به گزارش جهان نیوز، دکتر عبدالله گنجی، استاد دانشگاه و مدیر مسئول سابق روزنامههای جوان و همشهری اکنون به عنوان مشاور شهردار تهران، در کنار دکتر زاکانی حضور دارد. از همین رو به سراغ ایشان رفتیم تا با نگاه رسانهای ایشان به شهرداری تهران بنگریم.
میخواهم سوال اول خود را اینگونه شروع کنم که از ابتدایی که دکتر زاکانی آمدند شهرداری، شما به عنوان یک بازوی رسانهای ابتدا در همشهری و سپس به عنوان مشاور رسانهای شهردار کنار ایشان قرار گرفتید. شما یک سبقه مطبوعاتی هم دارید و به واسطه این سبقه، در جریان موضوعات شهر تهران در دو دهه گذشته بودید. وجه تمایز دوره مدیریت دکتر زاکانی با شهرداران قبلی چیست؟ همچنین ارزیابی شما در مورد عملکرد بیش از سه ساله دکتر زاکانی در شهرداری تهران چیست؟
شهرداری دو نوع کار دارد. یک نوع مربوط به امور روزمره است؛ مثل جمعآوری زبالهها. یک نوع دیگری از این امور وجود دارد که به نگاه خاص شهردار برمیگردد. تمایز آقای زاکانی در اینجا چند مورد است. یکی از آنها روحیه نوآوری ایشان در نگاه به ماموریت است. از هوشمندسازی تا نگاه به هویت شهر و کالبد شهر. مثلاً فرهنگ در این دوره خیلی برجسته است. همین جشن غدیر و محرم و آرمان شهر و... نمونههایی از آن است. درحالی که نگاه به شهرداری معمولاً همین سازه و سیمان و بتن و آسفالت و.. است. لذا این نگاه نرمافزاری به شهر یکی از تمایزات است. آن هم یک شهری مثل تهران که مدرن بوده و به جهت عاطفی خیلی بیرحم است. تهران یک شهر هفتاد و دو ملتی است. همسایه از همسایه خبر ندارد. اما الان جشن میگذارند ده کیلومتر آدم میآید. یا همین راه پیمایی جاماندگان اربعین؛ یا توجه به آسیبهای اجتماعی؛ این نگاه به حوزه انسانی شهر یکی از تمایزات است. در واقع آقای زاکانی سازه محور نیست. سازه هم جزو کارهای شهرداری است اما مسئله او سازه نیست. نگاه او به انسان است.
نکته دومی که در این تمایز برجسته است، مشارکت دادن مردم در تصمیمات و امور مربوط به شهر است. همین طرح من شهردارم یک نمونه از آن است که با هدف تقویت ارتباطات مردم با شهرداری ایجاد شد. همین سامانه های خرید هوشمند، ارتباطات مردم با شهرداری را تقویت کرد. همین رویدادی که دو هفته یکبار با حضور شهردار در مناطق از صبح تا شب به همراه معاونان انجام میشود، یک چیز متفاوتی است. مردم هم میآیند، ایدههای خود را ارائه میدهند، نظراتشان را مطرح میکنند و حرفهایشان میزنند.
نکته سوم این است که دکتر زاکانی به دنبال حل معضلات پایدار شهر است که تا پیش از این حل نمیشدند، مثل نفرآباد و فرحزاد. بالاخره اینها یک جایی باید سامان پیدا میکردند.
نکته چهارم سرعت بخشیدن به تکمیل زیرساختهای حمل و نقل است. تا پیش از دوره دکتر زاکانی نوسازی زیرساختهای حمل و نقل خصوصا اتوبوس و تاکسی خیلی جزئی بود. اما ایشان در مدت دو سال و نیم، هجده ایستگاه افتتاح کردند. خرید واگن، تاکسیهای برقی و اتوبوس در این دوره به سرعت انجام شد، چون تشخیص داد که معضل اصلی تهران حمل و نقل است و این موضوع را اولویت خود گذاشت. مثلا 45درصد بودجه را به حمل و نقل اختصاص داده است.
نکته پنجم درمورد ایشان تاکید بر ارتباط کلانشهرها برای انتقال تجربه و اجرای پروژههای مشترک است. ایشان توانسته کلانشهرها را در برخی موضوعات درگیر کند.
نکته بعدی توجه ایشان به ورزش شهروندی است. هم از نظر مراکز ورزشی و هم راه اندازی مسابقات ورزشی در سطح محلات اتفاقات خوبی رقم خورده. همچنین تلاش شده ارتباط مسجد با مدرسه که یک الگوی دینی است در محلات شکل بگیرد.
