«ایام فاطمیه» عنوانی است که طی سالهای اخیر برای فاصله زمانی بین دو روایت مشهور از زمان شهادت حضرت فاطمه(س) نامگذاری شده است و طی این مدت مراسم گستردهای برای بزرگداشت حضرت صدیقه طاهره و عزاداری شهادت آن حضرت برگزار میشود؛ اما آیا در گذشته نیز مراسم عزاداری آن حضرت به صورت گسترده برگزار میشده است؟ تأثیر نامگذاری ایام فاطمیه چیست و آیا برگزاری چنین مراسم گستردهای در عصر کنونی لازم است؟ و البته سؤال بزرگتر و مهمتر اینکه چرا حضرت فاطمه(ص) در برهه مهم تاریخی پس از رحلت پیامبر(ص) دست به چنان اعتراض و مخالفت بزرگی زدند که منجر به شهادت ایشان شد.
مرتضی سراهی، مدرس و پژوهشگر حوزه تاریخ اسلام و کلام تشیع در حوزه و دانشگاه به سؤالات ما در این زمینه پاسخ داد که با هم این مصاحبه را میخوانیم و میبینیم.
ایکنا ـ آیا سوگواری ایام شهادت حضرت فاطمه(س) در طول تاریخ، همانند اکنون گسترده برگزار میشده است؟
وقتی از واژه «ایام» استفاده میکنیم یعنی روزها یا بازه زمانی که ما آن را به یک جریان خاص منتسب میکنیم. وقتی میگوییم ایام فاطمیه یعنی بازه زمانی که در آن (10 روز یا 20 روز) توجه مذهبی و دینی جامعه به سمت یک موضوع خاص جلب میشود، که در موضوع ایام فاطیمه شهادت آن حضرت و مبارزات ایشان است؛ اما اینکه آیا در طول تاریخ چنین عنوانی(ایام فاطمیه) را داشتهایم باید گفت خیر. به لحاظ فعالیتهای اجتماعی و نوع تجمیع تفکرات و اجتماع مردم حول محور یک رویه خاص و به جهت اینکه در گذشته کمتر این موضوع پررنگ بوده، گستردگی مراسم مثل اکنون نبوده است.
در عصر کنونی نامگذاری ایام، نامگذاری زمانی خاص مثل هفته دفاع مقدس، هفته وقف و ... مباحث اجتماعی روز است در حالی که مثلاً 100 سال قبل چنین نامگذاریهایی صورت نمیگرفته است. یا دهههای مختلف برای عزاداری به معنایی که اکنون داریم، وجود نداشت. اکنون سؤال این است که آیا این نامگذاری درست است یا غلط؟ اکنون در جامعه این چالش مطرح است که اگر ایامی را به یک مناسبت خاص منسوب و مردم را مجبور کنیم که در آن بازه زمانی حتماً به موضوعی که ما آن را دیکته میکنیم بپردازند و یا به لحاظ سلبی کاری را انجام ندهند، آیا افراط کردهایم؟
با نامگذاری ایام دو اتفاق ایجابی و سلبی رخ میدهد. اول اینکه شرکت در مراسم مذهبی مرتبط با ایام نامگذاری شده ایجابی میشود و دوم مردم از برگزاری برخی مجالس شادی سلب میشوند و همه برنامههایی که شادیآور برای جامعه هستند باید تعطیل شود و یا جشنهای خانوادگی مثل عروسی در وقت دیگری برگزار شوند چون ایام عزاداری است. این مسائل جامعه را نسبت به نامگذاری مناسبتها حساس میکند.
بعضی از افراد میگویند که این نامگذاریها باعث میشود یک جو غالب غمآلود بر جامعه حاکم شود، اما دیدگاه مذهبی میگوید که وظیفه شرعی ما در قبال یک واقعه بزرگ این است که بیشتر به آن بپردازیم و این دو نگاه در نهایت در مقابل هم صفآرایی میکنند. یک تفکر تلاش میکند به اثبات ادعای خود بپردازد و طرف مقابل در مقابل آن دلایلی را مطرح میکند.
