شناسهٔ خبر: 70020986 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: عصر ایران | لینک خبر

از "توسعه منهای دموکراسی" تا اعدام جوان ایرانی‌سنگاپوری

حاصل توسعه منهای دموکراسی، در بهترین حالت می‌شود سنگاپور. در هیچ یک از کشورهای دموکراتیک دنیا، فردی مثل مسعود رحیمی اعدام نمی‌شود. آن هم پس از تحمل پانزده سال حبس

صاحب‌خبر -

 عصر ایران؛ هومان دوراندیش- در خبرها آمده است که مسعود رحیمی، جوان ایرانی‌سنگاپوری، روز گذشته در سنگاپور اعدام شد. جرم او حمل ۳۱ گرم ماده مخدر دیامورفین بود. آقای رحیمی در چهارده یا پانزده سال گذشته بابت ارتکاب این جرم در زندان بود و دیروز علیرغم تلاش مقامات وزارت خارجه و فعالان سیاسی و مدنی ایران، اعدام شد.

  مسعود رحیمی متولد ۱۳۶۹ بود و در سال ۱۳۸۸ بازداشت شده بود. او بابت ارتکاب آن جرم، حداقل ۱۴ سال زندانی بود ولی نهایتا اعدام شد. در حالی که، اگر "انصاف" و "شهود اخلاقی" را مبنا قرار دهیم، به نظر می‌رسد تحمل ۱۴ سال زندان بابت حمل مواد مخدر، کفایت می‌کند برای مجازات هر انسانی. 

  البته این یادداشت نه راجع به ابعاد حقوقی و قضایی مجازات مسعود رحیمی، بلکه ناظر بر نقد ایده‌ای است که به صورت ضمنی در جامعه ایران مطرح است. یعنی ایده‌ی "توسعه منهای دموکراسی". 

  اگرچه مدافعان "توسعه" جرات نمی‌کنند صریحا با دموکراسی مخالفت کنند، ولی با تاکید مدام بر ضرورت توسعه و سکوت درباره لزوم تحقق دموکراسی، تلویحا مدافع تز "توسعه منهای دموکراسی" هستند. 

  سنگاپور در کنار کره جنوبی و هنگ‌کنگ و تایوان یکی از چهار ببر آسیای شرقی است. یعنی کشوری است که به لحاظ اقتصادی بسیار پیشرفته است. نرخ رشد اقتصادی در این کشور به مدت سه دهه، تا اواخر قرن بیستم، ۶ درصد بود. آزادی تجارت، سرمایه‌گذاری خارجی بالا، سرمایه‌گذاری بالا در سایر کشورها، میزان چشمگیر صادرات و دهها مولفه‌ی دیگر، سنگاپور را به یکی از مرفه‌ترین و توسعه‌یافته‌ترین کشورهای دنیا تبدیل کرده است.‌

  اما سنگاپور جزو کشورهای دموکراتیک جهان نیست. و دقیقا به همین دلیل، کشوری "نسبتا آزاد" است. درباره رشد و رفاه و رونق و پیشرفت در سنگاپور، صدها مقاله می‌توان نوشت اما تفاوت مهم سنگاپور با تایوان و کره جنوبی در این است که این دو کشور اخیر در اوایل دهه ۱۹۹۰ دموکراتیک شدند ولی سنگاپور همچنان غیردموکراتیک است. 

  در غیاب دموکراسی، هیچ کشوری "کاملا آزاد" محسوب نمی‌شود و در بهترین حالت "نسبتا آزاد" است. در ایران نیز مثل بسیاری از کشورهای جهان، جریانی وجود دارد که مدافع مدرنیسم و لیبرالیسم و توسعه است، اما منظورش از لیبرالیسم عمدتا "لیبرالیسم اقتصادی" و "سرمایه‌داری منهای دموکراسی" است. منظورش از مدرنیسم و توسعه هم "پیشرفت" و "حکمرانی خوب" و بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی است.

   این جریان سیاسی، نسبت به جریان حاکم، قطعا خواهان برداشتن چند گام رو به جلو است، ولی در مجموع دموکراسی به معنای به کرسی نشستن نظر اکثریت مردم را خوش ندارد. 

  درباره این جریان سیاسی به تفصیل می‌توان نوشت و توضیح داد که چه احزاب و نخبگان و مطبوعاتی مروج چنین نگاهی‌اند. اما پرداختن به این موضوع در این یادداشت ضرورتی ندارد. 

  اجمالا غرض این بود که بگوییم در ایران نیز، مثل بسیاری از کشورهای جهان، ایده‌ی "توسعه منهای دموکراسی" مدافعانی دارد. در بهترین حالت می‌توان گفت این افراد "توسعه" را مهم می‌دانند ولی برای دموکراسی اهمیت چندانی قائل نیستند. 

  اما توسعه منهای دموکراسی، در بهترین حالت می‌شود سنگاپور. در هیچ یک از کشورهای دموکراتیک دنیا، فردی مثل مسعود رحیمی اعدام نمی‌شود. آن هم پس از تحمل پانزده سال حبس. 

  پانزده سال یعنی یک‌پنجم عمر نرمال یک انسان. کسی که یک‌پنجم عمر احتمالی‌اش را بابت حمل ۳۱ گرم ماده مخدر در زندان بوده، به قدر کافی مجازات شده. اما وقتی دموکراسی مفقود باشد و لیبرالیسم هم به لیبرالیسم اقتصادی و آزادی تجارت تقلیل یابد و رشد اقتصادی و رفاه، تحت عنوان توسعه، مهم‌تر از هر امر دیگری قلمداد شود، نابود کردن یک انسان بابت در اختیار داشتن ۳۰ گرم ماده مخدر، چندان جای تعجب ندارد.

  سیاست و حکمرانی معطوف به توسعه، می‌تواند بسیار هم خشن و بیرحمانه باشد. دهها مثال تاریخی در تایید این ادعا می‌توان ارائه کرد. از دیکتاتوری در برزیل در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ گرفته، تا دیکتاتوری در شیلی در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، تا حکمرانی فعلی در چین تحت حاکمیت حزب کمونیست. اما سیاست و حکمرانی دموکراتیک، همیشه "بیشترین فاصله‌ی ممکن" را با خشونت و بیرحمی دارد.