نکته بعد بحث مبارزه با فساد است. شهرداری، گمرک، دارایی، شرکتهای دولتی و... نهادهایی هستند که در آن فساد وجود دارد. در همین شهرداری فساد عادی است و تبدیل به یک هنجار شده. تمرکز 1200حساب در یک "خزانه واحد"، اولین اقدام برای جلوگیری از فساد بود. گرچه هنوز فساد هست اما به شدت کاهش پیدا کرده. قبلاً شما میشنیدید که میگفتند فلان شهردار دستگیر شد، اما الان این خبرها نیست. یکی از کارهای مهم دکتر زاکانی، به کارگیری مدیران صالح است. یکی از معاونان آقای حناچی اینجا هستند، از ایشان بپرسید چند نفر از معاونان قبلی کانادا هستند؟ چند نفر از آنها دزد بودند و به خارج از کشور فرار کردند؟ عکسهای آنها را به شما نشان میدهد. لذا به کارگیری افراد صالح که کاسب نباشند بسیار مهم است. دکتر زاکانی به این مورد دقت کرده و این یکی از ویژگیهای دوره جدید مدیریت شهری است.
اگر کسی کاسب باشد، در شهرداری زمینهاش فراهم است. مثلاً یک بازدید کننده شهرداری رفته بود در یک منطقهای، طرف خلاف ساخته بوده، همانجا تقاضای رشوه کرده بود. این خبر را بنده به دکتر گفتم و ایشان فورا دستور پیگیری و توبیخ دادند. همین جابجایی که الان صورت میگیرد بخشی از آن برای همین مبارزه با فساد است. بدون سر و صدا و بدون آبروریزی، طرف را جابجا میکند. چون بالاخره متخلف یک همسر و فرزندی دارد. فرزندان او مدرسه میروند، آنها چرا باید اذیت بشوند؟ سریع او را جابجا میکند.
فیلم
به نظر شما چرا این حجم از اقدامات شهرداری برای مردم ملموس نیست؟ چرا شهرداری در ارائه کارنامه خود به مردم ناتوان است؟ دلیل این هجمه رسانهای چیست؟
کار شهرداری خودش رسانه است. یعنی نیاز به تبلیغات ندارد. وقتی شما آسفالت میریزید این خودش رسانه است. تابلوهای شهرداری، میادین میوه و تره بار، فروشگاههای شهروند و... اینها همه رسانه هستند. اما ذهنیت مسئولین این است که کار ما دیده نمیشود. این فقط مربوط به شهرداری نیست. در جمهوری اسلامی همین است. گلایه شهید رئیسی هم همین بود. ایشان هم میگفتند که کار ما، دیده نمیشود. مقام معظم رهبری بارها فرمودند، که ما در رسانه ضعیف هستیم. علت آن هم این است که اولاً رسانههای رقیب قدرتمند است و ثانیاً روایت ما یک روایت حاکمیتی است که برای مردم جذاب نیست.
درحال حاضر فشار رسانهای روی شهردار نسبت به قبل کمتر است. چرا؟ از نظر من هشتاد درصد تنشها با شهردار تهران، ربطی به عملکرد شهرداری ندارد. بلکه به خصومت سیاسی با خود شهردار بر میگردد. مثلاً در موضوع قطع کردن درختان صدها محتوا تولید شد، اما اگر از همانها پرسید، نمیتوانند یک درخت نشان بدهند که قطع شده باشد. لذا ظهور و بروز دکتر زاکانی در مسائل سیاسی، مثل مواجهه با دولت روحانی، مواجهه با برجام و دو دوره مواجهه در مناظرات، اینها یک فضای تلافی جویانهای را به وجود آورده است. راه تلافی چیست؟ همین است دیگر. مگر چند دفعه میتوانند برایش زن بگیرند؟ بالاخره مجبور میشوند برای تلافی جویی سراغ عملکرد او هم بیایند. برای همین میگویند درخت قطع شده، پله برقی خراب است، مترو خراب شده؛ اما خب زمان کدام شهردار مترو خراب نبوده؟ مترو همین است دیگر بالاخره وسیله حمل و نقل عمومی خراب میشود. لذا این برمیگردد به آن کنش و واکنش سیاسی، اما زمین منازعه در شهرداری است.
درحال حاضر هم مواجهه آقای زاکانی با پزشکیان و بالعکس یک مواجهه بسیار معقولی است. یعنی ایشان با یک وزانت در هیئت دولت شرکت میکند و هم آقای پزشکیان با یک وزانت برخورد میکند. من شبها که مسجد میروم خیلیها تشکر میکنند. خیلیها میگویند که شهرداری درحال کار و تلاش است. مثلاً 45درصد مردم آسفالت کردن کوچهها و خیابانها را دیدهاند. لذا من آن فضای محاصره کارکرد شهرداری در رسانه را الان شکسته شده میبینم. الان در توییتر فضای منفی علیه دکتر زاکانی یک به ده هم نیست. به ندرت کسی پیدا میشود که علیه ایشان توییتی بزند. اما قبلاً اینطور نبود.