پس اگر بخواهیم بپرسیم که آیا این ایام به این معنا که امروز وجود دارد در گذشته نیز وجود داشته، پاسخ این است که خیر؛ در گذشته ما به این معنا و به این نام مراسمی نداریم اما آیا در جامعه شیعی در گذشته برای شهادت صدیقه طاهره(س) سوگوای میشده است؟ پاسخ بله است. روایات متعددی داریم که ائمه(ع) به ذکر مصیبت خانم فاطمه زهرا(س) میپرداختند. پرداختن به مصیبت صدیقه طاهره به معنای این است که ائمه(ع) نمیخواستند این جریان به فراموشی سپرده شود و برگزاری مراسم عزاداری برای حضرت فاطمه(س) بخشی از سیره ائمه(ع) بوده است.
با توجه به اینکه ایام شهادت حضرت فاطمه(س) به عنوان ایام فاطمیه نامگذاری شده است همین مسئله باعث میشود که در این ایام به موضوع شهادت آن حضرت بپردازیم. اگر ایام فاطمیه زمانی که منتسب به ولادت آن حضرت است، نامگذاری میشد، در آن بازه زمانی بیشتر به فضائل و تولد آن حضرت پرداخته میشد اما بازه زمانی ایام فاطمیه را خلال دو روایت مشهور درباره شهادت حضرت زهرا(س) قرار دادهایم. دو روایت که 20 روز با هم فاصله دارند و این 20 روز را به عنوان ایام فاطمیه در جامعه امروز میدانیم.
اینکه هزینه سنگینی مثل شهادت خانم فاطمه زهرا(س) تقبل میشود و ایشان با داشتن چنین فضائلی وارد جریانی میشوند که منجر به شهادت ایشان میشود، یعنی یکی از بزرگترین هزینههایی که در طول تاریخ برای یک جریان داده شده است، حتماً قرار است هدف بزرگی را دنبال کند
اما در خصوص اینکه آیا این نامگذاری درست است یا غلط، باید گفت این نامگذاری به خودی خود غلط نیست چون یک دلیل منطقی برای آن وجود دارد. اما آیا در این حوزه افراط و تفریط صورت گرفته است؟ باید گفت گاهی بله. طبیعتاً در همه حوزههای اجتماعی ممکن است افراط و تفریط صورت گیرد و این بحث هم از این قاعده مستثنی نیست اما اصل نامگذاری، نامگذاری نادرستی نیست.
ایکنا ـ اگر شرایط امروز جامعه مسلمانان را در نظر بگیریم برگزاری ایام فاطمیه چه اهمیت و ضرورتی دارد؟
اعتقاد داریم که اهل بیت(ع) در عین عصمت و علم خاصی که داشتند که عبارت است از اینکه این علم در محدوده علوم تجربی بشری نیست، حدود آن بسیار گستردهتر است، علم لدنی و اطلاع از اخبار گذشته و آینده است(به جز استثنائاتی) و ... پس رفتار آنها، رفتار حکمتآمیز است.
