بکنید و ضمناً به آنها گفته ایم که تا یک سال دیگر خواهیم رفت، باید فکر ایران را بکنید [چون]زور شما به ایران نمی‌رسد. از طرفی شرکت اکسیدنتال آمریکایی خیلی اصرار دارد کنتراتی را که [با شارجه بسته]است عملی بکند. شارجه، در خصوص ابوموسی و رأس الخیمه نسبت به جزایر تنب [باید]زودتر تصمیم بگیرند و این کار تمام بشود. من گفتم؛ چنان که میدانید ما فقط میخواهیم در آن جا قوه نظامی داشته باشیم، منابع درآمد مطرح نیست. بر فرض ما آن جا باشیم، اینها می‌توانند همه جور بهره برداری از همه منابع آن جا بکنند. ضمناً پرسیدم: چرا اکسیدنتال این همه اصرار در حفر این چاه دارد؟ گفت، چون در لیبی بیش از اندازه از مخازن نفت بهره برداری کرده و در حقیقت معادن آن جا را ناقص کرده است. لیبی‌ها جلوی بهره برداری بیشتر آنها را گرفته اند و، چون این شرکت کوچکی است، می‌خواهد یک جای دیگر دستی بند بکند وگرنه سهام او خیلی تنزل خواهد کرد و از این می‌ترسد. به او گفتم: [شیوخی]که به این جا می‌آیند به ما میگویند که شما [انگلیسی‌ها]با آن که به ما وعده می‌دهید کار جزایر را حل خواهید کرد، به آنها می‌گویید با ایران راه نیایید. گفت: تو خودت میدانی که این عرب‌ها چه قدر دروغ می‌گویند. من گفتم: و شما به هم چنین. خیلی خندید. به من گفت: کشتی جنگی ایران که در بنادر انگلیس آتش گرفته [خرابکاری]در کار نبوده است. گفتم به هر صورت کار ما را حداقل ده ماه به عقب انداخته است - این کشتی را انگلیس‌ها برای ما می‌ساختند و کشتی مسلح بسیار مدرنی است. 

بعد شرفیاب شدم، تمام جریانات را عرض کردم و عجیب است که شاهنشاه عین مطالب من را که هنگام مذاکره در خصوص دروغگویی انگلیس‌ها و عقب افتادن کار ما ضمن محاوره با سفیر می‌گفتم، به طور مقدر میفرمودند و من عرض میکردم که من هم همین مطلب را گفتم و شاهنشاه میفرمودند: عجیب است و خیلی می‌خندیدیم، پرسیدند: موضوع کویت - یعنی قرض گرفتن را_ هم تکرار کردی و گفتی که ما همه جور اطمینان میدهیم؟ عرض کردم: بلی.

لینک کوتاه کپی لینک