درحال حاضر کنش از سوی دکتر زاکانی طوری است که واکنشی را برنمیانگیزد. دکتر زاکانی در همان صحبت دو سه دقیقهای خود در دانشگاه شهید رجایی، و بعد بنرهایی که از قالیباف و پزشکیان و قاآنی و عراقچی کار شد، یخ رقبای ایشان را باز کرد. البته یک سیاستمدار باید این چنین باشد. باید بتواند با همه کارکند نه اینکه با همه درگیر بشود.
سیاستمدار بودن این است که شما بتوانید در مردم سالاری همه افراد را پای کار بیاورید.
شهید بهشتی میگوید جاذبه در حد اعلی اما دافعه در کمترین حد. خصوصاً اینکه آن جامعه مردم سالار هم باشد. الان هنر یک سیاستمدار باید این باشد که بتواند تمام سلایق را نسبت به خود مثبت کند و در عین حال اصول را هم حفظ کند.
عملکرد دکتر زاکانی تا چه اندازه در راستای برنامه توسعه کشور است؟
من برنامه کلان کشور را اشراف ندارم بنابراین الان نمیتوانم با عملکرد آقای زاکانی تطبیق بدهم و ارزیابی کنم. اما به لحاظ سیستمی، آن چهار راهبرد آقای زاکانی با برنامه توسعه کشور همراستاست. مثل هوشمندسازی، توجه به شهروند در کنار کالبد شهری، درآمدهای پایدار و...، همه اینها را آقای زاکانی پیگیری میکند.
این روحیه در دکتر زاکانی وجود دارد که اصلاً مرز در کار برای او معنی ندارد. مثل همین آسیبهای اجتماعی که از دولت تحویل گرفت. یا مثلاً ساخت مسکن که ربطی به شهرداری ندارد اما او رفته قرارداد ساخت مسکن منعقد کرده است. یکی از ویژگیهای زاکانی برای زحمت کشیدن، نداشتن حیطه است. او حیطهای برای خود قائل نیست، از کار فرار نمی کند. شهید رئیسی هم این را فهمیده بود و ایشان هم کمک میکرد. در همین خرید اتوبوس و تاکسی، شهید رئیسی هم پای کار آمده بود. آقای زاکانی این طور است که اگر کاری از سوی دولت زمین مانده باشد، میگوید ما برمیداریم چون کار نظام و انقلاب است. یک نمونه پررنگ آن هم همین آسیب های اجتماعی است.
در همین دولت هم ببینید با اینکه دکتر زاکانی رقیب آقای پزشکیان بوده، اما فضای دولت نسبت به آقای زاکانی یک فضای کاملا محترمانهای است. خب این فضای محترمانه که یک طرفه شکل نمیگیرد. اگر من به شما احترم نگذارم شما هم به من احترام نمیگذارید. لذا آقای دکتر تعاملش را با دولت تنظیم کرده است.
آقای دکتر انسان عاقلی است و نگاهش نگاه نظام است. مثلاً میگوید پزشکیان الان دیگر رئیس جمهور مملکت ماست، دیگر رقیب نیست. رئیس جمهور ماست و ما باید همه به او کمک کنیم و این را هم از روی اعتقاد میگوید. همانطور که آقا فرمودند اگر رئیس جمهور موفق شود برای نظام سرمایه اجتماعی تولید میشود.
سال1400 که آقای زاکانی وارد شهرداری شد، انتخابات تازه تمام شده بود. لذا ایشان با یک کاراکتر سیاسی وارد شهرداری شدند. این کاراکتر دوباره سال 1403 تقویت شد. یعنی در مقایسه با شهرداران قبلی، شخصیت سیاسی ایشان خیلی حجیمتر است. آیا این وجهه سیاسی توانسته به کمک شهرداری بیاید و مردم را بهرهمند کند؟
کار شهرداری ذاتاً اینطور است که برای مخاطب القاء فاصله با سیاست میکند. بنابراین شما اگر هم در انتخابات اخیر دیدید که تا یکی دو ماه پس از آن فضای منفی علیه شخص ایشان خیلی داغ بود، الان پایان یافته است. چون پس از آن دکتر زاکانی درگیر کار شد. حتی اتفاقی که در مسکو افتاد و ایشان منتخب شهرداران بریکس شد، نمادی از کارآمدی او بود.
بنابراین معتقدم زمانی که زاکانی وارد کار شد، هم 1400 و هم 1403، با سیاست فاصله گرفت. در مورد انتخابات اخیر هم ایشان مرخصی گرفت رفت و دوباره به کار خود برگشت. اگر آن فضای سیاسی ادامه پیدا میکرد، الان زد و خورد بود. به نظرم این فضایی که الان وجود دارد، مدیون هوش و تدبیر خود اوست.
یک روحیه خوب آقای زاکانی این است که خلط مبحث نمیکند. کار را از سیاست و انتخابات جدا میکند. نمونهاش هم همین همکاری ایشان با دولت است.