شاید در مورد بسیای از اتفاقاتی که در جامعه میافتد نظیر حوادث مختلف از واژه «حادثه» استفاده کنیم و بگوییم مثلاً برای رئیس جمهور فقیدمان یک حادثه اتفاق افتاد و بالگرد ایشان سقوط کرد و ایشان به شهادت رسید. اینجا یک حادثه رخ داده است. آیا این اتفاق از پیش تعیین شده بود؟ خیر؛ یعنی تا چند دقیقه قبل از آن کسی نمیدانست این اتفاق رخ خواهد داد. این یک حادثه است و برنامهریزی برای این جریان رخ نداده است؛ اما اینکه برای یک رفتار اهل بیت(ع) که با صفات ویژهای آنها را میشناسیم از واژه حادثه استفاده کنیم عاری از دقت علمی است. بلکه باید از واژه واقعه استفاده کنیم. واقعه عبارت است از جریانی که با توجه به صورت ارادی و با در نظر گرفتن مقدماتی در طول تاریخ رخ میدهد. اگر بخواهیم در مورد شهادت حضرت زهرا(س) صحبت کنیم قطعاً باید از واژه واقعه استفاده کنیم. این واژه به این معناست که حتماً مقدماتی قبل از این اتفاق رخ داده و اهل بیت(ع) به عنوان یک طرف این ماجرا در آن نقش فعال داشتند، یعنی اگر میخواستند این جریان رخ ندهد میتوانستند با رفتارشان، با برخوردشان و ... جلوی آن اتفاق را بگیرند.
پس اینکه هزینه سنگینی مثل شهادت خانم فاطمه زهرا(س) که دختر مکرم پیامبر اکرم(ص) و سیدالنساءالعالمین است و صفات خاصی دارند که غیر قابل همآوری است و برای هیچ فرد دیگری در عالم بیان نشده است، تقبل میشود و ایشان با داشتن چنین فضائلی وارد جریانی میشوند که منجر به شهادت ایشان میشود، یعنی یکی از بزرگترین هزینههایی که در طول تاریخ برای یک جریان داده شده است، حتماً قرار است که هدف بزرگی دنبال شود والا صدیقه طاهره(س) و امیرالمومنین(ع) کسانی نیستند که اجازه دهند برای موضوعی پیش پاافتاده چنین هزینه بزرگی پرداخت شود.
پس حتماً هدف، هدف بزرگی است و قرار است با توجه ویژه به آن پرداخته شود که این هزینه بزرگ برای آن پرداخت میشود. اگر بزرگی این واقعه را درک کردیم، آن وقت باید به بزرگی و اهمیت پرداختن به آن توجه کنیم. هر چه قدر واقعه شهادت خانم فاطمه زهرا(س) مهم است، پرداختن به آن نیز مهم است.
شما این واقعه را با واقعه عاشورا قیاس کنید. هر قدر واقعه شهادت سیدالشهدا(ع) مهم است، پرداختن به آن هم مهم است. چون هزینه بسیار بزرگی است. شما میخواهید یک اتفاق بزرگ را در جامعه رقم بزنید و برای آن هزینه بزرگی میکنید و تبلیغات وسیعی برای آن انجام میدهید. این هزینه و تبلیغات گسترده حتماً برای یک جریان مهم است والا برای یک چیز پیش پا افتاده که چنین هزینه بزرگی نمیکنند.
لذا برای اینکه به اهمیت توجه به واقعه شهادت خانم فاطمه زهرا(س) و برگزاری ایام فاطمیه پیببریم باید به اینکه هزینهای که برای آن پرداخت شده چه قدر بوده است، بپردازیم.
ایکنا ـ این هزینه بزرگ قرار بوده چه نتیجهای برای جامعه اسلامی در پی داشته باشد؟
به عنوان شیعه اعتقاد دارم بعد از پیامبر اکرم(ص) در مسیر تاریخ اسلام یک انحراف بزرگ اتفاق افتاد. این انحراف، انحرافی در مسیر حکمرانی به لحاظ سیاسی و در مسیر سردمداری دینی بود. از بخش اول این مسئله به عنوان وصایت و خلافت صحبت میکنیم و از بخش دوم به عنوان امامت.
