شناسهٔ خبر: 69964246 - سرویس اقتصادی
نسخه قابل چاپ منبع: قدس آنلاین | لینک خبر

منابع انرژی پایدار، برق ناپایدار!

کم‌برقی، بی‌برقی و حتی پربرقی‌هایی که منجر به صادرات برق به کشورهای همسایه می‌شود همیشه سوژه‌های مناسبی برای پرداختن به معضل تأمین پایدار انرژی در کشور بوده است.

صاحب‌خبر -
حوالی امروز: در میانه اخبار پرسروصدا و حتی کم سروصدا و بحث‌های پرزرق و برق رسانه‌ای، خدا را شکر «برق» چند سالی است که اغلب بازارش گرم است و گاهی حتی از حیث اهمیت می‌درخشد! کم‌برقی، بی‌برقی و حتی پربرقی‌هایی که منجر به صادرات برق به کشورهای همسایه می‌شود همیشه سوژه‌های مناسبی برای پرداختن به معضل تأمین پایدار انرژی در کشور بوده است.
با این همه، اتفاق اخیر یعنی اقدام یکباره دولت برای قطع برق منازل مسکونی و با فاصله کمی لغو برنامه‌های قطع برق، مردم را نگران می‌کند که بعد از این همه سال دردسرهای بابرقی و بی‌برقی، مسئولان ما به جای پرداختن اصولی به ماجرا و یافتن راه‌حل‌های اساسی، هنوز دنبال مُسکن‌های مقطعی برای عبور از بحران احتمالی هستند و فرصت یا امکان اندیشیدن تدبیر و چاره را ندارند.