نظر شما این است که کارکتر سیاسی دکتر، آسیبی به شهر نزد؟
به نظر من آسیبی نزد. حتی خانم سلیمانی که آدم سیاسی نیست اما میخواهد حرف سیاسی بزند، گفته بود در این مدت که مدیران شهری نبودند، شهر به خوبی اداره میشد. یعنی مسئلهاش مدیران شهر هستند نه شهرداری، و اعتراف کرده بود که کار شهر در مدتی که اینها نبودند، نخوابیده بود. لذا به نظر من ایشان توانسته بود وجه سیاسی خود را با مدیر شهری تفکیک کند و مردم هم این را متوجه شدند که دکتر زاکانی با حالت مرخصی وارد انتخابات شد و بعد هم برگشت و درگیر کار خود شد و الان هم به هیچ چیزی جز کار شهردرای فکر نمیکند.
برخی میگویند که آقای زاکانی ایدههای بلند پروازانه دارد. این ناشی از چیست؟
من این را ناشی از هوش راهبردی و ذهن خلاق ایشان میدانم. من به جرئت به شما میگویم اشرافی که ایشان به شهر تهران دارند خود معاونین مربوطه هم چنین اشرافی ندارند. نکته مهم این است که اشراف ایشان بر شهر تهران در همان دو سه ماه اول انجام شد. تا بتواند قضاوت کند، رد کند، تایید کند، راهکار ارائه بدهد. زاکانی طوری بر شهر تسلط دارد که انگار در همه کوچههای تهران زندگی کرده است. لذا به نظر من مسئله هوش زاکانی در شناخت مسئله است. البته به تجربه مدیریتی ایشان هم برمیگردد.
زاکانی به لحاظ تخصصی پزشک است. ولی بدون هیچ تعصبی میتوانم بگویم ایشان هم از لحاظ هوش، هم از لحاظ طراحی و هم از لحاظ اشراف، بالاتر از برخی شهرداران قبلی است.
حناچی فکر میکرد باید با دوچرخه رفت و آمد کند. ولی به این توجه نمیکرد که او در تراز الگوی کل مردم شهر نیست. مردم شخص حناچی را که الگو قرار نمیدهند. مردم از او وسایل حمل و نقل عمومی میخواهند نه الگو.
لذا اشراف زاکانی بر شهر تهران شگفت انگیز است. این هم حرف من نیست، منتقدان ایشان در داخل شهرداری نیز همین موضوع را تایید میکنند.
توجه ایشان هم به نیروی انسانی توجه ویژهای است. یعنی او معتقد است که موتور کار، نیروی انسانی است. کسی که در یک سازمان به این موضوع معتقد باشد، همیشه موفق خواهد بود. یک نمونهاش هم اقدام ایشان برای ترمیم حقوق کارکنان و معوقاتشان بود. این هم البته ناشی از عملکرد مطلوب مالی زاکانی است.
معروف شد که دوره شهردار قبل در ماه آخرشان، از بانک وام گرفتند و حقوق کارکنان را پرداخت کردند. لذا این اتفاقات را در شهرداری ناشی از هوش، نگاه جامع و فراگیر ایشان به مسائل، کانالیزه نشدن و غرق نشدن در یک مسئله و اشراف کامل بر مسائل میدانم. الان از ایشان در مورد هر مسئلهای در تهران بپرسید، نیم ساعت برایتان توضیح میدهد. مثلاً چقدر بودجه تعلق گرفته؟ پروژه کی شروع میشود؟ کی تمام میشود؟ چه کار کردیم؟
همه را از حفظ است. این حجم از اشراف خیلی پدیده عجیبی است. من خیلی سال است که کار میکنم، اما آدمی اینطور مشرف ندیدم. مثلاً وقتی به ایشان میگویند که درباره فلان موضوع معاونتان برود صحبت کند. میگوید نه من خودم باید توضیح بدهم، اینها حق مطلب را نمیتوانند ادا بکنند. چون راهبرد در ذهن اوست، اجرا هم در ذهنش است، ذهن هم یک ذهن سیستماتیک است. از راهبرد تا عملیات را میداند.
دکتر زاکانی برای کاری که میکند، بیلی که میزند، پشتوانه تئوریک دارد، پشتوانه نظری دارد. ببینید تا پیش از این بحث عدالت شهری وجود نداشته است. الان حرف ایشان این است که مثلاً من باید از منطقه یک بردارم و ببرم منطقه هجده و نوزده خرج کنم. یا هزینه پروانه ساختی که در مناطق هجده، نوزده، شانزده میگیرند، یک چهارم چیزی است که در مناطق یک و چهار و پنج میگیرند. این ناشی از منظومه فکری ایشان و عدالت اجتماعی در نگاه اوست.