قرار بود خلیفه پیامبر(ص) پس از ایشان هم در حوزه سیاسی و هم در حوزه اجتماعی و دینی، راهبری جامعه مسلمانان را بر عهده گیرد. آنچه پیامبر(ص) انجام دادند و شاخصترین آن در غدیر خم رخ داد، این بود که پیامبر توصیه جدی به امتشان داشتند که پس از من آن شخصیتی قابلیت راهبری دارد که حاوی صفات خاصی است که دستهای از این صفات از سوی خداوند به وی عطا شده است و دستهای نیز خود وی به دست آورده است و جمیع این صفات در شخصیتی به نام علیبنابیطالب جمع شده است و او صرفاً میتواند این راهبری را به نحو اکمل انجام دهد؛ اما بعد از اینکه پیامبر اکرم(ص) از دنیا رفتند به سرعت این مسیر تغییر کرد. در لسان مورخین مختلف این انحراف با بیانهای مختلفی یاد شده است. برخی مورخان نظیر آیتالله علامه عسکری(ره) که در این حوزه به جد کار کردهاند و نظیر تألیفات ایشان کمتر در عالم تشیع وجود دارد، از این انحراف به عنوان کودتا یاد میکنند. برخی دیگر از مورخان نیز با عنوان یک شورش از آن یاد میکنند.
انحرافی که به سرعت بعد از پیامبر(ص) اتفاق میافتد انحراف بزرگی است، به خصوص اینکه هنوز نهال جامعه مسلمین چندان تنومند نشده است. یعنی یک انحراف بزرگ قبل از اینکه یک نسل از ترویج فرهنگ نبوی و اسلامی بگذرد، در حال رخ دادن است. چون به لحاظ تاریخی مهمترین عامل اینکه یک فرهنگ در جامعه نهادینه شود موضوع گذشتن نسل است؛ کسانی که در بازه قابل توجهی از زندگیشان اعتقاد و رفتار دیگری داشتند، هر چند این اعتقاد و رفتار را تغییر دهند، رفتار و باور جدید در آنها نهادینه نمیشود، در جامعه اسلامی آن دوران هنوز نسل تغییر نکرده و دوران رسالت پیامبر(ص) در مدینه به حدی کوتاه بود که تغییر نسل در جامعه مسلمین با حضور پیامبر(ص) رخ نداده است، پس جامعه نوپا بوده است.
هدف کوتاه مدت این است که مسلمانان آن عصر را متوجه انحرافی که وجود داشت، کنند. هدف بلند مدت نیز این است که آیندگان جایی که برایشان ابهام پیش میآید که در انحرافی که پس از وفات پیامبر(ص) اتفاق افتاد کدام مسیر، حق و کدام یک باطل است، با مراجعه به این وقایع تاریخی مسیر حق و باطل را به روشنی تشخیص دهند.
در یک جامعه نوپا وقتی انحراف رخ دهد در واقع بخش جدی از زحمات پیامبر(ص) به هدر میرود و بیم آن میرود که مسیر تاریخ اسلام تغییر کند؛ کمااینکه این اتفاق هم افتاد. اینجا وظیفه اهل بیت(ع) به عنوان بازماندگان پیامبر(ص) و کسانی که پیامبر(ص) توصیه اکید به تبعیت از آنها کرده است (به خصوص در حدیث ثقلین که مورد اتفاق اهل سنت و شیعه است) وظیفه ویژهای است. به خصوص اینکه توصیه به تبعیت از اهل بیت(ع) به این معناست که اولاً وظیفه مسلمانها تبعیت از آنهاست و دوماً اینکه آنها وظیفه و قابلیت راهبری دارند.
یکی از وظایف اهل بیت(ع) پس از پیامبر(ص) این است که تا جایی که میتوانند جلوی انحراف را بگیرند؛ چه این جلوگیری منحصر شود به همان عصر و برای مسلمانان همان عصر و چه اینکه آیندهنگری در آن رخ دهد و رفتاری از سوی اهل بیت(ع) صورت بگیرد که این رفتار برای آیندگان هم تعیین کننده خط مشی باشد.
