شناسهٔ خبر: 70023081 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: فرارو | لینک خبر

طفلی به نام شادی، دیریست گم شده است

فروردین امسال، رسانه‌های داخلی گزارش سالانه شادی در جهان را ترجمه و منتشر کردند. بر اساس گزارش تجارت نیوز، در تازه‌ترین گزارش سالانه شادی در جهان، ایران در میان ۱۴۳ کشور در رتبه صدم قرار گرفته است. در همسایگی ایران، عراق در جایگاه ۹۲ و آذربایجان یک رتبه پایین‌تر در رتبه ۱۰۱ قرار گرفته است. کویت و امارات متحده عربی هم بالاتر از آمریکا (جایگاه ۲۳)، به ترتیب در جایگاه‌های ۱۳ و ۲۲ قرار گرفته‌اند.

صاحب‌خبر -

فرارو– محسن صالحی‌خواه؛ بازی ایران و استرالیا که به آن حماسه ملبورن نیز می‌گویند، ۸ آذر ۱۳۷۶ برگزار شد. تک فریمی که به عنوان یک کودک چهار ساله از آن بازی فوتبال مهم به خاطر دارم، مربوط به لحظه‌ای می‌شود که مارک بوسنیچ دروازه‌بان وقت آستون‌ویلا و سنگربان سابق منچستر روی زمین نشسته بود در حالی که توپِ خداداد عزیزی از کنار او عبور کرد و وارد دروازه استرالیا شد. دو فریم دیگر، صدای بوق ماشین‌ها در خیابان و شادی کردن مردم بود از رویدادی که بعداً فهمیدم صعود به جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه بود. 

به گزارش فرارو، شادی جمعی حلقه گم‌شده زندگی ما ایرانیان است. نه این که شرایط همیشه به همین صورت بوده باشد، بلکه به مرور زمان به این نقطه رسیده‌ایم. دیگر خیلی اتفاق‌ها باعث برانگیختگی جامعه به صورت مثبت و منفی نمی‌شود. شاید از بین رفتن این شادی ناشی از ناامیدی گسترده‌ای باشد که بر جامعه حاکم شده است. بخشی دیگری از این بی‌حسی نیز به تحولاتی که در کشور رخ داد، ارتباط دارد.

«شادی جمعی، یک کنش احساسی بوده که طی آن، فرد احساس سعادت می‌کند و بسیاری از جوامع، بستر بروز شادی جمعی را در جامعه خود فراهم می‌کنند تا فضای جامعه تلطیف شده و مردم احساس خوشحالی داشته باشند. این درحالی است که به شادی‌های جمعی در کشور ما کمتر توجه شده و برخی افراد نیز هنگام شادی‌های جمعی نسبت به آن با دیده تردید و دل نگرانی نگاه می‌کنند درحالی که با تعریف چهارچوب‌ها و مدل‌هایی برای شادی‌های جمعی، ضمن پیشگیری از رفتار‌های نا بهنجار، فضای جامعه به سمت آرامش و برخورداری از یک حس خوب، پیش می‌رود.» (ایرنا، ۱۳۹۵) به راستی چرا ما دیگر مردم شاد قبل نیستیم؟

ناامیدی از تغییر

ایران سال‌هاست که درگیر مشکلات زیادی‌ست. تقریباً می‌توانیم بگوییم همیشه در ایران درگیری‌هایی لازم و غیرلازم وجود داشته که تاثیر خود را بر زندگی عموم جامعه نشان داده است. اما با تمام این مسائل، اگر چه جامعه فرازونشیب زیادی داشت، اما نگاهی که به امکان تغییر وجود داشت، امکان گسترده شدن ناامیدی در جامعه را نمی‌داد. بخشی از این امیدواری خودش را در بزنگاه‌های سیاسی نشان می‌داد. قشر خاکستری علاوه بر بدنه سیاسی جناح اصلاح‌طلب به نحوی وارد انتخابات‌های ۹۲، ۹۶ و ۹۸ شد که نتیجه قاطعی را رقم زد. به غیر از مشارکت سیاسی، روز‌های تبلیغات انتخاباتی نیز حتی پس از وقایع تلخ سال ۸۸، در دو انتخابات ریاست‌جمهوری بعدی بسیار پرشور بود.

اما این روند ادامه پیدا نکرد. دلایل مختلفی می‌توان برای آن در نظر گرفت. ناامیدی از سیاسیون یکی از این دلایل است. زمانی که جامعه متوجه می‌شود با رای خود نمی‌تواند تغییری ایجاد کند چرا که اقلیتی قدرتمند می‌تواند همه چیز را تحت تاثیر قرار بدهد، دچار ناامیدی می‌شود. از همین مسیر است که کار ایران به انتخابات زیر ۴۰ درصد در ریاست‌جمهوری (۱۴۰۳) و حدود ۴۰ درصد در مجلس (۱۴۰۲) رسیده است. نه روزنه‌گشایی توانست مردم را به حرکت در بیاورد نه اتفاق دیگری. حتی در پیروزی معجزه‌گون مسعود پزشکیان در انتخابات ۱۴۰۳، صرفاً بخشی از قشر خاکستری و بدنه ناامید اصلاحات به میدان آمدند و رای سلبی دادند که رقیب تندروی او به ریاست‌جمهوری نرسد. هسته اصلی این ناامیدی در آن است که تغییری از این مسیر نخواهد داد. به خصوص این که سه سال دولت و مجلس تندرو‌ها و اقداماتی که در حوزه‌های اجتماعی رقم زدند این حس را تقویت کرده است. فقط عمل به وعده‌های پزشکیان می‌تواند این تفکر را نفی کند.