الان عوارضی که مردم میدهند، منطقه به منطقه قیمتش متفاوت است و متناسب با سطح زندگی مردم است. گویی که تهران ده تا شهر است. اما پیش از این اینطور نبوده است.
میخواهم سوال اول خود را اینگونه شروع کنم که از ابتدایی که دکتر زاکانی آمدند شهرداری، شما به عنوان یک بازوی رسانهای ابتدا در همشهری و سپس به عنوان مشاور رسانهای شهردار کنار ایشان قرار گرفتید. شما یک سبقه مطبوعاتی هم دارید و به واسطه این سبقه، در جریان موضوعات شهر تهران در دو دهه گذشته بودید. وجه تمایز دوره مدیریت دکتر زاکانی با شهرداران قبلی چیست؟ همچنین ارزیابی شما در مورد عملکرد بیش از سه ساله دکتر زاکانی در شهرداری تهران چیست؟
شهرداری دو نوع کار دارد. یک نوع مربوط به امور روزمره است؛ مثل جمعآوری زبالهها. یک نوع دیگری از این امور وجود دارد که به نگاه خاص شهردار برمیگردد. تمایز آقای زاکانی در اینجا چند مورد است. یکی از آنها روحیه نوآوری ایشان در نگاه به ماموریت است. از هوشمندسازی تا نگاه به هویت شهر و کالبد شهر. مثلاً فرهنگ در این دوره خیلی برجسته است. همین جشن غدیر و محرم و آرمان شهر و... نمونههایی از آن است. درحالی که نگاه به شهرداری معمولاً همین سازه و سیمان و بتن و آسفالت و.. است. لذا این نگاه نرمافزاری به شهر یکی از تمایزات است. آن هم یک شهری مثل تهران که مدرن بوده و به جهت عاطفی خیلی بیرحم است. تهران یک شهر هفتاد و دو ملتی است. همسایه از همسایه خبر ندارد. اما الان جشن میگذارند ده کیلومتر آدم میآید. یا همین راه پیمایی جاماندگان اربعین؛ یا توجه به آسیبهای اجتماعی؛ این نگاه به حوزه انسانی شهر یکی از تمایزات است. در واقع آقای زاکانی سازه محور نیست. سازه هم جزو کارهای شهرداری است اما مسئله او سازه نیست. نگاه او به انسان است.
نکته دومی که در این تمایز برجسته است، مشارکت دادن مردم در تصمیمات و امور مربوط به شهر است. همین طرح من شهردارم یک نمونه از آن است که با هدف تقویت ارتباطات مردم با شهرداری ایجاد شد. همین سامانه های خرید هوشمند، ارتباطات مردم با شهرداری را تقویت کرد. همین رویدادی که دو هفته یکبار با حضور شهردار در مناطق از صبح تا شب به همراه معاونان انجام میشود، یک چیز متفاوتی است. مردم هم میآیند، ایدههای خود را ارائه میدهند، نظراتشان را مطرح میکنند و حرفهایشان میزنند.
نکته سوم این است که دکتر زاکانی به دنبال حل معضلات پایدار شهر است که تا پیش از این حل نمیشدند، مثل نفرآباد و فرحزاد. بالاخره اینها یک جایی باید سامان پیدا میکردند.
نکته چهارم سرعت بخشیدن به تکمیل زیرساختهای حمل و نقل است. تا پیش از دوره دکتر زاکانی نوسازی زیرساختهای حمل و نقل خصوصا اتوبوس و تاکسی خیلی جزئی بود. اما ایشان در مدت دو سال و نیم، هجده ایستگاه افتتاح کردند. خرید واگن، تاکسیهای برقی و اتوبوس در این دوره به سرعت انجام شد، چون تشخیص داد که معضل اصلی تهران حمل و نقل است و این موضوع را اولویت خود گذاشت. مثلا 45درصد بودجه را به حمل و نقل اختصاص داده است.
نکته پنجم درمورد ایشان تاکید بر ارتباط کلانشهرها برای انتقال تجربه و اجرای پروژههای مشترک است. ایشان توانسته کلانشهرها را در برخی موضوعات درگیر کند.
نکته بعدی توجه ایشان به ورزش شهروندی است. هم از نظر مراکز ورزشی و هم راه اندازی مسابقات ورزشی در سطح محلات اتفاقات خوبی رقم خورده. همچنین تلاش شده ارتباط مسجد با مدرسه که یک الگوی دینی است در محلات شکل بگیرد.