پس آنچه ما از خانم فاطمه زهرا(س) پس از رحلت پیامبر(ص) سراغ داریم رفتاری کاملاً هدفمند، دقیق، حکیمانه و با یک هدفگیری کوتاه مدت و بلندمدت است. هدف کوتاه مدت این است که مسلمانان آن عصر را متوجه انحرافی که وجود داشت، کنند. هدف بلند مدت نیز این است که آیندگان جایی که برایشان ابهام پیش میآید که در انحرافی که پس از وفات پیامبر(ص) اتفاق افتاد کدام مسیر، حق و کدام یک باطل است، با مراجعه به این وقایع تاریخی مسیر حق و باطل را به روشنی تشخیص دهند.
این کاری بود که صدیقه طاهره انجام دادند. برای تبیین جزئیات این جهاد که از سوی خانم فاطمه زهرا(س) رقم خورد باید مبسوط صحبت شود و هر گوشه آن قابل تحلیل و بحث است.
ایکنا ـ آیا میتوان گفت تبیین صحیح شهادت حضرت فاطمه(س) و اهداف ایشان در عصر کنونی دقیقاً ادامه دهنده همان مسیر تلاش برای اصلاح انحرافات دینی جامعه اسلامی و یک ضرورت است؟
هم در قرآن کریم و هم در لسان پیامبر(ص) روایات متددی وجود دارد که ما مأمور به تبعیت از سیره اهل بیت(ع) هستیم. یکی از جنبههای این تبعیت، تبعیت از روش و منش این بزرگواران است. وقتی میبینیم اهل بیت(ع) در مقابل انحرافات اجتماعی به خصوص در حوزه دین سکوت نمیکنند و متناسب با شرایط زمانی و مکانی رفتارهایی را اتخاذ میکنند، قطعاً یک گونه از تبعیت ما میشود اینکه سکوت نکنیم. یک جنبه دیگر نیز ذیل بحث مبسوط امر به معروف و نهی از منکر است.
قرار نیست در مقابل منکر در جامعه سکوت کنیم و چه منکری از انحراف دین بزرگتر است؟ خون سیدالشهدا(ع) برای این در واقعه عاشورا بر زمین ریخت تا جلوی از بین رفتن دین را بگیرد. معروف است که امام حسین(ع) فرمود: اگر مثل منی با مثل یزیدی بیعت کند باید فاتحه اسلام را خواند.
اگر بعد از انحراف بزرگی که پس از وفات پیامبر اکرم(ص) رخ داد، قرار باشد اهل بیت پیامبر که پیامبر تأکید کرده بعد از من به آنها رجوع کنید، سکوت کنند، یعنی مُهر تأیید بر این انحراف زدهاند. اگر قرار باشد امروزی که ما داعیهدار تبعیت از اهل بیت(ع) هستیم هر انحرافی در حوزه دین اتفاق بیفتد سکوت کنیم، یعنی باز مهر تأیید بر انحراف زدهایم. عموم مردم شاید دانش عمیق و کافی در حوزه تشخیص مصادیق صحیح از ناصحیح و سره از ناسره نداشته باشند، چشم این افراد در نگاه اول به سردمداران دینی است که مثلاً در مقابل فلان رفتار چه موضعی میگیرند؟ پس واکنش صحیح در گام نخست برعهده کسانی که در این حوزه دانشی دارند و بزرگان و عالمان دینی است و در گامهای بعدی بر عهده آحاد مردم و آحاد اجتماع شیعه است که جلوی هر انحرافی متناسب با بزرگی آن ایستادگی کنند.
ممکن است یک انحراف جزئی، کوچک و شخصی باشد، به تناسب وظیفه، افراد در این حوزه هم باید امر به معروف و نهی از منکر کنند اما وقتی انحراف بزرگ و به انحراف اجتماعی تبدیل میشود و یک بدعت را در جامعه نهادینه میکند، جامعه باید تمام قد در مقابل آن بایستد و جلوی نهادینه شدن انحراف را بگیرد تا برای آیندگان آن انحراف به یک امر روزمره و عادی تبدیل نشود.
پایان بخش نخست
گفتوگو از زهرا ایرجی
انتهای پیام