دو روی سکه تولید و مصرف

بیایید فرض کنیم من و شما به جای مسئولان، مسئولیت پیدا کرده‌ایم تا برای معضل ناترازی انرژی در کشورمان راه‌حل و چاره‌ای پیدا کنیم. راه‌حل که می‌گوییم بحثش جدای از برنامه‌ریزی موقت برای قطع برق بخش خانگی یا بخش تولید است. حتی بحث از اینکه فعلاً برق خانه‌ها را قطع نکنیم و چون مخزن سوخت نیروگاه‌هایمان دارد ته می‌کشد، مازوت بسوزانیم یا طبق وعده جدید مسئولان واردات گازوئیل را افزایش دهیم، فراتر است. «سید احسان حسینی» کارشناس حوزه انرژی معتقد است اگر در فرایند حل مشکلات تأمین برق در کشور ریشه‌یابی درست و تلقی درست‌تر و واقعی از وضعیت موجود و گذشته‌ای که وضعیت امروز را ساخته، نداشته باشیم، هیچ‌وقت به راه‌حل اساسی نمی‌رسیم. در کشور ما و در میان عموم مردم یک تلقی و توقع پررنگ وجود دارد که ایران بزرگ‌ترین منابع نفت و گاز دنیا را دارد، روی دریای بی‌پایان انرژی خوابیده و به قول معروف به کُر وصل است و نباید دغدغه تأمین برق و ناترازی انرژی را داشته باشد. این ادعا در نگاه اول کاملاً درست است. براساس آمارهای مؤسسه‌های بین‌المللی در حال حاضر کشورمان پنجمین تولیدکننده بزرگ نفت و گاز دنیاست! خب... حالا آن طرف ماجرا را هم ببینیم. بر پایه آمار همین مؤسسه‌ها، ایران یکی از بزرگ‌ترین مصرف‌کنندگان انرژی هم هست و رتبه هشتم مصرف انرژی را در جهان دارد. حالا فراتر از دو طرف ماجرا را هم باید ببینیم. یعنی حواسمان باشد ما به عنوان پنجمین غول تولید انرژی به ازای هر واحد انرژی که تولید می‌کنیم ۳۱/۸ واحد انرژی مصرف می‌کنیم! جالب اینکه کشورهایی که در حوزه مصرف انرژی از ما رتبه بالاتری دارند نسبت تولید به مصرفشان خیلی خیلی بهتر از ماست. آمریکا به ازای هر واحد تولید چیزی حدود۳/۴، چین ۶/۹ و هند ۱۱ واحد مصرف انرژی دارند.
بهینه‌سازی
نکته‌های باریک‌تر از مو هم البته در آمار و ارقام مربوط به تولید و مصرف انرژی وجود دارد. اینکه انرژی مصرف‌شده در هر کشور، کجاها بیشتر مصرف می‌شود؟ ما بخش خیلی زیادی از انرژی تولیدیمان را در بخش‌های غیرمولد مثل بخش خانگی می‌سوزانیم. به این نکته هم توجه کنیم ایران در حالی که ۲درصد از تولید کل جهانی انرژی را دارد اما سهمش در حوزه تجارت انرژی فقط ۲۴صدم درصد است!
این ریزبینی‌ها ضمن اینکه کمکمان می‌کند تصویر و تصور دقیق‌تری از اوضاع موجود داشته باشیم، می‌تواند در یافتن راه‌حل‌ها، تصمیم‌گیری، برنامه‌ریزی و... هم عصای دستمان باشد. مجموع این ریزبینی و زیر و رو کردن آمارها به ما می‌گوید بیشتر و پیش‌تر از هرچیز باید اول به بهینه‌سازی مصرف فکر کنیم. مقوله‌ای که تا امروز با وجود معترف بودن به آن نتوانسته‌ایم برنامه‌ای بلندمدت و پایدار برای آن تدارک ببینیم. تازه چند سالی است که وزارت نیرو و یا شرکت ملی گاز مشوق‌هایی را برای صرفه‌جویان در حوزه مصارف خانگی در نظر گرفته‌اند و هنوز آمار و ارقامی در دست نیست که این مشوق‌ها چقدر در کاهش مصرف و بهینه‌سازی آن مؤثر بوده است. ضمن اینکه ما در قصور برای ساماندهی وضعیت انرژی کشور، تنوع‌بخشی به سبد تولید انرژی در کشور را هم انگار فراموش کرده‌ایم. آمار و ارقام می‌گویند در جهان حدود ۲۲درصد از برق تولیدی، توسط سوزاندن گاز طبیعی تولید می‌شود. در ایران، بیشتر از ۸۰درصد برق تولیدی را مدیون گاز طبیعی هستیم. انرژی‌های تجدیدپذیر در کشورهای دیگر جهان تا ۱۶درصد برق مورد نیاز را تأمین می‌کنند اما در کشور ما این رقم فقط نیم درصد است! انرژی هسته‌ای بیش از ۱۰درصد در تولید برق به کار گرفته می‌شود و در ایران زیر ۲درصد.
توی سبد انرژیمان چه داریم؟ 