نکته بعد بحث مبارزه با فساد است. شهرداری، گمرک، دارایی، شرکتهای دولتی و... نهادهایی هستند که در آن فساد وجود دارد. در همین شهرداری فساد عادی است و تبدیل به یک هنجار شده. تمرکز 1200حساب در یک "خزانه واحد"، اولین اقدام برای جلوگیری از فساد بود. گرچه هنوز فساد هست اما به شدت کاهش پیدا کرده. قبلاً شما میشنیدید که میگفتند فلان شهردار دستگیر شد، اما الان این خبرها نیست. یکی از کارهای مهم دکتر زاکانی، به کارگیری مدیران صالح است. یکی از معاونان آقای حناچی اینجا هستند، از ایشان بپرسید چند نفر از معاونان قبلی کانادا هستند؟ چند نفر از آنها دزد بودند و به خارج از کشور فرار کردند؟ عکسهای آنها را به شما نشان میدهد. لذا به کارگیری افراد صالح که کاسب نباشند بسیار مهم است. دکتر زاکانی به این مورد دقت کرده و این یکی از ویژگیهای دوره جدید مدیریت شهری است.
اگر کسی کاسب باشد، در شهرداری زمینهاش فراهم است. مثلاً یک بازدید کننده شهرداری رفته بود در یک منطقهای، طرف خلاف ساخته بوده، همانجا تقاضای رشوه کرده بود. این خبر را بنده به دکتر گفتم و ایشان فورا دستور پیگیری و توبیخ دادند. همین جابجایی که الان صورت میگیرد بخشی از آن برای همین مبارزه با فساد است. بدون سر و صدا و بدون آبروریزی، طرف را جابجا میکند. چون بالاخره متخلف یک همسر و فرزندی دارد. فرزندان او مدرسه میروند، آنها چرا باید اذیت بشوند؟ سریع او را جابجا میکند.
فیلم
به نظر شما چرا این حجم از اقدامات شهرداری برای مردم ملموس نیست؟ چرا شهرداری در ارائه کارنامه خود به مردم ناتوان است؟ دلیل این هجمه رسانهای چیست؟
کار شهرداری خودش رسانه است. یعنی نیاز به تبلیغات ندارد. وقتی شما آسفالت میریزید این خودش رسانه است. تابلوهای شهرداری، میادین میوه و تره بار، فروشگاههای شهروند و... اینها همه رسانه هستند. اما ذهنیت مسئولین این است که کار ما دیده نمیشود. این فقط مربوط به شهرداری نیست. در جمهوری اسلامی همین است. گلایه شهید رئیسی هم همین بود. ایشان هم میگفتند که کار ما، دیده نمیشود. مقام معظم رهبری بارها فرمودند، که ما در رسانه ضعیف هستیم. علت آن هم این است که اولاً رسانههای رقیب قدرتمند است و ثانیاً روایت ما یک روایت حاکمیتی است که برای مردم جذاب نیست.
درحال حاضر فشار رسانهای روی شهردار نسبت به قبل کمتر است. چرا؟ از نظر من هشتاد درصد تنشها با شهردار تهران، ربطی به عملکرد شهرداری ندارد. بلکه به خصومت سیاسی با خود شهردار بر میگردد. مثلاً در موضوع قطع کردن درختان صدها محتوا تولید شد، اما اگر از همانها پرسید، نمیتوانند یک درخت نشان بدهند که قطع شده باشد. لذا ظهور و بروز دکتر زاکانی در مسائل سیاسی، مثل مواجهه با دولت روحانی، مواجهه با برجام و دو دوره مواجهه در مناظرات، اینها یک فضای تلافی جویانهای را به وجود آورده است. راه تلافی چیست؟ همین است دیگر. مگر چند دفعه میتوانند برایش زن بگیرند؟ بالاخره مجبور میشوند برای تلافی جویی سراغ عملکرد او هم بیایند. برای همین میگویند درخت قطع شده، پله برقی خراب است، مترو خراب شده؛ اما خب زمان کدام شهردار مترو خراب نبوده؟ مترو همین است دیگر بالاخره وسیله حمل و نقل عمومی خراب میشود. لذا این برمیگردد به آن کنش و واکنش سیاسی، اما زمین منازعه در شهرداری است.
درحال حاضر هم مواجهه آقای زاکانی با پزشکیان و بالعکس یک مواجهه بسیار معقولی است. یعنی ایشان با یک وزانت در هیئت دولت شرکت میکند و هم آقای پزشکیان با یک وزانت برخورد میکند. من شبها که مسجد میروم خیلیها تشکر میکنند. خیلیها میگویند که شهرداری درحال کار و تلاش است. مثلاً 45درصد مردم آسفالت کردن کوچهها و خیابانها را دیدهاند. لذا من آن فضای محاصره کارکرد شهرداری در رسانه را الان شکسته شده میبینم. الان در توییتر فضای منفی علیه دکتر زاکانی یک به ده هم نیست. به ندرت کسی پیدا میشود که علیه ایشان توییتی بزند. اما قبلاً اینطور نبود.