قبلاً هر خبر خوبی که از پیشرفت مذاکرات هسته‌ای ایران و ۱+۵ می‌آمد، حس امید را به جامعه تزریق می‌کرد و در نهایت هم زمانی که توافق برای حل این پرونده رخ داد مردم به شادی پرداختند. اما زمانی که این گزارش نوشته می‌شود، قرار است گفتگو‌های مهمی میان دیپلمات‌های ایران و اروپا در ژنو انجام شود، اما می‌توان به جرئت گفت بسیاری از مردم خبر ندارند که چنین رویدادی در پیش است. چرا که دیگر این اخبار، خاصیت خود را از دست داده‌اند. شاید ۱۱ سال پیش این اخبار خوشحال‌کننده بود، اما تجربه همین یک دهه نشان می‌دهد که نمی‌توان به راحتی برای این اخبار شاد شد. 

انباشت مشکلات

بخشی از آن ناامیدی، ناشی از انباشت مشکلات است. زمانی بود که مسئولان رده‌بالای کشور به صورت عمومی خیلی مشکلات را بزرگ عنوان نمی‌کردند. اما امروز مقامات ارشد کشور از ناترازی‌های گسترده از حوزه انرژی تا صندوق‌های بازنشستگی صحبت می‌کنند. حقیقت نیز این است که یک دهه قبل شرایط کشور از امروز بهتر بود. برخی اقتصاددانان می‌گویند شرایط معیشتی مردم و وضعیت اقتصادی کشور در حالت بحرانی قرار دارد. ناامیدی از بهبود شرایط و تلاش برای حفظ داشته‌ها یا دوام آوردن در این شرایط را به وضوح می‌توان در جامعه مشاهده کرد. انباشت مشکلات، انباشت نارضایتی‌ها را نیز به دنبال دارد. در حال حاضر اعتراضات صنفی به خصوص در حوزه بازنشستگان وجود دارد. 

شکاف دولت – ملت

تقریباً می‌توانیم با اطمینان بگوییم کشوری وجود ندارد که با این مساله درگیر نباشد. شدت و ضعف یا وسعت و عمق این شکاف در کشور‌ها و جوامع متفاوت است. ایران نیز چنین وضعیتی دارد و نشانه‌ها و هشدار‌های مختلف از تحلیلگران نشان می‌دهد که این شکاف در حال عمیق شدن است. وقایع سال‌های اخیر در کشور این وضعیت را دچار وخامت بیشتری کرد. می‌توانیم بگوییم این روند از سال ۱۳۹۸ سرعت بیشتری گرفت. در فقدان مرجعیت خبری داخلی به دلایل مختلف و ضعف روایت وقایع از درون، به این شکاف بیش از پیش دامن زده شد. به خصوص این که پس از وقایع و اعتراضات ۱۴۰۱ بخش زیادی از تبلیغات سیاسی رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور به این سمت رفت که تیم ملی فوتبال «تیم ملی» نیست و دیگر روایت‌هایی از این دست. عوامل مختلفی به این دور شدن مردم از یکدیگر و اعتماد آنان به سازوکار قدرت کمک می‌کند که دو مورد آنان را برشمردیم. 

جایگاه در میان غمگینان

۷ فروردین امسال، رسانه‌های داخلی گزارش سالانه شادی در جهان را ترجمه و منتشر کردند. بر اساس گزارش تجارت نیوز، در تازه‌ترین گزارش سالانه شادی در جهان، ایران در میان ۱۴۳ کشور در رتبه صدم قرار گرفته است. در همسایگی ایران، عراق در جایگاه ۹۲ و آذربایجان یک رتبه پایین‌تر در رتبه ۱۰۱ قرار گرفته است. کویت و امارات متحده عربی هم بالاتر از آمریکا (جایگاه ۲۳)، به ترتیب در جایگاه‌های ۱۳ و ۲۲ قرار گرفته اند. بر اساس گزارش تجارت‌نیوز، این گزارش از شاخص‌هایی مثل شرایط اقتصادی، میزان اعتماد و عدالت در جامعه و همچنین اعتماد به دولت، برای سنجش سطح شادی کشور‌ها استفاده می‌کند.

با مرور این شرایط، شعر استاد شفیعی کدکنی به ذهن می‌رسد:

طفلی به نام شادی… دیریست گم شده است
با چشم‌های روشن براق
با گیسویی بلند… به بالای آرزو
هر کس از او نشانی دارد
ما را کند خبر
این هم نشان ما
یک سو خلیج فارس
سوی دگر خزر