پس در وضعیت ناترازی انرژی کشور با دو مسئله روبه‌رو هستیم. نخست؛ بهینه‌سازی و بعد هم بهبود وضعیت سبد انرژی. برای مورد اول یعنی بهینه‌سازی به جای اینکه پیش از همه سراغ بهینه‌سازی مصرف از طریق صرفه‌جویی و توصیه به مردم برویم، به افزایش توان نیروگاهی‌مان فکر کنیم. طوری که بشود با میزان سوخت کمتر، انرژی بیشتری تولید کرد. کارشناسان می‌گویند در حال حاضر بازدهی نیروگاه‌هایمان ۳۵درصد است که می‌شود آن را با همین میزان سوخت تا ۵۵درصد افزایش داد. حالا چرا نیروگاه‌هایمان با ۳۵درصد بازدهی کار می‌کنند؟ دلیل اصلی آن به روابط مالی نادرست میان نیروگاه‌ها با بخش‌های دیگر برمی‌گردد. در حال حاضر نیروگاه‌ها گاز را تقریباً رایگان دریافت می‌کنند. آمار سال۱۴۰۱ می‌گوید نیروگاه‌ها هر مترمکعب گاز را ۲۵تومان می‌خریدند! این در حالی است که در بورس انرژی، صنایع و بخش تولید برای خرید گاز باید ۱۲هزار تومان بابت هر مترمکعب گاز بدهند! نیروگاه‌های ما بزرگ‌ترین مصرف‌کننده گاز در ایران هستند و تا زمانی که گاز در حد رایگان دریافت می‌کنند انگیزه‌ای برای پایین آوردن هزینه‌های دیگر تولید ندارند. برای بهینه مصرف کردن هم هزینه‌ای نمی‌کنند. بالطبع با این وضعیت در بخش‌های دیگر هم تلاش مؤثری برای بهینه‌سازی انجام نمی‌شود. در بخش صنایع هم تا وقتی قیمت انرژی مصرفیشان معقول و اقتصادی نباشد اراده چندانی برای مصرف بهینه وجود ندارد. این ماجرا در بخش خانگی هم که انرژی را با قیمت تولید شده ریالی پرداخت می‌کنند وجود دارد. این‌ها را گفتیم تا تأکید کرده باشیم مصرف بهینه باید دغدغه اصلی متولیان امر باشد اما معنی‌اش این نیست که در راه رسیدن به این مصرف بهینه قدم اول این است که سراغ مصرف‌کنندگان خانگی برویم و تعدیل قیمت‌ها را از آن‌ها شروع کنیم. بهینه‌سازی نه فقط در مصرف که در تولید اهمیت بیشتری دارد. ضمن اینکه اگر حرف از اصلاح قیمت انرژی می‌زنیم سیاست‌های قیمتی را به گونه‌ای اعمال کنیم که هم منجر به بهینه‌سازی شود و هم انگیزه بهینه‌سازی را در مصرف و تولید ایجاد کند و به معیشت مردم لطمه وارد نشود. در این مسیر یک اقدام می‌تواند تقویت بازار «گواهی صرفه‌جویی» مثلاً در بخش گاز باشد. بازاری را فراهم و یک شاخص برایش تعریف کنیم که اگر هر مشترکی نسبت به سال قبل مصرف خودش را کاهش داد به او «گواهی» بدهیم که بتواند آن را در بازار یا بورس انرژی بفروشد. امروزه شرکت‌هایی هستند که حاضرند سرمایه‌گذاری کنند برای اینکه مصرف در بخش خانگی را کم کنند. می‌شود میزان صرفه‌جویی‌ها را محاسبه کرد و به همان مقدار به این شرکت‌ها گواهی داد تا در بورس انرژی آن را بفروشند.
توانش را داریم
ما توسعه تولید انرژی‌های تجدید پذیر را هم اگر نگوییم بی‌خیال شده‌ایم، دست‌کم گرفته‌ایم. مسئله قیمت‌گذاری در اینجا هم دخیل است. بدیهی است وقتی گاز را رایگان یا تقریباً رایگان برای تولید برق هزینه کنیم، انگیزه‌ای هم برای رفتن به سمت تقویت نیروگاه‌های هسته ای و تولید برق با روش‌های نوین‌تر وجود نخواهد داشت.
نکته آخر اینکه متأسفانه با همه حرف‌هایی که در زمینه بهینه‌سازی تولید و مصرف زده‌ایم هنوز متولی درست و حسابی و مشخصی برای این مسئله مهم پیدا نکرده‌ایم. در برنامه هفتم توسعه به دولت تکلیف شده که سازمان بهینه‌سازی را به شکل مجموعه‌ای ذیل نهاد ریاست جمهوری سروسامان دهد. این مجموعه یا سازمان و... بی‌شک باید یک نهاد فراوزارتخانه‌ای باشد که بتواند دستگاه‌ها و بخش‌های مختلف را در مسئله بهینه‌سازی با هم هماهنگ کند. دولت هم باید موظف شود به جز راه‌اندازی تشکیلات بهینه‌سازی، حساب بهینه‌سازی انرژی باز کند مثلاً یک درصد از درآمدهای نفت و گاز صادراتی کشور را به آن واریز کند تا پشتوانه اجرای برنامه‌ها و پروژه‌های بهینه‌سازی کشور باشد و در ضمن تضمینی شود برای اینکه بخش خصوصی هم وارد ماجرا شود. در مجموع اگر قرار است برای مسئله ناترازی انرژی قدم اساسی برداریم در برنامه‌ها و اصلاحاتی که ناگزیر باید انجام دهیم به سه رکن اساسی توجه داشته باشیم؛ رکن نخست، توسعه راهکارهای غیر قیمتی است.  
بخش دوم ماجرا، اصلاحات قیمتی در مولدهای انرژی است به شکلی که انگیزه ایجاد کند. مثل همان بازار بهینه و بازار گواهی صرفه‌جویی که مثال زدیم. راهکار سوم هم اصلاحات تدریجی است. همان‌طور که در طول ۱۰ سال اخیر، ما یک فرهنگ و یک رفتار مصرفی خاص پیدا کردیم باید دست‌کم یک برنامه چهار یا پنج ساله برای تعدیل این رفتار و فرهنگ داشته باشیم. شواهد نشان می‌دهد با همین ظرفیت فعلی و همین میزان تولید انرژی می‌توانیم با لحاظ کردن مسائلی که گفته شد نه‌تنها از ناترازی عبور کنیم بلکه با همین میزان تولید تبدیل به هاب انرژی منطقه شویم.