درحال حاضر کنش از سوی دکتر زاکانی طوری است که واکنشی را برنمیانگیزد. دکتر زاکانی در همان صحبت دو سه دقیقهای خود در دانشگاه شهید رجایی، و بعد بنرهایی که از قالیباف و پزشکیان و قاآنی و عراقچی کار شد، یخ رقبای ایشان را باز کرد. البته یک سیاستمدار باید این چنین باشد. باید بتواند با همه کارکند نه اینکه با همه درگیر بشود.
سیاستمدار بودن این است که شما بتوانید در مردم سالاری همه افراد را پای کار بیاورید.
شهید بهشتی میگوید جاذبه در حد اعلی اما دافعه در کمترین حد. خصوصاً اینکه آن جامعه مردم سالار هم باشد. الان هنر یک سیاستمدار باید این باشد که بتواند تمام سلایق را نسبت به خود مثبت کند و در عین حال اصول را هم حفظ کند.
عملکرد دکتر زاکانی تا چه اندازه در راستای برنامه توسعه کشور است؟
من برنامه کلان کشور را اشراف ندارم بنابراین الان نمیتوانم با عملکرد آقای زاکانی تطبیق بدهم و ارزیابی کنم. اما به لحاظ سیستمی، آن چهار راهبرد آقای زاکانی با برنامه توسعه کشور همراستاست. مثل هوشمندسازی، توجه به شهروند در کنار کالبد شهری، درآمدهای پایدار و...، همه اینها را آقای زاکانی پیگیری میکند.
این روحیه در دکتر زاکانی وجود دارد که اصلاً مرز در کار برای او معنی ندارد. مثل همین آسیبهای اجتماعی که از دولت تحویل گرفت. یا مثلاً ساخت مسکن که ربطی به شهرداری ندارد اما او رفته قرارداد ساخت مسکن منعقد کرده است. یکی از ویژگیهای زاکانی برای زحمت کشیدن، نداشتن حیطه است. او حیطهای برای خود قائل نیست، از کار فرار نمی کند. شهید رئیسی هم این را فهمیده بود و ایشان هم کمک میکرد. در همین خرید اتوبوس و تاکسی، شهید رئیسی هم پای کار آمده بود. آقای زاکانی این طور است که اگر کاری از سوی دولت زمین مانده باشد، میگوید ما برمیداریم چون کار نظام و انقلاب است. یک نمونه پررنگ آن هم همین آسیب های اجتماعی است.
در همین دولت هم ببینید با اینکه دکتر زاکانی رقیب آقای پزشکیان بوده، اما فضای دولت نسبت به آقای زاکانی یک فضای کاملا محترمانهای است. خب این فضای محترمانه که یک طرفه شکل نمیگیرد. اگر من به شما احترم نگذارم شما هم به من احترام نمیگذارید. لذا آقای دکتر تعاملش را با دولت تنظیم کرده است.
آقای دکتر انسان عاقلی است و نگاهش نگاه نظام است. مثلاً میگوید پزشکیان الان دیگر رئیس جمهور مملکت ماست، دیگر رقیب نیست. رئیس جمهور ماست و ما باید همه به او کمک کنیم و این را هم از روی اعتقاد میگوید. همانطور که آقا فرمودند اگر رئیس جمهور موفق شود برای نظام سرمایه اجتماعی تولید میشود.
سال1400 که آقای زاکانی وارد شهرداری شد، انتخابات تازه تمام شده بود. لذا ایشان با یک کاراکتر سیاسی وارد شهرداری شدند. این کاراکتر دوباره سال 1403 تقویت شد. یعنی در مقایسه با شهرداران قبلی، شخصیت سیاسی ایشان خیلی حجیمتر است. آیا این وجهه سیاسی توانسته به کمک شهرداری بیاید و مردم را بهرهمند کند؟
کار شهرداری ذاتاً اینطور است که برای مخاطب القاء فاصله با سیاست میکند. بنابراین شما اگر هم در انتخابات اخیر دیدید که تا یکی دو ماه پس از آن فضای منفی علیه شخص ایشان خیلی داغ بود، الان پایان یافته است. چون پس از آن دکتر زاکانی درگیر کار شد. حتی اتفاقی که در مسکو افتاد و ایشان منتخب شهرداران بریکس شد، نمادی از کارآمدی او بود.
بنابراین معتقدم زمانی که زاکانی وارد کار شد، هم 1400 و هم 1403، با سیاست فاصله گرفت. در مورد انتخابات اخیر هم ایشان مرخصی گرفت رفت و دوباره به کار خود برگشت. اگر آن فضای سیاسی ادامه پیدا میکرد، الان زد و خورد بود. به نظرم این فضایی که الان وجود دارد، مدیون هوش و تدبیر خود اوست.
یک روحیه خوب آقای زاکانی این است که خلط مبحث نمیکند. کار را از سیاست و انتخابات جدا میکند. نمونهاش هم همین همکاری ایشان با دولت است.
