به گزراش صراط به نقل از فارس ، یک چارچوب نوین تحقیقاتی، روانشناسی و اقتصاد را با هم ترکیب کرده تا نشان دهد چگونه تجربیات بهیادماندنی، بر تصمیمگیریهای بلندمدت تأثیر میگذارند. این مدل، «مطلوبیت فوری مصرف» را از «مطلوبیت بهیادماندنی» جدا میکند.مطلوبیت فوری مصرف، لذت یا رضایت مستقیم و آنی است که فرد در زمان خرید احساس میکند. اما مطلوبیت به یاد ماندنی، مطلوبیتی است که از رویدادهای تأثیرگذار مانند مراسم عروسی یا دستاوردهای شغلی ناشی میشود. این لحظات بهیادماندنی که توسط «قانون اوج-پایان» شکل میگیرند، همچنان بر انتخابها، از جمله ریسکپذیری و پسانداز، بیشتر از لذت مربوط به لحظهٔ خرید تأثیر میگذارند. این مطالعه نشان میدهد که رفتار مبتنی بر حافظه چگونه از مدلهای اقتصادی سنتی انحراف پیدا میکند و بینشهای جدیدی در زمینه تصمیمگیری انسان ارائه میدهد.
کشف جدید دربارهٔ سازوکار مغز در تصمیمات اقتصادی
محققان اخیرا دریافتند سازوکار مغز در تصمیمات اقتصادی با آنچه تاکنون تصور میشد، متفاوت است.
صاحبخبر -
∎
این تحقیق توسط استفانیا میناردی از دانشگاه اِک پاریس و آندرِی ساووچکین از دانشکده علوم تصمیمگیری در دانشگاه بوکونی ایتالیا، با چالش بههمزدن دیدگاه سنتی از مصرف بهعنوان یک رویداد منزوی و فوری انجام شده است. آنها به بررسی این ایده میپردازند که تجربیات میتوانند آثار ذهنی ماندگاری ایجاد کنند که بر رفاه آتی تأثیر میگذارند؛ و اینکه این اثر هنگام تصمیمگیری افراد درباره تجربیات یا خرید کالاها و خدمات مورد توجه قرار میگیرد.آنها در مقاله اخیر خود با عنوان «زمان مصرف بهیادماندنی» که در مجله «بازی و رفتار اقتصادی» منتشر شده، به دنبال ادغام این ایده در درک و مدلسازی تصمیمگیری اقتصادی هستند.با ترکیب بینشهای روانشناختی با نظریه اقتصادی، نویسندگان چارچوب کمّی نوینی را ارائه میدهند تا نشان دهند چگونه «مصرف بهیادماندنی» بر رضایت بلندمدت و الگوهای تصمیمگیری اثر میگذارد.
ساووچکین و میناردی، تجربه بهیادماندنی را تجربهای تعریف میکنند که تأثیری ماندگار - چه مثبت و چه منفی - بر رفاه ذهنی گذاشته و فراتر از لحظه مصرف خود امتداد مییابد؛ مانند مراسم ازدواج، یک دستاورد شغلی برجسته یا یک رویداد تروماتیک.این تجربهها از مصرف روزمره و معمولی متفاوت هستند زیرا در حافظه باقی میمانند و به شیوههای خاصی به رفاه کمک میکنند.به گفته آنها، تجربههای بهیادماندنی آنهایی هستند که افراد همچنان آنها را بهصورت ذهنی «دوباره مصرف» میکنند و عناصر کلیدی آن را دوباره زنده میکنند که تأثیر آنها را پابرجا نگه میدارد.یکی از بینشهای روانشناختی که نویسندگان در نظریه خود از آن استفاده میکنند، «قانون اوج-پایان» است که توصیف میکند افراد تمایل دارند تنها لحظات شدیدترین (اوج) و پایانی یک تجربه را به یاد آورند، بدون توجه به مدت واقعی آن.
برای ثبت این اثر بهیادماندگی، میناردی و ساووچکین یک مدل ریاضی را پیشنهاد میدهند که هم مطلوبیت فوری یک تجربه و هم مطلوبیت مستمر ناشی از حافظه آن را در نظر میگیرد.در چارچوب آنها، انتخابهای مصرف نه تنها توسط منافع مادی مستقیم، بلکه توسط «اثر بهیادماندنی» تجربیات خاص نیز تحت تأثیر قرار میگیرد.مدل آنها «مطلوبیت لحظهای» ( لذت یا عدم راحتی که در طول تجربه احساس میشود) را از «مطلوبیت بهیادماندنی» (رضایت یا پشیمانی تجربهشده در زمان یادآوری رویداد) جدا میکند.نویسندگان تأکید میکنند که بهیادماندگی امری ذهنی است، یعنی یک تجربه ممکن است برای یک نفر بهیادماندنی باشد اما برای دیگری نباشد.
میناردی و ساووچکین مدل خود را در دو زمینه اقتصادی خاص به کار میبرند تا ارتباط آن با دنیای واقعی را نشان دهند:1. هنگامی که افراد انتخابهای پرریسک انجام میدهند، خاطرات نتایج مثبت یا منفی گذشته بر تمایل آنها برای پذیرش ریسک بیشتر تأثیر میگذارد. مقاله نشان میدهد که این موضوع میتواند بهویژه در شکلدهی انگیزههای مدیریتی مهم باشد.بدون توجه به این موضوع، مدیران ممکن است بیش از حد محافظهکار باشند و از پروژههای با ریسک اندک اما سودآور برای شرکت (و همچنین سودمند برای خود مدیران) چشمپوشی کنند یا، بسته به سابقه پروژههای گذشته، ریسکهای بیش از حد را به زیان شرکت بپذیرند.2. مدل همچنین روشنگر رفتار پسانداز در طول چرخه زندگی یک فرد است. خاطرات مصرف گذشته بر انتخابهای پسانداز فعلی تأثیر میگذارند که میتواند ناسازگاریهای مشاهدهشده مانند «حساسیت بیش از حد» به تغییرات درآمد را توضیح دهد.
برای مثال، یک تعطیلات بهیادماندنی ممکن است باعث شود کسی برای انتظار تجربهای مشابه در آینده، کمتر یا بیشتر پسانداز کند؛ بسته به اینکه چقدر نسبت به هزینه و رضایت آن احساس مثبت داشته است. به عبارت دیگر، گرایش جوانان به خرج کردن بیشتر و پسانداز کمتر را میتوان نوعی سرمایهگذاری در داراییهای غیرمالی مانند گردآوری خاطرات رضایتبخش تلقی کرد.این کاربردها نشان میدهند که انتخابهای مبتنی بر حافظه چگونه از مدلهای سنتی که فرض میکنند انتخابها تنها بر اساس پیامدهای مادی حال و آینده صورت میگیرند، متفاوت است.با ادغام مصرف بهیادماندنی، مدل میناردی و ساووچکین میتواند شیوههای ظریف تأثیرگذاری تجربیات گذشته بر رفتار اقتصادی فعلی را بهتر ثبت کند.