نظر شما این است که کارکتر سیاسی دکتر، آسیبی به شهر نزد؟
به نظر من آسیبی نزد. حتی خانم سلیمانی که آدم سیاسی نیست اما میخواهد حرف سیاسی بزند، گفته بود در این مدت که مدیران شهری نبودند، شهر به خوبی اداره میشد. یعنی مسئلهاش مدیران شهر هستند نه شهرداری، و اعتراف کرده بود که کار شهر در مدتی که اینها نبودند، نخوابیده بود. لذا به نظر من ایشان توانسته بود وجه سیاسی خود را با مدیر شهری تفکیک کند و مردم هم این را متوجه شدند که دکتر زاکانی با حالت مرخصی وارد انتخابات شد و بعد هم برگشت و درگیر کار خود شد و الان هم به هیچ چیزی جز کار شهردرای فکر نمیکند.
برخی میگویند که آقای زاکانی ایدههای بلند پروازانه دارد. این ناشی از چیست؟
من این را ناشی از هوش راهبردی و ذهن خلاق ایشان میدانم. من به جرئت به شما میگویم اشرافی که ایشان به شهر تهران دارند خود معاونین مربوطه هم چنین اشرافی ندارند. نکته مهم این است که اشراف ایشان بر شهر تهران در همان دو سه ماه اول انجام شد. تا بتواند قضاوت کند، رد کند، تایید کند، راهکار ارائه بدهد. زاکانی طوری بر شهر تسلط دارد که انگار در همه کوچههای تهران زندگی کرده است. لذا به نظر من مسئله هوش زاکانی در شناخت مسئله است. البته به تجربه مدیریتی ایشان هم برمیگردد.
زاکانی به لحاظ تخصصی پزشک است. ولی بدون هیچ تعصبی میتوانم بگویم ایشان هم از لحاظ هوش، هم از لحاظ طراحی و هم از لحاظ اشراف، بالاتر از برخی شهرداران قبلی است.
حناچی فکر میکرد باید با دوچرخه رفت و آمد کند. ولی به این توجه نمیکرد که او در تراز الگوی کل مردم شهر نیست. مردم شخص حناچی را که الگو قرار نمیدهند. مردم از او وسایل حمل و نقل عمومی میخواهند نه الگو.
لذا اشراف زاکانی بر شهر تهران شگفت انگیز است. این هم حرف من نیست، منتقدان ایشان در داخل شهرداری نیز همین موضوع را تایید میکنند.
توجه ایشان هم به نیروی انسانی توجه ویژهای است. یعنی او معتقد است که موتور کار، نیروی انسانی است. کسی که در یک سازمان به این موضوع معتقد باشد، همیشه موفق خواهد بود. یک نمونهاش هم اقدام ایشان برای ترمیم حقوق کارکنان و معوقاتشان بود. این هم البته ناشی از عملکرد مطلوب مالی زاکانی است.
معروف شد که دوره شهردار قبل در ماه آخرشان، از بانک وام گرفتند و حقوق کارکنان را پرداخت کردند. لذا این اتفاقات را در شهرداری ناشی از هوش، نگاه جامع و فراگیر ایشان به مسائل، کانالیزه نشدن و غرق نشدن در یک مسئله و اشراف کامل بر مسائل میدانم. الان از ایشان در مورد هر مسئلهای در تهران بپرسید، نیم ساعت برایتان توضیح میدهد. مثلاً چقدر بودجه تعلق گرفته؟ پروژه کی شروع میشود؟ کی تمام میشود؟ چه کار کردیم؟
همه را از حفظ است. این حجم از اشراف خیلی پدیده عجیبی است. من خیلی سال است که کار میکنم، اما آدمی اینطور مشرف ندیدم. مثلاً وقتی به ایشان میگویند که درباره فلان موضوع معاونتان برود صحبت کند. میگوید نه من خودم باید توضیح بدهم، اینها حق مطلب را نمیتوانند ادا بکنند. چون راهبرد در ذهن اوست، اجرا هم در ذهنش است، ذهن هم یک ذهن سیستماتیک است. از راهبرد تا عملیات را میداند.
دکتر زاکانی برای کاری که میکند، بیلی که میزند، پشتوانه تئوریک دارد، پشتوانه نظری دارد. ببینید تا پیش از این بحث عدالت شهری وجود نداشته است. الان حرف ایشان این است که مثلاً من باید از منطقه یک بردارم و ببرم منطقه هجده و نوزده خرج کنم. یا هزینه پروانه ساختی که در مناطق هجده، نوزده، شانزده میگیرند، یک چهارم چیزی است که در مناطق یک و چهار و پنج میگیرند. این ناشی از منظومه فکری ایشان و عدالت اجتماعی در نگاه اوست.
الان عوارضی که مردم میدهند، منطقه به منطقه قیمتش متفاوت است و متناسب با سطح زندگی مردم است. گویی که تهران ده تا شهر است. اما پیش از این اینطور نبوده است.